یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

«داد» بستان

در سایت جماران خواندم که دادستان تهران در واکنش به نامه احمدی نژاد درباره بازداشت بقایی گفته است:  «او طوری نوشته انگار متهم در زندان هارون‌الرشید یا گوانتانامو بوده است! نامه‌ای متضمن مطالب توهین‌آمیز و کذب علیه قوه قضاییه و بازپرس پرونده انتشار داده که صرف نظر از مجرمانه بودن مفاد این نامه حق تعقیب قضایی توسط دادستانی تهران محفوظ است»

این چندمین بار است که مقامات قضایی در برابر سخنان دیگران از جمله«حق تعقیب قضایی توسط دادستان» استفاده می کنند.این ادبیات زیبنده نهادی که باید عدالت گستر باشد نیست. آیا معنایش این است که جز مدح سخن نگویید؟ آیا معنایش این است که هر حرفی گفته می شود باید صددرصد درست باشد و حق خطا و اشتباه به رسمیت شناخته نمی شود؟

این برخورد با بعضی جملات مقامات قضایی از جمله سخن رئیس قوه قضاییه مبنی بر اینکه قوه قضاییه از انتقاد استقبال می کند چه سنخیتی دارد؟ اگر یک شهروند (چه رسد کسی که 8سال عنوان رئیس جمهور داشته باشد) نتواند این قبیل سخنان را بگوید چگونه «داد»ستانی تحقق می یابد؟ ممکن است گفته شود اگر افراد نظری دارند و خلافی مشاهده کردند باید بطور خصوصی منعکس کنند!

این سخن البته خلاف اصل و حق آزادی بیان است اما برفرض که کسی بخواهد به این توصیه عمل کند چه تضمینی وجود دارد که به نامه های خصوصی پاسخ داده و رسیدگی شود؟ اگر من نامه های خود به دادستانی را منتشر کنم که 8سال است درخواست اجرای ماده 215 قانون مجازات اسلامی 1392(ماده 10 قانون مجازات اسلامی 1375) درخصوص تکلیف دادستان به استرداد اموال تا پیش از ارجاع پرونده به دادگاه(نص صریح قانون) را داشته ام و هیچ اعتنایی به آن نشده است بازهم وصف مجرمانه خواهد گرفت؟ بگذاریم که در تبصره همان ماده، حق شکایت برای متضرر را هم تصریح کرده است. موارد متعدد دیگری هم سراغ دارم که همین سرنوشت را پیدا کرده است و اگر به توصیه امام علی(ع) برای اختصاص دادن وقتی جهت شنیدن نظرات مردم التفات می شد همه این موارد را بازگو می کردم که نیازی به انتشار عمومی نداشته باشد.

اساسا این واکنش با سخن امیرالمومنین(ع) چه سنخیتی دارد که می فرماید: وقت خود را به مردم بده و پاسدارانت را دور کن تا انها بتوانند بدون لکنت زبان سخن بگویند وترش رویی شان را تحمل کن و چاپلوسان را دور کن. « اِحْتَمِلِ اَلْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ اَلْعِیَّ وَ نَحِّ عَنْهُمُ اَلضِّیقَ وَ اَلْأَنَفَ». تا اینکه می فرماید: لا تَکُفُّوا عَن مَقالَةٍ بِحَقٍّ ، أو مَشورَةٍ بِعَدلٍ ؛ فإنّی لَستُ فی نفسی بفوق ان اخطی، و لا امن ذلک من فعلی، الا ان یکفی الله من نفسی ما هو املک به منی .(خطبه 216)

از گفتن سخن حق، یا راهنمایی عادلانه ، خودداری نکنید؛ زیرا من خود را بالاتر از این که خطا کنم نمی دانم و از اشتباه کاری ایمن نیستم، مگر این که خدای بزرگ مرا حفظ کند که اختیار دار هموست.

وقتی سخن حضرت به اینجا رسید، یکی از مستمعین برخاست و امام را ستایش کرد. امام بعد از سخنان او دوباره به سخن آمد آمادگی خود را برای شنیدن هر نوع انتقادی ابراز کرد. «فلا تکلمونی بما تکلم به الجبابره و لا تتحفظوا منی بما یتحفظ به عند اهل البادرة، و لا تخالطونی بالمصانعه، و لا تظنوا بی استثقالا فی حق قیل لی، و لا التماس اعظام لنفسی، فانه من استثقل الحق ان یقال له او العدل ان یعرض علیه، کان العمل بهما اثقل علیه، فلا تکفوا عن مقاله بحق، او مشوره بعدل؛ با من آن سان که با جباران و ستمگران سخن می گویند سخن نگوئید، القاب پر طنطنه برایم به کار نبرید، آن ملاحظه کاری ها و موافقت های مصلحتی که در برابر مستبدان اظهار می دارند، در برابر من اظهار مدارید، با من به سبک سازشکاری معاشرت نکنید، گمان مبرید که اگر به حق سخنی به من گفته شود بر من سنگین آید و یا از کسی بخواهم مرا تجلیل و تعظیم کند که هر کس شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او ناخوش و سنگین آید عمل به حق و عدالت بر او سنگین تر است پس از سخن حق یا نظر عادلانه خودداری نکنید».

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.