در ادامه این مطلب به قلم سلیمان میرزاپور، دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری آمده است: هرگاه مدیری از نهضت آسفالت می گفت، بنده احساس می کردم که این مدیر و دیگر مدیران شهری برای سرپوش گذاشتن بر اقداماتی که می بایست انجام می داده و نداده اند(عدم وجود برنامه های اصولی و بنیادی شهر)، خود را مشغول آسفالت و دیگر پروژه های ظاهری و عوام پسند کرده اند.
اما این روزها متوجه شده ام که حق با مدیران شهری بوده و بهتر است که عمده مطالبه شهروندان هم در حد همین آسفالت و بهسازی معابر شهری باشد و هرگاه توانستیم از داشتن معابری با آسفالت استاندارد به منظور سهولت تردد برخوردار شویم به بحث کمبود سایر امکانات و کاربری ها بپردازیم.
ما به در و دیوار، خیابان ها و البته آسفالت های پر زخم و بعضاً رفو شده و نشده شهرهای مان عادت کردهایم. اغلب شهروندانی که بعد از مدتی به شهرهای لرستان مراجعت می کنند، به خاطر این همه تفاوت در کیفیت و کمیت خدمات عمومی شهری در لرستان و سایر مناطق توسعه یافته، چند روزی به افسردگی مقطعی دچار می شوند!
ما هنوز نتوانستهایم یکی از نیازهای مهم شهری یعنی آسفالت سیاه کف معابر را به صورت استاندارد در شهرهایمان داشته باشیم، پلهای زمخت که بعضاً شیار اتصال قسمتهای مختلف آن دل و روده خودروهایمان را بیرون میکشد و زیرگذرهای کج و معوج و دارای پیچ تند و دست اندازهای بدون هیچگونه علائم هشداردهنده و کاملاً غیراستاندارد را تنها در این سامان می توان جست. اختلاف سطح منهول ها و چاه های فاضلاب با آسفالت که معابر را پلکانی کرده اند و خیابانهای بدون خط کشی و بعضاً خط کشیهای رنگ و رو رفته و تابلوهای راهنمایی که هیچ گاه راهنمای خوبی برای هدایت مسافران غریبه نیستند و سد معبرهایی که دامنه آن به حاشیه خیابان کشیده شده و به زعم بنده نوعی جدید از «خیابان خواری» هستند و بسیاری موارد دیگر، همه دلالت بر عدم وجود نظارت کافی در امور شهری دارد و متاسفانه همه این موارد در درازمدت موجبات دفع گردشگر و دل زدگی شهروندان از سرزمین تاریخی با طبیعت منحصربه فرد لرستان را فراهم می آورد.
تاکید می شود که گردشگر و یا شهروندان لرستانی که پس از مدتی به این شهرها سفر می کنند، درک بهتری از نقص ها و ضعف های این مناطق دارند. از نظرِ علمی هم گفته میشود که «حس» واقعی تر به یک «مکان»، به گردشگرانی القا می شود که از شهر یا مکانی عبور می کنند.
جناب مسئول! لحظه ای خود را جای یک مسافر تصور کن که هیچ آدرسی از شهر نداشته و تازه وارد این شهر شده است. آیا تابلوهای راهنما به خوبی می توانند مقاصد شهر را نشان دهند. آیا می توان بدون دردسر از میدان هایی که برعکس روزگار و از سمت راست دور می خورند، عبور نمود؟ آیا حال مسافر مذکور از چاله چوله های کف خیابان به هم نمی خورد؟
به نظر می رسد، قبل از هرگونه تبلیغ در جهت معرفی آثار گردشگری و دعوت گردشگران به منطقه، می بایست خدمات ابتدایی آبرومندی ایجاد شود، خدمات شهری نامطلوب را نمیتوان در لابهلای تیترهای اطلاعرسانی و خبری که از آینده ای امیدوار کننده می گویند، مخفی کرد. تیترهایی که تنها وعدههای آرمانی هستند و البته امیدی به عملی شدن آنها نیست.
میزبانی از گردشگران نیاز به حداقل هایی دارد و ورود گردشگر به یک شهر که خیابان های استاندارد و طراحی های اصولی کم تری در آن به چشم می خورد، تصویر خوبی از شهر را به نمایش نمی گذارد.
کافیست نگاهی به بلوارها و دور برگردان های سطح شهر بیاندازیم، دوباره کاریها، اصلاحات و تغییرات هر ساله در این خیابانها به خوبی قابل مشاهده است. برخی موارد تعمیر و یا ایجاد یک دور برگردان چند ماهی به طول می انجامد و در این مدت قسمت زیادی از محل را با مشکل رفت و آمد و ناهنجاری های بصری مواجه می سازد.
بررسی ها نشان می دهد عمر مفید آسفالت در کشورهای پیشرفته حدود 13 سال است، در حالی که عمر مفید آسفالت در ایران به حدود سه سال می رسد.
