مروری بر خاطرات تلخ ورزشی در سال 1395
در روزهای پایانی سال 1395 مروری کنیم بر خاطرات تلخ و شیرین که از امسال بر جای ماند و آن چه بیش از هر چیزی در یادها میماند، درگذشت آدمهایی است که فقدانشان، سنگین است.
به گزارش جی پلاس، سالی که گذشت، مانند هر سال، روزهای خوب و بد داشت. سال ۱۳۹۵ خورشیدی با اخبار ناگوار و تلخی همراه بود که از جمله آنها میتوان به درگذشت چند چهره نامدار ورزشی، هنری، سیاسی و ... اشاره کرد. امسال، انسانهای بزرگی دنیای فانی را ترک کردند و به دیار باقی شتافتند؛ رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از سالها انقلابیگری، درگذشت داود رشیدی و دنیا فنیزاده که جامعه هنری را با اندوه اجین کرد و نیز درگذشت بانو مهدیه الهی قمشهای با آن روح لطیف و دوست داشتنیاش، ایران را در سال ۹۵ اندوهگین کرد اما خانواده بزرگ ورزش هم از تیر عجل مصون نبود و فرشته مرگ، عزیزانی از جامعه ورزش را هم با خود به دیار باقی برد.
* داغ جوان
جوانترین درگذشته امسال، مهرداد اولادی بود که ۳۱ فروردین ۹۵ از دنیا رفت. مرگ او یکی از غمناکترین روزهای سال را رقم زد چرا که همیشه مرگ یک جوان، تیرگی با خود میآورد و شادی را میبرد.
مهرداد اولادی، در چهارم خرداد ۱۳۶۴ در قائمشهر به دنیا آمد. او فوتبال را از سنین پایین آغاز کرد و اولین حضور رسمی در فوتبال را با تیم جوانان پرسپولیس قائمشهر تجربه کرد. او در سال ۱۳۸۱ به پرسپولیس تهران پیوست و سه سال در این تیم ماند. او در این مدت ۴۳ بازی برای سرخپوشان انجام داد و ۹ گل نیز به ثمر رساند.
در سال ۲۰۰۶، اولادی با قراردادی قرضی به الشباب امارات پیوست و سال بعدش قرارداد رسمی با این تیم بست. اولادی در سال ۲۰۰۷، این بار به صورت قرضی به پرسپولیس آمد و در پایان فصل باز هم به الشباب رفت. او در سال ۱۳۸۸ برای گذراندن دوران خدمت سربازی به ملوان بندرانزلی پیوست و دو سال در این تیم بازی کرد؛ ۳۲ بازی و ۱۶ گل، حاصل کار اولادی در ملوان بود.
اولادی در سه سال بعد از آن به ترتیب در تیمهای پرسپولیس، ملوان و نفت تهران بازی کرد و در اقدامی جالب توجه در تاریخ بیستم آبان ماه سال ۹۲ با امضای قراردادی یک سال و نیمه به تیم استقلال پیوست؛ او در این تیم هفت بازی انجام داد ولی نتوانست گلی به ثمر برساند.
آخرین حضور مهرداد اولادی در فوتبال، به حضورش در ملوان مربوط است؛ حضوری که بسیار کمرنگ بود و اخیرا در اردوی تیم نیز کمتر حضور مییافت.
سوابق ملی:
اولادی در رده ملی هم حضور داشته و برای تیمهای ملی جوانان، امید، تیم "ب" ایران و تیم ملی بزرگسالان بازی کرد. کارنامه ملی اولادی یک گل ملی نیز دیده میشود. او ۱۳ بازی برای تیم ملی ایران انجام داد و به همراه این تیم در بازیهای آسیایی ۲۰۰۶ حضور داشت.
* مرگ در غربت
۱۴ خرداد اما یک اتفاق ناگوار، هزاران کیلومتر دورتر از ایران رخ داد؛ بهمن گلبارنژاد، دوچرخهسوار جانباز ایرانی در مسابقات پارالمپیک ریو دچار سانحه شد و جانش را از دست داد.
وی که در آغاز جنگ ایران و عراق و به همراه خانوادهاش از آبادان به شیراز کوچ کرده بود، در سنین نوجوانی و همزمان با سالهای واپسین جنگ به جبهه رفت. او تنها چند ماه پیش از پایان جنگ روی مین رفت و پای چپ خود را از ناحیه زانو از دست داد.
