پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

میزگرد علمی دومین همایش اندیشه های فقهی امام خمینی(س)

متن کامل میزگرد اجزاء در تقیه مداراتی با حضور شهیدی و سروش محلاتی

دومین همایش اندیشه های فقهی امام خمینی(س) با موضوع اجزاء در تقیه مداراتی روز پنج شنبه سیزدهم بهمن ماه در محل مدرسه تخصصی فقه امام خمینی در قم برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، دومین همایش اندیشه های فقهی امام خمینی(س) با موضوع اجزاء در تقیه مداراتی روز پنج شنبه سیزدهم بهمن ماه با حضور طلاب و محققین در محل مدرسه تخصصی فقه امام خمینی در قم برگزار شد.

در این همایش یک میزگرد علمی با حضور حجت الاسلام و المسلمین شهیدی و حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی دو تن از اساتید و مدرسین حوزه علمیه قم صورت گرفت. متن کامل این میزگرد را در ادامه می خوانید:

مجری : بحث راجع به یکی از محورهای اساسی در بحث تقیّه است که محور اساسی هم در این خصوص، دیدگاه حضرت امام رحمة الله علیه است که با اجازه سرور گرامی و همچنین حاج آقا و عزیزان مقدمه‌ای را عرض می‌کنم و بعد بحث شروع شود؛ دو دیدگاه در رابطه با تقیه مطرح است، یکی اینکه تقیه متقوّم به ضرر است، به طوری که اگر انسان علم به عدم ترتّب ضرر داشته باشد اساساً تقیه‌ای نیست! و تخصصاً و موضوعاً خارج است، بنابراین تقیه مداراتی اساساً تقیه به حساب نمی‌آید بنا بر این دیدگاه، پس حداقل باید احتمال ضرر داده شود. دیدگاه اول بزرگانی از فقها که طرفدار این دیدگاه هستند، دیدگاه دوم دیدگاه حضرت امام رحمة الله علیه که نه تقیه متقوّم به ضرر نیست و خوف ضرر هم در آن اشباع نشده بنابراین این تقیه را به اقسام مختلفی تقسیم می‌کنند، خوفی، اکراهی، کتمانی و مداراتی.

البته یکی دو تا از این تقسیم‌بندی‌ها در نظرات عزیزان و بزرگان دیگر هم هست؛ علی ایّ حال می‌خواهم موضوع بحث مشخص شود که از دو بزرگوار کمال استفاده شود.

تقیه مداراتی هم گاهی حدوثاً و تدریجاً یک ضرری برایش مترتب نیست ولی گاهی حدوثاً ضرر نیست، اما تدریجاً ممکن است احتمال ضرر در آن باشد، بنابراین بنده دو بخش تقسیم کردم؛ اولاً اینکه آیا تقیه مداراتی داریم؟ اساساً تقیه یکی از اقسامش مداراتی است، مشروعیّت دارد، حالا یا به نحو وجوب یا استحباب و ثانیاً حکم وضعی‌اش چیست؟ که این هم در حقیقت دو بخش می‌شود، حالا در ادامه بحث این حکم وضعی را هم انشاء الله تقسیم‌بندی کنیم که بحث مفیدتر واقع شود، اما ابتداءً اگر صلاح بدانید این بحث را داشته باشیم که آیا اساساً تقیه مداراتی هم بنا بر ادله وجود دارد یا اینکه نه، اصلاً ما تقیه مداراتی نداریم، تا اینکه برسیم به بحث إجزاء در تقیه مداراتی.

