میزگرد فرمان هشت ماده ای امام خمینی و حق الناس با حضور دکتر قاضی زاده استاد حوزه و دانشگاه، آیت الله عبدالهادی شاهرودی، نماینده استان گلستان در مجلس خبرگان و دکتر غلامعلی زاده استاد دانشگاه گرگان در پیش همایش استانی فرمان هشت مادهای امام خمینی، در دانشگاه پیام نور گنبد، برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران، دکتر قاضی زاده استاد حوزه در قم، در ابتدای این میزگرد با بیان اینکه آن چیزی که در این پیام مهمتر جلوه میکند واژه حق و تکرار کاربرد این واژه در این پیام است، گفت: «سه بار در این پیام دو صفحهای به موضوع تضییع حق مردم یا رعایت حق مردم پرداخته شده است. علاوه بر این، ۷ بار هم تعبیر "حق ندارد."، را در این پیام می بینیم. هر یک از این تعابیر نشانگر یکی از اصول مهم در اندیشه دینی ماست که معمولا در ادبیات دینی از آن به حق الناس یاد میکنیم.»
این کارشناس حوزه، در ادامه با بیان اینکه " از بسیاری از مبلغین و روحانیون شاید شنیده باشید که خدا حق الله را میبخشد اما از حق الناس نمیگذرد."، اضافه کرد: « حق الناس در فارسی حق مردم و در دنیای جدید و امروزی، حقوق شهروندی معنی می دهد. امام به عنوان یک اندیشمند دینی همان چیزی که در اندیشه دینی وجود داشته، آن را در این پیام و حتی در جاهای دیگر مورد توجه قرار دادند.»
دکتر قاضی زاده متذکر شد: باید به این نکته توجه کنیم که وقتی حق الناس میگوییم یکسری حقوق فردی نظیر اینکه "کسی، به شخص دیگری صدمهای وارد کرد و یا موارد مشابه" را بیاد می آوریم. در واقع ما حق الناس را بیشتر در حوزههای فردی میبینیم؛ اما میتوان گفت که باتوجه به مجموعه متون دینی و همچنین باتوجه به نگاهی که امام به حکومت داشتند، این حق الناس از عرصههای فردی میتواند گسترش پیدا کرده و در عرصه اجتماع مطرح شود. مثلا یکی از مهمترین جلوههای حق الناس در عرصه حکومت دینی، رای مردم یا مشارکت مردم در انتخابات است که در بیانات رهبری هم در این انتخابات به طور خاص مطرح شد.»
او با بیان اینکه "توجه به این گستره حوزه حق الناس در عرصه حکومت، چیزی است که میتوان در متون اسلامی به دنبال آن گشت"، اضافه کرد: « نباید تنها حق الناس را در مواردی مانند داوری، حقوق خصوصی و حقوق جزایی ببینیم. حق الناس در عرصه اجتماع، در عرصه سیاست، در عرصه اقتصاد، در عرصه فرهنگ، نیز گسترده شده است. که اگر باتوجه به این پیام امام نهادینه شود، امر بسیار مبارک و بسیار جدی است و اگر بخواهیم مستندات دینی آنها را بیان کنیم هم زمان و هم کار میبرد.»
این پژوهشگر دینی، با اشاره به اینکه در قرآن به جوانب مختلف مساله حق الناس اشاره و تاکید شده، گفت: «دو آیه در سوره مبارکه هجرات است که به ۶ حوزه مختلف در حق الناس اشاره کرده که البته عام است که هم حق الناس در عرصههای فردی و هم در عرصههای اجتماعی را شامل میشود و شاید جدای از فضای اجتماعی در فضای زندگی خانوادگی، فردی، دانشجویی بتوان از آن استفاده کرد. یک آیه این است که گروهی حق ندارد گروه دیگر را مسخره کند. زنان نباید زنان دیگری را مورد تمسخر قرار دهند. عیب جویی نباید از هم کنیم. هر شخصی که حریمی خصوصی برای خودش دارد و دنبال آن است که انسان محترمی باشد. حالا اگر لباس یا کارش اشکال داشت و اگر بخواهند همه بگویند و انگشت نمایش بکنیم... لقب بد به هم ندهید. اینها حق الناس است.»
