مادرم با چادر گل گلی هر روز جلوی درب می نشست و با بغض فرو خورده اش منتظر بابا بود و با خود زمزمه می کرد او می آید.
شبانه وقتی که ما خواب بودیم سر به سجده می گذاشت و گاهی با صدای گریه هایش آهسته می گریستم.
با خود می گفت محمد برگرد بچه ها منتظرند، محمد برگرد جنگ تمام شده، محمد فقط برگرد من بدون تو تاب تحمل ندارم.
آن روزها من فقط هشت سال داشتم و درک دلتنگی های مادر برایم سخت بود و امروز که همسرم عازم مرزهای کشور برای دفاع از خاک و بوم کشور می شود می فهمم که مادرم چه کشیده است.
26 مرداد فرار سید، مادر باور نمی کرد محمدش در راه است، بوی اسپند شهر را فراگرفته بود و او با همان چادر گل گلی حلقه گلی در دست، دستان مرا می کشید که بدو پدرت می آید.
اولین اتوبوس رسید، مادرم جلوی او را گرفت، با صدایی بغض آلود فریاد زد محمد، محمد ... .
یکی از آزادگان سر را تکان داد و گفت نه خواهر در این اتوبوس نیست و اتوبوس های بعدی نیز به همین ترتیب.
مادر توان ایستادن نداشت. آن روز گلهای چادرش رنگ باخت وقتی آخرین اتوبوس نیز رسید و خبری از محمد نبود.
این روایت زنانی است که سالها به انتظار بازگشت رزمندگان نشستند و با استشمام عطر پیراهن یوسفشان جان تازه گرفتند.
تابستان سال 1369 سالی پر تلاطمی برای مردم ایران بود. در گرماگرم روز 26 مرداد همان سال جمهوری اسلامی ایران با سربلندی توانست رزمندگانی را که مجاهدانه از دین، شرف و خاک کشور دفاع کرده و در دست دشمن اسیر شده بودند، به وطن بازگرداند.
در این روز میهن اسلامی شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بود که پس از سال ها اسارت در زندان ها و اسارتگاه های رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند.
ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در 22 مرداد 69 تشکیل شده بود، تبادل حدود 50 هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی و با هماهنگی دستگاه های دیگر برعهده گرفت.
با این تفاوت که اسرای آنها نظامی بودند و اسرای ما بیشتر بسیجی و غیرنظامی. آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی ترین کسان به قضای الهی بودند.
اینان سینه هایی فراخ تر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند. آزاده نامیده شدند چراکه از قید نفس و نفسانیات رهایی یافته بودند.
امروز روز شادی ملت است، روزی که نه تنها خانواده های آزادگان خوشحال شدند بلکه تمام آزادگان جهان شاد بودند.
26 مرداد سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامی یکی از غرورانگیزترین روزهای نظام جمهوری اسلامی بود که خبر ورود این اسوه های صبر و پایداری از رسانههای جمعی به اطلاع مردم رسید.
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران همدان گفت: استان همدان هشت هزار شهید، 17 هزار جانباز و یک هزار و 39 آزاده تقدیم این انقلاب کرده است.
ناصر عارف اضافه کرد: این استان در زمینه شمار شهدا رتبه 12، تعداد جانبازان رتبه 13 و شمار آزداگان سرافراز رتبه 15 کشور را دارد.
وی بیان کرد: جوانترین آزاده استان همدان متولد سال 52 است که در سال 65 در جبهه نبرد حق علیه باطل اسیر و پس از تحمل 47 ماه اسارت در سال 69 آزاد شد.
عارف بیان کرد: مسن ترین آزاده همدان نیز متولد سال 1287 است که در 19 مهر ماه سال 59 اسیر شد و چهارم اردیبهشت ماه 62 آزاد و به میهن اسلامی بازگشت و هم اینک این فرد فوت کرده است.
وی گفت: کمترین میزان تحمل اسارت مربوط به آقای محمود حکمی است که در سال 61 اسیر و پس از تحمل شش ماه اسارت به آغوش وطن بازگشت.
عارف بیان کرد: بیشترین دوره اسارت نیز مربوط به فردی است که در مهر ماه سال 58 اسیر شد و مدت 131 ماه در دست رژیم بعثی عراق اسیر بود.
