عوامل انیمیشن سینمایی «ببعی قهرمان» معتقد هستند، نمیتوان مفاهیم و پیامها را به صورت شعاری و گلدرشت با کودکان در میان گذاشت چون از درک کودک خارج است.
به گزارش جماران؛ پخش سریال «ببعی» از سال ۹۷ برای گروه سنی خردسال از شبکه پویا آغاز شد. این ببعی بازیگوش به همراه خواهر کوچکش ببعو در کنار پدر و مادرشان مسائل مختلفی را یاد میگرفتند و به مخاطبان همسن و سال خودشان نیز آموزش میدادند. حالا ببعی که عاشق پرواز است به «ببعی قهرمان» تبدیل شده است و در نسخه سینمایی این انیمیشن او همراه با خواهر و دوستانش برای تحقق آرزوی همیشگی یعنی آرزوی پرواز تلاش میکند.
مهر نوشت؛ ببعی در این مسیر با چالشها و مشکلات بسیاری مواجه و گاهی ناامید میشود اما در نهایت با کمک پدرش و جغد قهرمان موفق میشود یک هواپیما بسازد و مانند پرندهها پرواز کند.
انیمیشن سینمایی «ببعی قهرمان» به تهیه کنندگی محمدمهدی مشکوری، کارگردانی حسین صفارزادگان و میثم حسینی و نویسندگی مقداد اخوان محصول سال ۱۴۰۱ است که در چهل و دومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر اکران شد. به بهانه اکران عمومی این انیمیشن میزگردی با حضور تهیهکننده و کارگردانان اثر در خبرگزاری مهر برگزار کردیم.
آنها در این نشست گفتند که ساخت نسخه سینمایی «ببعی «یک ریسک بزرگ بود زیرا ممکن بود بچههایی که مخاطب سریال این شخصیت بودند، این اثر را پس بزنند اما ببعی همراه با مخاطبان خود بزرگ شد و این تغییر شخصیت چالشهای زیادی برای آنها در پی داشت.
همچنین در این نشست بر اهمیت توجه به جهان کودک برای ساخت فیلم تاکید شد.
مشروح بخش اول گفتوگو با عوامل انیمیشن سینمایی «ببعی قهرمان» را در ادامه مطالعه کنید:
*بچههای امروز فضای متنوعی از آثار نمایشی را در اختیار دارند و با آثار باکیفیت زیادی مواجه هستند درنتیجه کمتر پای انیمیشنهای ایرانی مینشینند. به نظر شما صنعت انیمیشن در کشور ما از نظر پیشرفت تکنولوژی، امکانات، نیروی انسانی و … چقدر توانایی رقابت با انیمیشنهای خارجی را دارد؟
محمدمهدی مشکوری: این مساله که ما چقدر میتوانیم با آثار خارجی وارد رقابت شویم تنها مختص به حوزه انیمیشن و سینمای کودک نیست. بسیاری از همکاران ما با این شعار وارد میدان میشوند که میخواهند از انیمیشنهای دیزنی و پیکسار هم جلوتر بزنند. پروژههایی براساس این ادعا تعریف میشود، سالهای سال روی آن سرمایهگذاری میشود اما نتیجه کار یک پنجم کیفیت دیزنی و پیکسار هم نیست. ما ابتدا باید بدانیم که در کدام نقطه طلایی بایستیم و براساس آرزوهای ذهنی پیش نرویم. ما در استودیوی خودمان سالها در حوزه سریالسازی کار کردهایم و همواره بر این باور بودیم که باید در سطح خودمان و برای گروه سنی خردسال و کودک بهترین کیفیت را رعایت کنیم. طبیعتاً نوجوان توقعاتی دارد که ممکن است ما از پس آن برنیاییم اما در حوزه خردسال گاهی کار ایرانی و خارجی را که کنار هم میگذاری، خیلی تفاوتی باهم ندارند. به عقیده من باید جایی بایستیم که در حد توانمان است. ما در داخل کشور بچههای مستعد زیادی در حوزه انیمیشن داریم. اکنون بچههای ایرانی ما به صورت پروژهای با دیزنی و پیکسار کار میکنند. مساله اینجاست که ما در کار انفرادی بسیار خوب هستیم اما در کار تیمی به مشکل برمیخوریم. یک موضوع دیگر هم وجود دارد که این افراد وقتی با خارج از کشور کار میکنند درآمد دلاری دارند درنتیجه تمایل کمتری به همکاری با پروژههای داخلی پیدا میکنند.
