حجت الاسلام و المسلمین حسن پویا
آنگاه که حیرت و ظلمت همه جا را فرا گرفته است. مردمان در تنگنای اقتصادی، معنوی و روحی به سر میبرند. با فشارهای اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند. فریاد دردمندانة آنان به آسمان بلند است. طاقت آنان به آخر رسیده و طاق شده است. بردگی در شکلهای مختلف آن رونق دارد. جان بردگان، در بندان، گرفتاران به لب رسیده است. شجاعت و شهامت مرده است. اخلاق انسانی رخت بربسته است. زر و زور و تزویر جای ارزش و شایستگی و درستکاری نشسته است. حاکمان جور بر طبل حاکمیت مطلقه میکوبند. فریادها در گلوها خفه شده است. دختران معصوم زنده زنده به گورها سپرده میشوند و...
آیا نیاز به پیامبر نیست؟ نیاز به منجی و فریادرسی نیست؟ مهم نیست 12 یا 17 ربیع، مهم ظهور اوست که پای به عرصه نهاد و با آمدنش دلهای محرومان و دردمندان را شاد کرد و لرزه بر اندام زورمداران و قدرتمداران افکند. و کنگرههای کاخ بیداد را فرو ریخت و آتش سوزان و فروزان خرافه و جهل را خاموش کرد.
در قرآن کریم، در برخی موارد به صورت کلی رسالت رسولان و انگیزة بعثت آنان را بیان کرده است:لَقَدْ أرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید (57): 25)؛ ما رسولانمان را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان فرود آوردیم تا مردمان به عدالت و برابری به پا خیزند.
یا میفرماید: وَلِکُلِّ اُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ؛ (یونس (10): 47)؛ برای هر امتی رسولی است، آنگاه که رسولشان آمد، در میان آنان به عدالت، قضاوت خواهد شد، آنگونه که به کسی ظلم نشود.
اما آنجا که از پیامبر اسلام(ص) یاد میکند اوصافی را برای او برمیشمارد، که نشان دهنده توجه و اهمیت قرآن به آنها و نیز جایگاه برجسته آن اوصاف است.
گاهی به رحمت برای همة عالمیان ستوده میشود: وَمَا أرْسَلْنَاکَ إِلا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ (انبیاء (21): 107) و اینچنین است که نظر او نظر رحمت است به همه آنچه در این عالم است. چنانکه حضرت امام خمینی(س)میفرماید:
به هر چه بنگرد به دیدة مهر، و با این دید که نشانه و اثر محبوب است بنگرد. البته این مرتبه و مقامی است که برای هر کسی میسر نیست، این مرتبه رحمة للعالمین، نبی اکرمصلی الله علیه و آله و سلم را میخواهد، که اگر به سنگ هم نگاه میکرد، به مهر اینکه اثر محبوب است مینگریست. (تقریرات فلسفه امام خمینی، ج 3، ص 609).
و اینگونه رسول گرامی اسلام محبوب همه قلوب میشود و در جان آنها جای میگیرد. زیرا مهر و مهربانی لازمة به سرانجام رسیدن رسالت اوست و با سختی و تندی و دورکردن این و آن نمیتوان به سرمنزل مقصود راه یافت. و به بهانه انجام رسالت الهی و حفظ کیان مسلمین، بر مردم سختی روا داشت و آنان را تحت هرگونه فشار و توهین قرار داد.
یکی دیگر از اوصافی که قرآن کریم پیامبر بزرگ اسلام را میستاید: وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیم (قلم (68): 4) است. خداوند پیامبر را به بزرگی اخلاق ستوده و نه تنها به نیکویی خُلق. زیرا هر اخلاق نیکویی بزرگ نیست، لکن هر خُلق بزرگی، نیکو و زیباست. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و امام مهربانی و دلسوزی در اینباره میفرماید:
خدای تعالی پیغمبر بزرگ خود را ستایش میفرماید که «تو بر خُلق بزرگ هستی». البته برای چنین مقصد بزرگ، خُلق بزرگ لازم است که قوّه مقاومت با تمام ناملایمات را داشته باشد، و با هیچ چیز از میدان ارشاد خَلق در نرود. بزرگتر زحمت و سختترین رنج و تعب هادیان راه حق، معاشرت با جاهلان و دعوت بیخردان بوده و هست و از این جهت، اینها باید متصف به بزرگترین اخلاق حسنه باشند و باید قوه رفق و مدارا و حُسن عشرت در آنها به طوری باشد که با تمام جهالت جاهلان و بیخردان، مقاومت کنند. زودرنجی و کدورت و امراض عصبی، به کلی با این شغل شریف منافی است. (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 316 ـ 317)
تأمل در سخن معلم بزرگ اخلاق و عرفان، عالم عامل به احکام الهی نکاتی را به انسان میآموزد:
1. برای مقاصد بزرگ، اخلاق بزرگ و کریمانه لازم است و آنانکه این کرامت انسانی را ندارند، شایستگی رهبری مقاصد عالیه نیز ندارند.
