در ادامه این مطلب آمده است: نویسنده هم نمیخواهد بگوید تکیه بر قومیت و طایفه و ایل و تبار در همه تعاملات اجتماعی بد است اما واقعیت امر این است که طایفه بازی ما را بدجوری در مقایسه با استانهای همجوار عقب انداخته و این اتفاق نامیمون جبرانناپذیر است.
نظر به اینکه هرگاه در لرستان اندوه و ماتمی بر فردی وارد میشود همه افراد بهخصوص کسانی که از این طایفه و قوم هستند فرد مصیبتدیده را با هر آنچه در توان دارند کمک و مساعدت میکنند تا دوباره بتواند با حفظ روحیه به زندگی خویش ادامه دهد.
حتی تا روزهای متمادی در کنار فرد مصیبتدیده میمانند و او را تنها رها نمیکنند و در امور خیریه و شادیها نیز که نماد بارز آن عروسیها، سفرههای زیارتی و امثالهم است باز مردان و زنان طایفه و ایل و تبار خود را در شادی خانواده عروس یا داماد شریک دانسته و بیدرنگ با دعوتی ابتدایی با خانواده و اقوام در این مجالس شرکت کرده.
در هیچ کجای ایران و هیچ کجای جهان بهاندازه مردم شرافتمند لرستان این سنتهای ارزشمند با این سبک و سیاق شکل نمیگیرد که پرداختن به این رسم و رسومات پر خیر و برکت مجال دیگری میطلبد که ان شاءالله در فرصتهای آتی به آن خواهیم پرداخت.
اما آنچه هدف این نوشتار است اینکه چگونه عدهای از این صفا و صمیمیتهایی عشیرهای و قومی در راستای اثبات خویش و نفی دیگران در مباحث سیاسی و عرصههای خدمت صادقانه و تکیهبر مسئولیتهایی مهم و اثرگذار استفاده میکنند.
در این میان افراد تأثیرگذار و مسئولیتپذیر توانشان تحتالشعاع عصبیتهای قومی و قبیلهای قرار گرفته و به ندرت عرصه جولان و نمود پیدا میکند و در این مصاف نامبارک واقعیت وجودی آنها و توان مدیریتی آنها به ظهور نمیرسد یا در گردوغبار به پا شده از قومیتها به مسلخ کشانده میشود.
بحث بر سر این است که آیا در یک ارزیابی صادقانه و به دور از حواشی ملاک برتریها در تصدی مسئولیتها از نظر عقل و شرع چیست؟
ما با این واقعیتها چه فاصلهای داریم و اصولاً آیا تا به حال استان ما از این نگاه تا چه اندازه متضرر شده است و اگر بخواهیم ضررهای موجود را جبران کنیم چه عملکردی را باید پیش رو قرار دهیم و بر اساس چه نقشهای حرکت کنیم.
در هر دوره پس از استقرار دولت منتخب در استان لرستان شاهد انتصابات گسترده در دستگاههای مختلف هستیم کسانیکه مجال خواندن این نوشته را دارند بر اساس عقلانیت قضاوت کنند در هر بخشی از تشکیلات استان فعالیت میکنند آیا شاهد انتصاب افراد بر اساس قابلیتهایی علمی و مدیریتی بودهاند یا باز هم همانند بسیاری از دورههای پیش صرفا چون فرد مذکور از طایفه، ایل و قبیله وهم خط آنان است وی را منصوب کردهاند.
آیا ملاکی که برای خود در انتصاب افراد برگزیدهایم طی 38 سال گذشته توانسته است انتظار ما و دوستان ما را در احقاق حقوق حقه مردمان سرافراز این دیار فراهم کند؟
آیا واقعاً به نقش حیاتی نخبگان در پیشرفت کشور و استانمان فکر کردهایم؟
هیچ فرصت شده است خودمان و وضع موجودمان را با سایر استانها بسنجیم، از خود میپرسیم وضیعت ما در مقابل سایر استانها آبرومندانه هست یا نه راستی الآن ما کجا هستیم و دیگران کجا؟
وقتی ما مدیری را فقط بر اساس معیارهای طایفگی و سیاسی انتصاب میکنیم معلوم است وقتی هم بر مسئولیت تکیه میدهد نمیتواند خود را مدیر همه اعضا و گروهها فرض کند و محدود میشود.
