دلیل این غمگین بودن چیست؟! آیا مسائل اقتصادی و سیاسی نقش دارند یا اینکه علاوه بر آن، ریشه در فرهنگ مردم دارد و زمانیکه این علل با هم تقارن پیدا می کنند این روحیه ناشاد جامعه محرز می شود.؟!
جدی ترین و مهمترین مسائل روز در کمترین زمان ممکن در قالب طنز ساخته می شوند و به اشتراک می گذاریم تا بخندیم و واقعیت را تلخ، تلخ زندگی می کنیم و مجازی می خندیم!
آیا عوامل فرهنگی اعم از جشن ها، رنگ ها و سنت های شادی متاثر از سرچشمه های قوی تری همچون علل سیاسی و به تبع آن اقتصادی هستند یا به تنهایی آنقدر قدرت دارند که فارغ از نظام های سیاسی عوامل فرهنگی باعث غمگینی و یا شادی در یک جامعه شوند؟.
مروری بر وضعیت خندیدن و بهانه های خنده و شادی مردم در جامعه ما می تواند جالب توجه و در عین حال همراه با علامت سوال های قابل تاملی باشد به اینصورت که ؛ هولناک ترین حوادث را حتی دست مایه طنز می کنیم و در فضای مجازی انتشار می دهیم و می خندیم.
با جدی ترین مسائل روز سرشوخی داریم! آیا این نوع نگاه می تواند ظاهری پوشالی بر نداشته ها باشد؟! در جام جهانی شکست می خوریم، حذف می شویم به خیابان می ریزیم و شادیم!
برای توجیه شادی هایمان می گوییم قهرمانانه باختیم ، پیروز شویم هم قطعا شادیم! بنظر می رسد جامعه سردرگم ما خودش تکلیفش را نمی داند نمی داند شاد است یا غمگین! و یا به واقع می دانند چیزی ؛چیزی بنام شادی کم دارند و اینگونه تعارض گونه به دنبالش می گردد.
به واقع ما غمگینانی هستیم که بدنبال شادی گمشده مان هستیم! و در این سردرگمی سرگردان شده ایم.
مردم در دهه محرم عزادارند و لباس سیاه بر تن دارند اما نوحه های ریتمیک را دوست دارند و آرایش چهره شان را به روز انجام می دهند.
شادها آستانه تحمل دارند و لبخندها و اشک های واقعی دارند و زندگی را در لحظه زندگی می کنند! در شرایطی که لبخندها و اشک ها واقعی نیستند که تحمل ها کم شده و رانندگی ها کورس مرگ شده است و درگیری های بر اثر مسائل کوچک و پیش پا افتاده زیاد شده ، هر کدام از ما در آرشیو ذهنی مان اخباری که حکابت از نزاع ، درگیری و قتل بر سر یک مساله کوچک اعم از جای پارک، جدل کلامی در مترو، اتوبوس و ...را داریم.
از مجموع اینها هر کدام از ما بعنوان شهروندی که در این جامعه زندگی کرده ایم می دانیم غمگین هستیم ؛ اما علت این غم و عوامل شاد نبودن در جامعه چه می تواند باشد؛ مسائل سیاسی و اقتصادی در این زمینه موثر است یا ریشه فرهنگی هم در این زمینه وجود دارد؟
این دقیقا سوالی است که از پژوهشگران مسائل اجتماعی و فرهنگی پرسیده شده است تا ضمن پی بردن به علل این غم ، خشم و آستانه تحمل کم راهکار چه می تواند باشد و جامعه امادگی و زمینه پذیرش کدام راهکارها را دارد.

** تالمات روحی عمیق در کشور
سازمان ملل در گزارشی درباره شادی بیان داشته است که افراد شاد طولانی تر و موثرتر زندگی می کنند ضمن اینکه درآمد بهتری خواهند داشت و همچنین شهروندان بهتری برای جامعه محسوب می شوند.
وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی چندی قبل در جریان سفر خود به لرستان و افتتاح بیمارستان روانپزشکی مهر خرم آباد به تعداد کم تخت های روانپزشکی در کشور اشاره کرد و گفت: در کشور ما به دلیل جنگ تحمیلی، بلایای طبیعی و در عین حال آمار بالای تصادفات و ... تالمات روحی و روانی متفاوتی وجود دارد ، ممکن است از نظر آمار به دیگر کشور‌ها شبیه باشیم، اما از نظر عمق ابتلا متفاوت هستیم.