واقعیت این است که شکرخدا در ایران ازنظر زیرساختی و نیروی انسانی خلایی در حوزه انیمیشن نداریم بلکه مشکل ما این است که سرمایه کمی در این حوزه میگذاریم و به همین دلیل بسیاری از افراد و انیماتورها حاضر به همکاری نمیشوند. در حوزه سریالسازی سرمایهگذار روی چند بازیگر سرمایهگذاری میکند و در گیشه هم با سود مواجه میشود اما در انیمیشن ما چنین سرمایهای نداریم و صرفاً اکنون داریم تلاش میکنیم که بگوییم در انیمیشن هم بازگشت سرمایه وجود دارد تا سرمایهگذاران این موضوع را متوجه شوند. ما در حوزه کودک گیشه داریم به طور مثال «ببعی قهرمان» با یک افتتاحیه میلیاردی اکران خود را آغاز کرد و جزو پرفروشترین آثار ۲ هفته نخست اکران بوده است. این انیمیشن کاری است که شعارزده نیست. ما سعی نکردیم یک کار اسلامی بسازیم و کار غیراسلامی هم نساختیم و فکر میکنم دلیل موفقیت اثر هم همین موضوع است.
*همین مساله باعث مهاجرت خیلی از انیماتورهای ایرانی به خارج از کشور هم شده است.
مشکوری: در همین پروژه ما نیز از روز اول تاکنون چند نفر از همکاران به خارج از کشور مهاجرت کردند. هرچقدر کمتر در ایران به اهمیت انیمیشن بپردازیم بیشتر نیروهای انسانی خودمان را از دست میدهیم و از زمانی به بعد همه فعالان انیمیشن به خارج از کشور میروند یا با پروژههای خارجی همکاری میکنند.
*در بحث جلوههای ویژه بصری نیز همین چالش وجود دارد.
مشکوری: ساخت یک کار سینمایی مثلاً ۵ - ۶ ماه زمان تولید نیاز دارد اما برای ساخت یک انیمیشن سینمایی ۳ - ۴ سال زمان صرف میشود. ما برای ساخت ۹۰ دقیقه فیلم «ببعی قهرمان» نزدیک به ۳ سال زمان گذاشتیم و بازگشت سرمایه هم داشتیم.
*زمانی که سال ۹۹ سریال «ببعی» از تلویزیون پخش میشد، مخاطب خردسال داشت و آن مخاطب اکنون به کودک تبدیل شده است. آیا «ببعی قهرمان» نیز همراه با مخاطبان خودش رشد کرده است؟ از نظر تکنیک ساخت این اثر از ۲ بُعدی به ۳ بُعدی تبدیل شد اما میخواهم بدانم در محتوا چه مخاطبشناسی داشتید؟ به عنوان مثال در انیمیشن «درون و بیرون» نیز شخصیت این انیمیشن کودک بود و در قسمت دوم متناسب با بزرگ شدن کاراکتر اصلی ویژگیهای تازه ای به شخصیتش اضافه شد و به دنبال ان گروه سنی مخاطبانش هم تغییر کرد.
حسین صفارزادگان: توجه به این موضوع که کاراکترهای اصلی ما از چه سنی به چه سنی برسند، بسیار مساله تازهای بود زیرا در ایران چنین نمونهای وجود نداشت. در سطح بینالملل نیز کارهایی که انجام شده بود به این شکل نبودند به طور مثال در انیمیشن «داستان اسباب بازی» از خردسالی شخصیت صاحب عروسکها تا بزرگسالی و ازدواج او را مشاهده میکنیم اما شخصیت اصلی انیمیشن یعنی اسباببازیها تغییری نمیکنند. یا در انیمیشن «درون و بیرون ۲» نیز احساسات درونی شخصیت تغییر پیدا کرده و شخصیتها بیشتر شدهاند اما این اولین بار است که ما در «ببعی قهرمان» خود شخصیت اصلی را تغییر میدهیم. مسلماً در این تغییر اشتباهاتی هم بوده است و این احتمال وجود داشت که مخاطب ناگهان آن شخصیت را پس بزند زیرا صداها، گرافیک و فضای کار تغییر کرده است و بچهای که در سن خردسالی «ببعی» را در تلویزیون به صورت ۲ بُعدی تماشا کرده است انتظار داشت که همان نمونه را در سینما نیز ببیند. این نقد به کار ما وارد بوده است اما برای اعمال این تغییرات این توجیه را داشتیم که اگر صدا، تکنیک و فضای انیمیشن در نسخه سینمایی تغییر کرده، به این دلیل بوده است که مخاطب ما نیز سن خردسالی را گذرانده است. از نظر محتوایی و بصیری این توجیه را داریم که بچههای گروه سنی کودک ترسیمات ذهنیشان از حالت ۲ بُعدی مینیمال خارج شده است و دوست دارند که جزئیات بیشتری ببینند. یعنی تصمیمات ما در راستای نگاه مخاطب هم بوده است و صرفاً به دلیل تکنیک ۳ بُعدی اثر ما این تغییرات را انجام ندادیم. به هرحال این تصمیم راه رفتن روی لبه تیغ بود زیرا ممکن است گاهی مخاطب را پس بزند یا گاهی مخاطب جدید پیدا کند.