او اضافه کرد: «در آیه دیگر این سوره نیز میفرماید: به دیگران گمان بد نداشته باشید و تجسس نسبت به احوال و کارهای افراد نکنید. بعضی فکر میکنند امر به معروف و نهی از منکر این است که مدام در کار این و آن دخالت کنیم در حالی که شاید بتوان گفت به اصل "لا تجسسوا" بیش از آنکه ما توجه کنیم، متاسفانه دنیای غرب توجه کرده است. در کشورهای غربی میبینید همه سرگرم کار خودشان هستند و کسی با کارهای دیگران کاری ندارد.»
دکتر قاضی زاده ادامه داد:«دستورات اخلاقی نظیر غیبت نکنید، پشت سر یکدیگر بد نگویید. همه حق الناس و حوزه حریم خصوصی است. در جای دیگر قرآن حتی برای داخل شدن در خانه دیگری به ما دستور میدهد اگر بخواهید بروید خانه پیغمبر، همین طوری نباید بلند شوید و بروید. اگر میخواهید بروید به حجرهها و خانههای پیغمبر سر بزنید، اول اجازه بگیرید. تنها به پیامبر هم اختصاص ندارد. بخواهید بروید خانه کسی غیر از خانه خودتان، اول باید مانوس شوید و بپرسید که بیایم یا نیایم.»
او با اظهار تاسف نسبت به شرایط کنونی، افزود: «اما حالا دولت و حکومت بدون اینکه کسی خبر دار شود نیمه شب، درب خانه طرف را بزند، یا از دیوار برود بالا و بیافتد روبروی کسی که در رخت خوابش خوابیده و بگوید ما حکم جلب داریم، از منظر قرآن قابل توجیه نیست. حوزه حق الناس، عرصههای مختلف دارد که این یکی از آن است که اسم آن را حریم خصوصی، حریم کار و زندگی اشخاص مینامند که در دنیای امروز بسیار مهم تلقی میشود؛ چرا که امروزه دولتها امکان دارند به سادگی وارد حوزه زندگی افراد شوند. از سوی دیگر بسیاری از بخش های زندگی خصوصی مردم هم، اکنون از طریق خرید، از طریق کارت و ثبت هایی که قانونی هم هست، عمومی شده است.»
او در ادامه گفت: «در آیات قران، عرصههای مختلفی از حق الناس ذکر شده است. حق الناس در حوزه حریم خصوصی که به آن اشاره شد، حق الناس در جامعه، و در سازوکار برقراری عدالت بین مردم که بسیار مهم است و امام هم به آن پرداخت. حق الناس در زمینه لزوم مشارکت مردم در حکومت، از جمله مواردی است که به طور متعدد قرآن به آن اشاره کرده است.»
او همچین با اشاره به اینکه "لزوم برامدن حکومت از رای مردم نیز حق الناس است"، اضافه کرد: «حاکم باید مانند پدر مهربان نسبت به جامعه باشد. نباید مردم سوژه باشند حکومت که به جایی که رسید؛ حاکم یا حاکمان سوژه بگیرند و بر اساس آن نه یکبار و دوبار، نه یک سال و دو سال، عذاب و شکنجه و زندان و چیزهای مختلف را بر مردم اعمال کنند.»
این کارشناس فرهنگی با تأکید بر این که حق الناس تنها به اختصاص به حوزه حقوق خصوصی ندارد؛ تاکید کرد: « عرصههای مختلف اجتماع، مانند رعایت عدالت و حریم خصوصی و تساوی بین شهروندان و امکان مشارکت و انتخاب نسبت به حاکمان و نگاه یکسان و پدرانه حاکمان نسبت به مردم، چهار عرصه مهمی است که از عرصههای مختلف حقوق اجتماعی به آن اشاره کردم.»
در ادامه این مراسم، آیت الله شاهرودی با اعلام اینکه "۳۵ سال است که از انقلاب میگذرد و مسالهای به نام شور و شعور در میان است"،افزود:« استاد شهید ما آیت الله شهید صدر (صدر اول)، که افتخار شاگردی ایشان را داشتم، حدود ۱۰ سال قبل از آنکه انقلابی در میان باشد و اتفاقی بیافتد؛ این بحث را - شو ر و شعور - با شاگردان خود مطرح کردند. ایشان فرمودند هر انقلاب در آغاز شور دارد، نشاط دارد، حرکت دارد. یک قدرت حرارتی دارد و این کارساز است. ولی پس از مدتی این جوش و خروش فروکش میکند و کم میشود تا به پایان برسد.»