حجت الاسلام و المسلمین شهیدی : راجع به بحث تقیه مداراتیه عرض کنم که ابتداءً تحلیلی که حضرت امام کردند برای تقیه مداراتیه اینست که «أن یکون المطلوب فیها نفس شمل الکلمة ووحدتها بتهدید المخالفین و جرّ مودّتهم من غیر خوف ضرر» که در الرسال جلد 2 صفحه 175 مطرح شده. در تقیه‌ی مداراتیه برخلاف تقیه‌ی خوفیّه توأم با خوف ضرر نیست بلکه صرفاً برای وحدت کلمه بین مسلمین است، بحث در این است که آیا تقیّه مداراتیه اساساً مصداق تقیّه است یا مصداق تقیّه نیست؟ اما اگر کسی گفت تقیّه مداراتیّه مصداق تقیّه نیست این بدان معنا نیست که تقیه مداراتیّه را قبول ندارد. ما قطعاً دلیل بر تقیه مداراتیه داریم، روایاتی که راجع به شرکت در نماز اهل‌سنت است، «من صلّی معهم کمن صلّی مع رسول الله فی الصف الأوّل» یا در روایات دیگر آمده است که صلّوا فی أشاعرهم، صلّوا فی مساجدهم، اگر اجازه بدهید برخی از این روایات را بخوانم که دلیل حضرت امام بر تقیّه مداراتیه تنها عنوان تقیّه نیست بلکه روایات خاصّه‌ای هست که این روایات خاصّه بدون اینکه لفظ تقیّه در آن مطرح بشود امر کرده است به مدارات با مردم که مدارات با مخالفین است. مثلاً صحیحه هشام کِندی که همان هشام بن حکم است، «قال سمعت أبا عبدالله علیه السلام یقول إیاکم أن تعملوا عملاً یعیّنوها به فإنّ ولد السوء یعیّره والده بعمله کونوا لمن انقطعتم إلیه زیناً و لا تکونوا علیه شیناً صلوّا فی أشاعرهم و عودوا مرضاهم واشهدوا جنائزهم و لا یسبقونکم إلی شیئٍ من الخیر فأنتم أولی به منهم» یا همان روایتی که خواندیم «من صلّی معهم فی الصّف الأوّل» صحیحه حماد بن عثمان «کان کمن صلّی خلف رسول الله 6 فی الصف الأوّل» در صحیحه ابن سنان: «صلوا معهم فی مساجدهم» یا در صحیحه علی بن جعفر «عن أخیه علیه السلام أنّه قال صلّی الحسن و الحسین علیهم السلام خلف مروان و نحن نصلّی معهم» پس اگر کسی بر صدق تقیه در تقیه مداراتیه اشکال کرد به معنای انکار امر به تقیه‌ی مداراتیّه و یا إجزاء آن به خاطر ادله‌ی خاصّه نخواهد بود، این یک مطلب.

مطلب دیگر اینست که حضرت امام معتقدند تقیه‌ی مداراتی که مختصّ به تقیه از عامه است در مقابل تقیه خوفیه و اسلامیّه که اختصاص به عامه ندارد، «کلّ من یخاف من ضرره» می‌توان با او تقیه خوفیه کرد. تقیه مداراتیه مخصوص عامه است، ایشان معتقدند از نظر حکم تکلیفی قطعاً تقیّه‌ی مداراتی جایز است بلکه ایشان یک تعبیری دارد و آن اینکه «لا یتوقّف جواز هذه التقیّه بل وجوبها علی الخوف علی نفسه أو غیره» که ممکن است به معنای وجوب تقیّه مداراتیّه تلقی شود ولی به نظر می‌رسد که امام تقیه مداراتیه را در مواردی که خوف ضرر است واجب نمی‌دانند، ممتدٌ به نیست، یا خوف هتک مذهب یا هتک شیعه نیست! در شرایط عادی تقیه‌ی مداراتیّه را ایشان ظاهراً واجب نمی‌دانند چون نه دلیل اقتضای وجوب آن را می‌کند و نه کسی به آن ملتزم شده که حتماً واجب است در جماعت اهل‌سنت شرکت کنیم، می‌توان در منزل نماز خواند.

وجوب تقیّه مداراتی در مواردی است که حفظ اصرار ائمه واجب است و لذا امام تأکید کردند «فوجب التقیه و کتمان السر» اینکه در مناسک دو مسئله است: یکی اینکه در هنگامی که نماز جماعت اهل سنت برگزار می‌شود تعبیر کردند در مناسک حضرت امام که از مسجد خارج نشوند و با آنها نماز بخوانند، هنگام اقامه نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبی مؤمنین خارج نشوند و در جماعت با سایر مسلمین شرکت کنند، یا مسئله دیگر در مکه و مدینه: نباید ترک کند. به نظر می‌رسد که این تشخیص یک موضوعی بوده که این کار را نکنیم هتک شیعه می‌شود و یا ممکن است مثال نماز جماعت نخواندن در هتل از باب نصیحت باشد و الا بعید است که یک حکم حکومتی ایشان داده باشند یا فتوایی بدهند! ظاهر اینست که یا تشخیص موضوع دادند که هتک حرمت تشیّع به این کار می‌شود، در آن زمان! البته فرق کرده. و یا نصیحتی بیش نبوده.

حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی:استاد معظم نکاتی در مورد تقیه مداراتی مطرح فرمودند، قهراً در این جلسه آنچه که برای ما مطلوب است اولاً و بالذات تبیین دیدگاه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه است ولی اگر فرصت و مجال بیشتری بود، بعد از تبیین نوبت به تحقیق هم می‌رسید. یعنی مبانی نظریّات حضرت امام و آراء حضرت امام را بررسی کردند که تبیین آن مجال واسعی می‌طلبد. برای تبین نظر حضرت امام، شاید یک راه مناسب این باشد که یک مقایسه اجمالی صورت بگیرد بین آنچه را که ایشان فرمودند و فقهای دیگر بیان کردند، تا تفاوت و امتیاز معلوم شود. قبل از اینکه این تفاوت را عرض کنم یادآوری می‌کنم که بحث تقیّه مداراتی از مسائلی است که برای امام به شکل بسیار جدّی مطرح بوده، در واقع از زمانی که ایشان قلم به دست گرفته‌اند و در مسائل فقهی وارد شده‌اند تا پایان عمر اهتمام به این موضوع داشتند. بنده احتمال می‌دهم که اول بحث فقهی که ایشان نوشته‌اند رساله تقیّه است و جهتش اینست که امام کتاب الطهاره را که در قم آغاز کردند ابتدا مباحث فقهی را خودشان نمی‌نوشتند و تألیف نمی‌کردند، بعد شروع به نگارش کردند.

اما در آن قسمت اوّل که هنوز دست به قلم نبرده بودند، در ضمن مباحث وضو وقتی به بحث تقیّه رسیدند توقف کردند و بحث تقیّه را مفصل مطرح کردند و همان جا رساله‌ای را در این باب نوشتند که این رساله پیش از بقیه‌ی مباحث کتاب الطهاره است که بعداً ایشان سه جلد کتاب الطهاره را تألیف کردند و حالا بد نیست که کسانی که اهل پژوهش هستند یک مقایسه‌ای هم بکنند بین رساله‌ی تقیه امام با تقریرات بحث تقیه که مرحوم آیت الله العظمی فاضل داشتند، یک تفاوت‌هایی بین این دو هم هست که قابل توجه است، بعد این مطلب را در کتاب مکاسب محرمه مجدداً پیگیری کردند به تفصیل و در آخرین بحث فقهی ایشان که بحث خلل است به بحث تقیه مداراتی آمدند که بحث‌های فقهی امام در حوزه نجف به پایان رسید، ولی در طول این ده سالی که رهبری نظام را داشتند، مکرراً در این باره بخصوص در پیام‌های حجّ‌شان نکاتی را بیان کردند.

این سیری که در حدود 40 سال تقریباً طول می‌کشد از زمانی که رساله تقیه را تألیف کردند تا پایان عمر شریفشان قابل بررسی است که چطور امام این خط را دنبال کردند و اهتمام داشتند، نظر فریقین چند نکته است که تفاوت امتیاز نظر امام را نشان می‌دهد؛

نکته اول: تلقی امام رضوان الله تعالی علیه از تقیه مداراتیّه با تلقی بسیاری از فقها از نظر تعریف تقیه مداراتی متفاوت است، همانطور که الآن عبارت حضرت امام را مطرح کردند، امام غرض از تقیه مداراتی را این می‌دانند که کلمه مسلمین وحدت پیدا کند، امّت اسلامی به هم نزدیک شود، این را تصریح فرمودند. در حالی که این تعبیر در کلمات بسیاری از فقهای دیگر به این شکل دیده نمی‌شود، مثلاً مرحوم استاد بزرگوار حضرت آیت الله العظمی میرزا جواد آقای تبریزی رضوان الله تعالی علیه بحث تقیه مداراتی را مطرح کردند و در تألیفشان هم آوردند، اما تعبیر را ببینید و با آن تعبیری که از امام خوانده شد مقایسه کنید، «لا ینبغی التأمّل» ـ این در بحث کتاب الطهاره‌ی مرحوم تبریزی است ـ «فی استحبابها» حالا درباره استحباب وضو بعد عرض خواهم کرد «فیما کانت موجبة لجلب محبّتهم والاُنس مع الشیعة» محور تقیه مداراتی از نظر ایشان اینست که محبّت عامه را به خود جلب کردن و زمینه‌ی برای اُنس آنها با شیعه فراهم کردن، نگاه نگاه مذهبی است یعنی برای اینکه این مذهب و پیروان این مذهب بتوانند در برابر عامه راحت باشند مخالفت و ایذای آنها از بین برود، ما در جماعت آنها شرکت می‌کنیم، محور این است، ما محور تقیّه مداراتی هستیم و تقیه مداراتی چعل شده برای حفظ این مذهب.