یعنی عمر آسفالت کشورهای پیشرفته چهار برابر ایران است. به عبارت دیگر، هزینه ای که در ایران صرف می شود، چهار برابر کشورهای پیشرفته است. نظام ناسالم پیمانکاری، رعایت نشدن نکات فنی، مشکلات مربوط به زیرسازی، عدم دلسوزی پیمانکاران و ... از جمله دلایل مهم وضعیت آسفالت معابر ایران است(روزنامه جامجم). البته وضعیت آسفالت در شهرهای لرستان به مراتب پایین تر از سطح سایر مناطق کشور است.
به نظر می رسد باید نهضت، انقلاب یا هر نام دیگری که مدیران شهری عزیز دوست دارند، را در زمینه استانداردسازی معابر شهری شروع کرد، این نهضت می باید شامل آسفالت مرغوب و البته مسطح، خط کشی های استاندارد با استفاده از رنگ های مرغوب و استاندارد و نیز علایم راهنمای مسیر(که غالباً در طرحی مجزا مورد مطالعه قرار می گیرد) باشد.
یکی از عوامل موفقیت در این قبیل اقدامات، واگذاری این پروژه ها به پیمانکاران توانمند از طریق مناقصه است. همچنین نظارت مستمر و مسئولانه بر کار پیمانکاران و جریمه پیمانکاران درصورت ایجاد مشکل و از بین رفتن آسفالت در کوتاه مدت از موارد مهمی است که پیمانکار را مجاب به ارائه کاری استاندارد می نماید.
با توجه به اینکه درصدی از قرارداردهای مرتبط با پروژه های عمرانی به عنوان «سپرده حسن انجام کار» نزد کارفرما می ماند، لذا انتظار میرود در مواردی که پروژه ای پس از مدتی کوتاه دچار مشکل می شود(پلی که بخشی از آن ریزش می کند، یا آسفالتی که در مدتی کوتاه دچار مشکل می شود)، پیمانکار مورد پیگرد قانونی قرار گرفته و پول بیت المال به بودجه عمومی برگردانده شود.
اگر همین یک مورد توسط مدیریت شهری اجرا می شد، هیچ پروژه بیکیفیتی در سطح استان اجرا نمی شد، هیچ پلی بعد از چند ماه فرو نمی ریخت و هیچ زیرگذری غیراستاندارد و پر پیچ و خم تحویل داده نمی شد.
لرستان روزگاری سرزمین پل های با طاق ها و دهنه های منحصربه فرد و ابنیه تاریخی بی نظیری که هرکدام شاهکارهای معماری به شمار می روند، بوده است. مدیریت شهری عصر ما نیز می بایست هنرش را به آیندگان عرضه بدارد، امیدوارم ما نیز هنری برای نسل های آینده داشته باشیم.
1920/3022
اما این روزها متوجه شده ام که حق با مدیران شهری بوده و بهتر است که عمده مطالبه شهروندان هم در حد همین آسفالت و بهسازی معابر شهری باشد و هرگاه توانستیم از داشتن معابری با آسفالت استاندارد به منظور سهولت تردد برخوردار شویم به بحث کمبود سایر امکانات و کاربری ها بپردازیم.
ما به در و دیوار، خیابان ها و البته آسفالت های پر زخم و بعضاً رفو شده و نشده شهرهای مان عادت کردهایم. اغلب شهروندانی که بعد از مدتی به شهرهای لرستان مراجعت می کنند، به خاطر این همه تفاوت در کیفیت و کمیت خدمات عمومی شهری در لرستان و سایر مناطق توسعه یافته، چند روزی به افسردگی مقطعی دچار می شوند!
ما هنوز نتوانستهایم یکی از نیازهای مهم شهری یعنی آسفالت سیاه کف معابر را به صورت استاندارد در شهرهایمان داشته باشیم، پلهای زمخت که بعضاً شیار اتصال قسمتهای مختلف آن دل و روده خودروهایمان را بیرون میکشد و زیرگذرهای کج و معوج و دارای پیچ تند و دست اندازهای بدون هیچگونه علائم هشداردهنده و کاملاً غیراستاندارد را تنها در این سامان می توان جست. اختلاف سطح منهول ها و چاه های فاضلاب با آسفالت که معابر را پلکانی کرده اند و خیابانهای بدون خط کشی و بعضاً خط کشیهای رنگ و رو رفته و تابلوهای راهنمایی که هیچ گاه راهنمای خوبی برای هدایت مسافران غریبه نیستند و سد معبرهایی که دامنه آن به حاشیه خیابان کشیده شده و به زعم بنده نوعی جدید از «خیابان خواری» هستند و بسیاری موارد دیگر، همه دلالت بر عدم وجود نظارت کافی در امور شهری دارد و متاسفانه همه این موارد در درازمدت موجبات دفع گردشگر و دل زدگی شهروندان از سرزمین تاریخی با طبیعت منحصربه فرد لرستان را فراهم می آورد.