**سیستم سیاسی و فرهنگی در آرامش و شادی جامعه اثرگذارند
دکتر عباس معدن دار، رئیس انجمن آموزش و پرورش تطبیقی ایران در گفت و گو با ایرنا گفت: عوامل فرهنگی و وفاداری به برخی آئین ها و سنت ها می تواند در شادی جامعه موثر باشد بعنوان مثال در لرستان در گذشته ، زنان و دختران سربندهای سنتی با رنگ بندی های متنوع و شاد بر سر داشتند و در سطح شهر دیده می شدند گاه شادی در رنگ است اما اکنون دیگر خبری از آن همه رنگ نیست.
وی اظهار داشت: در هند شهری با نام شهر صورتی وجود دارد که بعنوان منطقه ای توریستی همیشه توسط شهردای رنگ صورتی به آن زده می شود و یا جشن رنگ ها را دارد که در آن روز مردم رنگ به روی هم می پاشند و اینها سنت هایی است که از هزاران سال قبل در این کشور باقی مانده است.
استادیار دانشگاه لرستان گفت: کشوری همانند هند با اینکه از اقتصاد قوی برخوردار نیست و طبقه متوسط آن در جامعه ایران در شمار افراد فقیر هستند ولی سطح شادی در آنها بالاست بطوریکه گفته می شود جوانان هند جزء شادترین جوانان دنیا هستند.
وی افزود: بخشی از این شادی در مردم هند ناشی از عوامل فرهنگی است و اینکه معتقدند آدم چند بار به دنیا می آید با هر مرگی دوباره متولد می شود و بخشی دیگر از شادی آنها ناشی از پذیرش واقعیت زندگی است.
این استاد دانشگاه یادآور شد: در خانه های هندی کمتر فرش دیده می شود و کف خانه ها سیمان رنگ شده است هر سال سرامیک، مبل، پرده و وسایل خانه را عوض نمی کنند ، ولی شادند.
دکتر معدن دار افزود: هر چند هند از نظر اقتصادی رو به پبشرفت است اما سطح زندگی در آنها پایین تر از ایرانی هاست از نظر سیاسی نیز مشکلی با دنیا ندارد و بعبارتی سیاست آن برای مردم آرامش زا است.
رئیس انجمن آموزش و پرورش تطبیقی ایران با تاکید بر اثربخشی نظام های سیاسی در آرامش مردم گفت: نظام های سیاسی حاکم بر یک جامعه اگر در ارتباط با دنیا بحران ساز نباشند می توانند منجر به آرامش در مردم شود حتی اگر اقتصاد آن کشور خیلی مطلوب نباشد.
وی یادآور شد: کشورهایی در دنیا وجود دارند که چون از نظر سیاسی در آرامش به سر می برند از جمله بسیاری کشورهای آفریقایی و یا حتی کشورهای آسیایی هم در صدر اخبار سیاسی دنیا قرار ندارند و مردم آنها شادند و در آرامش به سر می برند.
استادیار دانشگاه لرستان افزود:در مقابل کشورهایی هم هستند که به دلیل نظام های سیاسی بحران زایی که دارند بطور مداوم اسم شان در اخبار روز سیاسی مطرح است و این کشورهای نظام سیاسی آنها آرامش زا نیست.
این محقق با اشاره به اینکه برای شادی و آرامش در مردم باید یک سری اصلاحات فکری در چنین نظام های سیاسی صورت گیرد گفت: با چنین اصلاحات و تغییراتی می توان سیستم جنگ سرد حاکم بر اذهان نظام های سیاسی بحران زا را تغییر داد.
رئیس انجمن آموزش و پرورش تطبیقی ایران با اشاره به اینکه اثبات تاثیر ریشه های فرهنگی در غمگینی جامعه پیچیدگی های خاص خود را دارد ، اظهار داشت : عوامل فرهنگی بسیار کلی است در واقع همه مقصرند و هیچ کس مقصر نیست اما می توان با ارئه یک سری آموزش ها به فرهنگ شادی رسید اما در واقع سرچشمه اصلی جای دیگری است و زمانیکه آن سرچشمه ها گل آلود باشند چنین اقداماتی هم نمی تواند خیلی اثربخش و ماندگار باشد.