تلقی امام این نیست، می‌تواند تقیه مداراتی این فایده را هم داشته باشد، اما تلقی امام اینست که تقیه مداراتی می‌تواند امّت اسلامی را به هم نزدیک کند و جلوی اختلاف امّت را بگیرد، نه اینکه آنها را به سراغ ما بیاورد، این تعبیراتی که امام داشتند اینجا نیست، یا حداقل بنده چنین چیزی را در فرمایشات این بزرگان برخورد نکردم، این یک نکته.

نکته دوم اینکه حالا تقیه مداراتیّه تقیه هست یا نیست موضوعاً؟ تقیه مداراتی را فرمودند ما می‌پذیریم ولی تقیه‌ی مداراتیّه مصداق واقعی تقیه نیست. اینجا عرضی هست و آن اینست که چه فرقی می‌کند که ما بپذیریم یا نپذیریم که تقیه مداراتی تقیه هم هست یا نیست؟ مصداق واقعیّ تقیه است؟ تفاوت در اینست که ادله‌ای که موضوعش تقیه است و احکامی برای تقیه اثبات می‌شود ما از آن ادله می‌توانیم استفاده کنیم یا نه؟ این خیلی مهم است. وقتی در روایت هست «لا دین لمن لا تقیّه له» این شامل تقیه مداراتی هم می‌شود؟ یا فقط باید از آن صلوا فی مساجدهم استفاده کنیم و عنوان تقیه ندارد و آن ادله‌ی عامه‌ی تقیه هم نمی شود استناد کرد، این برای ما مهم است!

روایتی را الآن حضرت استاد خواندند از صحیحه هشام، خوب بود که استاد این روایتی را که الآن خواندند، جمله‌ی پایانی را هم می‌خواندند، روایت از اینجا آغاز می‌شود «إیاکم أن تعملوا عملاً نعیّر به» و بعد حضرت فرمودند «صلوا فی أشاعرهم، عودوا مرضاهم واشهدوا جنائزهم»‌ همین. روایت تمام شد که ما دیگر ندانیم که آیا این کارها مربوط به تقیه می‌شود و مصداق تقیه هست یا نیست؟ اگر روایت تا اینجا بود بله، نمی‌دانستیم مصداق تقیه شد یا نه؟ ماهیّـت تقیه دارد یا نه؟ ولی در ادامه دارد که قسم خوردند «والله ما عبد الله بشیءٍ أحب إلیه من الخباء، قلت و ما الخباء؟ قال التقیة» پس معلوم می‌شود این «صلوا فی أشاعرهم، عودوا مرضاهم واشهدوا جنائزهم» این تقیه است، عنوان تقیه را مترتب می‌کنند و می‌فرمایند این محبوب حق تعالی است، نمی‌شود از این روایاتی که صدرش را ما حمل بر تقیه مداراتی می‌کنیم ذیلش را غافل شویم و بگوئیم مدارا در صدر آمده، اما معلوم نیست تقیه هست یا تقیه نیست؟! ذیلش تکلیف را مشخص کرده که مصداق تقیه است و چنین تقیه‌ای محبوب است.

اما مطلب دیگری که اینجا مطرح است اینست که آیا حضرت امام تقیه مداراتی را واجب می‌دانند یا مستحب؟ جماعتی از فقها و بزرگان از جمله مرحوم شیخ انصاری رضوان الله علیه در رساله تقیه فرموده‌اند که تقیه مداراتی مستحب است، یک استدلالی هم ایشان برای استحباب ذکر فرموده‌اند و چون ایشان تقیه را مبناءً دائر مدار خوف می‌دانند می‌گویند اگر تقیه مداراتی نباشد زمینه‌ی برای خوف و ضرر نسبت به شیعه بالأخره فراهم می‌شود. حالا من کاری به این استدلال ندارم، بهر حال ایشان قائل به استحباب است.

