صدای دلنواز زنگوله کل و بزهای آبدیده از چندین ییلاق و قشلاق که بر پیشانی گله حرکت می کنند، سفری به درازای تاریخ ایل را در ذهن ها تداعی می کند و در امتداد طنین خیزش گله های گوسفندان، صدای گریه های مستانه نوزادی مبارک، حضورم را در سیاه چادری با طعم چای هیزمی، به میزبانی می نشیند.
«ساحل» 14 روزه، همان نوزاد خوش قدم ایل است که نیامده باید سفری جدید را تجربه کند؛ سفری که آغاز آن گوشه نیمه روشن سیاه چادری در میان دشت های سرد و سبز همدان و انتهایش همان گوشه سیاه چادر اما در دشت های گرم و زیبای دزفول است.
از همین رو با دستان مهربان مادر، رخت سفری دور برتن کرده است تا فرسنگ ها راه طولانی و پرمشقت را بر گرده مادر و بر پشت ستوران تجربه کند.
سرنوشت ساحل در این سفر پرماجرا ذهنم را مشوش کرده بود و دیگر طاقت دلواپسی نداشتم؛ از فاطمه که تجربه شیرزنان ایل بر سیمایش نقش بسته بود، سرنوشت ساحل در مدت زمان رسیدن ایل به مقصود کوچ را جویا شدم.
فاطمه که گویی به رسم ایل شکایتی از سختی های زمانه نداشت، از ساحل نو رسیده گفت که 14 روز از تولدش می گذرد، فرزندش چهارمش است و سرمای زودرس هوا به نگرانی های این مادر ایل افزوده است.
فاطمه اگر چه سال ها رنج و مشقت زندگی ایلیاتی را چشیده بود، اما در فهوای کلامش اینگونه برمی آید که دوست ندارد فرزندانش در شرایط ایل بزرگ شوند؛ چراکه می گوید زندگی در بین عشایر بسیار سخت و دردآور است؛ می گوید فرزندانش فقط سه ماه در سال می توانند به مدرسه بروند و در این مدت کم چیزی یاد نمی گیرند.
از فاطمه پرسیدم چرا زودتر همدان را به مقصد استان های گرمسیر ترک نمی کنید؟ پاسخ جالبی داد که تاکنون به آن فکر نکرده بودم؛ 'حرکت عشایر همراه با دامهاست و ایل در منطقه ای چادر موقت خود را نصب می کند، تا دام ها برسند'.
بار دیگر ذهنم درگیر شد؛ با علی اصغر 9 ساله همکلام شدم. گفت که کلاس دوم است، اما به مدرسه نمی رود تا وقتی که به دزفول برسند، چرا که 'ایل در حال کوچ است'.
علی اصغر می گوید که آذرماه به دزفول می رسند و این فرصتی سه ماهه فراهم می کند که تا اسفند بار دیگر تحصیل موقت را تجربه کنند. اما این تمام ماجرا نیست و دیگر بار زمانی که همگان برای آغاز سال جدید آماده می شوند، ایل قصد سفر می کند و او بار دیگر از کلاس باز می ماند.
وارد چادر دیگری می شوم؛ مریم دختری زیبارو که سادگی ایل در چشمانش می درخشد، در گوشه چادر تنها نشسته است. سنش را نمی داند، اما فکر می کند 16 ساله باشد. از صحبت هایش درمی یابم که تاکنون به مدرسه نرفته است و توانایی خواندن و نوشتن ندارد.
خشکی پاییز سرد همدان بر دستانش غلبه کرده و ترک های عمیقی بر پوست دستش نقش بسته که از لابه لای آن خون خشک نمایان است و سنش را بیش از آنچه هست و می گوید نشان می دهد.
در گوشه دیگر ایل، نظاره گر زینب و زهرا دو خواهری می شوم که با جثه کوچک خود یاریگر پدر شده اند و در نگهداری گله به ایل کمک می رسانند. سرمای دشت ناخن های زهرا را کبود کرده است. زهرا می گوید که چندی پیش به تب مالت مبتلا شده بود و به تازگی بهبود یافته است. قلبم به درد می آمد و با خود می گویم که تاکنون شاکر نعمت هایی که داشته ام، نبوده ام.
بر سر سفره خانواده، پدر از صفا و صمیمیت زندگی در ایل می گوید و در ادامه سختی ها و دردهای زندگی عشایری را به گونه ای به تصویر می کشد که گویی خود بخشی از این زندگی می شویم؛ تجربه ای که بی شک هیچ یک از ما تاکنون لحظه ای از آن را درک نکرده ایم.
از نداشتن امکانات اولیه گرفته تا مشکلات مالی و بی توجهی برخی مسئولان امر می گوید و داغ دلش با گفتن بیسوادی فرزندانش تازه می شود و آهی جانسوز از ته دل می کشد.
زندگی عشایری با تمام دردها و سختی هایش همچنان ادامه دارد اما کم و کاستی هایی که بر دوش این قشر بزرگ سنگینی می کند، خطر کاهش جمعیت عشایر که نقش مهمی در اقتصاد کشور و استان همدان ایفا می کنند را می افزاید.
