امروز در یک بزنگاه سخت و مرگ آوری قرار گرفته ایم که رفتار غیرمسئولانه و بی توجهی نسبت به سرنوشت همدیگر از هیچ کسی پذیرفته نیست زیرا همه سوار قایقی هستیم که خطر امواج سهمگینی به نام کرونا هر لحظه ممکن است غرقمان کند و در این وضعیت باید میخ و چکش را از دست افراد بی مبالات گرفت تا مبادا سوراخی در این قایق ایجاد کنند و فاجعه رخ دهد.
شاید اگر یک ایرانی و بسیاری از مردم جهان تا همین سه ماه پیش کلمه «کرونا» را در اینترنت جست و جو می کرد، حداکثر یافته ای که دستگیرش می شد یک برند خودروی ژاپنی بود اما اکنون نه یک خودروی چهارچرخ بلکه ویروسی با چنگک های مرگبار جهان را در نوردیده که چونان اختاپوس بر قامت انسانها حلقه می زند و شیرین ترین دارایی هستی یعنی جان آنها را می گیرد.
فاجعه از این عمیق تر که اکنون بیش از دو سوم کشورهای جهان اعم از فقیر و غنی، توسعه یافته و جهان سومی دچار کرونا هستند و روزانه خبر جان دادن صدها انسان در کشورمان و سایر نقاط دنیا به دلیل ابتلا به این ویروس را می شنویم و با اینکه در رسانه های داخلی و از سوی مراجع ذیربط و متخصصان پزشکی و بهداشتی روزانه و بلکه ساعتی در این زمینه اطلاع رسانی و هشدارهای لازم بیان می شود اما گویی در کشور عده ای هستند که هنوز چکش و میخ در دست دارند!
در این نوشتار به هیچ عنوان قصد دفاع از نهاد، مسئول یا بخش حاکمیتی نیست اما با توجه به اینکه ایران و سایر کشورهای جهان برای نخستین بار است که با بحرانی با این دامنه و خطرناکی مواجه شده که نه درمان و واکسن دارد و نه شناختی از آن وجود دارد، باید گفت که اگر از تفاوت میان مدیریت کشورها در اقداماتی روتین مانند قوانین بازدارنده برای منع تردد مردم در بیرون از منزل، توزیع ماسک، الکل، ژل ضدعفونی و لباس های مخصوص کادر درمانی بگذریم، تقریبا مکانسیم برخورد در میان اغلب دولت های جهان با کمی نوسان مانند هم است و بیشتر کشورها به نوعی دچار سردرگمی هستند که در برابر این مصیبت چه کار کنند.
به باور نگارنده در بحران کرونا، اکنون توپ بیشتر در زمین مردم به گردش درآمده و چون تنها گزینه برای در امان ماندن از این هیولای مرگبار، خانه نشینی و خودقرنطینگی است از این رو شهروندان باید با درک عمق خطر و حفاظت از جان خود و اعضای خانواده هایشان حتی جلوتر از بخش حاکمیتی علاوه بر رعایت موازین بهداشتی، از خیر چند هفته یا حتی چند ماه سفر و دید و بازدید و خیابان و طبیعت گردی بگذرند و به این باور برسند که اکنون امن ترین نقطه دنیا برای آنها همان چهاردیواری منازل است.
روی سخنم با مردم ایران است که در سالهای اخیر کم دچار بحران های مختلف از سیل و زلزله و آتش سوزی و حوادث رانندگی نشده اند؛ کلاه خودمان را قاضی کنیم در این شرایط چه فریادرسی بهتر از اراده و اهتمام خودمان و همراهی با برنامه های دولت وجود دارد؟ ما که وارث تاریخ و تمدن چندین هزار ساله ایم و در شرایط بحرانی همواره ثابت کردیم که چشمه جوشان مهر و عاطفه هستیم و هموطنان را تنها نمی گذاریم پس ما را چه شده که این روزها نسبت به سلامت و جان همدیگر اینقدر بی تفاوت رفتار می کنیم؟
ابتدا فکر می کردم شاید نافرمانی شهروندان و بی توجهی به توصیه و دستورهای «در خانه بمانیم» فقط در شهر محل زندگی و کارم یعنی ساوه پررنگ است و بابت این موضوع غصه می خوردم که چرا عده زیادی از مردم به فکر سلامتی همشهریان خود نیستند اما در ارتباطی که با دوستان خبرنگارم در بسیاری از شهرهای کشور و رصدی که در فضای مجازی داشتم معلوم شد که دامنه این رفتارهای غیرمسئولانه و دور از مبانی حقوق شهروندی آنقدر فزونی گرفته که به نوعی از پاندمی کرونا هم جلوتر است.