در مقابل افراد قویتر از خود که در مقابلش در صحنه حاضر میشوند کم میآورد و عقبنشینی میکند یا نهایتاً سکوت میکند و نمیتواند از حقوق همه آنگونه که باید دفاع کند.
دید ما به افراد و مسئولان آنچنان تحتالشعاع قومیت و طایفه بازی قرار گرفته است که با گذشت بیش از 38 سال از انقلاب هنوز یک حزب و جناح موفق که مفهوم واقعی حزب را داشته باشد در استان ما نتوانسته است فعالیت مستمر و پویا در قبل و بعد انتخابات داشته باشد. اصولاً جناح چپ و راست در استان ما اصالت عملی و هدفمند ندارد و تابع هیچ چارچوب و الگوی سیاسی نبوده است؛ و بیشتر قومگرایی است تا فعالیت حزبی!
هر وقت افرادی خواستهاند بیایند و از جبهه سیاسی، حزب، گروه و غیره دم بزنند در همان روزهای نخست عطایش را به لقایش بخشیدهاند و رفتهاند؛ زیرا به این نتیجه رسیدهاند که حتی اگر رهبر معنوی حزب یا گروه خود هم شوند حریف افراد ذینفوذ در طایفه نخواهند شد.
و میبینیم که مدیران اگر میخواهند برای خود نظر دیگران را داشته باشند قبل از اینکه به سراغ گنجاندن اسم خود در فلان جناح باشند به سراغ ایلوتبار مختلف میروند تا جایی برای خود بین آنها دست و پا کنند.
یکی خود را از پدر یکی هم از طرف مادر منتسب به طوایف بزرگ میکند حتی بعضی هم که از بنیان و اساس لر نبودهاند در صدد تأمین این نقص ساختگی بر میآیند و بهگونهای خود را با فلان ایل لرستانیها پیوند میدهند.
مگر نه این است که خداوند تبارکوتعالی در قرآن کریم میفرماید سرنوشت اقوام در صورتی تغییر خواهد کرد که آنها خود ارادهای بر تغییرش از خود نشان دهند یا در تعریف اهل بصیرت آمده است که اهل بصیرت تسلیم جو و فضاسازی نیستند.
یعنی اینکه هر وقت عدهای از کسی طرفداری میکنند بلافاصله اهل بصیرت تسلیم به طرفداری از آن فرد نمیشوند یا هرگاه علیه کسی شعار میدهند نیز به همین روش عمل نمیکنند بلکه خود اهل تحقیق و شناسایی حق از باطل میشوند تا به ناحق کسی را رد نکنند و به ناحق طرفدار کسی نشوند.
در دین ما بسیار تأکید شده است که هرگاه میخواهید امانتی را به کسی بدهید حتماً آن را به اهلش بدهید نه به نا اهل! آیا مسئولیت و امانتی برتر از مسئولیت و خدمت به مردم محروم لرستان وجود دارد؟
ما میخواهیم کسی را وکیل خود قرار دهیم یعنی تمام اختیارات خود را تا آنجا که قانون اجازه داده به وی اعطا کنیم تا چند سال از طرف جناح خود تصمیمگیری کند آن وقت ما صرفا بر اساس اینکه این فرد چون از حیث نسب به ما میرسد او را مدیر خود میکنیم بعد معلوم میشود امانتدار خوبی نبوده و نهتنها به توسعه استان جانی نمیبخشد بلکه حقوق مردم ما را هم زیر پا برده است.
سؤال بعدی این است چرا اکثر مدیران که ما بر اساس ملاک قومی و عشیرهای انتصاب میشوند با توجه به مقتضیات سیاسی هر بار مسئولیت میگیرند که گویا این یک رویه و یک عرف شده است که به خود میگوییم حالا بگذار این دور هم ایشان برود ببینیم چه کار میکند و با این سؤال از سؤالات مکرر وجدان خود که محکمهای بدون قاضی است خود را راحت میکنیم و عمل خود را اینگونه توجیه مینماییم.
آری، وقت آن رسیده است کمتر از نردبان اعتماد مردم بالا برویم و آنگاه سقف خانهشان را با سنبة بدلی جناح چپ و راست سوراخ کنیم. تا در این آشفتهبازار منافع قومی-جناحی خاص تأمین شود.
