نویسنده این کتاب 'احمدرضا دالوند' بود، کتابی قابل اعتماد در حوزه گرافیک مطبوعاتی که جای آن سالها در عصر رسانههای مکتوب خالی بود.
در باب زیبایی شناسی، برای احمدرضا دالوند صحفه آرایی به مثابه مدیریت قرائت متن بود که پیش از انتشار کتاب مدیریت قرائت متن، نیز در قالب یک مقاله در سال 1387 ارائه شده بود.
پیوند هنر- صنعت گرافیک برای نشریات به همان اندازه دارای اهمیت است که هنر صنعت عکاسی برای رسانه، از این رو احمدرضا دالوند به خوبی برای ورود به مباحث زیباییشناسی بصری مطبوعات اقدام کرد.
تا پیش از او، پیرامون زیباییشناسی بصری در روزنامهها و نشریات چاپی، سخن بسیار کم گفته شده بود و نوع گرافیک به کار رفته در این نشریات کلاسیک و سنتی باقی مانده بود.
احمدرضا دالوند معتقد بود:
«نشریاتی که از ابتدا رژیم بصری جلد خود را معین نمیکنند، هرگز به چهرهای با ثبات و جلوهای مطمئن در نزد مخاطبان خود دست پیدا نمیکنند، بسیاری از جلوههای هنر گرافیک از ترکیب و تلفیق دو عامل «نقش» و «نوشته» به دست میآید.
برای نمونه میتوان به پوستر، طرح روی جلد کتاب، طرح جلد مجله، طراحی تمبر پستی، طراحی اسکناس، بیلبورد، گرافیک محیطی، طراحی آگهی تبلیغاتی و صفحه آرایی اشاره کرد».
به تعبیر او «صفحهآرایی خلاق همانند موزیک متن فیلم است که در نمونههای موفق، موزیک متن در تار و پود تصویر، کلام، حرکت و نور جذب و هضم میشود، بهگونهای که تماشاگر قادر به فاصلهگذاری و تفکیک میان آنچه میبیند، میفهمد و میشنود نیست».
به نظر او « صفحهآرایی باید جزیی از معنا و حس نهفته در متن باشد نه یک ژست بصری و متظاهرانه، در صفحهآرایی، توجه و تأکید زیاد بر سازماندهی عناصر بصری، منجر به تحریک بیش از حد میل «دیدن» شده و فعل «خواندن» را به عقب میراند».
او برای رسانههای کاغذی و چاپی دو ساحت متصور بود، یک ساحت «زبانی» که از جنس کلمه ساخته شده و یک ساحت «بیانی» که از جنس تصویر است و متوازن کردن این دو ساحت در یک مجموعه واحد و به هم پیوسته که از صفحات متعدد تشکیل شده، حاصل همکاری خلاق میان سردبیر و مدیرهنری است.
پیش از احمدرضا دالوند ، بابک احمدی در کتاب «حقیقت و زیبایی: درسهای فلسفه هنر» درباره قرائت متن و زیبایی شناسی آن بسیار فسلفی نوشته بود، هرچند کتاب بابک احمدی به کلیات هنر میپرداخت و تنها یک حوزه را در بر نمیگرفت.
بابک احمدی در فصل دهم این کتاب با عنوان «تاویل و دریافت مخاطب» بحثهایی پیرامون میزان اثرپذیری مخاطب، ریشههای «زیبایی شناسی دریافت» ارائه کرده است که می تواند نمونه های روشنی از آن را در کتاب احمدرضا دالوند جست و جو کرد.
حالا احمدرضا دالوند، دیگر در بین رسانه های ایران نیست، اما حرکت نو و پست مدرن او برای کاربردی کردن تایپوگرافی، صفحه آرایی، سازه های مدرج، خط به عنوان عنصر بصری ، چیدمان تیتر و گرافیک مطبوعات در ذهن اهالی فن باقی می ماند.
احمدرضا دالوند از هنرمندان گرافیست و از اهالی رسانه بامداد روز دوشنبه نوزدهم آذرماه در 60 سالگی در منزلش دارفانی را وداع گفت.
دالوند از شاگردان مرتضی ممیز، صادق بریرانی و هانیبال الخاص بوده است و فارغالتحصیل رشته گرافیک از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود.
دالوند اهل خرم آباد و در سال 1337 به دنیا آمده بود که پس از یک دوره بیماری در اوایل صبح دوشنبه، ۱۹ آذر در ۶۰ سالگی در تهران درگذشت.
