مازندنومه نوشت : استاندار مازندران در روزهای آغازین فعالیت اش بارها گفت که اهل زد و بند سیاسی نیست و در انتصابات از هیچ گروه و جناح و نماینده ای تاثیر نخواهد پذیرفت.
بیش از دو ماه از انتصاب استاندار جدید مازندران می گذرد و جز تغییر اندک در حوزه عمرانی (دفتر امور شهری و شوراها و دفتر امور روستایی)، تغییر دیگری را شاهد نبودیم .
در حوزه سیاسی هم او به جمع آوری رزومه های افراد اقدام کرده است . گفته می شود از گروه های مخالف و منتقد دولت هم رزومه به دفتر او ارسال شده است اما خروجی این ماجرا را تا این لحظه می توان به تغییر و جابجایی دو سه فرماندار خلاصه کرد و در تغییرات دیگر، از قرار صدای اعتراض همان هایی که استاندار قرار نبود از آنها تاثیر بپذیرد، شنیده شده و کار تا این لحظه ابتر مانده است .
به نظر می رسد مقام عالی دولت در استان ، ابتدا باید حوزه های سیاسی ، عمرانی و اقتصادی دستگاه خود را با اندیشه هایش همراه سازد و اگر بنا به تغییر است ابتدا باید ساز و کار معاونت های خود را سامان بخشد و سپس با ابلاغ سیاست های حاکمیتی دولت و آنچه مد نظر خود او است ، از مجموعه کار اجرایی و سازمانی طلب کند .
اینکه در تغییر یک بخشدار و شهردار هم مستقیماً خود استاندار وارد عمل شود شاید اندکی به صلاح نباشد، چرا که او مجری سیاست های کلان است که باید در مجموعه حس اعتمادسازی را هم گسترش داده و هم تقویت کند و سپس به فراخور زمان و شرایط، بر کار آنها نظارت و یا افراد معرفی شده را تعیین وضعیت کند.
به باور ما این که ابتدا بخشدار و فرماندار تغییر یابند و سپس بخواهیم معاونت مربوطه را تغییر دهیم، کاری نادرست و خلاف عقلانیت است؛ چرا که باید با نظر معاون ، معاون های جدید این جابجایی ها اجرا شود.
متاسفانه بسیاری از مدیران و مدیران کل استانی در وضعیت فشل کننده ای به سر می برند. روزمرگی، سرکشی نکردن به شهرستان ها، زد و بندهای اقتصادی و سواستفاده در برخی از سازمان ها و دستگاه های اداری از طریق وابستگان و مانند این ها، موجی از نارضایتی را فراهم آورده است. به نظر می رسد چرخ توسعه استان با حضور چنین افرادی در مسند کار، هیچ گاه به گردش در نخواهد آمد.
نکته بسیار قابل توجه در ارزیابی میزان توانایی مدیران استان تلاش آن ها در راستای جذب اعتبارات از وزارتخانه خود در بودجه سال 1397 بوده است که خود بیانگر بسیاری از واقعیت ها است.
انتصابات اندک صورت گرفته کند و چرخشی است، در حالی که باید گردشی باشد و برای آینده مدیریتی استان هم کادرسازی صورت پذیرد.
استاندار مازندران باید توجه کند که جا به جایی بیشتر مدیران (و نه تغییر آن ها) دردی از استان دوا نخواهد کرد. مازندران به گردش نخبگان نیاز دارد و چرخش های مدیریتی و این که فلان مدیر را از یک شهر یا دستگاه به شهر یا دستگاهی دیگر ببریم، گردش نخبگان نیست و کارامدی ندارد.
باید بر مسندهای حاکمیتی افرادی منصوب شوند که : یک ، جوان باشند ، دوم جهادی و پویا و اهل ایده و برنامه باشند ، سوم دلسوز مردم و انقلاب باشند و چهارم اهل زد و بندهای سیاسی و مالی و معامله نباشند و به برنامه های دولت کنونی اعتقاد داشته باشند.