*اتفاقاً من همراه با ۲ کودک برای تماشای «ببعی قهرمان» به سینما رفتم که پیشتر مخاطب سریال آن بودند. آنها در مواجهه اولیه با شخصیت جا خوردند و مدام درحال مقایسه آن با نسخه سریالی بودند.
حسین صفارزادگان: شما اگر جرات تغییر نداشته باشید، دچار تکرار میشوید. به طور مثال سالها قبل «کلاه قرمزی» تولید شد اما مخاطب در طول زمان دوست داشت که عروسکها و قصههای جدیدی به این اثر اضافه شود. به همین دلیل در طول زمان «کلاه قرمزی» تبدیل به برنامهای با ۳۰ عروسک میشود. در انیمیشن این تغییر به شکل دیگری است زیرا شما باید جهان فیلم را تغییر دهید و ناگزیر صدا، تصویر و گرافیک هم تغییر میکند. در دنیا هم شخصیت «مرد عنکبوتی» بارها با گرافیکهای مختلفی ارائه شد اما برند «مرد عنکبوتی» تغییری نکرد بلکه هر کارگردان این شخصیت را از زاویه نگاه خودش روایت کرد. ببعی هم برای ما یک برند است و فارغ از توجه به مخاطبان وفادار خودمان این دیدگاه را داریم که به وجوه مختلف این برند بپردازیم اما ببعی سرجای خودش بماند.
*سریال «ببعی» در تلویزیون تبدیل به یکی از پربینندهترین آثار نمایشی برای خردسالان شده بود. چه شد که تصمیم گرفتید سراغ ساخت نسخه سینمایی این اثر بروید؟ برای اینکه از نام و به نوعی برند «ببعی قهرمان» در سینما هم محافظت کنید چه برنامهای داشتید؟
میثم حسینی: «ببعی» پس از ۴ سال پخش در تلویزیون باید با گروه سنی خودش بزرگ میشد. به نظر من از نظر استراتژیک هم این تصمیم حرکت درستی بود زیرا یک برندی به نام «ببعی» به لطف حسین صفارزادگان و تیمش و آقای مشکوری تقریباً شناخته شده بود. پس از آن سراغ نسخه سینمایی آمدیم و میدانستیم که این حرکت ریسک زیادی دارد زیرا معلوم نبود که در سینما با این شخصیت چه مواجههای صورت میگیرد. باید ببینیم که در ادامه اکران «ببعی قهرمان» چگونه پیش میرود اما پیش بینی میکردیم که این اثر در سینما هم دیده شود. تمام تلاش ما این بود که «ببعی قهرمان» در ابتدا مورد توجه مخاطب قرار بگیرد و درنهایت تاثیرگذاری مدنظرش از نظر فرهنگی و محتوایی را داشته باشد.
*سریال یا فیلم سینمایی این پروژه ادامه دارد؟
مشکوری: ما اکنون با همان کانسپت داستانی فیلم سینمایی «ببعی قهرمان» ۵۲ قسمت سریال «ببعی» را میسازیم. در ذهنمان است که در پایان این ۵۲ قسمت انیمیشن سینمایی «ببعی قهرمان ۲» را بسازیم.
