پایگاه خبری جماران: امروز در خبرها آمده بود که امام جمعه مشهد در خطبه های این جمعه و در مشهد ، وعده ظهور حضرت مهدی (عج) را داده اند و گفته اند که در «چله دوم انقلاب» مردم سیمای مهدی موعود را خواهند دید.
مطابق خبرهای رسمی ایشان چنین گفته اند:«رهبری حجت امام زمان (عج) است. ایشان میگوید در چله دوم باید آماده بشوید زیرا آقا را میبینید. این تعبیر از یک آدم معمولی نیست بلکه از سوی حجت امام زمان صادر شده است. ما باید مهیا شویم و همه چیزمان را زیر پای آقا بریزیم. »
در این مورد سه نکته مهم را باید مطرح کرد.
اول اینکه برداشت ایشان از سخنان رهبر انقلاب غلط و باطل است چراکه رهبر انقلاب در پیام خود خطاب به جوانان نوشته اند:«دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید.»
چنانکه می بینید ایشان اصلا وعده ظهور قریب الوقوع را مطرح نکرده اند و تنها بر آمادگی تأکید دارند. لذا باید از جناب علم الهدی پرسید که از کجا چنین برداشت کرده اند که آیت الله خامنه ای بر این باورند که نسل حاضر، امام زمان را خواهد دید؟ و چگونه از سخن حجت امام زمان، زمان ظهور را تعیین کرده اند؟
دوم اینکه مطابق روایات بسیار ،هرکس زمان ظهور را تعیین می کند، دروغ گو و ملعون است. البته برای من روشن است که جناب علم الهدی هیچ قصد سوئی در کلام خود ندارد ولی از کسی در این جایگاه پسندیده نیست که بی پروا سخن بگوید.
بگذارید برخی از این روایات را مرور کنیم.
1. «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْقَائِمِ ع فَقَالَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَا نُوَقِّت؛ ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که: از او درباره قائم علیه السلام پرسیدم؛ فرمود: وقت گزاران دروغ گفتهاند. ما خاندانی هستیم که وقت را تعیین نمی کنیم»(الکافی، ج 1، ص 368)
٠
2. «عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لِهَذَا الْأَمْرِ وَقْتٌ فَقَالَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّ مُوسَی ع لَمَّا خَرَجَ وَافِداً إِلَی رَبِّهِ وَاعَدَهُمْ ثَلَاثِینَ یَوْماً فَلَمَّا زَادَهُ اللَّهُ عَلَی الثَّلَاثِینَ عَشْراً قَالَ قَوْمُهُ قَدْ أَخْلَفَنَا مُوسَی فَصَنَعُوا مَا صَنَعُوا؛ فضیل بن یسار گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: برای این امر وقتی هست؟ فرمود وقت گزاران دروغ گویند؛ وقت گزاران دروغ گویند؛ وقت گزاران دروغ گویند. همانا موسی علیه السلام چون(در طور سینا) به پروردگار خود برای پیغام بردن وارد شد، قومش را وعده سی روز داد، و چون خدا ده روز بر سی روز افزود قومش گفتند: موسی با ما خلف وعده کرد و کردند آنچه کردند.(یعنی گوساله پرست شدند)» (الکافی، ج 1، ص 368)
و سوم اینکه باید همه به یاد داشته باشیم که تعیین زمان برای ظهور، بزرگ ترین زمینه را برای سوء استفاده مدعیان مهدویت فراهم می آورد. تاریخ را ورق بزنید و ببینید که بزرگ ترین عامل پیدایش باب و بابی گری و پذیرفته شدن ادعای ایشان، چیزی نبوده است جز آنکه دو دهه قبل از او چند تن از بزرگ ترین فقهای شیعه تحت عنوان شیخیه، از جمله سید کاظم رشتی که جانشین منصوص شیخ احمد احصایی بوده است، ظهور را بسیار نزدیک می دانستند و به همه مژده می دادند که رؤیت جمال « مهدی فاطمه» به زودی برای همه فراهم خواهد شد.