**اما کشاورزی مازندران...
اما بخش دوم گزارش را به بخش کشاورزی اختصاص می دهیم . یکی از مهم ترین بخش های توسعه در مازندران کشاورزی است . کشاورزی ، در ایران بزرگترین بخش اقتصادی پس از خدمات است که حدود 20 درصد تولید ناخالص ملی و سهم عمده ای از صادرات غیرنفتی را به خود اختصاص می دهد .
در گزارش های ارائه شده از سوی منابع مختلف، این نقش در استان مازندران حتی بیش از 40 درصد هم گزارش شده است .
متاسفانه حتی هنوز هم دستگاه عریض و طویل کشاورزی استان، مثل کشاورز مظلوم و همیشه نگران مازنی، یک چشمش به این است که تگرگ و برف ناخواسته، مگس میوه ناخوانده، کرم ساقه خوار که حالا خودش صاحبخانه شده و پدیده نوینی به نام پرنده چکاوک، ثمره تلاش یک ساله اش را بر باد ندهد و یک چشم دیگرش به دلیل ضعف مفرط در بازاریابی، بازارسازی و فرآیندهای تبدیلی و تکمیلی برای محصولات بسیار با کیفیت زراعی و باغی استان، ملتمسانه دلال های خرده پایی را می پاید که عمدتا هیچ شناسنامه شغلی مشخصی ندارند اما نبض بازار محصولات کشاورزی را در دست دارند.
البته وقتی کشاورز دستش کوتاه شده از دسترنج و به ثمن بخس امید یکساله را به سیستم دلالی حاکم بر بازار واگذار کرد، ان شالله در ایام منتهی به شب عید، مسئولان گرامی بر پرده جادویی جام جم حاضر شده و «دلاورانه» از خرید تضمینی محصولات استان خطابه های ظفرنمونی خواهند خواند!
وقتی وزیر کشاورزی کلید توسعه کشاورزی ایران را «افزایش بهرهوری» می داند، ان شالله عزیزی پیدا شود تا به این مطالبه به حق استان مظلوم مازندران پاسخ دهد که در سال های اخیر، سهم مازندران به عنوان قطب اول تولید برنج کشور از اصلاح زیرساخت های مزارع شالیزاری -که البته سیستم فعلی طرح و اجرای آن، برداشت بدون تغییر و پیشرفتی از الگوی بیش از پنجاه سال قبل مزارع کشور ژاپن است- چقدر بوده؟ آیا شیوه سنتی کشت و کار در مزارع فاقد جاده های دسترسی کوچک ترین فرصتی برای توسعه مکانیزاسیون فراهم می کند؟
بهبود مدیریت تحویل آب در شرایط بحرانی فعلی منابع آب که در طرح موجود هم با تاملات جدی روبه رو است! در نهایت حداقل حق بدهید خودمان را نه با کشورهای پیشرو در کشاورزی صنعتی، که با همین استان مجاورمان -گیلان- مقایسه کنیم؛ آیا در این سالها سهم ما از اجرای این پروژه زیرساختی، حتی نزدیک به همسایه غربی مان بوده است؟ اصلا سرعت ادامه اجرای طرح تجهیز و نوسازی نسبت به دوره های مشابه قبلی نشانی از پیشرفت داشته است؟
برای اجرای طرح در صدهزار هکتار اراضی سنتی باقی مانده (نزدیک به دو برابر سطحی که از سال 1370 تا به امروز تجهیز و نوسازی شده اند) چقدر زمان لازم است؟ بالاخره تکلیف قلب شالیزاری ایران، بزرگترین دشت کشت برنج کشور -دشت هراز- و معضل اساسی فراموش شده زهکشی آن چیست؟
عزیزان مسئول کشاورزی استان؛ مشفقانه و برادرانه عرض میکنیم در استان قطب کشاورزی که شوربختانه از بالاترین میزان فارغالتحصیل بیکار رشته کشاورزی برخوردار است، ظرفیت های توسعه ی دانشش، محدود به دانشگاه ها و پژوهشکده ها شده است.
فرآیند انتقال نتایج این تلاش ها به داخل مزارع برای ایجاد فرصت کشاورزی صنعتی و دانش بنیان تقریبا مسدود است. کشاورز ما، نه به شکل گلخانهای که در متوسط عرصه استان حضور دانش مهندسی نوین را در کنار خود حس نمیکند تا مدیریت علمی منابع آب، خاک، کود و سموم شیمیایی را در مزرعه اجرا کند.
