مازندنومه نوشت : در ایران دشوارتر از به دست آوردن میز و منصب، حفظ آن موقعیت است! و دشوارتر از همه این ها، ایجاد تغییرات دلخواه پس از کسب قدرت است.
انتصابات حتی در سیستم های غیر سیاسی، تابع اقتضائات و شرایط خاصی است. مضحک است اگر بگوییم تقویم و آب و هوا هم در عزل و نصب ها نقش دارند!(مثلاً در ایام تعطیلات عید نوروز عزل و نصب نمی کنند، یا بیشتر جابجایی ها در فصل گرما انجام می شود!)
حالا انتصابات جزیره ای بماند که بر فرض، مدیر ارشد یک سازمان (بخوانید اصغر مونسان) خودسر و بدون مشورت و در نظر گرفتن شرایط و اقتضائات درون استان، فردی را به عنوان مدیرکل معرفی می کند که بر سر آمدنش حرف و حدیث فراوان است و هنوز هم برایش مراسم معارفه نگرفته اند!
بنا بر فرمول «حفظ میز سخت تر از کسب آن است»، مدیری که به مقام و منصبی می رسد، در نخستین گام خودش را وصل به برخی چهره ها و دستگاه ها و ذی نفوذانی مانند امام جمعه، نماینده مجلس، وزارتخانه و ...الخ می کند تا هزینه عزلش بالا رود و بیشتر بماند.
به تعبیر دیگر برخی افراد و نهادها و احزاب بر اساس اصل متداول «رفیق سالاری»، طلب سهم می کنند و اجازه نمی دهند اتفاقی برای «سهم» شان بیفتد و اگر بیفتد، شلوغ می کنند.
حالا بماند که در برخی دستگاه ها مانند وزارت کشور حتماً باید نیرویی که می آید وزارت کشوری و استخدام دولتی باشد و...این گونه حلقه انتخاب را برای مدیر بالادست تنگ تر کرده اند.
اما اصل مطلب؛ دیروز فعالیت جعفر قمی در سمت مدیر کل سیاسی، انتخابات و تقسیمات کشوری استانداری مازندران خاتمه یافت و رضا عنایتی جای او را گرفت. ساعتی پس از این رخداد، یکی از فعالان سیاسی منسوب به اصلاح طلبان که اعوجاج سیاسی اش زبانزد است، در فضای مجازی به انتقاد و اعتراض پرداخت، احتمالاً به این دلیل که «سهم» اش در این ماجرا حذف شده است.
او با اختلاف انگیزی و کوبیدن بر طبل قوم گرایی افراطی، در حالی برای غرب مازندرانی ها دلسوزی کرده که یادش رفته سال گذشته با وجود مخالفت تمام احزاب و گروه های اصلاح طلب، حرف از «ساروی الاصل» بودن استاندار و حق تاریخی «ساروی»ها می زد و نه تنها غرب استان، حتی مخالف گزینه های شهرهای همجوار بود و باقی ماجرا که می دانیم و می دانید.
در زمینه انتصاب اخیر سیاسی در استانداری مازندران چند نکته را به آگاهی می رسانیم:
1- تغییرات مدیریتی و عزل و نصب حق طبیعی و قانونی و عقلی هر مدیر بالادستی است و کسی نمی تواند از بیرون، با سوگیری منفی و سروصدا، طلب سهم کند.
2- یکی از انتقادهایی که بر مدیریت ارشد استان می شود، کندی انتصابات است. حال که این جابجایی ها استارت خورده و به زودی جمعی دیگر نیز جابه جا خواهند شد، اگر هر فرد و گروهی بخواهد مخالف رفت یا آمد مدیری باشد و سنگ اندازی کند، سنگ روی سنگ بند نمی شود و هیچ گونه تغییری روی نمی دهد. مدیر بالادست اگر بخواهد برای هر عزل و نصب، با فلان فرد و بهمان گروه و حزب مشورت کند و نظر مثبت همه را داشته باشد، تا آخر عمرش باید صبر کند!