او ادامه داد: «اگر این شور به شعور و آگاهی تبدیل نشده باشد، لازم نیست انقلاب را کسی از بین ببرد، یا به تعبیر امروزه آمریکا کاری بکند یا تهاجم فرهنگی بشود؛ بلکه خود به خود، خودش از بین رفته است. در ایام راهپیماییها و مراسمها گفته میشود شور، اما حقیقتا شور نیست، مقداری که آگاهی است، و ضامن تداوم انقلاب است. اما حال در این بین چرا پیام هشت مادهای امام صادر شد. چرا اینقدر این موضوع را پیگیری میکردند، نیاز به بررسی بیشتر دارد.»
در ادامه دومین پیش همایش فرمان هشت ماده امام خمینی، دکتر غلامعلیزاده، موضوع بحث خود را "تزاحم حق خصوصی با حق خصوصی دیگر افراد" مطرح کرد و به بررسی این موضوع در فرمان هشت مادهای امام خمینی پرداخت.
وی ادامه داد: «ما جریان ثموره را شنیده ایم. این شخص یک فرد انصاری بود که ملک خود را که در آن درخت نخلی بود فروخت، منتها نخل را استثنا کرده بود؛ به اعتبار اینکه مالکیت نخل را داشت، هر زمان که بدون اینکه از صاحب ملک اذنی داشته باشد، وارد آن ملک میشد. بعد شخص مهاجر، جریان را به شخص حضرت رسول اعلام کرد. گفت ورود بدون اذن این فرد باعث آزار و اذیت ما میشود. حضرت ایشان را احضار کردند که آقا شما مالکی و این مالکیت شما بر نخل محترم است ولی این آقا هم مالک است و از این به بعد اگر میخواهی وارد ملک شوی، اجازه باید بگیری. به تعبیر دقیقتر اذن بگیری. این آقا خودش هم البته فرد مطلعی بود. در ذهناش این قاعده فقهی الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم را داشت. که آقا من مالک چرا باید برای ورود اذن بگیرم. باز هم این کار را برای چندین بار کرد. پیامبر حتی برای ایشان وعده بهشت داد و گفت در بهشت من چندین درخت نخل را وعده میدهم، اما باز هم افاقه نکرد و بعد پیامبر رو کرد به شخص مهاجر و مالک خانه گفت برو این درخت را از بیخ بکن و بیانداز دور. یک نکتهای بشیار دقیقی اینجا هست که در حقوق این بحث مطرح میشود که آیا ضرر معنوی اصلا مشروعیت دارد؟ و چطور میتوان آن را مطالبه کرد؟ ۱۴۰۰ و اندی سال قبل حضرت رسول مشروعیت ضرر معنوی را اعلام کرده است. برای اینکه ورود این شخص در ملک غیر اولا ضرر معنوی داشت برای این شخص. این فرد بدون اذن ورود میکرد و ضرری که از سوی فرد مهاجر به خانواده وارد میشد، جنبه معنوی داشت. اینجا تزاحم حق خصوصی با حق خصوصی است.»
او افزود: «البته ما قواعدی داریم اما اینجا هیچ اولویتی وجود نداشت و در نهایت چنین حکمی از سوی حضرت رسول صادر شد. در حقیقت حضرت خواستند که حریم خصوصی افراد را حفظ کرده و به رسمیت بشناسد. این درست همان چیزی است که حضرت امام در فرمان ۸ مادهای خود اعلام کرده اند؛ که اگر بخواهید وارد منزل، مغازه و خانه کسی شوید باید اذن بگیرید. بحث جرمی اگر هست، دادستان باید دستور بدهد.»
در ادامه این نشست دکتر قاضیزاده گفت : «بخشی از حق الناس در عرصههای اجتماعی، حریم خصوصی است. یعنی حکومتها نباید در زندگی خصوصی افراد دخالت های نابجا داشته باشند. اگر مردم میخواهند شغلی انتخاب کنند آزاداند. مکانی برای زندگی میخواهند انتخاب کنند آزادند، عقیدههای دارند، آزاداند، میخواهند جایی بروند، آزادند، با کسی ازدواج کنند آزادند، نباید در زندگی خصوصی دخالتهای ناروا باشد.»
او افزود: « در واقع بستر پیام هشت ماده ای در آن زمان این بود که حریم خصوصی افراد مورد تجاوز قرار گرفته، بدون دلیل افراد را بازدداشت و تجسس کردهاند و بدون دلیل در زندان نگه داشتهاند. عرصههای مختلفی در بخش حقوق خصوصی مطرح شد.»