حجت الاسلام و المسلمین شهیدی: یک استقلال دیگر هم دارد ایشان که امعقی بر حذر است و دار بر موجود نیست.

حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی: حالا آنچه که من می‌خواهم خدمت شما عرض کنم اینست که امام قائل به استحباب‌اند یا قائل به وجود هستند، حضرت استاد ظاهراً استیحاش داشتند از اینکه امام قائل به وجوب در تقیّه مداراتی باشند و این را یک حکم سنگینی تلقی می‌کردند ولی عبارت‌های امام در وجوب صریح است و عبارت‌های مکرر دارد، این تعبیر حضرت امام را ببینید، در همان رساله تقیه «الزاهد أن المصالح النوعیه صارت سبباً لإیجاب التقیّه عن المخالفین فتجب التقیّه و کتمان السرولو کان مأموناً و غیر خائفٍ علی نفسه و غیره» تقیه خوفیه واجب، ولی در صورتی که خوف بر خود و خوف بر غیر خود از مؤمنین دیگر وجود نداشته باشد، ایشان تعبیر وجود به کار بردند، ظاهر ادله هم همین مطلب را می‌رساند، بخصوص اگر ما بگوئیم عنوان تقیّه بر مدارای با عامه صدق می‌کند آن وقت روایاتی که شبیه به این «لو قلت إنّ تارک التقیّه کتارک الصلاة لکنت صادقاً» و امثال اینها که خود علما هم استناد کرده‌اند بر اینکه این لحن، لحن وجود است، فقط در اینکه آیا انطباق بر تقیه مداراتی پیدا می‌شود یا پیدا نمی‌شود ممکن است کسی تردید کند، ولی لسان لسان وجود است، اینها هم به کمک ما می‌آیند و مسئله اصلاً این نیست که آیا جماعت در هتل برگزار بشود یا در هتل برگزار نشود! این تعبیراتی که ایشان دارند لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفریق صفوف مسلمین است احتراز کنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند، حالا نماز خواندن در هتل و جماعت را شما دنبالش هستید که عنوان دیگری برایش پیدا کنید و بگوئید لازم هست یا لازم نیست! تشخیص موضوع بوده یا نه؟ اما نسبت به آنچه که مُفاد همین روایات مدارای با عامه است تعبیرات مکرّری از امام است، ایشان لازم می‌شمارند و مقتضای آن دلیلی هم که ایشان می‌آورند همین وجوب است، چون وحدت کلمه‌ی مسلمین را ایشان به غایت برایش اهمیّت قائل هست و معنا ندارد که آن تقیه‌ای که در جهت وحدت امّت اسلامی هست که خودش از اغراض مهمه‌ی شارع است، طریق برای او و تقیه‌ی برای او مستحب باشد، این قابل تعقّل نیست.

عرض من اینست که به طور کلی نگاه امام در موضوع تقیّه مداراتی با نگاه فقهای دیگر متفاوت است، با شیخ متفاوت است، با مرحوم آیت الله خوئی متفاوت است و استدلال هم فرصت نداریم، فقط می‌توانیم توضیح بدهیم که امام در باب تقیه مداراتی چه فرمایشی دارند و بس. اجزا و غیر اجزا مسائل ثانوی است.

مجری: اینکه ما مداراتی را تسمیه تقیه به عنوان تقیه حساب کنیم آیا نقشی در استدلال دارد یا نقش ندارد؟ هر چند که در روایت تصریح شده به مدارات به تقیّه ولی آیا این تقیه نقش در استدلال دارد یا اینکه نقش ندارد؟ اگر خود مدارات را هم ما بررسی کنیم نتیجه همان است که فرضاً حضرت امام به آن رسیده، این بخش را شما توضیح بفرمایید تا برسیم به بخش بعدی.

