در یک منظر اسباب کار خبرنگار اگر قلمی و کاغذی است اما همین ابزار کوچک و شاید ارزان ، موجب تحولی میشود. موجب میشود راهی ساخته شود، مدرسهای آباد شود، حادثهای بخیر بگذرد، بیماری سلامتی به دست بیاورد، بیخانمانی خانهدار شود گرسنهای سیر و تشنهای سیراب شود و در نمایی بزرگتر جنگی پایان یابد.
خبرنگار شغلی است که حقوق و دستمزد خاصی ندارد؛ وقت و بیوقت و سرما و گرما و کوه و دشت و بیابان و صخره و جنگل و زمین و هوا را نمیشناسد؛ به خاطر اینکه بگویند شهر زنده است جامعه زنده است و راستی بهغیراز عشق و علاقه چه چیز باعث میشود تا کاری با این مشقت، بدون حقوق و دستمزد همراه باشد بهغیراز عشق به خبر و اطلاعرسانی چه چیز میتواند عزم آنان را جزم کند.
خبرنگاری شغلی است بهظاهر لذتبخش و شیرین اما در باطن انبوهی از رنجها و مشکلات طاقتفرسا را به همراه دارد که سختی کار خبرنگاری را دوچندان میکند. خبرنگار حتی خانوادهاش را هم فراموش میکند هم چنانکه میگویند: شغل خبرنگاری از بروندل میبرد و از دروندل میترکاند.
به گزارش ایسنا، منطقه خلیجفارس، به مناسبت 17 مرداد روز خبرنگار میزبان "احمد رحیمی" پیشکسوت رادیو و تلویزیون خلیج فارس در خبرگزاری ایسنا بودیم تا بهمرور خاطرات این خبرنگار خستگیناپذیر بپردازیم.
احمد رحیمی در گفتوگو با ایسنا، منطقه خلیجفارس، روز خبرنگار را به اهالی رسانه در مطبوعات، خبرگزاریها و صداوسیما تبریک گفت و یاد شهید محمود صارمی را نیز گرامی داشت.
وی خود را اینگونه معرفی کرد: بنده متولد 28 بهمنماه 1334 بوده و اصالت رودانی دارم اما متولد و بزرگشده آبادان هستم.
این پیشکسوت هرمزگانی عرصه خبر افزود: کار خبر را از سال 1355 در رادیو نفت ملی آبادان آغاز کردم و ادامه دادم تا زمان انقلاب و تظاهرات مردم و در اوایل انقلاب که بهواسطه شرایطی که حاکم بود تولیداتی نداشتیم.
رحیمی ادامه داد: در آن سالها مردم تظاهرات بسیار گستردهای داشتند، شیرهای پالایشگاه نفت بسته شده بود و مردم مرتب در تظاهرات شرکت میکردند، با آتش گرفتن سینما رکس آبادان شور و هیجان مردم نیز افزایش یافت؛ من آن زمان بسیار کم سن و سال بودم و به یاد میآورم که از فرمانداری نظامی آبادان با اسلحه در استودیو حاضر میشدند و ما را وادار میکردند اخبار مدنظر آنها را بخوانیم.
وی افزود: پس از پیروزی انقلاب دفاع مقدس را در پیش داشتیم و من برای تهیه خبر به جبههها اعزام میشدم، خبر سلامتی رزمندهها و اخبار پیروزیها را اعلام میکردم و سالهای جنگ را بهاینترتیب گذراندم.
این پیشکسوت هرمزگانی عرصه خبر گفت: این افتخار را داشتم که در آن سالهای خدمتم در خدمت سپهبد شهید صیاد شیرازی بودم و ایشان به گرمی بنده را پذیرفت، به یاد میآورم یک روز که همراه ایشان بودم هواپیماهای عراقی هلیکوپتر ما را تعقیب کردند و مجبور به خروج اضطراری و قفل کردن تمامی سیستمهای رادیویی شدیم و در منطقهای بین آبادان و اهواز نشستیم و بعد از رفع خطر به منطقه بازگشتیم.
رحیمی افزود: از خاطرات تلخ دیگری که از سالهای دفاع مقدس به خاطر میآورم این بود که شاهد شهادت بسیاری از رزمندگان استان هرمزگان در گردان 422 که به لشکر 41 ثارالله پیوست بودم.
چگونگی مصاحبه با سردار سلیمانی
وی ادامه داد: روزی در یکی از قرارگاههای فرماندهی قرار بود با جوانی مصاحبه کنم که شنیده بودم از اعجوبههای جبهه است و بعد از گذشت نیم ساعت درحالیکه منتظر بودم و همه تعجب کرده بودند که وی را نمیشناسم، سراغش را گرفتم که گفتند روبهرویت نشسته و اینگونه بود که توفیق پیدا کردم با سردار قاسم سلیمانی که آن زمان در عین جوانی از مشاوران لشکر بود مصاحبه کنم.
