در ادامه این مطلب آمده است: و اگر این معلمان موردحمایت و استفاده بجا قرار نگیرند، بدیهی است که به دلیل ساماندهی نامناسب و نا متناسب نه‌تنها آموزش و پرورش در رسیدن به هدفش ناتوان خواهد بود بلکه، در حفظ وضع موجود هم به دلیل غلبه نیروهای ناکارآمد، بی‌انگیزه و کم‌سواد سیر قهقرایی را طی خواهد کرد و این ناکارآمدی روزبه‌روز بیشتر شده و سموم ناامیدی و ناکارآمدی گسترده‌تر خواهد شد.
آموزش‌وپرورش سازمانی است که دارای نیروهای متنوع از نظر سطح تحصیلی، سواد و تجربه کاری است. آموزش‌وپرورش روستایی هم دربرگیرنده قشرها و دسته‌هایی متفاوت از معلمان می‌باشد که با توجه به وضعیت فعلی به نظر می‌رسد آموزش‌وپرورش چندان طرح و برنامه‌ی مشخصی برای استفاده بهینه از این نیروهای خود ندارد.
دسته اول از مجموعه آموزش‌وپرورش روستایی، افرادی هستند که سنوات خدمتی بالای بیست‌وپنج سال دارند و در آستانه بازنشستگی قرار دارند. دسته دوم افرادی که سال‌های آخر خدمت خود را می‌گذرانند و برای افزایش حقوق بازنشستگی خود به مناطق روستایی جابه‌جا می‌شوند، دسته سوم افرادی که تنها به‌صرف داشتن رابطه و بدون توجه شایستگی موردتوجه قرار می‌گیرند و دسته چهارم مابقی معلمان هستند.
دسته اول خود شامل دو قسمت می‌باشند، قسم اول معلمان کارآمد که بایستی در مدیریت و مناسب حساس از آنان استفاده شود، اما قسم دوم علیرغم سابقه کاری بالا اما چندان کارایی ندارند و نیاز به یک برنامه مناسب برای ساماندهی این معلمان ضرورت داد که البته تعدادشان هم کم نیست و حتی برخی از این دسته با وجود فقدان کارایی پس از بازنشستگی هم باز اصرار بر ماندن در آموزش‌وپرورش دارند.
دسته دوم که معضل خاص مناطق روستایی هستند، خسران مطلق برای آموزش‌وپرورش و دانش آموزان هستند.
از یک‌سو با جابه‌جایی خود به مناطق روستایی عرصه را برای معلمان جوان‌تر تنگ می‌کنند و از طرف دیگر با توجه به روحیات این دسته معلمان این‌ها افراد تهی شده و بی‌انگیزه‌ای هستند که صرفاً منافع شخصی و مالی خود را دنبال می‌کنند و درنتیجه با عملکرد ضعیف خود با آینده دانش آموزان محروم بازی می‌کنند.
دسته سوم، همچون سایر بخش‌های دولتی، و با شدت بیشتری گریبان آموزش‌وپرورش مناطق روستایی را گرفته‌اند، چرا که اگر در مناطق شهری معلمی صرفاً برحسب رابطه و نزدیکی با مدیران ارشد به مدیری گماشته شود با مقاومت انجمن اولیای قوی و اولیای توانمند روبرو خواهد شد و تصدی‌گری چنین افراد نالایقی در شهر بسیار کمتر خواهد بود در حالی که در مناطق روستایی چنین مقاومتی از سوی اولیاء نخواهد بود.
دسته آخر، متنوع‌ترین بخش را شامل می‌شود، معلمان با استعداد اما گمنام، معلمان بی‌انگیزه و کم‌سابقه، معلمانی که به گفته معاون شورای عالی آموزش‌وپرورش حتی یک روز آموزش کافی برای معلم شدن را نگذرانده‌اند، معلمانی که دچار مشکلات روحی و جسمی هستند و...
با این مختصات ذکرشده برای معلمان در مناطق روستایی و مشکلات خاصی که در این مناطق وجود دارد، اما تاکنون حتی این مسائل و دغدغه‌ها شناسایی نشده و موردتوجه قرار نگرفته است، چه رسد به اینکه برنامه‌ای ریخته شود و ابزار کافی و مدیرانی توانمند برای حل این مشکلات تدارک دیده شود.
بدیهی است که برای حل مشکل آموزش‌وپرورش مناطق روستایی ابتدا بایستی مشکل مورد شناسایی قرارگرفته و به‌عنوان یک دغدغه موردتوجه قرار گیرد، سپس می‌توان با استفاده از تجارب دیگر استان‌ها و نظرات کارشناسان به نحوی همه‌جانبه و دقیق به موضوع پرداخت. برخی موارد پیشنهادی از جانب نگارنده:
1-تهیه آیین‌نامه‌ای جدید با توجه به قوانین و آئین‌نامه‌های بالادستی
2-تشکیل کمیته‌ای متشکل از مدیران و کارشناسان آموزش‌وپرورش مناطق روستایی برای پیگیری مسائل خاص مناطق روستایی
3-تقویت سیستم ارزشیابی معلمان و فراهم کردن زمینه مناسب برای دخالت اولیا دانش آموزان مناطق روستایی در ارزشیابی معلمان
4-برگزاری آزمون‌هایی علمی و مهارتی در سطح مناطق برای اطلاع از سطح توانایی معلمان و انتصاب مدیران و معلمان برحسب آن.
5-افزایش حقوق و مزایا و تشویق معلمان شایسته و کارآمد از طرق مختلف و ممکن.
منبع :سایت یافته
7274/6060
خبرنگار :مریم نریمانی**انتشاردهنده:محمد علیدوستی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.