پنج فیلم با طعم کریسمس که میتوانند در روزهای آینده خانه زمستانی شما را گرم میکنند.
جی پلاس، گاهی اوقات هیچ چیز بهتر از این نیست که به همراه یک فنجان قهوه یا چای، کنار بخاری یا شومینه به تماشای فیلمهایی نشست که لذت جشن کریسمس را دوچندان میکنند.
به همین دلیل، در این گزارش، به پنج مورد از بهترین فیلمهای کریسمسی اشاره میکنیم تا از دیدن آنها لذت ببرید.
تنها در خانه (Home Alone)
یکی از فیلمهای کمدی سال ۱۹۹۰ و یک فیلم کلاسیک است. مکالی کالکین در نقش کوین مک کالیستر، پسر ۸ سالهای است که خانواده اش به طور اتفاقی او را در خانه تنها میگذارند و برای تعطیلات کریسمس به خارج از کشور میروند.
در ابتدا، کوین برای اینکه مرد خانه است خوشحال میشود و به خوشگذرانی میپردازد، اما پس از برگشتن به خانه متوجه دو دزد میشود و کارهایی انجام میدهد تا آنها را به زندان بیندازد.
اِلف (Elf)
فیلمی در ژانر کمدی به کارگردانی جان فاورو است که ویل فرل در آن به خوبی نقش آفرینی میکند. این فیلم داستان بادی (ویل فرل)، کودکی از یک پرورشگاه را دنبال میکند که خودش را در قطب شمال با بابانوئل و دوستانش میبیند و ۳۰ سال بعد، بادی که به وسیله اِلفها بزرگ شده است برای این که پدر گمشده خود را پیدا کند به نیویورک سفر میکند و با وجود این که دیدن مجدد پدر خود کار راحتی نیست، اما بادی از شگفتیها و جذابیتهای نیویورک لذت میبرد.
جان سخت (Die Hard)
یک فیلم آمریکایی در ژانر اکشن و مربوط به دهه ۸۰ میلادی است. هنگامی که تروریستها کنترل یک آسمان خراش ۴۰ طبقه را در دست میگیرند و زندگی گروهی از گروگانها را تهدید میکنند، وظیفه جان مک کلین، پلیس نیویورکی است که مبارزه یک تنه را علیه مهاجمان شروع کند.
او امید داشت با همسرش که از او جدا شده بود، آشتی کند، اما حالا مجبور است که برای زندگی همسر قبلی خود بجنگد. مک کلین امیدوار بود که از هوای کالیفرنیا لذت ببرد، اما حالا یک مسلسل دارد.
سرود کریسمس ماپتها (Muppets Christmas Carol)
این فیلم از جمله فیلمهایی است که اگر آن را نبینید نمیتوانید کریسمس را به خوبی احساس کنید. یک فیلم موزیکال آمریکایی مربوط به دهه ۹۰ میلادی به کارگردانی برایان هنسون است و در این فیلم، شخصیتهای ماپت روایتگر خودشان از داستان معروف سرود کریسمس نوشته چارلز دیکنز هستند.
جیرینگ جیرینگ ادامه دار (Jingle All the Way)
فیلمی به کارگردانی برایان لوانت و با بازی بازیگرانی چون آرنولد شوراتزنگر است که به پسرش قول خریدن عروسکی میدهد و روز کریسمس متوجه میشود که قولش را فراموش کرده است و به همین خاطر، به همه فروشگاهها میرود تا عروسک بخرد و در مسیرش با فردی آشنا میشود.