پایگاه خبری جماران: روز گذشته یکی از خبرگزاری های اصولگرا جملاتی را به نقل از سردار نجات منتشر کرد که بلافاصله واکنش های زیادی درپی داشت و گذشت زمان و عدم تصحیح آن حاکی از آن است که عبارات منعکس شده دقیق بوده و خطایی در انتقال و انتشار آن نبوده است.
آنچه از سردار حسین نجات منتشر شده عینا به شرح زیر است:
«مدل جدید براندازی غرب، ناجنبش اجتماعی است که تکیه بر افراد فرودست جامعه دارد؛ افرادی که محصول حاشیهنشینی و بیسواد هستند و در فضای مجازی آلوده شدهاند.»
این مطلب که از ایشان نقل شده از چندین منظر قابل نقد و تامل است و از آنجایی که انتظار نمی رود یک مقام مسئول چنین سخنانی بر زبان جاری کند نیاز است که خودی ها نقایص و خسارات چنین ادبیاتی را گوشزد را کنند.
مسئله اول تعریف ایشان از معترضین حوادث اخیر است که با تعبیر «فرودست» خطاب شده اند و در ادامه مشخصاتی همچون «بی سواد» و «آلوده» را برای آنان به کار برده اند.
آنهایی که دل در گرو امام راحل دارند می دانند که اینگونه خطاب کردن ملت، به هیچ وجه صحیح نیست.
بنیانگذار جمهوری اسلامی در توصیف نظام جدید می فرمایند: «یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اولش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند، ...» (صحیفه امام، ج9، 429).
این سخنان امام چراغ راه هستند تا ما بدانیم قرار است با مردم چگونه مواجه شویم. ایشان آنقدر نسبت به نحوه برخورد با تهیدستان حساس بوده اند که هشدارشان دراینباره تن آدمی را کمی لرزاند.
حضرت امام در جایی می فرمایند: «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. این با سیره و روش انبیاء و امیر المؤمنین و ائمه معصومین سازگار نیست»(صحیفه امام- جلد20- صفحه 341)
ایشان همچنین می فرمایند: «امید آن است که رسیدگی به حال مستضعفین و مستمندان کشور که قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر میگیرد در رأس برنامهها قرار گیرد»(صحیفه امام ، ج ۱۲، ص: ۳۶۲)
با این توصیه ها و فرامین امام راحل دیگر چه جای چنین سخنانی برای مسئولین ما می ماند؟ مسئولین به ویژه آنان که در نهادهای انقلابی مشغول به کار هستند باید بدانند چنین سخنانی عواقبی دارد که امام(س) بارها درباره آن هشدار داده اند.
مسئله دوم جان کلام سردار نجات است. ایشان پایگاه جدید دشمن را سوار شدن بر اعتراضات فقرا دانسته اند که باز جای تعجب و تامل دارد. دشمنان میهن اسلامی مان کدام برهه از تاریخ انقلاب جنین قصدی نداشته اند؟ چرا به جای اینکه به شیوه ای غلط با نیت دشمنان مواجه شویم، بستری که برای نارضایتی مردم فراهم شده است را نمی بینیم؟
چه شده است که ولی نعمتان انقلاب ناراضی و سرخورده شده اند و اعتراض خود را همراه با خشونت به خیابان ها کشانده اند؟
کجای راه را اشتباه رفته ایم که چنین سفره ای برای استفاده ضدانقلاب فراهم کرده ایم؟
مردم شعار ها و آرمان های انقلاب را می بینند و اکنون با زندگی خود مقایسه می کنند. حال چه کسی می تواند حق معترض بودن حاشیه نشینان را از آنان سلب کنند؟
رهبر کبیر انقلاب در این بیانات خود حجت را بر همه تمام کرده اند:
«این مستمندها، فقیرها، عیال خدا هستند، اداره باید اینها بشوند. فقرا را خدای تبارک و تعالی امر کرده است که اداره شان باید بکنیم. یک دسته غنی بنشینند کنار، و اینها بیچاره ها به فقر بگذرانند. من پیشتر به این کارخانه دارها و این متمکنین، که گاهی می آمدند اینجا ـ و بعضیشان هم می خواستند من را اغفال بکنند! ـ به آنها گفتم آقا این نمی شود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند مُرفَّه و هرچه بخواهند هرزگی بکنند، یک دسته هم این زاغه نشینهای تهرانی، که همه تان می بینید و در شهرهای خودتان هم هست امثالش. این نمی شود. این عملی نیست. من اخطار کردم، این یک خطری برای مردم هست.