حجت الاسلام و المسلمین شهیدی : در این شکّی نیست که اگر ما به عمومات تقیّه تمسّک کنیم برای تقیّه مداراتیّه هم محدوده‌ی تقیّه‌ی مداراتیه گسترده می‌شود و هم ادله‌ای که بر جواز یا وجوب تقیّه‌ی مداراتیّه، و همینطور بر إجزاء آن اقامه می‌کنیم ادله‌ی گسترده‌تری هست، بحث این نیست و ما هم از این جهت اشکال نکردیم، بحث در این بود که آیا کسی که منکر صدق تقیه است بر تقیه مداراتیّه، این مساوی است با انکار او نسبت به تقیّه‌ی مداراتی، ما این را عرض کردیم که مساوی با انکار نیست. حضرت امام البته دو دلیل بر تقیه مداراتیّه آوردند، یکی عمومات تقیه‌ای است که در آن لفظ اضطرار نیست، این را اجازه بدهید من بازتر عرض کنم؛ ما در ادله‌ی تقیه سه طائفه از روایات داریم، یک طائفه تقیه را همراه با اضطرار مطرح فرمودند. در این روایات که به عنوان مثال عرض می‌کنم صحیحه فضلا «التقیّة فی کل شیءٍ یضطر إلیه ابن آدم فقد أحلّه الله» البته بنا بر نقل معروف این روایت، نه نقلی که در محاسن برقی است که اینطور آمده که «التقیّة فی کل شیء و کل شیءٍ یضطرّ إلیه ابن آدم فقد أحلّه الله» بنابر نقل محاسن برقی دو جمله‌ی مستقله می‌شود، اما بنا بر نقل صاحب وسائل و کتب روایی دیگر التقیّة فی کلّ شیءٍ یضطرّ إلیه ابن آدم فقد أحلّه الله، اینها با اضطرار و تقیه همراه شده، یا مثلاً‌موثقه سماعه، «إذا حلف الرجل تقیةً لم یضرّه إذا هو أکره أو اضطرّ إلیه» حضرت امام فرمودند این طائفه راجع به تقیّه خوفی است.

طائفه دوم طائفه‌ای است که مطلق تقیّه را مطرح فرموده، مثل صحیحه ابی الصباح کنانی «ما صنعتم من شیءٍ أو حلفتم علیه فیه من یمینٌ فی تقیّة فأنتم منه فی ؟؟؟ » ایشان فرمودند این اعم است از تقیه خوفیه و مداراتیه.

یا موثقه مسعدة بن صدقه «کل شیء یعمل المؤمن بینهم لمکان التقیّه مما لا یؤدّی إلی الفساد فی الدین فإنّه جاز» چون فرمودند این طائفه ثانیه اعم از تقیه خوفیه و مداراتیه است، طبعاً دلیل بر اجزاء هم در هر دو تقیّه خواهد بود که بعداً عرض خواهیم کرد.

ـ این لا دین لمن لا تقیة له هم به شکل مطلقات است؟

ـ طبعاً چون لفظ اضطرار در آن نیست می‌شود از طائفه‌ی ثانیه شمرده شود که این را البته بعداً توضیح می‌دهم.

ـ این لا دین لمن لا تقیة له که می‌شود گفت اصل تقیّه را می‌خواهد بیان کند این ...

ـ طائفه ثالثه را حضرت امام فرمودند فقط مختص به تقیه مداراتیه است که شامل تقیه خوفیه نمی‌شود مثل صحیحه هشام «صلوا فی اشاعرهم عودوا مرضاهم» که ذیلش هم هست که «والله ما عبد الله بشیءٍ أحب إلیه من الخباء، قلت و ما الخباء؟ قال التقیه» ولی خود ایشان این روایت را شامل تقیه خوفیّه ندانستند، نکته‌اش را هم عرض کردند.

حضرت امام از این سه طائفه روایات تقیه طائفه‌ی اول را که تقیه همراه با لفظ اضطرار آمده شامل تقیه مداراتیه نمی‌دانند، ولی طائفه ثانیه و ثالثه شامل تقیه مداراتیه می‌شود و ایشان استفاده می‌شود که تقیه مداراتیّه از عامه مشروع است مطلقا، که البته کسانی که فقط دلیل دوم حضرت امام را قبول دارند بر مشروعیّت تقیّه مداراتیه که روایاتی است که در مورد نماز با عامه یا مثلاً وضوء به کیفیت عامه مطرح شده، اگر فقط ما دلیل دوم را از امام بپذیریم تقیّه مداراتیّه منحصر به مسئله‌ی نماز می‌شود، ولی حضرت امام چون دو دلیل قائل‌اند، هم عمومات تقیه و هم روایات خاصّه‌ی در امر به مشارکت در نماز جماعت عامه و شبه عامه، طبعاً تقیّه‌ی مداراتیه را گسترده.