**ایران در شمار کشورهای غمگین جهان
بتول سلیمی منش؛کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی و پژوهشگر مسائل اجتماعی نیز می گوید: در گزارشی که موسسه گالوپ منتشر کرد، ایران در شمار کشورهای غمگین جهان نام برده شد.
وی افزود:حتی اگر فرض کنیم آمارهای این موسسات چندان معتبر نیستند اما با یک نگاه ساده به زندگی روزمره خود می‌توانیم ببینیم که ما ایرانی‌ها چندان مردم شادی نیستیم ؛ آستانه تحملمان هم پایین است.
سلیمی منش اظهار داشت: در ریشه یابی علت غمگینی یک ملت می توان عوامل فرهنگی،اقتصادی و اجتماعی را نام برد که در این بین یکی از مهمترین موارد مشکلات اقتصادی است و استرس های در پی اینگونه مشکلات باعث شده تا ما با جامعه ناراحت و عصبانی مواجه باشیم.
این محقق مسائل اجتماعی افزود: بی عدالتی اقتصادی بر تمام سطوح جامعه تاثیرگذار است و نگرانی ازاین بی عدالتی را مردم به روش های مختلفی از خود بروز می دهند آنجایی که احساس عجز در برابر این نابرابری دارند ، سرخورده می شوند و یا اینکه بصورت افزایش ناهنجاری فرهنگی، خشونت و آسیب های اجتماعی و افزایش جرم در جامعه بروز می کند.
سلیمی منش با اشاره به اینکه سطح پایین امید به زندگی و غمگینی یک جامعه تبعات منفی متعددی در پی دارد گفت: در چنین شرایطی شهروندان نسبت به یکدیگر رافت و از خودگذشتگی نخواهند داشت و بزهکاری و اختلالات روانی در جامعه افزایش می یابد.
وی افزود: با افزایش اعتماد اجتماعی در جامعه بطوریکه مردم نسبت به امورات جاری و آینده خود اطمینان خاطر داشته باشند و رفع دغدغه های اقتصادی مردم در اولویت قرار گیرد ، روحیه شادی و پویایی در جامعه شکل خواهد گرفت.

** برجسته سازی اخبار ناامید کننده در رسانه ها
بهنام فروتن پژوهشگر مسائل اجتماعی در این خصوص می گوید: سهم جامعه ما از نشانه های شادی ساز فرهنگی همچون آثار هنری، موسیقی، شعر، مناسک دینی، سبک زندگی ،مدارس، دانشگاه وسایر نهاد های اجتماعی به درستی مشخص نشده و تولید رسانه نیز به سمت ایجاد شادی نیست.
وی افزود: بعبارتی پالس های ناامید کننده همچون برجسته سازی خشونت ها، جنگ ها، بلایای طبیعی، بحران کم آبی، جنایت ها، فجایع زیست محیطی، حوادث و مواردی از این قبیل برای رسانه و مخاطبین جذاب شده وحجم گسترده ای از فضای اطلاع رسانی بدون توجه به آثار اجتماعی بر سایر اقشار در دستور کار این رسانه ها قرار دارد.
فروتن با اشاره به ارتباط شادی و وضعیت اقتصادی گفت: سطح درآمد و اشتغال افراد در میزان شادی آفرینی اعضای جامعه تاثیر به سزایی دارد هر آنچه جامعه بیکاری و فقر کمتری داشته باشد حرکت دادن هنجار های اجتماعی شادزیستن آسانتر و نگاه مدیران ومسئولین تصمیم ساز به جای مبارزه با فقر و محرومیت به سمت ایجاد شور ونشاط اجتماعی خواهد رفت.
وی گفت: ایجاد یک جامعه سالم و شاد در گرو برنامه ریزی منظم و ایجاد زیر ساخت های مناسب برای تمام گروه ها (به ویژه کودکان، نوجوانان) متناسب با خرده فرهنگ ها به ویژه تولید برنامه های شاد، ارزان قیمت ودر دسترس عام است.

** افسردگی و اضطراب سیاسی
حداقل شرط اصلی شادی، فقدان افسردگی واضطراب است؛ افسردگی زمانی است که فرد به گذشتۀ خودش نگاه می کند و از حوادث گذشته ناراحت و افسرده می شود و اضطراب بخاطر نگرانی برای آینده است که مبادا یکسری اتفاق های ناخوشایند در زندگی رخ دهد.
مجموع این دو باعث می شود تا فرد در زمان حال زندگی نکند و بدون لذت از زندگی آن را از دست بدهد در واقع بخشی از افسردیگی بخاطر از دست دادن فرصت هاست بعنوان مثال افرادی هستند که از نظر علمی موفق هستند اما در میانسالی از نظر اقتصادی مشکل دارند ؛ تصور می کنند گذشته را از دست دادند و افسوس می خورند!
اضطراب نسبت به آینده هم وجود دارد، چون وقتی الان مشکل اقتصادی داریم از آینده می ترسیم که آیا می توانیم مسائل اقتصادی را حل کنیم؟
بنا بر گفته جامعه شناسان در زمینه سیاسی هم به همین صورت است و افسردگی سیاسی زمانی است که فرد بخاطر تحولات سیاسی گذشته احساس ناکامی می کند یا اینکه به کسانی رای داده و انتظاراتی داشته اند که محقق نشده است دچار یاس و ناامیدی می شوند.
در اضطراب سیاسی نیز چون فرد نمی داند شرایط آینده چگونه خواهد شد، آیا تهدیدهای جهانی و منطقه ای وجود دارد یا خیر ؟! همین طرح سوال های نگران کننده در اذهان مردم و جوانان ایجاد نگرانی و عدم آرامش می کند.
1920/6060
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.