تاکید می شود که گردشگر و یا شهروندان لرستانی که پس از مدتی به این شهرها سفر می کنند، درک بهتری از نقص ها و ضعف های این مناطق دارند. از نظرِ علمی هم گفته میشود که «حس» واقعی تر به یک «مکان»، به گردشگرانی القا می شود که از شهر یا مکانی عبور می کنند.
جناب مسئول! لحظه ای خود را جای یک مسافر تصور کن که هیچ آدرسی از شهر نداشته و تازه وارد این شهر شده است. آیا تابلوهای راهنما به خوبی می توانند مقاصد شهر را نشان دهند. آیا می توان بدون دردسر از میدان هایی که برعکس روزگار و از سمت راست دور می خورند، عبور نمود؟ آیا حال مسافر مذکور از چاله چوله های کف خیابان به هم نمی خورد؟
به نظر می رسد، قبل از هرگونه تبلیغ در جهت معرفی آثار گردشگری و دعوت گردشگران به منطقه، می بایست خدمات ابتدایی آبرومندی ایجاد شود، خدمات شهری نامطلوب را نمیتوان در لابهلای تیترهای اطلاعرسانی و خبری که از آینده ای امیدوار کننده می گویند، مخفی کرد. تیترهایی که تنها وعدههای آرمانی هستند و البته امیدی به عملی شدن آنها نیست.
میزبانی از گردشگران نیاز به حداقل هایی دارد و ورود گردشگر به یک شهر که خیابان های استاندارد و طراحی های اصولی کم تری در آن به چشم می خورد، تصویر خوبی از شهر را به نمایش نمی گذارد.
کافیست نگاهی به بلوارها و دور برگردان های سطح شهر بیاندازیم، دوباره کاریها، اصلاحات و تغییرات هر ساله در این خیابانها به خوبی قابل مشاهده است. برخی موارد تعمیر و یا ایجاد یک دور برگردان چند ماهی به طول می انجامد و در این مدت قسمت زیادی از محل را با مشکل رفت و آمد و ناهنجاری های بصری مواجه می سازد.
بررسی ها نشان می دهد عمر مفید آسفالت در کشورهای پیشرفته حدود 13 سال است، در حالی که عمر مفید آسفالت در ایران به حدود سه سال می رسد.
یعنی عمر آسفالت کشورهای پیشرفته چهار برابر ایران است. به عبارت دیگر، هزینه ای که در ایران صرف می شود، چهار برابر کشورهای پیشرفته است. نظام ناسالم پیمانکاری، رعایت نشدن نکات فنی، مشکلات مربوط به زیرسازی، عدم دلسوزی پیمانکاران و ... از جمله دلایل مهم وضعیت آسفالت معابر ایران است(روزنامه جامجم). البته وضعیت آسفالت در شهرهای لرستان به مراتب پایین تر از سطح سایر مناطق کشور است.
به نظر می رسد باید نهضت، انقلاب یا هر نام دیگری که مدیران شهری عزیز دوست دارند، را در زمینه استانداردسازی معابر شهری شروع کرد، این نهضت می باید شامل آسفالت مرغوب و البته مسطح، خط کشی های استاندارد با استفاده از رنگ های مرغوب و استاندارد و نیز علایم راهنمای مسیر(که غالباً در طرحی مجزا مورد مطالعه قرار می گیرد) باشد.
یکی از عوامل موفقیت در این قبیل اقدامات، واگذاری این پروژه ها به پیمانکاران توانمند از طریق مناقصه است. همچنین نظارت مستمر و مسئولانه بر کار پیمانکاران و جریمه پیمانکاران درصورت ایجاد مشکل و از بین رفتن آسفالت در کوتاه مدت از موارد مهمی است که پیمانکار را مجاب به ارائه کاری استاندارد می نماید.
با توجه به اینکه درصدی از قرارداردهای مرتبط با پروژه های عمرانی به عنوان «سپرده حسن انجام کار» نزد کارفرما می ماند، لذا انتظار میرود در مواردی که پروژه ای پس از مدتی کوتاه دچار مشکل می شود(پلی که بخشی از آن ریزش می کند، یا آسفالتی که در مدتی کوتاه دچار مشکل می شود)، پیمانکار مورد پیگرد قانونی قرار گرفته و پول بیت المال به بودجه عمومی برگردانده شود.
اگر همین یک مورد توسط مدیریت شهری اجرا می شد، هیچ پروژه بیکیفیتی در سطح استان اجرا نمی شد، هیچ پلی بعد از چند ماه فرو نمی ریخت و هیچ زیرگذری غیراستاندارد و پر پیچ و خم تحویل داده نمی شد.
لرستان روزگاری سرزمین پل های با طاق ها و دهنه های منحصربه فرد و ابنیه تاریخی بی نظیری که هرکدام شاهکارهای معماری به شمار می روند، بوده است. مدیریت شهری عصر ما نیز می بایست هنرش را به آیندگان عرضه بدارد، امیدوارم ما نیز هنری برای نسل های آینده داشته باشیم.
1920/3022
کپی شد