این پژوهشگر دینی اضافه کرد: «بخش دیگری که کمی فراتر از این است که نباید بگوییم که اگر دولت حقوق خصوصی را رعایت کرد، دولت مطلوب است. به یک معنا اولین گام این است که دولت نباید مردم را اذیت کند. اما همه حق الناس این نیست و از این بالاتر است و دولت بالاتر از این باید عدالت را رعایت کند و امکانات را به همه افراد بدهد و امکان رشد را برای همه افراد در نظر بگیرد و یک نفر به خاطر عقیده و رنگ و شهر اش، از امکان رشد بیبهره بماند. امام هم در این زمینه خصوصا در اوایل انقلاب که مساله نظام جمهوری اسلامی مورد سوآل بود، مطالب زیادی ذکر کردند. مثلا اینکه: در حکوکت اسلامی همه طبقات دربرابر قانون مساوی هستند و هیچ یک از اقشار جایگاه ویژهای در حاکمیت ندارند. همه میتوانند از استعدادهای خویش بهره برداری نموده و به هر درجه علمی و اجرایی که مایل باشند برسند. »
او ادامه داد: «بخش دیگر این است که پس از عدالت، مردم باید عملا پایه نظام اسلامی باشند. بالاخره دو دیدگاه بین متفکران ما است. بعضیها احساسشان این است که مشروعیت حکومت دربست از طریق خدا به حاکمان معصوم و غیر معصوم داده شده و در عصر غیبت هم این طور است؛ لذا حالا اگر مردم آمدند رای دادند یا ندادند، مهم این است که مثلا شرایط تقوایی و علمی را حاکم و حاکمان داشته باشند. اما امام به این نکته تاکید داشتند و عبارات بسیار زیادی هم دارند که بالاخره یکی از حقوق مردم در حوزه حق الناس این است که حکومت را تشخیص بدهند. عملا تصمیم سازیها را باید نمایندگان مردم بگیرند.»
او با اشاره به اینکه امام در سخنان خود در ابتدای انقلاب گاهی ذکر میکردند که حاکمان نمیتوانند بدون نظر مردم تصمیمی را بگیرند، تصریح کرد: « این مساله بسیار مهمی است. واقعیت این است که شاید بتوان گفت امروز تا حدودی ما در حوزه حریم خصوصی و عدالت اجتماعی توانستهایم گامهایی برداریم، اما در حوزه مشارکت که به لحاظ ساختاری هم بحثهایی دارد؛ باید تلاشهای بیشتری صورت بگیرد تا واقعا مردم احساس کنند که آن چیزی که آنها میخواهد در جامعه اسلامی پیاده و اجرا میشود و از طریق انتخابات، از طریق رفراندومها، از طریق نمایندگان، از طریق آرا و نظرات، از طریق بحثهایی که شاید احزاب و مطبوعات دارند، بتوانند این مشارکت خود را در جامعه جدی کنند. اما من یک سوال کلی را هم باید جواب بدهم. آن هم تزاحم بین حقوق خصوصی و حقوق عمومی است. یا مساله اهمیت حقوق عمومی بر حقوق خصوص است.»
او گفت: «البته ما نمیتوانیم به خاطر اینکه نظام اسلامی و جامعه حق دارد، از حقوق افراد در همه جا بگذریم. اصطلاحا در مبانی جامعهشناسی این مساله مطرح است که آیا ما در برابر حق جامعه، حق فرد هم به عنوان اصالت برای آن قایل هستیم؟ اگزیستانسیالیستها در تعارض بین فرد و جامعه، میگویند جامعه هر چه میخواهد بشود، اما حقوق فرد باید تامین شود. میگویند در دنیا یک کشاورز قدری هست که گندمهایش زیاد آمده مردم در دنیا دارند میمیرند اما آن فرد میگوید اگر گندمهایش را بدهد، قیمت آن پایین میآید، و میریزد در دریا. شما میگویید جوامع انسانی درکشورهای آفریقایی در حال مرگ هستند، خب بمیرند که بمیرند. اگر من مقداری از گندمهایم را در دریا نریزم، عرضه زیاد میشود و قیمت میآید پایین و درنهایت به ضرر من میشود، اینها اصالت فردی هستند. کمونیستها در دورهای که بودند نگاهشان اصالت جمعی بود. فرد را کاملا تحت سیطره جمع خرد میکردند. برای همین نهاد خانواده، نهاد جوامع کوچک در چنبره نهاد جامعه بزرگ خرد میشد. اما به نظر میرسد که اسلام هم اصالت فرد را دارد و هم اصالت جمع. و این را مرحوم مطهری در بحثی مطرح کردند. معنایش این است که برخی جاها، ولو اینکه جامعه ضرر میکند، اما باید حقوق فرد رعایت شد. همه جا اینطوری نیست. حالا فرض کنید یکی تلاش کرد و زحمت کشید و اموال زیادی به دست آورد، زندگی خودش را تامین کرد؛ مثلا افراد تنبل و بیکاری هم بودند در همان جا و هر کسی هم که به آنها میگفت که کار بکن، کار نمیکردند و بعد بگویند اموال آن فرد را مصادره کنید و بدهید به آنها. چرا؟ چون جامعه سود میبرد. صرف سودبردن جامعه همواره به نظر میرسد دلیل محکمی برای اینکه از فرد بگذریم نیست.