7523/2090
شبانه وقتی که ما خواب بودیم سر به سجده می گذاشت و گاهی با صدای گریه هایش آهسته می گریستم.
با خود می گفت محمد برگرد بچه ها منتظرند، محمد برگرد جنگ تمام شده، محمد فقط برگرد من بدون تو تاب تحمل ندارم.
آن روزها من فقط هشت سال داشتم و درک دلتنگی های مادر برایم سخت بود و امروز که همسرم عازم مرزهای کشور برای دفاع از خاک و بوم کشور می شود می فهمم که مادرم چه کشیده است.
26 مرداد فرار سید، مادر باور نمی کرد محمدش در راه است، بوی اسپند شهر را فراگرفته بود و او با همان چادر گل گلی حلقه گلی در دست، دستان مرا می کشید که بدو پدرت می آید.
اولین اتوبوس رسید، مادرم جلوی او را گرفت، با صدایی بغض آلود فریاد زد محمد، محمد ... .
یکی از آزادگان سر را تکان داد و گفت نه خواهر در این اتوبوس نیست و اتوبوس های بعدی نیز به همین ترتیب.
مادر توان ایستادن نداشت. آن روز گلهای چادرش رنگ باخت وقتی آخرین اتوبوس نیز رسید و خبری از محمد نبود.
این روایت زنانی است که سالها به انتظار بازگشت رزمندگان نشستند و با استشمام عطر پیراهن یوسفشان جان تازه گرفتند.
تابستان سال 1369 سالی پر تلاطمی برای مردم ایران بود. در گرماگرم روز 26 مرداد همان سال جمهوری اسلامی ایران با سربلندی توانست رزمندگانی را که مجاهدانه از دین، شرف و خاک کشور دفاع کرده و در دست دشمن اسیر شده بودند، به وطن بازگرداند.
در این روز میهن اسلامی شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بود که پس از سال ها اسارت در زندان ها و اسارتگاه های رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند.
ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در 22 مرداد 69 تشکیل شده بود، تبادل حدود 50 هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی و با هماهنگی دستگاه های دیگر برعهده گرفت.
با این تفاوت که اسرای آنها نظامی بودند و اسرای ما بیشتر بسیجی و غیرنظامی. آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی ترین کسان به قضای الهی بودند.
اینان سینه هایی فراخ تر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند. آزاده نامیده شدند چراکه از قید نفس و نفسانیات رهایی یافته بودند.
امروز روز شادی ملت است، روزی که نه تنها خانواده های آزادگان خوشحال شدند بلکه تمام آزادگان جهان شاد بودند.
26 مرداد سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامی یکی از غرورانگیزترین روزهای نظام جمهوری اسلامی بود که خبر ورود این اسوه های صبر و پایداری از رسانههای جمعی به اطلاع مردم رسید.
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران همدان گفت: استان همدان هشت هزار شهید، 17 هزار جانباز و یک هزار و 39 آزاده تقدیم این انقلاب کرده است.
ناصر عارف اضافه کرد: این استان در زمینه شمار شهدا رتبه 12، تعداد جانبازان رتبه 13 و شمار آزداگان سرافراز رتبه 15 کشور را دارد.
وی بیان کرد: جوانترین آزاده استان همدان متولد سال 52 است که در سال 65 در جبهه نبرد حق علیه باطل اسیر و پس از تحمل 47 ماه اسارت در سال 69 آزاد شد.
عارف بیان کرد: مسن ترین آزاده همدان نیز متولد سال 1287 است که در 19 مهر ماه سال 59 اسیر شد و چهارم اردیبهشت ماه 62 آزاد و به میهن اسلامی بازگشت و هم اینک این فرد فوت کرده است.
وی گفت: کمترین میزان تحمل اسارت مربوط به آقای محمود حکمی است که در سال 61 اسیر و پس از تحمل شش ماه اسارت به آغوش وطن بازگشت.
عارف بیان کرد: بیشترین دوره اسارت نیز مربوط به فردی است که در مهر ماه سال 58 اسیر شد و مدت 131 ماه در دست رژیم بعثی عراق اسیر بود.
7523/2090
کپی شد