عرض ما اینست که این روایاتی که امر به حضور در جماعت عامه می‌کند یا تعبیر می‌کند که عودوا مرضاهم، که اینها علی القاعده است، بحث ما در مواردی است که برخلاف وظیفه اولیه می‌خواهیم کاری کنیم، اینکه ایشان فرمودند وحدت کلمه، اینها ربطی به روایات خاصّه ندارد، وحدت کلمه‌ی بین مسلمین که به غرض تقویّت اسلام است مطلوب نفسی است، دلیل خاص نمی‌خواهد، «واعتصموا بحبل الله و لا تفرقوا» تفرقه مبغوض نفسی نیست، وحدت کلمه هم محبوب نفسی نیست، وحدت کلمه‌ی حول الإسلام، واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا، اگر وحدت ما با اهل سنت موجب تقویت اسلام راستین بشود بحثی ندارد، دلیل خاص اصلاً نمی‌خواهد، عمومات داریم، یا مثلاً اینکه فرمودند وجوب تقیّه‌ی مداراتیّه که امام تعبیر کرد و تعبیرش این بود که حفظ سر واجب است، ما روایات متعدده‌ای داریم راجع به اینکه واجب است اصرار ما را حفظ کنید، در آن بحثی نیست، اما عرض من این بود که بعید است حضرت امام تقیّه‌ی مداراتیّه را به طور مطلق واجب بداند، جلوگیری از تفرقه‌ی مسلمین که موجب تضعیف اسلام است که واضح است واجب است، تفرقه بین مسلمین که منجر به تضعیف اسلام بشود، مگر کسی شک دارد در حرمتش، کاری که موجب هتک شیعه یا هتک اسلام بشود کسی مگر در حرمت آن شک دارد؟! اما عرض من این بود که بعید است حضرت امام بفرمایند هر کاری که مصداق تقیّهی مداراتیّه است واجب است، پس اگر اینطور است همه حجاج که به مدینه می‌روند باید بروند پنج وعده نماز را با اهل سنت شرکت کنند و نماز صبح‌شان هم در خانه نخوانند، نماز جمعه هم شرکت نکنند، به نحو واجب عینی تعیینی، این را خود حضرت امام هم نفرمود!

و لذا آن عبارت یعنی اینکه هنگام اقامه‌ی نماز جماعت آنها از مسجد خارج نشوید، تعبیر این بود: «هنگام اقامه نماز جماعت در مسجدالحرام و مسجد النبی مؤمنین خارج نشوند و در جماعت با سایر مسلمین شرکت کنند» متفاهم از این گونه عبارتها اینست که حضرت امام می‌خواهند بفرمایند نباید تفرقه بین مسلمین ایجاد شود، نباید هتک مذهب شود! این مطلب بسیار صحیحی است اما آیا وجوب تقیّه مداراتیّه هم اگر ما گفتیم، به همین مقدار اکتفا می‌شود؟ و وجوب تقیّه مداراتیّه مگر مختص است به حضور در نماز جماعت آنها؟ کارهای دیگری هم هست و شما باید ملتزم شوی که ما برویم در میان عامه که زندگی می‌کنیم طبق مذهب آنها طلاق بدهیم، بدون حضور شاهدین عدلین در محاکم اهل سنت طلاق بدهیم از باب تقیه مداراتی و این واجب است، نه حضرت امام و نه فقیه دیگر قائل به این مطلب نشدند.