* خبرنگار ایرنا در شهرکرد
6060
در باب زیبایی شناسی، برای احمدرضا دالوند صحفه آرایی به مثابه مدیریت قرائت متن بود که پیش از انتشار کتاب مدیریت قرائت متن، نیز در قالب یک مقاله در سال 1387 ارائه شده بود.
پیوند هنر- صنعت گرافیک برای نشریات به همان اندازه دارای اهمیت است که هنر صنعت عکاسی برای رسانه، از این رو احمدرضا دالوند به خوبی برای ورود به مباحث زیباییشناسی بصری مطبوعات اقدام کرد.
تا پیش از او، پیرامون زیباییشناسی بصری در روزنامهها و نشریات چاپی، سخن بسیار کم گفته شده بود و نوع گرافیک به کار رفته در این نشریات کلاسیک و سنتی باقی مانده بود.
احمدرضا دالوند معتقد بود:
«نشریاتی که از ابتدا رژیم بصری جلد خود را معین نمیکنند، هرگز به چهرهای با ثبات و جلوهای مطمئن در نزد مخاطبان خود دست پیدا نمیکنند، بسیاری از جلوههای هنر گرافیک از ترکیب و تلفیق دو عامل «نقش» و «نوشته» به دست میآید.
برای نمونه میتوان به پوستر، طرح روی جلد کتاب، طرح جلد مجله، طراحی تمبر پستی، طراحی اسکناس، بیلبورد، گرافیک محیطی، طراحی آگهی تبلیغاتی و صفحه آرایی اشاره کرد».
به تعبیر او «صفحهآرایی خلاق همانند موزیک متن فیلم است که در نمونههای موفق، موزیک متن در تار و پود تصویر، کلام، حرکت و نور جذب و هضم میشود، بهگونهای که تماشاگر قادر به فاصلهگذاری و تفکیک میان آنچه میبیند، میفهمد و میشنود نیست».
به نظر او « صفحهآرایی باید جزیی از معنا و حس نهفته در متن باشد نه یک ژست بصری و متظاهرانه، در صفحهآرایی، توجه و تأکید زیاد بر سازماندهی عناصر بصری، منجر به تحریک بیش از حد میل «دیدن» شده و فعل «خواندن» را به عقب میراند».
او برای رسانههای کاغذی و چاپی دو ساحت متصور بود، یک ساحت «زبانی» که از جنس کلمه ساخته شده و یک ساحت «بیانی» که از جنس تصویر است و متوازن کردن این دو ساحت در یک مجموعه واحد و به هم پیوسته که از صفحات متعدد تشکیل شده، حاصل همکاری خلاق میان سردبیر و مدیرهنری است.
پیش از احمدرضا دالوند ، بابک احمدی در کتاب «حقیقت و زیبایی: درسهای فلسفه هنر» درباره قرائت متن و زیبایی شناسی آن بسیار فسلفی نوشته بود، هرچند کتاب بابک احمدی به کلیات هنر میپرداخت و تنها یک حوزه را در بر نمیگرفت.
بابک احمدی در فصل دهم این کتاب با عنوان «تاویل و دریافت مخاطب» بحثهایی پیرامون میزان اثرپذیری مخاطب، ریشههای «زیبایی شناسی دریافت» ارائه کرده است که می تواند نمونه های روشنی از آن را در کتاب احمدرضا دالوند جست و جو کرد.
حالا احمدرضا دالوند، دیگر در بین رسانه های ایران نیست، اما حرکت نو و پست مدرن او برای کاربردی کردن تایپوگرافی، صفحه آرایی، سازه های مدرج، خط به عنوان عنصر بصری ، چیدمان تیتر و گرافیک مطبوعات در ذهن اهالی فن باقی می ماند.
احمدرضا دالوند از هنرمندان گرافیست و از اهالی رسانه بامداد روز دوشنبه نوزدهم آذرماه در 60 سالگی در منزلش دارفانی را وداع گفت.
دالوند از شاگردان مرتضی ممیز، صادق بریرانی و هانیبال الخاص بوده است و فارغالتحصیل رشته گرافیک از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود.
دالوند اهل خرم آباد و در سال 1337 به دنیا آمده بود که پس از یک دوره بیماری در اوایل صبح دوشنبه، ۱۹ آذر در ۶۰ سالگی در تهران درگذشت.
* خبرنگار ایرنا در شهرکرد
6060
کپی شد