همین تعداد پروژههای تجهیز و نوسازی اراضی شالیزاری یا آبیاری تحت فشار اجرا شده در باغات استان، پس از اجرا و پاره کردن روبان افتتاح پروژه، عمدتا در مرحله بهرهبرداری و نگهداری رها میشوند.
اگر مشکلات قانونی وجود دارد، فرصت فعالیتهای ترویجی و آموزش تعاملی به کشاورزان که محدود نیست! بالاخره توان بالقوه نظام مهندسی کشاورزی استان که هنوز به عنوان ساختار مردم نهاد پشتیبان خدمات مهندسی به بخش کشاورزی در حدود ظرفیت های واقعی آن جدی گرفته نشده است می توان گشاینده قفل ارتباط بین متولی کشاورزی استان و تعداد کشاورز رو به کاهش و مستضعف مانده استان مازندران باشد.
اینها تنها بخشی از کلیات ماجرا در راستای مشکلات حوزه کشاورزی است که ممکن است در آینده با آمار و ارقام عجیبی پاسخ داده شود، اما واقعیت ماجرا این است که بخشی از مدیریت این سازمان در استان فشل است و به دمیدن روحی تازه و جوان در کالبد این مجموعه عریض و طویل نیاز داریم.
البته همزمان در بخش های صنعت، معدن و تجارت و همچنین شهرک های صنعتی هم داستان به همین منوال است و باید تغییرات اساسی در نحوه مدیریت آن از سوی مقام عالی استان اعمال شود تا شاهد تحول در عرصه های مختلف تولیدی و صنعتی باشیم.
در غیر این صورت با نبود هارمونی در بخش صنعت و کشاورزی استان که بخشی از آن به مدیریت باز می گردد و بخشی هم به نبود همکاری بانک ها در اعطای تسهیلات به بنگاه های اقتصادی و تولیدی، نه مشکلی از استان حل خواهد شد نه توسعه ای رخ عیان خواهد کرد و نه اشتغالی در استان ایجاد می شود.
خبرنگار : رضا غلامی ** انتشار دهنده : حسن فلاحتی
7335/1654
بیش از دو ماه از انتصاب استاندار جدید مازندران می گذرد و جز تغییر اندک در حوزه عمرانی (دفتر امور شهری و شوراها و دفتر امور روستایی)، تغییر دیگری را شاهد نبودیم .
در حوزه سیاسی هم او به جمع آوری رزومه های افراد اقدام کرده است . گفته می شود از گروه های مخالف و منتقد دولت هم رزومه به دفتر او ارسال شده است اما خروجی این ماجرا را تا این لحظه می توان به تغییر و جابجایی دو سه فرماندار خلاصه کرد و در تغییرات دیگر، از قرار صدای اعتراض همان هایی که استاندار قرار نبود از آنها تاثیر بپذیرد، شنیده شده و کار تا این لحظه ابتر مانده است .
به نظر می رسد مقام عالی دولت در استان ، ابتدا باید حوزه های سیاسی ، عمرانی و اقتصادی دستگاه خود را با اندیشه هایش همراه سازد و اگر بنا به تغییر است ابتدا باید ساز و کار معاونت های خود را سامان بخشد و سپس با ابلاغ سیاست های حاکمیتی دولت و آنچه مد نظر خود او است ، از مجموعه کار اجرایی و سازمانی طلب کند .
اینکه در تغییر یک بخشدار و شهردار هم مستقیماً خود استاندار وارد عمل شود شاید اندکی به صلاح نباشد، چرا که او مجری سیاست های کلان است که باید در مجموعه حس اعتمادسازی را هم گسترش داده و هم تقویت کند و سپس به فراخور زمان و شرایط، بر کار آنها نظارت و یا افراد معرفی شده را تعیین وضعیت کند.
به باور ما این که ابتدا بخشدار و فرماندار تغییر یابند و سپس بخواهیم معاونت مربوطه را تغییر دهیم، کاری نادرست و خلاف عقلانیت است؛ چرا که باید با نظر معاون ، معاون های جدید این جابجایی ها اجرا شود.
