رحمن قلاوند*- این نوع آموزش از دیرباز در همه جوامع بشری رایج بوده است و بسیار پیش از آنکه خط و نوشتن ابداع شود، افراد در کنار متخصصین آن روزگار و کسانی که در حرفه و شغل خود مهارتی داشته اند مبادرت به فراگیری حرفهای می نموده اند تا بتوانند از منافع آن بهره مند شده و معیشت خود را اداره نمایند.
تجدد و مظاهر تمدن جدید یکی از عواملی بود که فرزندان صنعتگران و پیشه وران را رفته رفته از حرفه خانوادگی خودشان دورتر ساخت و چون تحصیلات کلاسیک و آکادمیک از جلوه ای نو برخوردار بود، افراد به این نوع از آموزش روی آوردند.
جوامعی که خود مبدع روشهای کلاسیک و نظام نوین آموزش بودند، توانستند باتوجه به نیازهای بومی خود تا حدود زیادی آموزشهای کهن را بازسازی و با تکنولوژی های خودساخته هماهنگ نموده، بین نظامهای نوین و قدیم به نوعی آشتی برقرار سازند.اما در سایر جوامع وضع متفاوت شد، و در این جوامع نظامهای آموزشی را بوجود آورد که بیشتر از آنکه رفع نیازهای آنان را دنبال کند، نوعی شبیه سازی تصنعی از دنیای دیگران بود.
از جمله تفاوتهای عمده میان آموزشهای مهارت محور و آموزشهای دانش محور این است که آموزش مهارت محور بی واسطه با مشاغل و حرفه های مورد نیاز جامعه ارتباط دارد؛ اما نوع دوم لزوماً اینگونه نیست.
گروه نخست که از آنها به عنوان آموزشهای مهارت محور یاد شد از منظر هدفگذاری تفاوتهای بنیادی با آموزشهای دانش محور دارند، دلیل آن نیز این است که علاوه بر نگاهی که به حوزه ی دانش و علم دارند هر کدام حداقل یکی از مشاغل و حِرَف مورد نیاز جامعه را هدف قرار داده اند و به منظور ایفای نقش در یکی از رشته های شغلی متنوعی که آحاد جامعه برای استمرار زندگی خود به آن نیاز دارند، اقدام به تربیت نیروی انسانی ماهر میکنند.
از آنجایی که رفع چنین نیازهایی با دانش صرف امکان پذیر نیست، مهارت آموزان و هنر آموزان در اینگونه آموزشهایی یاد می گیرند که چگونه از تجربیات اساتید متخصص،تجهیزات و ابزارها برای رفع مشکل استفاده کنند .
از مهمترین ویژگیهای این آموزشها، مسأله محوری، کوتاه مدت بودن و انعطاف پذیری آنهاست که میتوانند فارغ از سن در مقاطع مختلف اجرا شوند.
آموزشهای مهارتی چون رفع نیازهای جامعه را هدف قرارمی دهد با برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و طرح و پروژه هایی که به منظور عمران و آبادانی به اجرا گذاشته می شود، ارتباط تنگاتنگ داشته، از آنها تأثیر می پذیرد و بر آنها تأثیر می گذارد. از این رو نیاز است که با روشهای معقول و مبتنی بر شناخت، تنوع، تعداد و نحوهی اجرای آموزشهای فنی و حرفهای تعیین و در مقاطع زمانی مناسبی پایش و سنجش شود تا مسؤولین و برنامهریزان اطمینان حاصل کنند که برای پیشبرد برنامههای توسعه، از لحاظ کمی و کیفی، نیروی انسانی دارای مهارت به میزان کافی تربیت میشود و طرحها به سهولت و با کارآمدی، اجرا، بهره برداری و استمرار خواهد یافت و در نهایت علاوه بر برخورداری مردم از مزایای خاص برنامه های توسعه و عمران، اشتغال قابل قبولی در مناطق مورد نظر ایجاد شود و عامه ی مردم منافع حاصل از برنامه های توسعهای دولتمردان خود را به در زندگی خود به خوبی احساس کنند.
*مدیر کل آموزش فنی و حرفه ای استان لرستان
46