تعیین وقت برای ظهور ، علاوه بر اینکه دروغی بزرگ است ، بستری را می گستراند که مدعیان از خدا بی خبر، که خود را مهدی یا فرستاده او معرفی می کنند، از آن بهره ها خواهند برد.
چنانکه هم اکنون در عراق و اطراف آن، چه بسیار مردمان که به اسم « یمانی» فریفته شده اند.
اندکی در سخن گفتن در باره این موضوعات مبالات بیشتری به خرج دهیم. این امور سیاست نیست که کسی آن را به گوش نگیرد. ممکن است بذر اعتقادی فاسد را در جان ناآگاهان بنشاند.
پاورقی:
جریان بابیه را جز با شناخت شیخیه نمی توان تحلیل کرد. چرا که بابیه فرزند تفکراتی است که توسط شیح احمد احسائی پی ریزی گشت. شیخ احمد احسائی (م: 1242 هـ. ق در سن 81 سالگی، مدفون در مدینه ) در پیروانش بیش از تمام عقایدی که به او نسبت داده شده، به وسیله چند عقیده خود، اثری عمیق به جای گذاشته است. جدای از اعتقاد به رکن رابع و نفی معاد جسمانی و فارغ از آن که وی معتقد بوده با نگاه به متن حدیث می تواند صحت انتساب آن به امام (علیه السلام) را درک کند، باید گفت پیدایش بابیه از عقیده خاص شیخ احمد در مورد امام زمان ناشی شده است. شیخ احمد که به زهد و تقوی توصیف شده و همین نیز عامل اصلی تأثیرگذاری وی بوده، می گفته، حضرت صاحب الزمان به بدن «هورقلیایی» موجود است و نه با بدن جسمانی و در هنگام ظهور، ممکن است در وجود هر یک ازسادات حلول نماید.
شیخ احمد را در فلسفه می توان تا حدود زیادی متأثر از صدرالمتألهین دانست و جالب اینجاست که وی تنها به واسطه آن که خود را هم عقیده صدرا در معاد جسمانی می دانسته تکفیر شده است. اما سایر عقائد وی که اتفاقاً انحرافات اصلی را پدید آورده، عامل منازعه و تکفیر وی نشده است. شیخ که طی سفری به ایران به شدت مورد استقبال قرار می گیرد و از سوی فتح علی شاه قاجار و دیگر شاهزاده های قاجاریه تکریم بسیار دیده است، در ایران طرفداران زیادی می یابد، تا آنجا که به عنوان مثال نوشته اند نصف شیراز از تابعین وی می شوند. این حوزه نفوذ، اختصاص به شهری خاص ندارد، بلکه در تمام شهرهای ایران این ارادت و اعتقاد گسترش می یابد. و البته به موازات همین امر، آزارها و مخالفت هایی نیز نصیب او می گردد. پس از مرگ شیخ احمد، سید کاظم رشتی از ناحیه او معرفی می شود و او نیز اندیشه های شیخ احمد را ترویج می نماید.
با مرگ سید کاظم و عدم معرفی جانشین توسط او و مهمتر این که وی ظهور امام زمان را نزدیک اعلام می کند، طبیعی است که بستر مناسبی برای علی محمد شیرازی فراهم می آید.
در حالی که تمام مریدان سید علی محمد می دانسته اند که وی فرزند سید یوسف است که شغل و زندگی معلومی داشته و هیچ نسبت فرزندی با امام عسکری (علیه السلام) ندارد، شاید به نظر عجیب آید که چرا او را به عنوان امام زمان پذیرفته اند؟ اما باید به آن چه در موضوع حیات امام زمان با بدن هورقلیایی، توسط شیخ احمد احسائی مطرح گردیده بود توجه داشت. اگر چه باید منصفانه اذعان کرد که شیخ هرگز تعریف مقبول و قابل فهمی از هورقلیا ارائه نکرده است.
برگرفته از کتاب فرهنگ جامع فرق اسلامی. نوشته سید حسن خمینی
*