این کتاب با شمارگان یکهزار نسخه از سوی انتشارات پرپروک در سال ۱۳۹۷ در قطع رقعی چاپ و در ۱۷۴ صفحه و با قیمت ۲۰۰ هزار ریال روانه بازار کتاب شده است.
این رمان اجتماعی در ۹ فصل با عنوانهای شهرزاد، تهران، ازدواج، مهرداد، تولد، راز مهرداد، پیشنهاد، جدایی و تیر خلاص نوشته شده است.
سرنوشت شهرزاد داستان واقعی است که زندگی زنانی را به تصویر می کشد که فقر و بی مسئولیتی همسران خود را تحمل میکنند و شهرزاد، شخصیت اصلی داستان که به دلیل قتل در زندان است زندگی سراسر سختی خود را بیان میکند.
شهرزاد پدر خود را اینگونه توصیف می کند: پدرم ۳۷ سال بیشتر نداشت، آدم عصبی که زیاد اهل معاشرت هم نبود، هیچوقت لبخندی به لب نداشت، به خاطر اخلاق پدرم کسی با ما رفت و آمد نداشت و پدرم هم از رفت و آمد خوشش نمیآمد.
پدرم مجید آدم کم حوصله و کم طاقتی بود و با هر حرفی که باب میلش نبود از کوره در میرفت و دست به کمربند میشد.یادم نمیآید شبی مادرم بی کتک سحر کند و چشمان من با اشک به خواب نرفته باشد.
شهرزاد مادرش را زن صبوری میداند که ایمان قوی داشت و درباره او گفته است: هیچوقت صدای بلندی از او نشنیدم، همیشه آرام و با وقار حرف میزد. با آنکه پدرم خیلی اذیتش می کرد اما هیچوقت حرمت پدرم را نمیشکست.
همیشه آغوشش برایم باز بود اما او هم وقتی از زندگی خسته میشد خستگیاش را با سرزنش کردن من از تنش بیرون میکرد.
در رمان شهرزاد زنان را درگیر سنتهایی نظیر « با لباس سفید باید به خانه شوهر بروی و با کفن سفید بیرون بیایی» نشان داده شدهاند.
شهرزاد و مادرش زیر لگدهای مجید ( پدر شهرزاد) تنشان کبود میشود اما جملیه به دلیل همسر بودن سکوت و شهرزاد به دلیل فرزند بودن تحمل میکند.
شهرزاد برای رهایی از ظلم پدر با مهرداد ازدواج می کند و صاحب فرزندی به نام رها می شود اما سرنوشت غم انگیز شهرزاد با این ازدواج سختتر میشود وطلاق شهرزاد، او را به همراه کودکی در تهران بزرگ ، بدون سرپناه و منبع درآمدی سرگردان میکند.
نام فصل آخر این رمان « تیر خلاص » است چرا که شهرزاد در نهایت فقر و نا امیدی برای حفظ شرافت خود ، «شاهرخ » ، مردی که از زنان بی سرپناه سوء استفاده میکند را به قتل میرساند.
تا کنون کتابهایی با موضوعات ادبی، علمی، حقوقی، تاریخی و روانشناسی از ۸۰ نویسنده خمینی چاپ شده است.