به گزارش ایرنا، شهید ابراهیم تنیده اول اردیبهشت ماه 1346 در روستای سرخنگی از روستاهای بخش شمیل در 65 کیلومتری شرق بندرعباس به دنیا آمد.
وی تا پایان دوره ابتدایی در روستا و پس از آن به دلیل نبود مدرسه راهنمایی در روستای سرخنگی برای ادامه تحصیل به بندرعباس آمد و تا زمان شهادت نزد برادر بزرگش موسی زندگی کرد.
شهید تنیده دوران راهنمایی را در مدرسه بیهقی می گذراند که با مسجد امیرالمومنین علیه السلام محله ششصد دستگاه بندرعباس آَشنا شد و از آن پس در نماز جماعت و مراسم های مسجد شرکت فعال داشت و اوقات فراغتش را با حضور در کتابخانه مسجد و شرکت در کلاس های تابستانی سپری می کرد و در کنار این فعالیت ها به ورزش فوتبال نیز می پرداخت.
او در انجمن اسلامی مدرسه عضو بود و در تهیه روزنامه دیواری و مقالات با دوستانش همکاری می کرد، به کتاب و کتابخوانی علاقه زیادی داشت و آثار دکتر «علی شریعتی»، «استاد شهید مرتضی مطهری» و «آیت الله دستغیب» را زیاد مطالعه می کرد.
نماز جمعه اش را ترک نمی کرد، در کار خیر پیشقدم بود و در گروه های امربه معروف و نهی از منکر که با بدحجابی و مفاسد اجتماعی مبارزه می کردند، شرکت داشت.
او روزهایی را در طول سال روزه می گرفت و پیش از ماه رمضان به استقبال ماه مبارک می رفت و شیفته شرکت در دعاهای کمیل و توسل بود.
شهید تنیده در زمان انقلاب همراه برادر بزرگش در تظاهرات ضد رژیم شاه شرکت می کرد و یک بار به همراه برادرش انبار مشروب فروشی را در بندرعباس شناسایی و به آتش کشیدند.
پس از پیروزی انقلاب با شدت گرفتن فعالیت های ضدانقلابی گروه های منحرفی مانند؛ « چریک های فدایی «خلق»، «پیکار»، «مجاهدین خلق» و «حزب توده» با مطالعه کتاب های استاد مطهری خود را آماده پاسخگویی به شبه های این افراد کرد و به خاطر علاقه به انقلاب در حزب جمهوری اسلامی فعالیت می کرد.
شهید ابراهیم دوره متوسطه را در رشته تجربی در دبیرستان «ابن سینا» می گذارند که با دوستان محله الشهدا آشنا شد و فعالیت های فرهنگی خود را در مسجد صاحب الزمان(عج) این محله ادامه داد.
با شروع جنگ تحمیلی و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی 23 خرداد 1361 راهی منطقه های جنگی شد و تا سال 1365 چندبار در جبهه های جنگ حضور یافت.
وی در سال 1363 پس از اخذ دیپلم در کنکور سراسری شرکت کرد و در مرکز تربیت معلم « شهید باهنر» بندرعباس پذیرفته شد.
شهید تنیده حقوق دوره تربیت معلم خود را به مادرش می داد تا صرف اداره زندگی خود کند و تابستان ها به جبهه می رفت.
شهید تنیده دوره های تکمیلی « تخریب و انفجار» و « غواصی» را در جبهه گذراند و در منطقه های عملیاتی «فاو»، «شلمچه»، « خرمشهر» و « کوشک» حضور داشت.
سرانجام پنجم دی ماه 1365 در عملیات کربلای 4 از ناحیه صورت، سینه و پا، مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید تنیده در ابتدای وصیت نامه اش ضمن مناجات با خدا و سپاس گذاری از عطای نعمت معرفت و ولایت در بخشی از وصیت نامه خود عنوان می کند: خدایا فراموش نکرده ام آن لحظاتی را که در گمراهی محض بودم، به یاد دارم نافرمانی هایم را... خدایا فراز و نشیب های زندگی را به یاد دارم، به یاد دارم آن لحظات را و بعد، نوای روح بخش تو بود که مرا به سوی تو خواند.
شهید تنیده در پایان وصیت نامه خود به این جمله که؛ «دل به رحمت تو بسته ام، خودت گفته ای که پشیمانان را خواهی بخشید، شنیده ام که می گویند»؛ اشاره و اظهار می کند: «روز قیامت مجرمی را پرسند چرا پشت سرت را نگاه می کنی؟ و او می گوید: شنیده ام که خدا ارحم الراحمین است. به من گفته اند که خداوند توبه کنندگان را می آمرزد و این از لطف توست که او را برمی گردانند و می گویند تو که این همه امید داری بیا که آمرزیده شدی».