مسئولان کشور هم باید بدانند که ما هم مانند بسیاری از کشورهای جهان که با کرونا درگیر هستند، می توانیم با وضع مقررات و قوانین سختگیرانه، مردم را به ماندن در خانه های خود ملزم کنیم و ترددهای درون و برون شهری را به حداقل برسانیم تا زنجیره انتقال ویروس شکسته شود.
فضای کنونی جامعه ایران به گونه ای است که بدون تردید هر اقدام بازدارنده و قاطعی از سوی مسئولان برای منع تردد اعم از سواره و پیاده در شهر و روستاها و جلوگیری از حضور افراد در مراکز تفریحی و تجاری با حمایت و همراهی اکثریت مردم همراه است زیرا مساله مرگ و زندگی در میان است.
قابل درک است که شب عید برای کسبه و بازاریان کشور به طور سنتی فرصتی برای کسب درآمد و ارتقای سطح معیشت خانواده ها است اما به چه قیمتی، اسکناس یا زندگی؟ مساله این است.
در چنین شرایطی دولت هم باید به صورت جدی وارد گود شود و از منابع عظیم ثروتی که خداوند در اختیار این مملکت قرار داده، قصور درآمدی و معیشتی مردم را جبران کند تا انگیزه ای برای تغییر رفتار شهروندان و پرهیز از باز کردن مغازه و محل های کسب و کار و همچنین جمع شدن بساط خرده و دستفروشان در شهرها باشد کما اینکه بسته های حمایتی و معیشتی هم در این زمینه از سوی دولتمردان تدارک شده است.
روز گذشته در کنار دریاچه تفریحی شهر ساوه فیلمی از توقف صدها دستگاه خودروی شهروندان و پیش تر هم از برپایی دوشنبه بازار در بام شهر تصاویری تهیه کردم، در کنار سد الغدیر هم جمعیت و خانواده ها موج می زند و در خیابان ها و مراکز فروش شهر هم گویا زندگی عادی ادامه دارد انگار نه انگار که این شهر یکی از اصلی ترین کانون های شیوع کرونا است که جان شمار زیادی از انسان ها را گرفته و اکنون بیمارستان های شهر دیگر جایی برای پذیرش مبتلایان ندارد.
به نظر می رسد اکنون چوب خط رسانه ها، گروههای مرجع، پزشکان و نخبگان برای تولید محتوا، توصیه، هشدار و نصیحت که به ترغیب مردم به خانه نشینی و حضور نیافتن در بازارها، خیابان و طبیعت و تفرجگاه ها منجر شود، پر شده و دیگر اثرگذاری چندانی ندارد بنابراین راهکار نهایی که شاید هم باید نخستین تدبیر می بود، این است که باید مسئولان با قاطعیت و تحکم وارد میدان شوند و بدون اغماض با افراد بی مبالاتی که به سلامت خود و همنوعان شان توجهی ندارند، برخوردی قانونی و بازدارنده انجام شود.
هر اقدامی در این راستا صرفا برای تامین سلامت و جان انسان است و همه باید همراه شویم در غیر اینصورت و با تداوم بی توجهی و بی تفاوتی یقین بدانیم که هر دقیقه و ساعتی که بیرون از خانه هستیم کم کم به قبرستان ها نزدیک و نزدیک تر خواهیم شد.
در آخر هم باید کلام خداوند را یادآور شویم که از پس هر سختی، گشایشی است و ایمان داشته باشیم که با همدلی و احساس مسئولیت و ماندن در خانه می توانیم کرونا را به زودی شکست دهیم و کشتی ایران زمین که جملگی بر آن سوار هستیم را به ساحل نجات برسانیم زیرا وعده الهی است که «ان مع العسر یسرا».