این پیشکسوت هرمزگانی عرصه خبر اضافه کرد: آن روزها شاهد بودم که شب و روز گلوله میبارید و رزمندگان اعتنایی نداشتند و وظایفشان را انجام میدادند، سال 62 نیز به بندرعباس منتقل شدم و از این حوزه به جبهه اعزام میشدم؛ خاطرات بسیاری از آن زمان برایم بجای مانده، خاطراتی تلخی که به لحاظ ایمان و مرام و عزت مردم ایران در عین تلخی شیرین بودند.
رحیمی گفت: انفجار ناوهای سهند و سبلان و همچنین انفجار انبارهای نفتی در لارک توسط خلبانهای فرانسوی نیز از دیگر خاطرات تلخم در آن دوران بود.
هیچکس نمیدانست سرنوشت هواپیما چه شده
وی درحالیکه بغض راه گلویش را بسته و اشک از دیدگانش جاری بود مکثی کرد و ادامه داد: تلخترین خاطرهام از عرصه خبر بازمیگردد به صحنهای که همیشه در نظرم هست و همیشه منقلبم میکند، انفجار هواپیمای ایرباس پرواز 655 نزدیکی جزیره هنگام که 7 دقیقه پس از پرواز از صفحه رادار محو شد.
این پیشکسوت هرمزگانی عرصه خبر افزود: هیچکس نمیدانست سرنوشت هواپیما چه شده و وقتی با شناورهای نیروی دریایی سپاه به همراه همکارم خلیل دلاورنژاد به منطقه رفتیم مردم جزیره هنگام به آب زده بودند، وارد آب که شدم کار خبرنگاری خود را فراموش کردم، صحنههای بسیار دلخراش و وحشتناکی بود و نزدیک 60 – 70 کودک درحالیکه در آغوش پدر و مادرهایشان فشرده شده بودند بر روی دریا میسوختند.
رحیمی اضافه کرد: دیدن این لحظات بسیار سخت بود و حتی نمیدانستیم کسی زنده مانده یا خیر، هنوز از آن صحنههای وحشتناک بهتزده بودم که کیفی نظرم را جلب کرد که دور دستهای سوختهای پیچیده بود، از محتویات آن فهمیدم کیف متعلق به همکارم است! شهید سیروس کشکولی از کارمندان صداوسیمای بندرعباس که به تهران منتقل شده بود، به همراه همسرش که 8 ماهه باردار بود و دو فرزند 4 و 5 سالهاش در آن هواپیما به مقام شهادت نائل شدند.
وی گفت: سردخانههای بیمارستانها دیگر گنجایش نداشت و مجبور به استفاده از سردخانههای مواد غذایی شدند، سال بعد در مراسمی که برای یادبود شهیدان آن حادثه برگزار شد خبرنگاران زیادی از سراسر جهان آمده بودند و وقتی برایشان تعریف میکردیم و فیلمها را نشانشان میدادیم باورشان نمیشد.
میگفتند از آمریکا غیرازاین برنمیآید
این پیشکسوت هرمزگانی عرصه خبر افزود: تمامی خبرنگاران آمریکایی، اروپایی، آسیایی و بهخصوص ژاپنیها گریه میکردند و باورشان نمیشد اجسادی که روی آب میسوختند انسان بودند، ژاپنیها که اسیر بمبارانهای اتمی آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی بودند این جنایت را بیشتر درک میکردند و میگفتند از آمریکا غیرازاین برنمیآید.
رحیمی ادامه داد: از خبرنگارانی که از سراسر جهان آمده بودند پرسیدم چه میبینید و از آنها خواستم که واقعیاتی که دیدهاند را به مردم جهان نشان دهند، این حادثه یک اشتباه نبود، هواپیمای ایرباس پرواز 655 در کوریدور پروازی بینالمللی خودش پرواز میکرده و سازمان بینالمللی فضانوردی نیز این موضوع را تائید کرده است.
وی اضافه کرد: آمریکا این جنایت را آفرید و حتی به فرمانده ناجوانمرد آمریکایی که از این جنایت سرمست بود نیز جایزه دادند، هرچند سالها بعد در کتابی به نام دروغگوی بزرگ از این حادث بهعنوان دروغ بزرگ یاد شده بود.
این پیشکسوت هرمزگانی عرصه خبر گفت: آن سالها دشمن ایجاد رعب و وحشت میکرد تا مردم بترسند و به جبههها نروند اما مردم با دیدن این وقایع شجاعتر میشدند.
