به گزارش ایرنا، شهید عباس باسره دوم فروردین سال 1323 در روستای پشتکوه بندرعباس به دنیا آمد. یادگار حسین و هاجر سواد نهضت داشت و به شغل کارگری مشغول بود.
وی ساکن محله کمربندی بود وعلاقه زیادی به جبهه رفتن داشته است و بارها به مردم جنگ زده به صورت ماهیانه کمک می کرد.
سردار علی دانشمند از رزمندگان دوران دفاع مقدس از جمله کسانی بوده که ارتباط نزدیکی با شهید عباس باصره داشته است.
وی از علاقه اش شهید باصره به جبهه می گوید: شهید عباس باصره یکی از آن انسان های بسیارعجیب بود که هرچقدر از این شهید بنویسید بازهم کم است. ایشان با این که سن و سالی هم از او گذشته بود، ولی اصرار زیادی برای رفتن به جبهه داشت.
با دوستانم راجع به سن و سالش مشورت کردم. دفعه اول گفتیم فعلاً صبر کنید جوان ترها را بفرستیم تا بعد. خیلی ناراحت شد گفت به ظاهرم نگاه نکنید من آمادگی کامل دارم، من حاضرم هرکاری در جبهه است انجام بدهم. ناراحت شد که چرا اسمش را ننوشتیم. به چندنفر هم گفته بود به آقای دانشمند بگویید اسم من را بنویسد، اصرار زیادی برای رفتن داشت.
بلاخره اسمش را نوشتیم. جالب این که روز اعزام هنوز یادم هست شیرینی گرفته بود و نقل و نبات پخش می کرد، پرسیدم شیرینی به چه مناسبت است؟ بچه ها گفتند شیرینی آقای باصره است. همین قدر که اسمش نوشته شده برای جبهه خوشحال شده. رفت بعد از مدتی هم شهید شد. جالب تر اینکه در زمان تشییع جنازه اش به سمت بهشت زهرا(س)، خانواده اش نقل و نبات و پول خرد می ریختند. این صحنه بسیار زیبایی بود که هنوز به خاطر دارم.
شهید عباس باسره با اینکه در پشت جبهه کمک های زیادی به خانواده رزمندگان و جنگ زده ها در شهر بندرعباس داشته است اما خود نیز سال 60 به جبهه می رود و 11 آبان ماه سال 60 بر اثر ترکش به سر در منطقه کرخه به شهادت می رسد.
مزار این شهید در روستای پشتکوه قرار دارد.
شهید عباس باسره 19 تیرماه سال 60 در وصیت نامه خود آورده است: چون دستور اسلام این است که هرفرد مسلمان باید وصیت نماید وصیت این جانب این است که از طرف خودم وکیل قرادادم همسرم آمنه باصره فرزند سلمان بعد از حیاتم عمل نماید.
وی که به پرداخت خمس و بدهکاریش قانون مند بوده است در ادامه بیان داشته است: وجهی که در بانک موجود است خمس آن را نداده ام، پرداخت نمایند خمس آن را و بدهکاری که دارم نه هزار و پانصد تومان است که خود همسرم می داند که ماهیانه پانصد تومان از حقوقم که از اداره می گیرم برای او پرداخت نمایید ورسید از و دریافت دارید.
شهید باسره اضافه کرده است: مبلغ دو هزارتومان وجهی که به مسجد صاحب الزمان داده ام خمس آن را نداده ام پرداخت کنید.
وی آورده است: پول مسجد و کتابخانه و پول برای جنگ زده ها که ماهیانه پرداخت می کردم، شما نیز به همان روش پرداخت کنید.
9887 / 6048
وی ساکن محله کمربندی بود وعلاقه زیادی به جبهه رفتن داشته است و بارها به مردم جنگ زده به صورت ماهیانه کمک می کرد.
سردار علی دانشمند از رزمندگان دوران دفاع مقدس از جمله کسانی بوده که ارتباط نزدیکی با شهید عباس باصره داشته است.
وی از علاقه اش شهید باصره به جبهه می گوید: شهید عباس باصره یکی از آن انسان های بسیارعجیب بود که هرچقدر از این شهید بنویسید بازهم کم است. ایشان با این که سن و سالی هم از او گذشته بود، ولی اصرار زیادی برای رفتن به جبهه داشت.
با دوستانم راجع به سن و سالش مشورت کردم. دفعه اول گفتیم فعلاً صبر کنید جوان ترها را بفرستیم تا بعد. خیلی ناراحت شد گفت به ظاهرم نگاه نکنید من آمادگی کامل دارم، من حاضرم هرکاری در جبهه است انجام بدهم. ناراحت شد که چرا اسمش را ننوشتیم. به چندنفر هم گفته بود به آقای دانشمند بگویید اسم من را بنویسد، اصرار زیادی برای رفتن داشت.
بلاخره اسمش را نوشتیم. جالب این که روز اعزام هنوز یادم هست شیرینی گرفته بود و نقل و نبات پخش می کرد، پرسیدم شیرینی به چه مناسبت است؟ بچه ها گفتند شیرینی آقای باصره است. همین قدر که اسمش نوشته شده برای جبهه خوشحال شده. رفت بعد از مدتی هم شهید شد. جالب تر اینکه در زمان تشییع جنازه اش به سمت بهشت زهرا(س)، خانواده اش نقل و نبات و پول خرد می ریختند. این صحنه بسیار زیبایی بود که هنوز به خاطر دارم.
شهید عباس باسره با اینکه در پشت جبهه کمک های زیادی به خانواده رزمندگان و جنگ زده ها در شهر بندرعباس داشته است اما خود نیز سال 60 به جبهه می رود و 11 آبان ماه سال 60 بر اثر ترکش به سر در منطقه کرخه به شهادت می رسد.
مزار این شهید در روستای پشتکوه قرار دارد.
شهید عباس باسره 19 تیرماه سال 60 در وصیت نامه خود آورده است: چون دستور اسلام این است که هرفرد مسلمان باید وصیت نماید وصیت این جانب این است که از طرف خودم وکیل قرادادم همسرم آمنه باصره فرزند سلمان بعد از حیاتم عمل نماید.
وی که به پرداخت خمس و بدهکاریش قانون مند بوده است در ادامه بیان داشته است: وجهی که در بانک موجود است خمس آن را نداده ام، پرداخت نمایند خمس آن را و بدهکاری که دارم نه هزار و پانصد تومان است که خود همسرم می داند که ماهیانه پانصد تومان از حقوقم که از اداره می گیرم برای او پرداخت نمایید ورسید از و دریافت دارید.
شهید باسره اضافه کرده است: مبلغ دو هزارتومان وجهی که به مسجد صاحب الزمان داده ام خمس آن را نداده ام پرداخت کنید.
وی آورده است: پول مسجد و کتابخانه و پول برای جنگ زده ها که ماهیانه پرداخت می کردم، شما نیز به همان روش پرداخت کنید.
9887 / 6048
کپی شد