متاسفانه بسیاری از مدیران و مدیران کل استانی در وضعیت فشل کننده ای به سر می برند. روزمرگی، سرکشی نکردن به شهرستان ها، زد و بندهای اقتصادی و سواستفاده در برخی از سازمان ها و دستگاه های اداری از طریق وابستگان و مانند این ها، موجی از نارضایتی را فراهم آورده است. به نظر می رسد چرخ توسعه استان با حضور چنین افرادی در مسند کار، هیچ گاه به گردش در نخواهد آمد.
نکته بسیار قابل توجه در ارزیابی میزان توانایی مدیران استان تلاش آن ها در راستای جذب اعتبارات از وزارتخانه خود در بودجه سال 1397 بوده است که خود بیانگر بسیاری از واقعیت ها است.
انتصابات اندک صورت گرفته کند و چرخشی است، در حالی که باید گردشی باشد و برای آینده مدیریتی استان هم کادرسازی صورت پذیرد.
استاندار مازندران باید توجه کند که جا به جایی بیشتر مدیران (و نه تغییر آن ها) دردی از استان دوا نخواهد کرد. مازندران به گردش نخبگان نیاز دارد و چرخش های مدیریتی و این که فلان مدیر را از یک شهر یا دستگاه به شهر یا دستگاهی دیگر ببریم، گردش نخبگان نیست و کارامدی ندارد.
باید بر مسندهای حاکمیتی افرادی منصوب شوند که : یک ، جوان باشند ، دوم جهادی و پویا و اهل ایده و برنامه باشند ، سوم دلسوز مردم و انقلاب باشند و چهارم اهل زد و بندهای سیاسی و مالی و معامله نباشند و به برنامه های دولت کنونی اعتقاد داشته باشند.
**اما کشاورزی مازندران...
اما بخش دوم گزارش را به بخش کشاورزی اختصاص می دهیم . یکی از مهم ترین بخش های توسعه در مازندران کشاورزی است . کشاورزی ، در ایران بزرگترین بخش اقتصادی پس از خدمات است که حدود 20 درصد تولید ناخالص ملی و سهم عمده ای از صادرات غیرنفتی را به خود اختصاص می دهد .
در گزارش های ارائه شده از سوی منابع مختلف، این نقش در استان مازندران حتی بیش از 40 درصد هم گزارش شده است .
متاسفانه حتی هنوز هم دستگاه عریض و طویل کشاورزی استان، مثل کشاورز مظلوم و همیشه نگران مازنی، یک چشمش به این است که تگرگ و برف ناخواسته، مگس میوه ناخوانده، کرم ساقه خوار که حالا خودش صاحبخانه شده و پدیده نوینی به نام پرنده چکاوک، ثمره تلاش یک ساله اش را بر باد ندهد و یک چشم دیگرش به دلیل ضعف مفرط در بازاریابی، بازارسازی و فرآیندهای تبدیلی و تکمیلی برای محصولات بسیار با کیفیت زراعی و باغی استان، ملتمسانه دلال های خرده پایی را می پاید که عمدتا هیچ شناسنامه شغلی مشخصی ندارند اما نبض بازار محصولات کشاورزی را در دست دارند.
البته وقتی کشاورز دستش کوتاه شده از دسترنج و به ثمن بخس امید یکساله را به سیستم دلالی حاکم بر بازار واگذار کرد، ان شالله در ایام منتهی به شب عید، مسئولان گرامی بر پرده جادویی جام جم حاضر شده و «دلاورانه» از خرید تضمینی محصولات استان خطابه های ظفرنمونی خواهند خواند!