گلبارنژاد سه سال پس از مجروحیت و نقص عضو به ورزش حرفهای روی آورد و ابتدا به کشتی و سپس به وزنهبرداری پرداخت. او کمی بعد عضو تیم وزنهبرداری جانبازان و معلولین ایران شد و در ۱۵ سالی که در این رشته فعالیت داشت به گفته فدراسیون ورزشهای جانبازان و معلولین ایران، توانست ۱۲ مدال طلا و یک نقره جهانی به دست آورد. او وزنهبرداری را به دلیل آسیبدیدگی کتف خود کنار گذاشت اما همچنان به ورزش حرفهای ادامه داد و در سال ۱۳۸۵ دوچرخه سواری را به عنوان رشته جدید خود انتخاب کرد. گلبارنژاد در مسابقات آسیایی فسپیک ۲۰۰۶ مدال نقره، در بازیهای آسیایی گوانگجو ۲۰۱۰ مدال برنز و در مسابقات پاراآسیایی مالزی ۲۰۱۲ مدال طلا گرفت.
او همچنین تنها رکابزن ایرانی در پارالمپیک تابستانی ۲۰۱۲ لندن بود که البته به جایگاه درخوری دست نیافت. او روز شنبه ۲۷ شهریور در گروه سی ۴–۵ (C۴-۵) در مسابقات جاده، رشته دوچرخهسواری بازیهای پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو و در یک شیب تند دچار حادثه شد و در پی این حادثه و ایست قلبی جان خود را ازدست داد.
* کاپیتان فقید
در ۱۹ دی امسال، خبر درگذشت کاظم سیدعلیخانی، جامعه فوتبال و به ویژه پرسپولیسیها را در سوگ فرو برد. سیدعلیخانی، ملیپوش پیشین فوتبال ایران بود که همراه با تیم ملی در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین حضور داشت و سالها بازوبند کاپیتانی پرسپولیس را بر بازو بسته بود.
* پدر استقلال
۱۴ بهمن اما خبر تلخ دیگری دست به دست چرخید؛ پدر استقلال دار فانی را وداع گفته بود. مرد با اخلاق فوتبال ایران و کسی که سالها با تیم ملی و باشگاه استقلال، افتاخرات زیادی را کسب کرده بود، اسیر افیون مرگ شد و به سرای باقی شتافت. منصور خان پورحیدری که مدتها با بیماری سخت سرطان دست به گریبان بود، در میان اندوه هواداران و پیشکسوتان فوتبال ایران از دنیا رفت. فدراسیون جهانی فوتبال هم این ضایعه را به فوتبال ایرن تسلیت گفت.
مرحوم پورحیدری در ۶ بهمن ۱۳۲۴ در خانوادهای ۷ نفره حوالی میدان خراسان تهران به دنیا آمد. خانواده او در ابتدای نوجوانیاش به محله قلهک تهران نقل مکان کردند و همان زمانها بود که پورحیدری فوتبال در زمینهای خاکی را سرگرمی اصلی خود کرده بود. اولین تیم رسمی پورحیدری تیم دخانیات بود که به نوعی وابسته به باشگاه دارایی بود. در سال ۴۵ از تیم دارایی با وجود قهرمانی در لیگ باشگاههای تهران، جدا شد و به تیم تاج پیوست. پورحیدری تا آخر دوران بازیگریاش در تاج بازی کرد و در همین تیم هم از فوتبال خداحافظی کرد. پورحیدری در مقام بازیگری به چند قهرمانی دست یافت از جمله آنها میتوان به قهرمانی در باشگاههای تهران، قهرمانی در باشگاههای ایران، جام دوستی، سه دوره قهرمانی جام میلز هندوستان، سومی در جام باشگاههای آسیا و در نهایت قهرمانی در جام باشگاههای آسیا در سال ۴۹ اشاره کرد.
مطمئنا بزرگترین افتخار منصور پورحیدری در دوران بازیگری کسب عنوان قهرمانی جام باشگاههای آسیا در سال ۱۳۴۹ بود؛ جایی که در کنار افرادی مثل مرحوم ناصر حجازی، مرحوم غلامحسین مظلومی، جواد قراب، اکبر کارگر جم، کارو حقوردیان، مرحوم عزت جان ملکی، مسعود معینی، علی جباری و... توانست این عنوان را به دست بیاورد. منصور پورحیدری در سال ۵۴ و در سن ۳۰ سالگی از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. وی در همان سال با خانم دکتر فریده شجاعی که آن روزها عضو تیم بسکتبال تاج بود، ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر به نامهای عسل و علی است.