رحیمی افزود: پس از دفاع مقدس نیز دوران سازندگی بود و من نیز همراه این تقسیم دوران بودم تا امروز که در خدمت مردم هرمزگان هستم.
خاطرات گزارش کشتی جام فجر در سال 65
از این پیشکسوت هرمزگانی عرصه خبر خواستم که از خاطرات شیرین خود نیز بگوید و وی ادامه داد: خاطرات شیرینم در عرصه خبر بیشتر ورزشی هستند، مسابقات بینالمللی کشتی جام فجر در سال 1365 در ورزشگاه تختی برگزار شد و پخش زنده داشتیم و من به دلیل کمبود نیرو گزارشهای ورزشی نیز انجام میدادم، آن سال قهرمانان ما در مقابل رقبای بزرگ روسی بسیار خوش درخشیدند و پرچم ما را به اهتزاز در آوردند.
رحیمی اضافه کرد: مسابقات بینالمللی بوکس و بسیاری فعالیتهای ورزشی دیگری داشتیم که خاطرات شیرینی را از خود بهجای گذاشتند، گلهای از مسئولین ورزشی استان نیز دارم، امروز علیرغم تلاشهای بسیاری که دارند ورزش استان بسیار ضعیف شده است.
وی گفت: در گذشته در رشتههای مختلف ازجمله تکواندو، کاراته و بسکتبال قهرمانان بسیاری داشتیم و امروز متأسفانه ورزش استان هرمزگان بسیار افت داشته است.
این پیشکسوت هرمزگانی عرصه خبر در تشریح خاطرهای دیگر افزود: روزی از مأموریتی بازمیگشتم و در طول مسیر کشاورزی را دیدم که داشت کاهگل درست میکرد و برای تهیه گزارش به سمتش رفتم و دوربین نیز از دور در حال ضبط تصاویر بود؛ سلام کردم و پرسیدم "چهکار میکنی؟" که درحالیکه کاهگل درست میکرد پاسخ داد "مگه کوری؟" و این برای من تبدیل به یکی از خاطرات شیرین و لذتبخش کارم شد.
در رسانه ملی با کمبود نیروی بسیاری مواجهیم
رحیمی در خصوص مشکلات رسانه و اهالی آن در هرمزگان اضافه کرد: متأسفانه امروز در رسانه ملی با کمبود نیروی بسیاری مواجهیم که با توجه به مرزی بودن استان باید توجه بیشتری به این موضوع شود و برگ دیگری برای صداوسیمای مرکز خلیجفارس باز شود.
وی گفت: من شاهدم که همکارانم با امکانات کم فنی و هوای گرمی که به بالای 50 درجه و رطوبتی که به بالای 96 درصد هم میرسد کار میکنند اما بهخصوص ازلحاظ مسکن و امور رفاهی بسیار در مضیقه هستند.
این پیشکسوت هرمزگانی عرصه خبر افزود: خبرنگاران مطبوعات و خبرگزاریها نیز افرادی بسیار نجیب، شریف، پاک، صادق و زحمتکش هستند که در این گرما و بدون امکانات برای تهیه خبر میروند به مناطق مختلف استان بزرگ هرمزگان میروند.
رحیمی ادامه داد: من این شرایط سخت را در شأن استان هرمزگان و خبرنگارانش نمیدانم و از مسئولین بخصوص مسئولین اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان میخواهم از حرف زدن صرف بپرهیزند و کاری برای امکانات رفاهی خبرنگاران زحمتکش و بیادعای استان انجام دهند.
مردم ما نیازمند پیگیری مشکلاتشان هستند
وی اضافه کرد: خیلی از خبرنگاران ما در هرمزگان از خبرنگاران حاضر در تهران و کلانشهرهای دیگر بسیار موفقتر عمل میکنند اما به دلیل کمبود امکانات دیده نمیشوند، من میبینم که خبرنگاران ما در این عرصه متعهدانه کار میکنند و دلم میخواهد روزنامهها که این روزها پر از آگهی شدهاند از این وضعیتی که گرفتارش هستند نجات یابند.
این پیشکسوت هرمزگانی عرصه خبر گفت: از خبرنگاران میخواهم با مردم محلات ارتباط بیشتری داشته و خواستههای آنان را بیشتر بیان و مشکلاتشان را مصرانهتر پیگیری کنند چراکه مردم ما نیازمند پیگیری مشکلاتشان هستند.
گفتوگو از لیدا رضائی، خبرنگار ایسنا، منطقه خلیجفارس
انتهای پیام