پایگاه خبری جماران: زمستان سال 1357 که مبارزات مردم ایران به اوج نهایی رسیده و شاه هم فرار کرده بود، در شهرستان میانه همانند سایر شهرها علاوه بر عکس های مراجع وقت، عکس امام خمینی نیز فراگیر شده بود و کم کم مردم به شیشه های مغازه و اتاق منزل خود نصب می کردند ، از سوی دیگر ماموران ساواک به عکس امام خیلی حساس بودند و گیر می دادند. مرحوم اخوی نگارنده یک عکس کوچکی از ایشان به اندازه کتاب پالتویی به شیشه درب مغازه زده بود که در میان محله و خیابان انعکاس مثبتی داشت ، اما یکی از خبر چینان امنیتی مرتب می آمد، تذکر می داد و تهدید می کرد که باید عکس را از شیشه بردارید والًا گزارش خواهم داد. وقتی انقلاب اسلامی در 22 بهمن به پیروزی رسید درست فردایش ، آن فرد خبر چین که اجیر ساواکی ها بود ، عکس بزرگی از امام خمینی به اندازه نصف قد خودش آورده بود و التماس می کرد و اصرار داشت که ما آن عکس کوچک قبلی را برداریم و این عکس بزرگ را بزنیم و مرتب به اصرار و حرف های چاپلوسانه ادامه می داد.
هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که حزب جمهوری اسلامی و بعد از آن حزب جمهوری خلق مسلمان تشکیل شد و شعبه ای از آن دو در شهر میانه نیز افتتاح گردید و هر دو همزمان برای ثبت نام در حزب فراخوان دادند. من و اخوی بزرگم در حزب جمهوری اسلامی حضور داشتیم ، دیدم تعدادی از آنهایی که قبلا در حزب رستاخیز عضو بودند و حتی بعضی ها در سندیکاهای صنفی آن مسئولیت داشتند در نخستین ساعات اولین روز آمدند و در حزب جمهوری ثبت نام کردند از جمله ی آنها همین فرد خبر چین بود. بعد ها اطلاع یافتم که همه آنها در حزب جمهوری خلق مسلمان هم عضو شده اند. جالب است ماها که هیچ سابقه عضویت و فعالیت در احزاب نداشتیم خیلی چیزها را بلد نبودیم ، آنها برخی فوت و فن ها را به ما یاد می دادند تا بیشتر مورد اعتماد قرار بگیرند.
آن ایام که جوان 19 ساله ای بیش نبودم تصور و تحلیلم این بود و می گفتم خدا را شکر که تاثیر انقلاب به قدری فرا گیر شده حتی در حزب رستاخیزی ها هم رستاخیز بر پا کرده و همه را از دم انقلابی ساخته است! اما نگو که این خیالیِ بیش نبود و اقدام اینها یا به خاطر ترس بود و یا آینده نگری داشتند و می خواستند برای خود جای پای درست بکنند. یکی دو موردی را که بعد ها بیشتر شناختم کسانی بودند که برای آنها میان حکومت خمینی کبیر با سلطنت محمد رضا پهلوی یا حزب دمکرات جعفر پیشه وری و غلام یحیی دانشیان هیچ فرقی نداشت، اینها فقط به دنبال منافع مادی و شخصی خود بودند و فرصت طلبی و نفوذ از جمله شاخصه های آنان بود.
این دو حزب را فقط نمونه آوردم، نفوذ افراد فرصت طلب در همه ارگان ها ی انقلابی، دستگاه های اداری ، لشکری، کشوری، موسسات و غیره یک واقعیت بود با این فرق که مراکز هر چه مهم تر بود طمع نفوذی ها را بیشتر وسوسه و تحریک می کرد. لیکن اهداف و انگیزه نسبت به افراد فرق داشت ؛ برخی سیاسی یا اقتصادی و بعضی هم از ترس و غیره بود. اما آنهایی که اهداف سیاسی داشتند خطرناک تر بودند ، چنان که در حزب خلق مسلمان فوری خودشان را نشان دادند و غائله به بار آوردند؛ بعد از آن غائله ی گروه فرقان ، منافقین خلق و بنی صدری ها بود که با شهادت شهید مطهری و شهید مظلوم بهشتی ، ایادی آنها تقریبا از مراکز مهم تصفیه شدند، انجمن حجتیه ایها اگر چه فعالیت هایشان را تعطیل کردند و به ظاهر مهار شدند اما به گونه چراغ خاموش به نفوذ خود ادامه دادند و بعدها با جریان انحرافی دست به یکی شدند.
از جمله نفوذی ها در نظام اسلامی، تشکیلاتی موسوم به «جریان انحرافی» بود که در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم و دهم خود را نشان داد ، این جریان مرموز که تقریبا معجونی از همه نفوذی های قبلی بود به این معنا که اغلب ویژگی ها ، افکار و اندیشه های آنان را یک جا به همراه داشت و مانند آنها با شعارهای انقلابی و ارزشی وارد میدان شد و البته بر خلاف آنها توانست همه را در سطح وسیعی فریب دهد و حتی بسیاری از شخصیت های مذهبی و سیاسی موجه و کار کشته را به بازی گرفت و به گونه افراطی آنها را به حمایت از خود استخدام کرد. این جریان نفاق و نفوذ اگر چه با اتمام دوره دهم ریاست جمهوری تا حدودی مهار شد ، اما رسوبات فکری ، اخلاقی و رفتاری آن مانند " اتهام زنی ، پرونده سازی ، فرافکنی ، دروغ گویی ، هتک حرمت بزرگان ، فحاشی ، هتاکی ، ایجاد دو قطبی و بد بینی در جامعه ، هنوز در لایه های مختلف جامعه وجود ، نمود و شیوع دارد و فضای کشور را کاملا آلوده و مسموم ساخته است. یعنی نفوذ فکری و فرهنگی گسترده.