پورحیدری بعد از کنار گذاشتن فوتبال در سن ۳۰ سالگی مدت کوتاهی دستیار رایکوف سرمربی وقت تاج شد. رایکوف تا سال ۵۳ سرمربی استقلال بود و بعد از آن علی دانایی فرد هدایت آبیها را بر عهده گرفت و در همان زمان هم پورحیدری دستیار دانایی فرد بود. در سال ۵۴ جکیچ سرمربی استقلال شد و او هم پورحیدری را به عنوان دستیار خود انتخاب کرد. اما اولین تجربه سرمربیگری پورحیدری در تیم امید استقلال بود. وی اولین سرمربی تیم امید استقلال هم محسوب میشود.
یکی از نقاط عطف دوران مربیگری منصور پورحیدری زمانی بود که او با توصیه دوست قدیمیاش جلال طالبی هدایت تیم ملی فوتبال ایران را بر عهده گرفت. او این تیم را در سال ۱۹۹۸ میلادی قهرمان بازیهای آسیایی بانکوک تایلند کرد. پورحیدری دوران خوبی را در تیم ملی فوتبال ایران پشت سر گذاشت و از به یادماندنیترین نمایشهای تیم او میتوان به تساوی مقابل دانمارک در خاک این کشور اشاره کرد. بازیای که سکوی موفقیت بزرگی برای هادی طباطبایی دروازهبان آن روزهای تیم ملی ایران بود.
در چند سال گذشته منصور پورحیدری با عناوینی مثل مدیر فنی، عضو هیات مدیره و یا سرپرست در کنار استقلال بود و در این میان هواداران استقلال بیشتر او را با نام پدر استقلال میشناختند. بدون شک منصور پورحیدری حق بزرگی بر گردن فوتبال ایران دارد. بسیاری از نسل فعلی مربیان ایرانی شاگرد پورحیدری بودهاند. او سرانجام پس از چیزی حدود یک سال مبارزه با بیماری سرطان، جان به جانآفرین تسلیم کرد. ضایعه درگذشت او تا همیشه در فوتبال ایران باقی خواهد ماند.
* بکنباوئر ایران
عباس نواصرزاده ۲۹ بهمن ۹۵ رخت از جهان بست تا فوتبال خوزستان یکی از پیشکسوتان بزرگش را از دست بدهد. از خوزستان پا به توپ شد؛ با وجود کم سن و سال بودنش کاپیتان تیم منتخب خوزستان شد و در کنار بازیکنانی چون حسن نظری و ابراهیم قاسمپور بازی کرد و بکن باوئر ایران لقب گرفت؛ عباس نواصرزاده تا آنجا در فوتبال پیش رفت که برای تیمملی هم انتخاب شد. پیش از انقلاب به واسطه فوتبال و اخلاق خوبش معروف بود. او پس از دوران انقلاب و زمانی که کفشهایش را آویخت، در امور اجرایی، چون سرپرستی تیم فولادخوزستان مشغول به فعالیت شد و در سال ۸۴ که فولاد در لیگ برتر ایران جام قهرمانی را بالای سر برد، نواصرزاده نیز به عنوان سرپرست تیم، در آن موفقیت نقش بسزایی داشت. او در یک سال اخیر پس از تحمل درد ناشی از بیماری، جان به جان آفرین تسلیم کرد تا خوزستان از وجود مرد بزرگی چون نواصرزاده محروم شود.
* دنیای اندوه
امسال در خارج از مرزهای ایران هم خبرهای ناگوار کم نبود. محمد علی بوکسور نام دار و مسلمان آمریکایی پس از سالها مبارزه با بیماری پارکینسون، از دنیا رفت. همچنین خبر بهتآور سقوط هواپیمای حامل بازیکنان تیم فوتبال چاپهکوئنسه برزیل، سال ۱۳۹۵ را به سالی پر از اخبار غمگین تبدیل کرد.
* سال نو، حال نو
سال ۱۳۹۶ هجری خورشیدی از راه میرسد و با خود، امیدها و آرزوهای نو میآورد. به امید آن که سال جدید، حال و احوال نیکو با خود بیاورد و ایران، روزهایی سرشار از اخبار خوب را تجربه کند. برای خبرنگاران و اهالی رسانه، چیزی بهتر از انتشار خبرهای شادیآفرین نیست.
دیدگاه تان را بنویسید