برای کارگر فرقی نمی کند که هفته کارگر باشد یا نباشد؛ او روزی خوش خواهد بود که دلش خوش باشد ودغدغه های زندگی دمار از روزگارش درنیاورد.
منتظر هفته کارگر بودیم؛ آمد و دارد تمام می شود! مراسم ها به جای خودش اما نه با شور و حال گذشته! بگذارید راحت باشیم و رک بگویم؛ اصلاً حالی نمانده! کارگران فقط درجشنواره ها حاضر می شوند و فقط جسم اشان اینجاست؛ اگرجشنواره ای برقرارباشد!
تجلیل می شوند ولوح می گیرند کارگرانی که به هردلیلی نمونه شده اند و برایشان کف می زنند وعکس یادگاری مسئولان ومدیران به افتخارحضور درمیان کارگران و بعد همه می روند پی کارشان و کارگرمی ماند ویک دنیا مشکلات!
مراسم هم مراسمات گذشته؛ امسال سخت و دشوار است برای کارگرانی که نمی دانند قربان صدقه های مسئولان را باور کنند و یا جیب های خالی وعرق های نشسته برپیشانی را!! عرق شرمندگی؛ امسال ، سال سختی شده و روزها به دشواری برکارگران می گذرد!
کارگران این سنگربانان به اصطلاح جبهه های اقتصاد وخودکفایی بی سنگرند حسابی و در معرض طوفان های سخت زندگی؛ از پای در نیایند هنرمندند! زندگی را براین جماعت زحمتکش و بی ادعا خیلی سخت کرده اند!
بنازیم بر رهبر فرزانه انقلاب که اعتراضشان را به واردات بی رویه و دغدغه هایشان در باب امنیت شغلی ودستمزد کارگران و فروش کارخانه ها وبیکاری کارگران به گوش مسئولان محترم رساندند وچه بیانات شیرین ودل نشینی داشتند این سید بزرگوار!
هفته کارگر فقط نامی از آن مانده و بس! نه شوری و نه حالی! خنده ها وتبسم برلب این عزیزان هم چنگی به دل نمی زند آخردلشان پر از دغدغه است ونگرانند؛ نگران روزهایی که درپیش است ونمی دانند چه باید کرد؟
غول تورم وگرانی روز به روز هیبتش بزرگ تر و خوفناک تر می شود و اندازه ما حقوق بگیران کوچک وکوچک تر و نحیف و نحیف تر!
گوششان ازصحبت ها وگفته ها پراست؛ صحبت هایی که فقط بر زبان جاری می شود وتاریخ مصرفشان به ساعتی بیش نیست!
برای کارگر فرقی نمی کند که هفته کارگر باشد یا نباشد؛ او روزی خوش خواهد بود که دلش خوش باشد ودغدغه های زندگی دمار از روزگارش درنیاورد!
او سالهاست که هفته کارگر را جشن می گیرد وتجلیل می شود و در نهایت زندگی اش به سختی می گذرد؛ حال او باید چه کند؟
خدایا چنان کن سرانجام کار/تو خوشنود باشی و رستگار