یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشت/

یادباد آن روزگاران، یادباد

پایگاه خبری جماران: یک وجب از خاک ایران به دشمن ندادیم و پیروز شدیم. چرا؟ چون «همه با هم» و برای هم بودیم؛ چون حبّ وطن و مردم هر دو جزو ایمانمان بود؛ به جای مچ، دست یکدیگر می‌گرفتیم؛ به جای سوء ظن، به هم حسن ظن داشتیم؛ مرز بین‌مان سلیقه سیاسی و حتی مسلکِ همسنگرمان نبود؛ صبور بودیم. دل‌هایمان پر از محبت و خالی از کینه بود، و نظر مخالف زمینه‌ساز پخته‌تر شدن‌مان بود. پشت هم را خالی نمی کردیم. فخری بر هم نداشتیم و آبروی هم بودیم و...

دفاع ما بخاطر همین فرهنگ، مقدس شد، به پیروزی رسید و بهت جهانیان را برانگیخت.

آیا حالا هم، همان روحیه را داریم؟ براستی چقدر حاضریم ضعف یا عیب یکدیگر را بپوشانیم؟ آیا می‌توانیم از تفاوت‌ها بگذریم و جایی که نام «ایران» در میان است، علایق و سلایق سیاسی و گروهی را کنار بگذاریم و یار هم باشیم؟

هر وقت در پاسخ این سؤالات دچار تردید شدیم، خوب است تاریخ‌مان را مرور کنیم.

امام به ما آموخت که جنگ نه، اما دفاع مقدس است. و دفاع از آرمانهای راستین انقلاب، مرزهای کشور و زندگی مردم؛ چه پشت خاکریز نبرد نظامی و چه در خاکریز نبرد دیپلماتیک، چه در فرهنگ و چه اقتصاد و چه فناوری، مقدس است.

هر کسی ادعای پیروی از فرهنگ دفاع مقدس را دارد، پشت برادر خود را خالی نمی کند، اشتباهی اگر دارد می پوشاند یا خصوصی و دلسوزانه منتقل می کند. انگ نمی زند، و از زبان دشمن، برادری که در حال نبرد با همان دشمن در عرصه دیپلماسی است را تحقیر و فریب خورده و ...معرفی نمی کند!

هفته دفاع مقدس مبارکباد

-------

photo_2019-09-24_22-54-46

پ.ن: عکس اول حدود ۳۵ سال پیش و کنار رودخانه بهمنشیر است. بچه های اردوگاه شهدای تخریب (تیم شهید علیرضا عاصمی ) برای عملیات بعدی آموزش غواصی می دیدند.

photo_2019-09-24_22-54-50

عکس دوم در محضر استاد و اخوی عزیزم دکتر محسن اسماعیلی و مربوط به عملیات برون مرزی فتح یک (شهریور و مهر ۶۵) در منطقه کرکوک عراق است. پشت سر ما بقایای منهدم شده یک ایستگاه رادیویی منافقین پیداست.

photo_2019-09-24_22-54-52

عکس سوم نیز مربوط به همان عملیات است. بدلیل رهگیری نیروهای نظامی عراق و احتمالا خبرچینی جاسوسان آنها در مناطق شهری و روستایی کردستان عراق، در پوشش و زبان کردهای همان منطقه (و البته با کمک عده زیادی از آنها) مسیرهای تردد را پیاده و از لابلای کوهها انتخاب می کردیم. اینجا بچه رزمنده ها لحظاتی به استراحت نشسته اند.

اخوی یک دوربین و چند فیلم خام در کوله پشتی همراه آورده و پیش بینی کرده بود. روحیه خبرنگاری و ثبت وقایعش بالا بود. تقریبا هر آنچه عکس از عملیات فتح یک مانده، از عکسهای همان دوربین است که گمانم یک pentax 135 قدیمی بود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
10 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.