به گزارش خبرگزاری خبرانلاین ازبابل ، بازیکن محبوب بابلی طی اقدامی خیرخواهانه با اهدای پیراهن تیم ملی خود به پسر بچه 15 ساله مبتلا به سرطان به منظور تقویت روحیه و قوت قلب به بیماران سرطانی در بخش هماتولوژی بیمارستان ایت الله روحانی بابل حضور یافت و لحظات شاد و تاثیرگذاری در بین بیماران ایجاد کرد.
مرتضی پورعلی گنجی در حاشیه این بازدید بیان کرد: بسیار خرسندم که در جمع بیماران سرطانی هستم.
وی بابیان اینکه در سن 2 سالگی پدرم را از دست داده ام؛ گفت: بنده با بیماری سرطان آشنایی دارم و واقفم که این بیماران با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند و باید از چه روشی در آرامش این قشر استفاده کنیم.
وی از این بیماران خواست تا با روحیه ای قوی ، امید را به زندگی خود برگردانند چرا که درمان روحیه نقش زیادی در درمان جسمی بیمار خواهد داشت.
در ادامه دکتر صادقی بیمارستان آیت ا... روحانی(ره) بابل گفت: انسان موجودی است اجتماعی و طبیعی است که در زندگی اجتماعی، نسبت به دیگران علی الخصوص به بیماران تکالیفی داشته باشد و دیگران نیز حقوقی بر او داشته باشند.
وی ادامه داد: دعا بر بالین بیمار به اجابت نزدیکتر است زیرا لطف و عنایت خاص خداوند به همراه دلهای شکسته است و مؤمن بیمار از این فضیلت برخوردار می باشد و بنا بر فرموده پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص) کسی که به عیادت بیمار می رود غرق در رحمت خدا می گردد.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی بابل بیان داشت: اهدای پیراهن تیم ملی با شماره 8 توسط بازیکن دوست داشتنی تیم ملی مطمئنا تاثیرات بسیار خوبی در روند درمان علی آقا بیمار 15 ساله ی مبتلا به بیماری سرطان خواهد داشت و همچنین اهداء گل به بیماران و لحظات شاد توان و قدرت بیشتری به بیماران برای مبارزه با بیماری سخت سرطان را خواهد داد.
وی در پایان از پرسنل بخش هماتولوژی ، روابط عمومی ، مددکاری ، خدمات و دیگر همکاران به جهت برپایی این مراسم تشکر کردند.
اهدای تابلوی فرش به آقای پورعلی گنجی ، کیک صعود به جام جهانی 2018 روسیه ، قرائت نامه بیمار ، اهداء شاخه گل و ... از دیگر برنامه های مراسم امروز بود.
نامه ی یکی از بیماران در طرح به رنگ خدا
درد و دل با معبود
آرزو دارم:
ای خدای بزرگ از تو سپاسگزارم که در تمام مراحل سخت زندگی حتی لحظه ای از من غافل نبودی و در اوج دشواری و بیماری انسان های مهربانی را فرشته ی نجات من قراردادی.
اگرچه از لذت داشتن پدر و مادر در این دنیا بی نصیب مانده ام و هیچگاه مهر مادر را نچشیده ام اما در این مدت بیماری به لطف خدای بزرگ به آرزویم رسیده ام و همه پرستارهای بخش هماتولوژی همانند مادری مهربان که در سخت ترین لحظه های زندگی فرزندش را رها نمی کند دست نوازششان را روی من کشیدند و باعث دلگرمی من شدند تا بتوانم با این بیماری مبارزه کنم و با تمام وجود از ته قلبم برای تمام پرسنل بیمارستان آرزوی سلامتی و عاقبت بخیری دارم.
اگرچه آرزوهای مادی زیادی در زندگی ام دارم اما از خدای بزرگ سلامتی خودم و بقیه بیماران را می خواهم.
48