منبع: پایگاه خبری یافته
7274/6060
خبرنگار:مریم نریمانی**انتشاردهنده:محمد علیدوستی
نظر به اینکه هرگاه در لرستان اندوه و ماتمی بر فردی وارد میشود همه افراد بهخصوص کسانی که از این طایفه و قوم هستند فرد مصیبتدیده را با هر آنچه در توان دارند کمک و مساعدت میکنند تا دوباره بتواند با حفظ روحیه به زندگی خویش ادامه دهد.
حتی تا روزهای متمادی در کنار فرد مصیبتدیده میمانند و او را تنها رها نمیکنند و در امور خیریه و شادیها نیز که نماد بارز آن عروسیها، سفرههای زیارتی و امثالهم است باز مردان و زنان طایفه و ایل و تبار خود را در شادی خانواده عروس یا داماد شریک دانسته و بیدرنگ با دعوتی ابتدایی با خانواده و اقوام در این مجالس شرکت کرده.
در هیچ کجای ایران و هیچ کجای جهان بهاندازه مردم شرافتمند لرستان این سنتهای ارزشمند با این سبک و سیاق شکل نمیگیرد که پرداختن به این رسم و رسومات پر خیر و برکت مجال دیگری میطلبد که ان شاءالله در فرصتهای آتی به آن خواهیم پرداخت.
اما آنچه هدف این نوشتار است اینکه چگونه عدهای از این صفا و صمیمیتهایی عشیرهای و قومی در راستای اثبات خویش و نفی دیگران در مباحث سیاسی و عرصههای خدمت صادقانه و تکیهبر مسئولیتهایی مهم و اثرگذار استفاده میکنند.
در این میان افراد تأثیرگذار و مسئولیتپذیر توانشان تحتالشعاع عصبیتهای قومی و قبیلهای قرار گرفته و به ندرت عرصه جولان و نمود پیدا میکند و در این مصاف نامبارک واقعیت وجودی آنها و توان مدیریتی آنها به ظهور نمیرسد یا در گردوغبار به پا شده از قومیتها به مسلخ کشانده میشود.
بحث بر سر این است که آیا در یک ارزیابی صادقانه و به دور از حواشی ملاک برتریها در تصدی مسئولیتها از نظر عقل و شرع چیست؟
ما با این واقعیتها چه فاصلهای داریم و اصولاً آیا تا به حال استان ما از این نگاه تا چه اندازه متضرر شده است و اگر بخواهیم ضررهای موجود را جبران کنیم چه عملکردی را باید پیش رو قرار دهیم و بر اساس چه نقشهای حرکت کنیم.
در هر دوره پس از استقرار دولت منتخب در استان لرستان شاهد انتصابات گسترده در دستگاههای مختلف هستیم کسانیکه مجال خواندن این نوشته را دارند بر اساس عقلانیت قضاوت کنند در هر بخشی از تشکیلات استان فعالیت میکنند آیا شاهد انتصاب افراد بر اساس قابلیتهایی علمی و مدیریتی بودهاند یا باز هم همانند بسیاری از دورههای پیش صرفا چون فرد مذکور از طایفه، ایل و قبیله وهم خط آنان است وی را منصوب کردهاند.
آیا ملاکی که برای خود در انتصاب افراد برگزیدهایم طی 38 سال گذشته توانسته است انتظار ما و دوستان ما را در احقاق حقوق حقه مردمان سرافراز این دیار فراهم کند؟
آیا واقعاً به نقش حیاتی نخبگان در پیشرفت کشور و استانمان فکر کردهایم؟
هیچ فرصت شده است خودمان و وضع موجودمان را با سایر استانها بسنجیم، از خود میپرسیم وضیعت ما در مقابل سایر استانها آبرومندانه هست یا نه راستی الآن ما کجا هستیم و دیگران کجا؟
وقتی ما مدیری را فقط بر اساس معیارهای طایفگی و سیاسی انتصاب میکنیم معلوم است وقتی هم بر مسئولیت تکیه میدهد نمیتواند خود را مدیر همه اعضا و گروهها فرض کند و محدود میشود.
در مقابل افراد قویتر از خود که در مقابلش در صحنه حاضر میشوند کم میآورد و عقبنشینی میکند یا نهایتاً سکوت میکند و نمیتواند از حقوق همه آنگونه که باید دفاع کند.
