«با این اوضاع و احوال که هر دم از این باغ بری می رسد، نباید انتظار داشت به این زودیها سنگ روی سنگ بند شود... در این میان مسئولیت اجتماعی نهادها و فعالان مدنی که عاشقانه و صبورانه دل به بهبود اوضاع بسته اند، بارزتر و برجسته تر می نماید.»
به گزارش جماران، شهیندخت مولاوردی در صفحه اینستاگرامی خود نوشت:
اولش که این فیلم دستم رسید به مانند دخترک فیلم بیشتر تصور یک شوخی و یا خاله بازی را داشتم، بعد که از واقعی بودن آن اطمینان حاصل کردم این سوال که واقعا درک و تشخیص این دختربچه از شرایط این نوع عقد و تفاوت آن با عقد دایم چیست و الفاظی که بر زبان جاری می کند، و نیز شرایطی که خانواده اش را به تن دادن به این وضعیت سوق داده؟، لحظه ای رهایم نمی کند.
ماده ۱۹۰قانون مدنی قصد طرفین و رضای آن ها و اهلیت طرفین را از شرایط اساسی صحت هر معامله ای دانسته است.
مواد ۱۰۶۲الی۱۰۷۰قانون مدنی هم به شرایط صحت نکاح تاکید دارد، از جمله:
نکاح واقع می شود به ایجاب و قبول، به الفاظی که صریحا دلالت بر قصد ازدواج نماید...
عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد...
رضای زوجین شرط نفوذ عقد است... بارها در این سالها در ذهنم آموخته هایم را در کلاس های حقوق مدنی دانشکده مرور کرده ام و با خود اندیشیده ام این گزاره های زیبا
به چه کارمان آیند، وقتی قرار نیست مناسباتمان را تنظیم کنند؟!
اساسا آیا برای قانون محلی از اعراب در روابط و فعل و انفعالاتمان قائل هستیم؟
نقش و تاثیر عرف و آداب و رسوم و سنتها و عادات در دور زدن قانون و بلا اثر کردن آن تا چه اندازه است و چه باید کرد؟تفسیرهای شخصی و سلیقه ای از قانون، اجرای گزینشی و سیاستهای یک بام و دو هوا و ...، چه به روز اصل حاکمیت قانون در این جامعه آورده است؟
در عمل در اینگونه موارد که زبانها به نقد و مخالفت با کودک همسری گشوده می شود و متاسفانه در روابط رو به ازدیاد به اصطلاح فرازناشویی! ، انگاری در این مملکت قحط النسا است! و وقتی نوبت به چرخش مدیران و اجرای قانون منع بکارگیری بازنشستگان می رسد، بناگاه قحط الرجالی می شود که بیا و ببین!
با این اوضاع و احوال که هر دم از این باغ بری می رسد، نباید انتظار داشت به این زودیها سنگ روی سنگ بند شود... در این میان مسئولیت اجتماعی نهادها و فعالان مدنی که عاشقانه و صبورانه دل به بهبود اوضاع بسته اند، بارزتر و برجسته تر می نماید.
به گفته ابوسعید ابوالخیر:
گر با غم عشق سازگار آید دل
بر مرکب آرزو سوار آید دل
گر دل نبود کجا وطن سازد عشق
ور عشق نباشد به چه کار آید دل؟