پایگاه خبری جماران: در سالروز رحلت پیامبر ختمی مرتبت(ص) بی مناسبت نیست تا به گم شده ای که باید آن را در جانب آن حضرت یافت اشاره کنیم.
خدا استاد ما حضرت آیت الله جوادی آملی را به سلامت دارد. ایشان تعبیری دارند که می فرمایند: «ظاهر مردم همان باطن مسئولین است.» یعنی اگر مردم در ظاهر بد هستند این نیست مگر آنکه مسئولین در باطن می باشند.
این کلام ترجمه ای امروزین و لطیف از روایت گهربار مولی الموحدین است که می فرماید« الناس بأمرائهم اشبه منهم بآبائهم» یعنی «مردم به حاکمان خود شبیهترند از پدران خود»،[تحف العقول، ص۲۰۸] و نیز می فرماید:««الناس على دین ملوکهم» یعنی «دین مردم بر طبق دین رهبران و حاکمان آنان است.»[بحارالانوار، ج۲، ص۴۹]
این مطلب را از آن رو نوشتم که این روزها ویدئویی در فضای مجازی از مراسم سخنرانی 13 آبان در بخش الوار اندیمشک در فضای مجازی منتشر شد که در آن می بینیم پس از آن که مجری مراسم بخشدار را برای سخنرانی دعوت کرد، بخشدار و امام جمعه برای سخنرانی از سر جای خود همزمان بلند می شوند و به سوی تریبون می روند. امام جمعه از بخشدار می خواهد پشت تریبون نرود. بخشدار دست امام جمعه را کنار می زند.امام جمعه الوار بدون توجه میکروفون را می گیرد و سخنرانی می کند و بخشدار به پشت جایگاه می رود و میکروفون را قطع می کند!
نمی دانم این بخشدار و امام جمعه جوان را مصداق مردم بدانم که از نزاع های سران بالاتر از خود تقلید کرده اند، یا آنها را از مسئولین بدانم که قرار است الگوی مردم باشند.
اما مهم این است که در هیچ یک از این دو صورت، فاجعه قابل توجیه نیست و به قول مجریان ورزشی چیزی از « ضد ارزش» های ما کم نمی شود.
سال هاست که معلمان اخلاق می گویند وقتی بزرگان که تریبون های مهم را در دست دارند، در منظر عمومی به هم پرخاش می کنند، نمی توان از مردم انتظار رفتاری اخلاقی و نجیبانه داشت. به حساب ریاضی رفتار مردم و بزرگان آنان، همانند یک گزاره ریاضی و مشتق آن است.
بگذارید بازتر سخن بگویم. وقتی فلان آیت الله، احترام استاد خویش را نگه نمی دارد و یا فلان رجل سیاسی ، از پیش کسوت انقلاب به نیکی یاد نمی کند و فلان روزنامه درباره سابقون مبارزه از الفاظ زشت بهره می گیرد، یا فلان خطیب از بزرگان قوم به زشتی نام می برد و در یک کلام وقتی بزرگان حرمت زبان را پاس نمی دارند، روشن است که کوچک تر ها دست در گریبان می شوند.
من نمی دانم داستان امام جمعه و بخشدار چه بوده ولی می دانم هر دو ایشان در مکتب بزرگتری درس آموخته اند که در آن به ایشان یاد نداده اند که روش بهتر زیستن چیست. منش احترام به مردم کدام است. سیره بزرگان در مواجهه با چنین حوادث بچه گانه ای چگونه بوده است.
خلاصه آنکه مشکل از این دو نفر نیست، اگر چه آنها ایراد کار را به وضوح نشان داده اند.
آیا زمان آن نرسیده است که نهضتی برای بازگشت به اخلاق اسلامی ایجاد شود.