9887 /6048
وی تا پایان دوره ابتدایی در روستا و پس از آن به دلیل نبود مدرسه راهنمایی در روستای سرخنگی برای ادامه تحصیل به بندرعباس آمد و تا زمان شهادت نزد برادر بزرگش موسی زندگی کرد.
شهید تنیده دوران راهنمایی را در مدرسه بیهقی می گذراند که با مسجد امیرالمومنین علیه السلام محله ششصد دستگاه بندرعباس آَشنا شد و از آن پس در نماز جماعت و مراسم های مسجد شرکت فعال داشت و اوقات فراغتش را با حضور در کتابخانه مسجد و شرکت در کلاس های تابستانی سپری می کرد و در کنار این فعالیت ها به ورزش فوتبال نیز می پرداخت.
او در انجمن اسلامی مدرسه عضو بود و در تهیه روزنامه دیواری و مقالات با دوستانش همکاری می کرد، به کتاب و کتابخوانی علاقه زیادی داشت و آثار دکتر «علی شریعتی»، «استاد شهید مرتضی مطهری» و «آیت الله دستغیب» را زیاد مطالعه می کرد.
نماز جمعه اش را ترک نمی کرد، در کار خیر پیشقدم بود و در گروه های امربه معروف و نهی از منکر که با بدحجابی و مفاسد اجتماعی مبارزه می کردند، شرکت داشت.
او روزهایی را در طول سال روزه می گرفت و پیش از ماه رمضان به استقبال ماه مبارک می رفت و شیفته شرکت در دعاهای کمیل و توسل بود.
شهید تنیده در زمان انقلاب همراه برادر بزرگش در تظاهرات ضد رژیم شاه شرکت می کرد و یک بار به همراه برادرش انبار مشروب فروشی را در بندرعباس شناسایی و به آتش کشیدند.
پس از پیروزی انقلاب با شدت گرفتن فعالیت های ضدانقلابی گروه های منحرفی مانند؛ « چریک های فدایی «خلق»، «پیکار»، «مجاهدین خلق» و «حزب توده» با مطالعه کتاب های استاد مطهری خود را آماده پاسخگویی به شبه های این افراد کرد و به خاطر علاقه به انقلاب در حزب جمهوری اسلامی فعالیت می کرد.
شهید ابراهیم دوره متوسطه را در رشته تجربی در دبیرستان «ابن سینا» می گذارند که با دوستان محله الشهدا آشنا شد و فعالیت های فرهنگی خود را در مسجد صاحب الزمان(عج) این محله ادامه داد.
با شروع جنگ تحمیلی و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی 23 خرداد 1361 راهی منطقه های جنگی شد و تا سال 1365 چندبار در جبهه های جنگ حضور یافت.
وی در سال 1363 پس از اخذ دیپلم در کنکور سراسری شرکت کرد و در مرکز تربیت معلم « شهید باهنر» بندرعباس پذیرفته شد.
شهید تنیده حقوق دوره تربیت معلم خود را به مادرش می داد تا صرف اداره زندگی خود کند و تابستان ها به جبهه می رفت.
شهید تنیده دوره های تکمیلی « تخریب و انفجار» و « غواصی» را در جبهه گذراند و در منطقه های عملیاتی «فاو»، «شلمچه»، « خرمشهر» و « کوشک» حضور داشت.
سرانجام پنجم دی ماه 1365 در عملیات کربلای 4 از ناحیه صورت، سینه و پا، مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید تنیده در ابتدای وصیت نامه اش ضمن مناجات با خدا و سپاس گذاری از عطای نعمت معرفت و ولایت در بخشی از وصیت نامه خود عنوان می کند: خدایا فراموش نکرده ام آن لحظاتی را که در گمراهی محض بودم، به یاد دارم نافرمانی هایم را... خدایا فراز و نشیب های زندگی را به یاد دارم، به یاد دارم آن لحظات را و بعد، نوای روح بخش تو بود که مرا به سوی تو خواند.
شهید تنیده در پایان وصیت نامه خود به این جمله که؛ «دل به رحمت تو بسته ام، خودت گفته ای که پشیمانان را خواهی بخشید، شنیده ام که می گویند»؛ اشاره و اظهار می کند: «روز قیامت مجرمی را پرسند چرا پشت سرت را نگاه می کنی؟ و او می گوید: شنیده ام که خدا ارحم الراحمین است. به من گفته اند که خداوند توبه کنندگان را می آمرزد و این از لطف توست که او را برمی گردانند و می گویند تو که این همه امید داری بیا که آمرزیده شدی».
9887 /6048
کپی شد