*متاسفانه گاهی برای ساخت یک اثر برای کودکان، جهان کودک را در نظر نمیگیرند و اتفاقاً جملات و تکه کلامهایی در اثر وجود دارد که حتی مناسب کودکان نیست. حتی فضاسازی، شخصیتپردازی، نوع پوشش و … به نوعی است که یک کودک در جهان امروزی نمیتواند با اثر ارتباط برقرار کند. شما برای ساخت این فیلم و طراحی کارکترها چه قدر و چطور به جهان فکری کودکان نزدیک شدید؟
مشکوری: متاسفانه ما کارشناس حوزه کودک نداریم و آنهایی که در این زمینه نظر میدهند در حوزه بزرگسال زیست میکنند و حتی در همان حوزه هم متخصص نیستند. این افراد فکر میکنند که جهان کودکان بسیار ساده است درحالی که بسیار حوزه تخصصی است و یک بزرگسال نمیتواند یک کار کودک را قضاوت کند. یکی از چالشهای ما این است که یک بزرگسال فیلمنامه یک کار انیمیشن کودک را مینویسد و ما باید فیلمنامه را به زبان کودک تبدیل کنیم. این مساله بسیار حساس است تا مخاطب داستان را درک کند. شاید با ۸۰ درصد اعتماد به نفس بتوانم این نکته را بگویم که سینمایی «ببعی قهرمان» اولین فیلم سینمایی کودک در جمهوری اسلامی است که مختص گروه سنی کودکان ساخته شده است.
حرف من به این معنی نیست که بزرگسالان این کار را نمیبینند بلکه به این معنی است که کودکان این فیلم را فهم میکنند. در برخی فیلمهای کودک در گذشته معمولاً بچهها با تصاویر و موسیقی فیلم ارتباط برقرار میکردند اما موضوع را درک نمیکردند. چیزی که بچهها از «ببعی قهرمان» متوجه میشوند این است که خواستن توانستن است و آدم نباید امیدش را از دست بدهد. خوشبختانه براساس بازخوردهای شخصی ما بچهها این مفهوم را از فیلم درک کردند و فکر میکنم برای ۳ سال کار کردن ما همین یک جمله کافی است. حال رفقایی که در حوزه رسانه بسیار کجفهم هستند نقدشان به «ببعی قهرمان» این است که چرا موضوعات تربیتی در این فیلم نیست. چرا پدر کمرنگ است؟ چرا مادر اینگونه است؟ من می گویم که کل منویات جمهوری اسلامی را که نمیتوان با بیل ریخت در یک انیمیشن ۸۰ دقیقهای! زیرا این کار برای کودک است و کودک درکی از این مطالب ندارد. نقد میکنند که چرا این کار ایرانی - اسلامی نیست؟ این حرفها نشان میدهد که کارشناس درکی از حوزه کودک ندارد.
*گاهی چیزی که ما درک میکنیم نسبت به درک کودک متفاوت است. آیا در این پروژه با کارشناسان کودک و کسی که تجربه کار و مواجهه مستقیم با کودک را داشته باشد، همکاری کردید؟
مشکوری: ما برای این اثر یک کار پژوهشی انجام دادیم. چند اکران خصوصی برگزار کردیم و از روانشناسان حوزه کودک دعوت کردیم تا اثر را تماشا کنند. ما در مرحله نگارش فیلمنامه نیز این تعاملات را داشتیم. وقتی کار در حوزه انیمیشن ساخته میشود همه میخواهند که صاحب نظر باشند و برخی کاسه داغتر از آش میشوند. حتی اگر یکسری محتوای گل درشت هم به ما سفارش میدادند ما آنها را در کار وارد نمیکردیم. من معتقدم که ما باید کارمان را بکنیم و این جماعت حرفشان را میزنند و میروند. مهم این است که مخاطب فیلم را درک کرده باشد. برخی منتقد حوزه کودک نیستند بلکه منتقد فیلم سینمایی هستند و داستان را با فیلم سینمایی رئال مقایسه میکنند. ما باید این مساله را جا بیاندازیم کسی که میخواهد در حوزه کودک کار کند نباید منویات را در آن لحاظ کند زیرا این حوزه کودک، حوزه تربیت است و عرصه زدن حرفهای گل درشت و افقهای بلند نیست. بلکه صرفاً کودکان باید با یک اثر هنری سرگرم شوند و آموزش ببینند. در کارهای خارجی نیز به جز «درون و بیرون» که چند لایه است یعنی کودک یک برداشتی از فیلم دارد و بزرگسال یک برداشت دیگر که این فن فیلمنامه نویس است ما دیگر چنین نمونههایی نمیبینیم و یک اثر مختص به یک گروه سنی خاص تولید میشود.
حسینی: اگر ما در ایران چنین چیزی بسازیم هم با چالش مواجه میشویم. به طور مثال اگر در ایران انیمیشنی مانند «روح» را بسازیم، قطعاً با ما برخورد میکنند. اگر انیمیشن «درون و بیرون» را بسازیم یک عده میگویند که ما اصلاً چنین احساساتی نداریم. درواقع ما نمیتوانیم درباره برخی از موضوعات در ایران کار کنیم و بعد نقد میکنند که چرا فیلم چندلایه نیست و مفاهیم مختلفی در داستان وجود ندارد.