در حالی که مسئولان بر اهمیت نقش عشایر و روستاها تاکید دارند، باید دانست که عشایر هنوز از بسیاری امکانات اولیه محروم هستند و با کمترین داشته های رفاهی زندگی ساده خود را سپری می کنند.
می توان گفت که کوچ نشینی کهن ترین شیوه زیست بشر است و در آن عشایر به شیوه هایی باورنکردنی و در قرن‌های متمادی، آداب و آئین های گذشته را سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر حفظ کرده اند و با تمام توان برای نگهداری این میراث معنوی تلاش کرده اند.
بر اساس آمارها، 12 هزار تن در عشایر کوچنده و نیمه کوچنده در قالب ایل های ترکاشوند، شاهسوند، حسنوند، جمیر و یارم طاقلو به استان همدان رفت و آمد می کنند که این امر ضرورت خدمات رسانی مطلوب به عشایر را گوشزد می کند.
در این خصوص از چند روز پیش کوچ قشلاقی عشایر استان همدان و خروج عشایر از این خطه از میهن اسلامی آغاز شده است.
سهراب احمدی که تجربه 60 سال کوچه بهاره و پاییزه را در کوله بار تجربیات زندگی خود ذخیره و هرساله از ییلاق به قشلاق و از قشلاق به ییلاق سفر کرده است، از سرنوشت خود و سختی هایی که بر عشایر می گذرد، رنج نامه ای سترگ دارد.
او که لحظاتی هم صحبت خبرنگار ایرنا شده است، می گوید: عشایر راه های مناسبی برای کوچ ندارند و مجبورند از جاده‌های ماشین رو برای کوچ استفاده کنند و این روش خطرات جانی و مالی فراوانی برای آنها دارد.
وی با تاکید بر اینکه سنت های عشایر در حال از بین رفتن است، از ضرورت حفظ آئین های عشایری و حمایت از این قشر می گوید و می گوید که برخی از عشایر منطقه به دلیل حمایت نشدن، به سمت یکجانشینی در شهرها و روستاها روی آورده اند.
احمدی نبود مرتع کافی برای چرای دام ها را از مشکلات دهه های اخیر عشایر منطقه می داند و معتقد است که دولت باید به فکر دغدغه های عشایر و ایجاد امکانات اولیه برای این قشر باشد و برای تحقق این مهم چاره جویی کند.
مدیر امور عشایر سازمان جهاد کشاورزی استان همدان که در این سفر همراه خبرنگار ایرنا است نیز می گوید: عشایر کوچنده همدان، پنج ماه و نیم قشلاق خود را در استان های مرکزی، ایلام، کرمانشاه، لرستان و خوزستان می گذرانند.
حسین محمدی، قشلاق دهنو ملایر، خوشکاخوره نهاوند، گشانی تویسرکان، همه کسی بهار، ینگیجه کرفس رزن، چیچک لو اسد آباد و کلک و تاریک دره همدان را از مهمترین سامانه های ییلاقی عشایر کوچنده استان همدان معرفی می کند و می گوید که عشایر استان کوچ از این مناطق را آغاز کرده و به تدریج از استان خارج می شوند.
وی با بیان اینکه عشایر همدان در 72 سامانه، ییلاق خود را در استان همدان می گذرانند، می افزاید: ایل ترکاشوند، یارم طاقلو، حسن وند، جمور و شاهسوند بغدادی از عشایر استان همدان هستند.
محمدی با بیان اینکه جمعیت عشایر کوچنده استان همدان 9 هزار تن و عشایر نیم کوچنده یکهزار و 600 تن است، می گوید: این عشایر در قشلاق 610 کیلومتر و در ییلاق 203 کیلومتر پیاده روی می کنند.
وی، فقر مراتع، دست یافتن روستائیان به مراتع و محدوده های عشایری، جلوگیری روستائیان از استفاده عشایر از مراتع میان بند (مراتع حدفاصل مراتع ییلاقی و قشلاقی)، حوادث و سوانح طبیعی از جمله خشکسالی، سیل و تصادفات جاده ای حین کوچ را از مشکلات عشایر در هنگام کوچ بیان می کند.
مدیر امور عشایر سازمان جهاد کشاورزی استان با بیان اینکه دام عشایر شامل دام سبک همچون گوسفند و بز می‌شود، اضافه می کند: یک دهم مراتع استان در اختیار عشایر است که شامل 95 هزار هکتار می‌شود.
محمدی تعداد ایل راه های عشایر استان همدان را در سال های گذشته حدود 40 ایل راه اعلام و اضافه می کند: تعدادی از ایل راه ها به دلیل احداث کارخانه، تعریض جاده ها و شخم زدن زمین ها توسط روستاییان از بین رفته است.
وی با بیان اینکه عشایر به دلیل از بین رفتن ایل راه ها مجبور به عبور از جاده های پرتردد خودروها هستند، می گوید هر ساله شماری از دام های عشایر در اثر تصادف از بین می رود و خسارت های زیادی به عشایر وارد می شود.
7523/2090
گزارش از: مرضیه بختیاری**انتشار دهنده: سعید زارع کندجانی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.