دید ما به افراد و مسئولان آنچنان تحتالشعاع قومیت و طایفه بازی قرار گرفته است که با گذشت بیش از 38 سال از انقلاب هنوز یک حزب و جناح موفق که مفهوم واقعی حزب را داشته باشد در استان ما نتوانسته است فعالیت مستمر و پویا در قبل و بعد انتخابات داشته باشد. اصولاً جناح چپ و راست در استان ما اصالت عملی و هدفمند ندارد و تابع هیچ چارچوب و الگوی سیاسی نبوده است؛ و بیشتر قومگرایی است تا فعالیت حزبی!
هر وقت افرادی خواستهاند بیایند و از جبهه سیاسی، حزب، گروه و غیره دم بزنند در همان روزهای نخست عطایش را به لقایش بخشیدهاند و رفتهاند؛ زیرا به این نتیجه رسیدهاند که حتی اگر رهبر معنوی حزب یا گروه خود هم شوند حریف افراد ذینفوذ در طایفه نخواهند شد.
و میبینیم که مدیران اگر میخواهند برای خود نظر دیگران را داشته باشند قبل از اینکه به سراغ گنجاندن اسم خود در فلان جناح باشند به سراغ ایلوتبار مختلف میروند تا جایی برای خود بین آنها دست و پا کنند.
یکی خود را از پدر یکی هم از طرف مادر منتسب به طوایف بزرگ میکند حتی بعضی هم که از بنیان و اساس لر نبودهاند در صدد تأمین این نقص ساختگی بر میآیند و بهگونهای خود را با فلان ایل لرستانیها پیوند میدهند.
مگر نه این است که خداوند تبارکوتعالی در قرآن کریم میفرماید سرنوشت اقوام در صورتی تغییر خواهد کرد که آنها خود ارادهای بر تغییرش از خود نشان دهند یا در تعریف اهل بصیرت آمده است که اهل بصیرت تسلیم جو و فضاسازی نیستند.
یعنی اینکه هر وقت عدهای از کسی طرفداری میکنند بلافاصله اهل بصیرت تسلیم به طرفداری از آن فرد نمیشوند یا هرگاه علیه کسی شعار میدهند نیز به همین روش عمل نمیکنند بلکه خود اهل تحقیق و شناسایی حق از باطل میشوند تا به ناحق کسی را رد نکنند و به ناحق طرفدار کسی نشوند.
در دین ما بسیار تأکید شده است که هرگاه میخواهید امانتی را به کسی بدهید حتماً آن را به اهلش بدهید نه به نا اهل! آیا مسئولیت و امانتی برتر از مسئولیت و خدمت به مردم محروم لرستان وجود دارد؟
ما میخواهیم کسی را وکیل خود قرار دهیم یعنی تمام اختیارات خود را تا آنجا که قانون اجازه داده به وی اعطا کنیم تا چند سال از طرف جناح خود تصمیمگیری کند آن وقت ما صرفا بر اساس اینکه این فرد چون از حیث نسب به ما میرسد او را مدیر خود میکنیم بعد معلوم میشود امانتدار خوبی نبوده و نهتنها به توسعه استان جانی نمیبخشد بلکه حقوق مردم ما را هم زیر پا برده است.
سؤال بعدی این است چرا اکثر مدیران که ما بر اساس ملاک قومی و عشیرهای انتصاب میشوند با توجه به مقتضیات سیاسی هر بار مسئولیت میگیرند که گویا این یک رویه و یک عرف شده است که به خود میگوییم حالا بگذار این دور هم ایشان برود ببینیم چه کار میکند و با این سؤال از سؤالات مکرر وجدان خود که محکمهای بدون قاضی است خود را راحت میکنیم و عمل خود را اینگونه توجیه مینماییم.
آری، وقت آن رسیده است کمتر از نردبان اعتماد مردم بالا برویم و آنگاه سقف خانهشان را با سنبة بدلی جناح چپ و راست سوراخ کنیم. تا در این آشفتهبازار منافع قومی-جناحی خاص تأمین شود.
منبع: پایگاه خبری یافته
7274/6060
خبرنگار:مریم نریمانی**انتشاردهنده:محمد علیدوستی
کپی شد