2. ایستادگی در برابر ناملایمات و از میدان به در نرفتن و با زبان موعظه و ارشاد با مردم سخن گفتن، لازمة رهبری امت اسلام میباشد.
3. سختترین رنجها و زحمتها برخورد با جاهلان و بیخردان است که لازمة هدایت مردم و حفظ آرامش است.
4. رفق و مدارا و حُسن معاشرت با همه مردم و همه اقشار از ضروریترین لوازم هدایت مردم میباشد.
5. زودرنجی، کدورت و عصبانیت به هر نوع آن، ناپسند و منافی شغل انبیا است، زیرا نتایج بسیار نامطلوب و جبرانناپذیر در پی خواهد داشت و پیامبر بزرگ اسلام(ص) میفرماید:
«بعثت للحلم مرکزاً وللعلم معدناً وللصبر مسکناً» (مصباح الشریعه، ص 155)؛ من به عنوان مرکز بردباری و حلم و معدن و اصل علم و محل صبر و شکیبایی مبعوث شدم. و اینچنین بود که خود را بندة خدا و خدمتگزار مردم میدانست و میفرمود: لا أسْألُکُمْ عَلَیْهِ أجْراً انعام (6): 90)؛ من از شما اجر و سپاسی نمیخواهم. و بدینسان هیچگاه خود را طلبکار مردم نمیدانست. او خدایی میاندیشید و عمل میکرد و هرگز به غیر او توجه نداشت.
امام امت(س) میفرماید:
شیوة ائمه ما و اولیای خدا و انبیای خدا بوده است که خودشان را خدمتگزار مردم میدیدند و با حسن معاشرت و با رفتار انسانی، با رفتار الهی رفتار میکردند و کارهایی را که باید انجام بدهند، با همین حسن رفتار انجام میدهند. (صحیفة امام، ج 17، ص 79)
این اخلاق نیکو و شایسته در وجود پیامبر، چهرهای تابناک و خیرهکننده ساخته بود، آنگونه که دوست و دشمن در برابرش سر تعظیم فرود میآوردند و هرگز کوچکترین رنجشی از وجود مبارکش نداشتند. او در همه رفتارها و کردارش مراقب مردم بود و از اوصاف سلاطین و متکبران پرهیز داشت و هرگز نمیپسندید که با او همچون جابران و مستکبران رفتار کنند. او برای خویش جز عبودیت و انجام رسالت هیچ جایگاهی قائل نبود. چنانکه حضرت امام خمینی(س) میفرماید:
رسول خداصلیالله علیه وآله که علمش از وحی الهی مأخوذ بود و روحش به قدری بزرگ بود که یک تنه غلبه بر روحیات ملیونها ملیون بشر کرد ـ تمام عادات جاهلیت و ادیان باطله را زیر پا گذاشت و نسخ جمیع کتب کرد و ختم دایرة نبوت به وجود شریفش شد. سلطان دنیا و آخرت و متصرف در تمام عوالم بود باذن الله تواضعش با بندگان خدا از همه کس بیشتر بود؛ کراهت داشت که اصحاب برای احترام او به پا خیزند؛ وقتی وارد مجلس میشد پایین مینشست؛ روی زمین طعام میل میفرمود، و روی زمین مینشست و میفرمود: من بندهای هستم، میخورم مثل خوردن بنده و مینشینم مثل نشستن بنده... اینها و بالاتر از اینها سیرة آن سرور است و تواضع آن بزرگوار است. در صورتی که علاوه بر مقامات معنوی، ریاست و سلطنت ظاهری آن بزرگوار نیز به کمال بود. (شرح چهل حدیث 95 ـ 96)
ما اینک وارث این پیامبر بزرگ الهی هستیم که بهترین الگو و سرمشق ما خواهد بود و بشریت امروز به وجود او نیازمند است. نیاز به محبت و صلح و صفای او، نیاز به گذشت و بزرگواری او، نیاز به از بین بردن همه غرورها و تکبرها و خودخواهیها که منشأ بسیاری از جنایتها و خیانتهای عالم است.
تولدش بر همة تشنگان و نیازمندان به شخصیت یکتایش مبارک باد.
والسلام
17 ربیع الاول 1433