3- در جابه جایی اخیر فردی نظر شخصی داده که نظر شخصی با دیدگاه حزبی متفاوت است و نباید خلط شود. هیچ حزب و گروه حامی دولت با این انتصاب در استانداری مازندران مخالفت نکرده است. قرار هم نیست همه موافق یک تصمیم مدیریتی باشند.
4- اصل ماجرای تغییر جعفر قمی چیز دیگری است. او چون نیروی دانشگاه آزاد اسلامی است و این دانشگاه موسسه عمومی غیردولتی محسوب می شود، طبق قانون حق ندارد در پست دولتی مشغول به کار باشد. انتصاب او از روز اول هم خلاف مقررات بود.
بر همین اساس دیوان محاسبات تاکنون سه نامه رسمی خطاب به معاون سیاسی و امنیتی استاندار مازندران صادر کرده و برکناری آقای قمی را خواستار شده که خود وی در جریان نامه ها و منع قانونی حضور او در استانداری و حتی تغییر بوده است. دانشگاه آزاد هم مکاتبه و با ماموریت او مخالفت کرده، دو ماه حقوقش قطع و پرونده اش هم به تخلفات ارجاع شده است. در حقیقت استانداری مازندران به آقای قمی لطف کرده، با رایزنی، اجازه نداده اند که مشکل حادتری برای او ایجاد شود.
در یک جمله باید گفت آقای قمی عزل نشده، بلکه منع قانونی برای ادامه فعالیت داشته است.
5- داستان موش و شتر مثنوی را خوانده ایم. آن جا که موش مغرور که ادای پهلوانی را در می آورد، به رودخانه رسید، نتوانست عبور کند و از شتر تقاضای کمک کرد و توخالی بودن غرور و ادعای او آشکار شد. مولوی این جای حکایت که می رسد می گوید:
گفت گستاخی نکن بار دگر
تا نسوزد جسم و جانت زین شرر
یک نکته از این معنی، گفتیم و همین باشد.
7335/1654
انتصابات حتی در سیستم های غیر سیاسی، تابع اقتضائات و شرایط خاصی است. مضحک است اگر بگوییم تقویم و آب و هوا هم در عزل و نصب ها نقش دارند!(مثلاً در ایام تعطیلات عید نوروز عزل و نصب نمی کنند، یا بیشتر جابجایی ها در فصل گرما انجام می شود!)
حالا انتصابات جزیره ای بماند که بر فرض، مدیر ارشد یک سازمان (بخوانید اصغر مونسان) خودسر و بدون مشورت و در نظر گرفتن شرایط و اقتضائات درون استان، فردی را به عنوان مدیرکل معرفی می کند که بر سر آمدنش حرف و حدیث فراوان است و هنوز هم برایش مراسم معارفه نگرفته اند!
بنا بر فرمول «حفظ میز سخت تر از کسب آن است»، مدیری که به مقام و منصبی می رسد، در نخستین گام خودش را وصل به برخی چهره ها و دستگاه ها و ذی نفوذانی مانند امام جمعه، نماینده مجلس، وزارتخانه و ...الخ می کند تا هزینه عزلش بالا رود و بیشتر بماند.
به تعبیر دیگر برخی افراد و نهادها و احزاب بر اساس اصل متداول «رفیق سالاری»، طلب سهم می کنند و اجازه نمی دهند اتفاقی برای «سهم» شان بیفتد و اگر بیفتد، شلوغ می کنند.
حالا بماند که در برخی دستگاه ها مانند وزارت کشور حتماً باید نیرویی که می آید وزارت کشوری و استخدام دولتی باشد و...این گونه حلقه انتخاب را برای مدیر بالادست تنگ تر کرده اند.
