تیم ملی فوتبال ایران در شرایطی از مرحله گروهی جام جهانی حذف شد که خیلی ها بازگشت پر سر و صدای کی روش را مترادف با صعود ایران می دانستند.
جی پلاس؛ حذف تیم ملی فوتبال ایران شاید در ظاهر به واسطه گل پولیسیچ و باخت یک بر صفر مقابل آمریکا رقم خورد، اما فاتحه تیم ملی در قطر باید روزی خوانده می شد که شایعاتی مبنی بر دشمنی چند بازیکن با سرمربی به گوش رسید و آن ها حتی روز صعود تیم ملی هم علیه اسکوچیچ موضع گرفتند و حتی پایشان به دفتر ریاست جمهوری هم باز شد تا برای بازگشت کی روش تلاش کنند.
درست در روزهایی که فوتبال ایران به آرامش نیاز داشت، مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش تصمیم گرفتند تحرکات خود را با چند عامل بیرونی فوتبال آغاز و بازگشت کی روش را طلب کنند، چرا که از نظر آن ها دراگان توان مدیریت تیم ایران را نداشت و تیم با او نمی توانست کاری از پیش ببرد اما به عقیده آن ها بازگشت کی روش می توانست ایران را به مرحله حذفی جام جهانی برساند؛ اتفاقی که بیش تر شبیه به یک رویا بود چرا که همین اقدام بازیکنان و در ادامه حواشی ابقا یا برکناری اسکوچیچ، تمرکز فوتبال ایران را به هم ریخت و مرد پرتغالی هم وقتی برگشت، فقط دو فیفادی برای آمادگی تیم ملی فرصت داشت که مطمئنا هر عقل سلیمی می دانست او در این مدت نمی تواند شق القمر کند.
با این وجود کی روش دوباره به نیمکت ایران برگشت تا بعد از ناکامی با کلمبیا و مصر برای رسیدن به قطر، سومین جام جهانی خود را با ایران تجربه کند؛ تجربه ای که بر خلاف دو بار قبلی این بار فقط با صعود می توانست مردم را ارضا کند. نه تنها چنین نتیجه ای رقم نخورد، بلکه ایران با بدترین شیوه بازی مقابل هر دو رقیب اصلی خود شکست خورد و طعم سنگین ترین شکست تاریخ خود در شش دوره جام جهانی را هم چشید تا مشخص شود کی روش عملا نتوانسته کاری از پیش ببرد و به عقیده برخی، همین نتایج را با اسکوچیچ هم می شد گرفت!
بازیکنان مسن و عادات تکراری!
تیم ملی فوتبال در حالی به نظر می رسید در قطر به پختگی و بلوغ رسیده باشد که باز هم همان عادات قدیمی در بین بازیکنان به خصوص حامیان کی روش دیده می شد و سرمربی تیم هم برنامه ای برای تمرکز بازیکنان نداشت.
بازیکنان تیم ملی در صحنه های مختلف بارها به داور اعتراض می کردند و به دنبال شلوغ کاری بودند؛ اتفاقی که به نظر می رسد آن را به خوبی از کی روش یاد گرفته اند و هنوز هم از اتفاقات جام ملت های 2019 عبرت نگرفته اند. تا جایی که در بازی ایران و ولز کریم انصاری فرد در صحنه اخراج هنسی علنا بر سر داور فریاد می کشید. در بازی مقابل آمریکا نیز، مهدی طارمی مدام به دنبال اعتراض و گرفتن پنالتی بود و همین موارد تمرکز تیم را بیش از پیش از بین برد؛ حتی بعد از پایان بازی هم کی روش و طارمی بی خیال داور نشدند. علیرضا جهانبخش نیز که می توان او را یکی از بدترین بازیکنان ایران در این تورنمنت دانست با کارت زردی که مقابل انگلیس و ولز گرفت دیدار آخر را از دست داد و با وجود تجربه فراوانی که داشت بیش از آن که به کمک تیم بیاید به آن ضربه زد!
اما حضور یکی از اضلاع این مثلث یعنی کریم انصاری فرد در تیم ملی در حالت عادی هم محل انتقاد است اما او به عنوان بازیکن با تجربه برای ورود به زمین در لحظات سخت در لیست تیم قرار گرفت و البته حضورش در بازی ها هم گره کار را باز نکرد. با این وجود او همچنان در ترکیب ایران قرار گرفت در حالی که تیم ایران می توانست در این دوره از جام جهانی از جوانان بیش تری بهره ببرد و به جای بازیکنان پا به سن گذاشته، از چند جوان تازه نفس هم استفاده کند. مثلا حضور جلالی مقابل آمریکا نشان داد ایران می توانست به بازیکنان جوان و حاضر در لیگش به جای نیمکت نشینان تیم های درجه سه اروپایی اعتماد کند؛ اتفاقی که رخ نداد تا در کنار دیگر ابهامات تیم ملی، یک علامت سوال بزرگ درباره حضور و تاثیرگذاری یک سری از بازیکنان در تصمیمات تیم ملی که ربطی به آن ها ندارد، ایجاد شود.