وقتی وزیر کشاورزی کلید توسعه کشاورزی ایران را «افزایش بهرهوری» می داند، ان شالله عزیزی پیدا شود تا به این مطالبه به حق استان مظلوم مازندران پاسخ دهد که در سال های اخیر، سهم مازندران به عنوان قطب اول تولید برنج کشور از اصلاح زیرساخت های مزارع شالیزاری -که البته سیستم فعلی طرح و اجرای آن، برداشت بدون تغییر و پیشرفتی از الگوی بیش از پنجاه سال قبل مزارع کشور ژاپن است- چقدر بوده؟ آیا شیوه سنتی کشت و کار در مزارع فاقد جاده های دسترسی کوچک ترین فرصتی برای توسعه مکانیزاسیون فراهم می کند؟
بهبود مدیریت تحویل آب در شرایط بحرانی فعلی منابع آب که در طرح موجود هم با تاملات جدی روبه رو است! در نهایت حداقل حق بدهید خودمان را نه با کشورهای پیشرو در کشاورزی صنعتی، که با همین استان مجاورمان -گیلان- مقایسه کنیم؛ آیا در این سالها سهم ما از اجرای این پروژه زیرساختی، حتی نزدیک به همسایه غربی مان بوده است؟ اصلا سرعت ادامه اجرای طرح تجهیز و نوسازی نسبت به دوره های مشابه قبلی نشانی از پیشرفت داشته است؟
برای اجرای طرح در صدهزار هکتار اراضی سنتی باقی مانده (نزدیک به دو برابر سطحی که از سال 1370 تا به امروز تجهیز و نوسازی شده اند) چقدر زمان لازم است؟ بالاخره تکلیف قلب شالیزاری ایران، بزرگترین دشت کشت برنج کشور -دشت هراز- و معضل اساسی فراموش شده زهکشی آن چیست؟
عزیزان مسئول کشاورزی استان؛ مشفقانه و برادرانه عرض میکنیم در استان قطب کشاورزی که شوربختانه از بالاترین میزان فارغالتحصیل بیکار رشته کشاورزی برخوردار است، ظرفیت های توسعه ی دانشش، محدود به دانشگاه ها و پژوهشکده ها شده است.
فرآیند انتقال نتایج این تلاش ها به داخل مزارع برای ایجاد فرصت کشاورزی صنعتی و دانش بنیان تقریبا مسدود است. کشاورز ما، نه به شکل گلخانهای که در متوسط عرصه استان حضور دانش مهندسی نوین را در کنار خود حس نمیکند تا مدیریت علمی منابع آب، خاک، کود و سموم شیمیایی را در مزرعه اجرا کند.
همین تعداد پروژههای تجهیز و نوسازی اراضی شالیزاری یا آبیاری تحت فشار اجرا شده در باغات استان، پس از اجرا و پاره کردن روبان افتتاح پروژه، عمدتا در مرحله بهرهبرداری و نگهداری رها میشوند.
اگر مشکلات قانونی وجود دارد، فرصت فعالیتهای ترویجی و آموزش تعاملی به کشاورزان که محدود نیست! بالاخره توان بالقوه نظام مهندسی کشاورزی استان که هنوز به عنوان ساختار مردم نهاد پشتیبان خدمات مهندسی به بخش کشاورزی در حدود ظرفیت های واقعی آن جدی گرفته نشده است می توان گشاینده قفل ارتباط بین متولی کشاورزی استان و تعداد کشاورز رو به کاهش و مستضعف مانده استان مازندران باشد.
اینها تنها بخشی از کلیات ماجرا در راستای مشکلات حوزه کشاورزی است که ممکن است در آینده با آمار و ارقام عجیبی پاسخ داده شود، اما واقعیت ماجرا این است که بخشی از مدیریت این سازمان در استان فشل است و به دمیدن روحی تازه و جوان در کالبد این مجموعه عریض و طویل نیاز داریم.
البته همزمان در بخش های صنعت، معدن و تجارت و همچنین شهرک های صنعتی هم داستان به همین منوال است و باید تغییرات اساسی در نحوه مدیریت آن از سوی مقام عالی استان اعمال شود تا شاهد تحول در عرصه های مختلف تولیدی و صنعتی باشیم.
در غیر این صورت با نبود هارمونی در بخش صنعت و کشاورزی استان که بخشی از آن به مدیریت باز می گردد و بخشی هم به نبود همکاری بانک ها در اعطای تسهیلات به بنگاه های اقتصادی و تولیدی، نه مشکلی از استان حل خواهد شد نه توسعه ای رخ عیان خواهد کرد و نه اشتغالی در استان ایجاد می شود.
خبرنگار : رضا غلامی ** انتشار دهنده : حسن فلاحتی
7335/1654
کپی شد