دکتر قاضی زاده با اشاره به داستان ثموره، گفت: «آن موردی را هم که گفتند درست است. در بعضی از جاها اینطور است، آن بنده خدا سود زیادی نمیبرده، حتی در آن داستان من به ذهنم میآید که پیامبر به ثموره گفتند میخواهی من یک درخت در جای دیگر به تو بدهم که او گفت: نمیخواهم. گفتند ۱۰ تا درخت بدهم، گفت: نمیخواهم. گفتند یک باغ بدهم، گفت: نه من همان یک درختم را میخواهم. گفتند یک باغ در بهشت به تو بدهم، گفت: این نقد است و آن یک نسیه است و بعد از این بود که پیغمبر گفتند به آن صاحبخانه که برو آن درخت را بکن و به او بده.»
او تاکید کرد: «ولی رعایت این دو مورد یک بحث بسیار فنی است. ما دو آموزه کنار هم دارم، یکی تحت عنوان اهم و مهم؛ مصلحت حفظ نظام اسلامی. مورد دیگری هم داریم که آنهایی که کمی مسنتر هستند به یاد دارند؛ میگفتیم که این کمونیستها میگویند هدف وسیله را توجیه میکند. گفتند هدفمان مهم است و هر وسیلهای که خواستیم استفاده بکنیم اشکالی ندارد. جای این موارد باید مشخص شود. و گاهی اوقات این طور است که ما اشتباهمان این است که در عرصههای حکومتی و اجتماعی هم پیش میآید، که بعضی توجه ندارند که اگر حقوق خصوصی افراد را برای یک امر اجتماعی دارند نابود میکنند اینها حفظ نظام اسلامی نمیکنند، حفظ نظام میکنند. حفظ قدرت میکنند. چون حفظ نظام اسلامی. باید مرز بسیار ظریف بین این دو تا در نظر گرفت تامشخص شود کجا جای اهم و مهم و حفظ نظام اسلامی است و کجا جایی است که برای هدفی از هر وسیله مشروع و نامشروعی استفاده می کنیم. در اندیشه امام برای حفظ نظام نباید در ورطه استفاده از وسایل باطل برای حفظ قدرت و حکومت بیافتیم.
در ادامه این نشست آیت الله شاهرودی افزود: در اول انقلاب دو مساله شناخته نشده بود یکی اهداف انقلاب و یکی هم احکام انقلاب. پیام هشت ماده ای برای این است که هم به اهداف انقلاب برسیم و هم به احکام انقلاب برسیم. اگر خلاصه کنیم یک، ارتباط با خدا دو، تحکیم ارتباط با خلق .سه،آسایش دنیا .چهار،آسایش آخرت.می توانیم اهداف انقلاب و اهداف اسلام را در این چهار بند خلاصه کنیم.
شاهرودی متذکر شد: در احکام اسلام بعضی چیزها در ذهن بعضی ها قاطی می شود. مثلا در اسلام زکات واجب است اما غصب حرام است. اینکه زکات نداده تو حق داری بروی اموالش را مصادره کنی، یا باید قاضی طبق موازین این کار را بکند. این قاطی شده بود. خمس واجب است یک پنجم مال کسی که از مصرف سالش باید خمسش را بدهد، اما رفتن و تصرف کردن مال مردم حرام است. جمع مال نامشروع حرام است. اما برخورد از طرف فرد غیر مسوول هم حرام است.توجه کافی نمی شود و مسائل باهم قاطی می شود. بدحجابی حرام است. همان طور که که شراب حرام است، اما اگر می خواهی نهی از منکر کنی باید که بروی نصحیت کنی نه اینکه چماق بگیری.