جالب است به همان روش و ترفند که در دهه 60 از جانب منافقین و فرقانی ها برای شهید مطهری ، بهشتی ، هاشمی و خامنه ای اتهام زنی و پرونده سازی می کردند امروز از سوی تندروهای این فرقه، شخصیت های اصیل ، انقلابی و دلسوز مورد هجمه ، اتهام و هتاکی قرار می گیرند. همان طوری آنها تلاش و تکاپو داشتند تا میان امام خمینی و هاشمی و دوسید حسینی دو قطبی ایجاد کنند امروز اینها به هر شیطنتی سینه چاک می کنند تا به مردم بقبولانند که میان رهبری و دولتمردان زاویه وجود دارد و رفتار و کردار های غیر اخلاقی دیگر که قلم از طرح آن شرم دارد.
تجربه نشان داد این جریان و سردمداران آن هیچ سنخیتی با امام ، رهبری و سایر بنیانگذاران نظام نداشته و ندارند ، ولی با ترفند ها و فرافکنی هایی که بلد هستند خود را صاحبان اصلی انقلاب به خورد مردم می دهند و انقلابیون اصیل و واقعی را نامحرمان انقلاب معرفی می کنند در حالی که خیلی روشن است منظور از « نااهلان و نامحرمان » در کلام خمینی کبیر چه کسانی هستند؟! که فرمود : « من مجدداً به همه مردم و مسئولین عرض مىکنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند این مدعیان بىهنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنهها برگردند. من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش مىکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. اکیدا به ملت عزیز ایران سفارش مىکنم که هوشیار و مراقب باشید،( صحیفه امام، ج21، ص93 )
البته این گونه فرصت طلبی ها ، فرافکنی ها و نفوذ ها پدیده ی تازه ای نیست از صدر اسلام بوده و در رخداد های مهم تاریخی مانند انقلاب مشروطه نیز وجود داشته است . در صدر اسلام وقتی پیامبر مکه را فتح کرد ، عده ای مانند ابوسفیان و دیگران به ظاهر اسلام آوردند و در ارکان اسلام نفوذ کردند و بعد ها همین افراد پس از رحلت پیامبر بزرگترین انحراف را در میان امت اسلامی به وجود آوردند و امامت و رهبری را به سلطنت موروثی و پادشاهی تبدیل کردند. در شکست انقلاب مشروطه شهید مطهری به عنصر تاثیر گذار نفوذ فرصت طلبان تاکید دارد و می نویسد : «انقلاب، فرزندخور نیست، بلکه غفلت از نفوذ و رخنۀ فرصتطلبان است که فاجعه به بار میآورد... شما ببینید انقلاب مشروطیت ایران را چه کسانی به ثمر رساندند و پس از به ثمر رسانیدن، چه چهرههایی پُستها و مقامات را اشغال کردند!... آزادیخواهان همه به گوشهای پرتاب شدند و به فراموشی سپرده شدند و عاقبت با گرسنگی و در گمنامی مُردند؛ اما فلانالدولهها، که تا دیروز زیر پرچم استبداد و با انقلابیون میجنگیدند و طناب به گردن مشروطهچیان می انداختند، به مقام صدارت عظما رسیدند و نتیجه نهایی، استبدادی شد به صورت مشروطیت.» (بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر ، مرتضی مطهری ، ص 94 .)
در ایام چهل و یکمین دهه مبارک فجر ، سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی هستیم و از سوی دیگر در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری قرار داریم امروز یکی از بزرگترین خطری که نظام و انقلاب اسلامی را تهدید می کند از ناحیه نفوذ همین فرقه است، اغلب مشکلات کشور اعم از اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی ریشه در این نفوذ دارد حتی فتنه 88 را هم اینها به وجود آوردند و دیگران از اینها بازی خوردند. مردم ، دلسوزان امام و رهبری و همه مسئولین باید مراقب ایادی این جریان باشند و نگذارند اینها با ترفندهای گوناگون دوباره وارد مجلس و جاهای دیگر بشوند. چند روز دیگر ایام تبلیغات آغاز خواهد شد آنهایی که کاندیدا شدند لازم است موضع خویش را در قبال افکار ، اندیشه ها و رفتار و کردار و عملکرد رهبران این جریان اعلام و مشخص کنند و مردم نیز در میتینگ های انتخاباتی این را از کاندیداها بخواهند. هشت سال حاکمیت کذایی بس است؛ نظام ، انقلاب و مردم نباید دوباره گرفتار این فرقه نوظهور و مرموز بشوند. آیا از انصاف است امت خمینی و یاوران خامنه ای که مومنان واقعی هستند از یک سوراخ دوبار گزیده شوند؟!