مراسم تشییع پیکر فردوس کاویانی، بازیگر تلویزیون با حضور هنرمندان برگزار شد.
جی پلاس، مراسم تشییع پیکر زندهیاد فردوس کاویانی با حضور هنرمندان و جمعی از مردم امروز صبح سه شنبه ۱۱ مهر در خانه هنرمندان برگزار شد.
اصغر همت هنرمند و بازیگر اجرای این مراسم را بر عهده داشت و در سخنانی به خاطرههایی از بازیگری او در سالها پیش اشاره کرد.
شهرام گیلآبادی رئیس کانون کارگردانان خانه تئاتر در ادامه عنوان کرد: همه ما در برابر مهربانی این بزرگ باید زانو بزنیم. این صحنه تنها این جمله را به یاد میآورد که بگویی ای مرگ از جان رفیقانم چه میخواهی. خواهشم این است که در ذهنمان مهربانی او را به یاد بسپاریم.
وی اضافه کرد: سال ۶۸ که «سفارت خانه» را اجرا میکند میگوید ما موظفیم مهربانی را ترویج کنیم. من هم این جمله را خواندم و آمدم بگویم ما هنرمندان موظفیم مهربانیها را ترویج کنیم. وجه کارگردانی و بازیگری او هم از همین حیث است که پر از مهر بود.
گیلآبادی تصریح کرد: او در مصاحبههایش روی یک نکته دیگر تاکید دارد و آن انتخاب است و میگوید ما باید انتخابهای درست داشته باشیم تا به شایستگی در کنار مردم باشیم.
سپس پژمان بازغی رئیس انجمن بازیگران در سخنانی با تسلیت به خانواده او و جامعه زرتشتیان بیان کرد: من وقتی وارد سریال «آژانس دوستی» شدم یک جوان بیست و چند ساله بودم. آن روزها برای من دانشگاه بود و هرچه یاد گرفتم از این دوستان بود و چیزی بیش از مهربانی ندیدم. این روزها در انجمن میشنوم که جوانترها دیر سر کار میآیند یا نظم ندارند اما من آن روزها بسیار از بزرگانمان یاد گرفتم.
وی تاکید کرد: فردوس کاویانی اخرین بازیگر طنز فاخر ایران است که او را از دست دادیم طنز ایران مدیون اوست.
اصغر همت در ادامه با تأیید سخنان بازغی تصریح کرد: در عرصهای که چیزهایی به نام طنز و کمدی به خورد ما دادند که طنز و کمدی نیست بلکه هجو است باید بگوییم او واقعاً از طنازان بینظیر بود.
در بخش دیگر هادی مرزبان پشت تریبون رفت و گفت: فکر نمیکردم هیچگاه برای فردوس بیایم و حرف بزنم. وقتی این جمعیت در این روز تعطیل میآید یعنی فردوس نازنین بود. گاهی به او میگفتم تو در خوب بودن افراط میکنی. خوبی او را از بعد مظلومیت هم باید دید که چقدر مظلوم واقع شد.
مرزبان یادآور شد: او شاید فقط در یکی دو کار من نبود و از سال ۶۸ برای همه کارهایم به او زنگ میزدم. فردوس تنها بازیگری بود که هرگاه میخواست سراغ یک فیلم و سریال برود از من میپرسید تو تئاتر نداری و ابتدا تئاتر را به فیلم و سریال ترجیح میداد.
وی اضافه کرد: زمانی که حالش خیلی خوب نبود از او برای «تانگوی تخممرغ داغ» دعوت کردم ابتدا نپذیرفت و گفت دیگر نمیتواند بازی کند و من خواهش کردم فقط در این نمایش حضور داشته باشد و گفتم تو برکت این کار هستی بیا و فقط باش.
در بخش دیگر مسعود جعفری جوزانی کارگردان سینما و تلویزیون یادآور شد: وقتی کسی که دوستش داریم و عاشقش هستیم ما را ترک میکند لحظه تلخی است. من البته معتقدم افرادی مثل فردوس کاویانی میرا نیستند.
وی با اشاره به ویژگیهای کاویانی عنوان کرد: به جرأت میگویم او تنها کسی است که در زندگی دیدم هرگز بد کسی را پیش من نگفت و ضعف کسی را پیش من آشکار نکرد.
جعفری جوزانی اضافه کرد: او با بازی و نگاهش و حس ناب و درخشانی که در درونش بود دلهای خشک را آبیاری میکرد.
این کارگردان تصریح کرد: هنرمندان این شانس را دارند که دهها زندگی را زندگی میکنند و این تجربه را به دیگران هم انتقال میدهند. ما هنرمندان را دوست داریم چون زندگیهای خشک را آبیاری میکنند.
وی اضافه کرد: زبان، پدر و مادر، منطقه جغرافیایی همه اتفاق است و در زندگی عاشق کسی میشوی که حتی از خون و یا خویشاوند تو نیست و به دلیل خصوصیات او علاقمندش میشوید و من فردوس کاویانی را این چنین دوست داشتم.
جعفری جوزانی با اشاره به سخنانی که درباره شرایط این سالهای فردوس کاویانی گفته شد و اینکه چندان دوست نداشت کسی به دیدنش برود اظهار کرد: فردوس کاویانی دوست نداشت با دیدن شرایطش غمی بر دل کسی سنگینی کند.
وی در ادامه گفت: ما بازیگران را دوست داریم چون این هنرمندان شخصیتهای متعددی را به زندگی ما میآورند و من احساس میکنم هر وقت فردوس را بخواهم کنار من است. اینها سیاسیون یا سیاستباز نیستند. در دل ملت جای دارند و هرگز نمیمیرند.
اسماعیل خلج نیز در سخنانی گفت: من در فضای مجازی صفحهای دارم که بیش از چند هزار متن و پست گذاشتهام اما هیچگاه از درگذشت کسی ننوشتهام و فردوس کاویانی تنها کسی بود که درباره درگذشتش نوشتم.
وی در حالی که اشک میریخت و به سختی میتوانست صحبت کند، گفت: بگذارید گریه کنم برای این مرد نازنین که بازیهای زیبای خود را به جای گذاشت.
در پایان آرمیتا کاویانی دختر این هنرمند در پشت میکروفن قرار گرفت و بیان کرد: بابا پر از عشق و وفا بود، نه معنای کینه را میدانست و نه میدانست بدخواهی چیست. قلبش برای ایران میزد دغدغهاش ایران و هموطنانش بود چه در ایران چه خارج از ایران. من بعد از چند دهه هنوز شاهد بازتاب عشق و مهر او به ایران هستم. همه با مهر و محبت و عشق نام پدرم را نگه داشتند.
وی با سپاسگزاری از حمایتهای مردم و هنرمندان بیان کرد که سپاسگزاری ویژهاش از مادرش است که در این سالها ذرهای از عشقش به پدرش کم نشد.