اما اصل مطلب؛ دیروز فعالیت جعفر قمی در سمت مدیر کل سیاسی، انتخابات و تقسیمات کشوری استانداری مازندران خاتمه یافت و رضا عنایتی جای او را گرفت. ساعتی پس از این رخداد، یکی از فعالان سیاسی منسوب به اصلاح طلبان که اعوجاج سیاسی اش زبانزد است، در فضای مجازی به انتقاد و اعتراض پرداخت، احتمالاً به این دلیل که «سهم» اش در این ماجرا حذف شده است.
او با اختلاف انگیزی و کوبیدن بر طبل قوم گرایی افراطی، در حالی برای غرب مازندرانی ها دلسوزی کرده که یادش رفته سال گذشته با وجود مخالفت تمام احزاب و گروه های اصلاح طلب، حرف از «ساروی الاصل» بودن استاندار و حق تاریخی «ساروی»ها می زد و نه تنها غرب استان، حتی مخالف گزینه های شهرهای همجوار بود و باقی ماجرا که می دانیم و می دانید.
در زمینه انتصاب اخیر سیاسی در استانداری مازندران چند نکته را به آگاهی می رسانیم:
1- تغییرات مدیریتی و عزل و نصب حق طبیعی و قانونی و عقلی هر مدیر بالادستی است و کسی نمی تواند از بیرون، با سوگیری منفی و سروصدا، طلب سهم کند.
2- یکی از انتقادهایی که بر مدیریت ارشد استان می شود، کندی انتصابات است. حال که این جابجایی ها استارت خورده و به زودی جمعی دیگر نیز جابه جا خواهند شد، اگر هر فرد و گروهی بخواهد مخالف رفت یا آمد مدیری باشد و سنگ اندازی کند، سنگ روی سنگ بند نمی شود و هیچ گونه تغییری روی نمی دهد. مدیر بالادست اگر بخواهد برای هر عزل و نصب، با فلان فرد و بهمان گروه و حزب مشورت کند و نظر مثبت همه را داشته باشد، تا آخر عمرش باید صبر کند!
3- در جابه جایی اخیر فردی نظر شخصی داده که نظر شخصی با دیدگاه حزبی متفاوت است و نباید خلط شود. هیچ حزب و گروه حامی دولت با این انتصاب در استانداری مازندران مخالفت نکرده است. قرار هم نیست همه موافق یک تصمیم مدیریتی باشند.
4- اصل ماجرای تغییر جعفر قمی چیز دیگری است. او چون نیروی دانشگاه آزاد اسلامی است و این دانشگاه موسسه عمومی غیردولتی محسوب می شود، طبق قانون حق ندارد در پست دولتی مشغول به کار باشد. انتصاب او از روز اول هم خلاف مقررات بود.
بر همین اساس دیوان محاسبات تاکنون سه نامه رسمی خطاب به معاون سیاسی و امنیتی استاندار مازندران صادر کرده و برکناری آقای قمی را خواستار شده که خود وی در جریان نامه ها و منع قانونی حضور او در استانداری و حتی تغییر بوده است. دانشگاه آزاد هم مکاتبه و با ماموریت او مخالفت کرده، دو ماه حقوقش قطع و پرونده اش هم به تخلفات ارجاع شده است. در حقیقت استانداری مازندران به آقای قمی لطف کرده، با رایزنی، اجازه نداده اند که مشکل حادتری برای او ایجاد شود.
در یک جمله باید گفت آقای قمی عزل نشده، بلکه منع قانونی برای ادامه فعالیت داشته است.
5- داستان موش و شتر مثنوی را خوانده ایم. آن جا که موش مغرور که ادای پهلوانی را در می آورد، به رودخانه رسید، نتوانست عبور کند و از شتر تقاضای کمک کرد و توخالی بودن غرور و ادعای او آشکار شد. مولوی این جای حکایت که می رسد می گوید:
گفت گستاخی نکن بار دگر
تا نسوزد جسم و جانت زین شرر
یک نکته از این معنی، گفتیم و همین باشد.
7335/1654
کپی شد