اگر خدای نخواسته جمهوری اسلامی نتواند جبران کند این مسائل اقتصادی را، که اول مرتبۀ زندگی مردم است، و مردم مأیوس بشوند از جمهوری اسلامی و مأیوس بشوند از اینکه اسلام هم برای آنها بتواند در اینجا کاری انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه شما و نه هیچ کس، نه روحانیت و نه اسلام، نمی تواند جلویش را بگیرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل می شد، ماها می توانستیم با نصیحت، با موعظه، با امر، مهارش کنیم. اما انفجار اگر در متن اسلام حاصل بشود، مردم با یأس از جمهوری اسلامی منفجر بشوند، دیگر قابل مهار نیست. این ثروتمندها بفهمند این مطلب را که اگر خدای نخواسته یک وقت یک انفجاری که نشود مهارش کرد در یک ملتی پیدا بشود، همۀ این بزرگها و همۀ این ثروتمندها و اینها تر و خشک با هم خواهند سوخت.
فکر بکنند، بنشینند برای این ملت فکر بکنند، هِی ننشینند آن کنار و خودشان هر طوری بخواهند عمل بکنند و هر طوری بخواهند زندگی بکنند، و تماشا کنند این زاغه نشینها و تماشا کنند این مردمی که نمی شود اسمش را [زندگی] گذاشت. این زندگی است که اینها می کنند؟ زندگی است که من وقتی نگاه می کنم حیوانات هم بهتر از اینها زندگی می کنند! حیوانات را هم در این تلویزیون نشان می دهند خیلی خوب! در این جنگلهایی که دارند زندگی می کنند خیلی هم خوب زندگی می کنند. و در این جهاد سازندگی که هست، خانه هایی که مردم در آن زندگی می کنند، آنها را هم نشان می دهند، خیلی زندگی آنها بهتر از اینهاست؛ یعنی اصلاً طرف نسبت نیست! چرا باید اینطور باشد؟ باید همه دست به هم بدهند، ملت، دولت، ثروتمندها، کارخانه دارها، همۀ اینها، دست به هم بدهند و این مشکله را حَلَّش بکنند. اگر این مشکله حل نشود و خدای نخواسته یک انفجاری در متن اسلام، در متن جمهوری اسلام پیدا بشود، این دیگر قابل مهار نیست، هیچ کس نمی تواند جلویش را بگیرد. قبل از اینکه یک همچو مسائلی پیش بیاید [باید جلویش را گرفت] خصوصاً که خوب، دشمنهای اسلام و دشمنهای مسلمین و دشمنهای کشور اسلامی هم از خارج و داخل مشغول شده اند به ـ عرض می کنم ـ توطئه کردن.» صحیفه امام، ج 10، ص 333-335.
سخنان سردار نجات از این جهت نیز قابل مداقه است، که متاسفانه از سوی برخی دیگر از مسئولان کشوری و لشکری نیز چنین رویکردی مشاهده می شود.
همه ی آنان که فرصت خدمت برایشان فراهم است بدانند که هرچه زودتر بایستی به فرامین امام عمل کنند چرا که به فرموده ایشان فردا دیر است.
جبران خسارات چنین سخنانی نیز باید سریعا در دستور کار قرارگیرد و از مردم سرخورده و گلایه مند دلجویی شود.
مولا علی (ع) در این باره می فرمایند: «هرگاه در میان مردم داوری میکنی، در برابر آنان فروتنی کن و به نرمی رفتار بنما و گشاده رو باش و در نگاه کردن به گوشۀ چشم و خیره شدن، با برابری رفتار کن تا بزرگان به ستمگری ات، به سود آنان، طمع نکنند و ناتوانان از عدالت تو بر آنها ناامید مباشند.» تحف العقول، ص 177؛ بحارالأنوار، ج 33، ص 586.