مشکوری: اتفاقاً ما در «ببعی قهرمان» لایههای مختلفی هم داشتیم و بزرگترین مفهوم در کار ما مبارزه با استعمار است. خانم بوقلمون در این قصه یک استعمارگر است و ببعی کاراکتر قهرمانی است که با او مبارزه میکند. همین مسالهای که ما اکنون با اسرائیل و آمریکا داریم و با آنها مبارزه میکنیم. برخی میگویند که چرا جشن هالوین را با جشن کدو حلوایی در این فیلم ترویج دادهاید؟ ما میخواهیم بگویم که اتفاقاً جشن هالوین را در این فیلم نقد کردهایم. در انیمیشن «ببعی قهرمان» نشان میدهیم که جشن کدو حلوایی چیزی است که از طرف خانم بوقلمون به روستا تحمیل شده است اما ببعی این جشن را خراب میکند.
*در شخصیتپردازی این اثر ببعی قهرمانی است که گاهی ناامید میشود و شکست میخورد مانند همه افرادی که در واقعیت ما میبینیم.
حسینی: به نظر من این ویژگی درستی است که قهرمان ما شبیه خود بچهها باشد و در داستانها این شکل قهرمان پروری خیلی اهمیت دارد. قهرمان داستان ما مانند خود بچهها خرابکاری میکند، اشتباه میکند، با پدر و مادرش به مشکل برمیخورد و …. این مساله باعث میشود که بچه با شخصیت همذات پنداری کند. اینکه ما یک قهرمان نشان دهیم که هیچ اشتباهی از او سر نمیزند، وقتی کار درستی هم انجام دهد مزیتی برایش نیست. قهرمان باید در طول داستان یک سیر و تحولی را طی کند. شکرخدا در روایت داستان، ببعی نیز این سفر تحولی را از ابتدا تا انتهای داستان طی میکند و فرازوفرودها و موقعیتهای جدید به شکل استاندارد خود در داستان وجود دارد.
*حقیقتا برخی از صحنههای «ببعی قهرمان» از جمله مسابقه پرواز و تعادل بسیار شبیه به هری پاتر بود. همچنین گاهی فضای فیلم شبیه به انیمیشن «کارخانه هیولاها» میشد.
صفارزادگان: شما اکنون کارهای خارجی را هم که نگاه کنید یاد آثار دیگری میافتید زیرا هر چیزی که بسازیم قبلاً شخص دیگری آن را ساخته است. الگوبرداری و استفاده از قابلیتهایی که در هر مدیایی وجود دارد، کمک میکند که شما زودتر به نتیجه برسید. پروژه ما یک پروژه بیگ پروداکشن نبود و مجبور بودیم در زمان و با بودجه محدود اثری را تولید کنیم که خودمان نسبت به آن عِرق داشتیم. به همین دلیل ما مجبور بودیم سادهترین گزینهها را ازجمله الگوبرداری از بازی «هری پاتر» در این انیمیشن انتخاب کنیم. اگر ما ۲ برابر این زمان داشتیم شاید میتوانستیم یک بازی یا یک نمونه دیگر طراحی کنیم. البته من واژه کپی برداری را قبول ندارم بلکه ما برداشت و الگوبرداری کردیم و در این برداشت سعی کردیم آن مساله را برای جهان خودمان کنیم. اگر روزی بخواهیم به انیمیشن اورجینال برسیم که پایه و اساس درستی داشته باشد نیاز داریم که زمان زیادی در اختیار داشته باشیم و تجربیات بسیاری کسب کنیم.
حسینی: ما کلاً ۳۶ وضعیت دراماتیک داریم و هنرمندان از ابتدای تئاتر یونان باستان تا به امروز از همین ۳۶ وضعیت نمایشی استفاده میکنند. ابتدا معتقدم که ما باید تکلیف خودمان را با اثر اورجینال مشخص کنیم. در داستان و روایت ما چیزی نداریم که کسی قبلاً آن را روایت نکرده باشد. گاهی شما میگویید اثر از نظر ظاهر و تکنیک شبیه اثر دیگری است و این را میتوان پذیرفت. این واقعیت وجود دارد که ذهنیت همه افراد و نویسندهها خام نیست و ما ذهنمان با دیدن آثاری شکل گرفته است درنتیجه ناخودآگاه شما چیزی را مینویسید که کپی برداری نیست اما میتواند شبیه اثر دیگری شود. تشخیص این شباهتها نیز به دلیل آشنایی ذهن مخاطب با یکسری تصویر مرسوم شکل میگیرد.