حسین سلاح ورزی* - و البته به چشم می بینند معیشت و دخل وخرج و آینده شغلی و درآمدی شان با مناسبات سیاسی داخلی و سیاست خارجی گره خورده است . بدترین اتفاقی که دردهه اخیر برای جامعه ایرانی به ویژه شهروندان کم درامد ایرانی رخ داده و آثار و پیامدهای آن هنوز ادامه دارد سیاستهای اقتصادی ناکارآمد و آلوده به خواستهای سیاسی دولت دهم و همچنین تحریم های گسترده غرب بوده است. ناکارامدی سیاستهای اقتصادی که از دانش اقتصادگریزان بود راه را برای افزایش تورم و رسیدن نرخ تورم به مرز 40 درصد هموارکرد. رکود گسترده اقتصاد در دوسال 1391 و 1392 نیز مزید برعلت شد و درامد سرانه ایرانیان به طور میانگین تا 15 در صد کاهش یافت. در این شرایط بود که دولت یازدهم برسرکار امد و برای اداره اقتصاد کشور و مقید کردن آن به چارچوبی که بتوان آن را از سقوط نجات داد مهارتورم را اولویت نخست قرار داد و تا اندازه قابل توجهی نیز کامیاب شد. با این همه و به دلایل گوناگون که شاید تشریح انها در این نوشته کوتاه ناممکن باشد اما اقتصاد از رکود بیرون نیامد. رکود اقتصادی که در 4 سال دولت یازدهم رخ داد شاید ازجنس تازه ای بود که آن پیامدها را داشت.

در این 4 سال و به ویژه د رجریان مبارزه های انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در حرف و در عمل چند رخداد قابل اعتنا را شاهد بودیم و شهروندان ایرانی نیز با دقت تمام این حرفها را می شنیدند. رقابت سیاسی داغ برای کسب میز و صندلی ریاست جمهوری موجب شد منازعه سیاسی بر روی فساد اقتصادی متمرکز شود و هردوجناح سیاسی که نمایندگان خود را برای مبارزه به صدا و سیما فرستا ده بودند نا گفته ها را درباره فساد بازگو کرده و تصریح کردند که این فسادها را جناح دیگر انجام داده است. علاوه بر این در این نبرد داغ بود که دوگروه درگیر برای کسب صندلی ریاست جمهوری خبر از توسعه فقر داده و هرکدام وعده هایی برای برطرف کردن فقر مطلق و فقر نسبی دادند.

این سخنان در ذهن و یاد ایرانیان نشست و با توجه به زمینه های مستعدی که در حافظه تاریخی ایرانیان بود و هست از نهادهای حاکمیتی انتظار بهبود و اصلاح بیشتری را نمایش دادند. اتش که سیاستمداران در زمین اقتصاد روشن کردند تا گروه رقیب را دران بیندازند و بسوزانند اما دامان کل جامعه را فرا گرفت.

این بحث ها و مجادله ها زمانی برخشم و اندوه شهروندان افزود که برجام و مصالحه بزرگ ایران و غرب نیز به هردلیل چراغی روشن نکرد و کسب و کار مردم رونق نگرفت. در این میان اما شبکه های اجتماعی گسترده و بی مهار نیز وارد داستان شده و اخبار داغ و البته نه کاملا درست و کارشناسی را در باره فساد و تهیدستی و رانت خواری و هزینه های بی حساب و کتاب را در ذهن شهروندان ایرانی جای داده اند. نتایج این روندها و فرایندها به ناامیدشدن شهروندان از اصلاح و درست شدن امور اقتصادی و بهتر شدن کسب و کارشان بود و هست. واقعیت این است که سیاستهای اقتصادی که از دل مناسبات سیاسی داخلی و تحت تاثیر تعاملات سیاست خارجی بیرون امده است به دلسردی شهروندان منجرشده است و تادیر نشده و شعله های امید مردم کاملا فروکش نکرده اند باید راه را برای امیدوار سازی مردم باز کرد.

شرط نخست برای اینکه ایرانیان از دلسرد ی و ناامیدی خارج شده و در وضعیت مناسب قرارگیرند این است که اعتماد آنها را نسبت به مناسبات سیاسی جلب کرد و از روشن کردن آتش مبارزه های بی دستاورد سیاسی دور شد. شهروندان ایرانی باید به چشم ببینند همه نهادهای اداره کننده جامعه و همه افراد و احزاب درگیر برای کسب قدرات سیاسی در چارچوب خردمندی رفتارکرده و تیشه بر ریشه کسب و کار انها نمی زنند. جامعه ایرانی باید روی آرامش و آسایش راستین را تجربه کند و از مرز ناامیدی و ندیدن چشم انداز روشن به درون امید و روزهای آفتابی پا بگذارد. به امید روزهای امن و امان درکسب و کار همه ایرانیان.

* رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خرم آباد

46

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 826589
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.