مثلاً تقیه مداراتیه که اختصاص به مکه و مدینه ندارد! الآن شیعیان در سیستان و بلوچستان واجب است مساجد خودشان را تعطیل کنند و در مساجد اهل سنت از باب تقیّه مداراتیّه به مولوی‌ها اقتدا کنند. خود امام به این مطلب سفارش می‌کردند، آنچه که هست تفرقه بین مسلمین، آن هم نه هر تفرقه‌ای، تفرقه‌ای که موجب ضعف اسلام شود، قضا و قیاسات عامه است. حالا اگر نماز جمعه مولوی کذا در سیستان و بلوچستان یک شیعه حاضر نشود و همه شیعیان معاقب‌اند؟ چون واجب کفایی را ترک کردند. چرا در نماز جمعه آنها شرکت نکردند؟

مجری:اگر وحدت مسلمین حاصل شود ولو با عده‌ای که بروند در نماز آنها شرکت کنند به شکل وجوب کفایی، که می‌شود به حضرت امام نسبت داد.

حجت الاسلام و المسلمین شهیدی : اگر یک جایی باشد که شرکت نکنیم در نماز جماعت یا نماز جمعه‌ی اهل سنت، هتک مذهب بشود، این قضا و قیاسات عامه است، معلوم است که باید به حدّی شرکت کنیم که اسلام و مذهب هتک نشود ولی این غیر از تقیّه مداراتیّه است به عرضه العریض، آن ذیلی هم که ایشان فرمودند که «والله ما عبد الله بشیءٍ أفضل الخباء قلت و ما الخباء؟ قال التقیة» عرض کردم خود حضرت امام آن روایت را به عنوان تقیه مداراتیه فقط ذکر کردند، با اینکه اگر عموم تقیه بود که شامل تقیه خوفیه هم می‌شد، این ذیل ظاهر از تقیّه‌ی در آن یعنی کتمان و پنهان‌کاری است، قلت وما الخباء؟ قال التقیة. تقیه یک معنای عرفی‌اش که حداقل با قرینه در آن استعمال می‌شود پنهانکاری است، ما در این روایت قرینه داریم به خاطر اینکه موردش مورد عودوا مرضاهم، صلوا فی أشاعرهم، لا تکونوا علینا شیئاً، این همان تقیه‌ی مداراتیّه با قرینه است، بحث در مواردی است که بدون قرینه تقیّه استعمال می‌شود، کسانی که مثل مرحوم شیخ انصاری، مثل مرحوم آقای خوئی، می‌گویند تقیّه به اطلاقها شامل تقیّه‌ی مداراتیّه نمی‌شود، چون تقیّه از وقایه می‌آید و ظاهر وقایه یعنی حفظه الضرر و آقایان شواهدی هم دارند و اینکه می‌گویند تقیّه شامل تقیه‌ی مداراتیّه نمی‌شود، این را می‌گویند اگر بنا باشد تقیه مداراتیّه مطلقا جایز باشد، بسیار خوب، اگر یک فرقه‌ای از اهل سنت غنا را جایز می‌دانند، مجلس غنا تشکیل دادند بسم الله! بروید در مجلس غنا شرکت کنید از باب تقیه و جلب محبّت آنها و یا طلاق بدهید بدون حضور شاهدین عدلین، بدون هیچ گونه اضطرار و به این هم اکتفا کنید، فقط برای اینکه بگویند عجب شیعه‌های خوبی هستند که با ما تفرقه ندارند و یا مثلاً سنی‌ها گوشت‌هایی را حلال می‌دانند که ما حلال نمی دانیم! ماهی‌های بی‌فلس را حلال می‌دانند، مار ماهی را حلال می‌دانند، خرچنگ را حلال می‌دانند، بسم الله سر سفره اهل سنت بخوریم، حالا من نمی‌گویم شرب مسکر که در غیر خمر حلال می‌دانند، اینکه یک مقدار آب بریزیم که اسکار فعلی‌اش از بین برود و بخوریم، حالا روایت دارد که ثلاثٌ لا أتقی فی إنّ أحداً، شرب مسکر را نمی‌گویم! اما گوشت‌های حرام را بخوریم از باب تقیه‌ی مداراتیه، خودمان هم یک آوازی بخوانیم از باب تقیه مداراتیّه، چون بعضی از فرق اهل سنت غنا را جایز می‌دانند.آقایان می‌گویند عمومات تقیه شامل نمی‌شود، که به نظر ما هم فرمایش آقایان درست است.

ما عرضمان این است که عمومات تقیّه طبق نظر برخی از بزرگان شامل تقیه‌ی مداراتیّه نمی‌شود و لذا به این عمومات تمسّک نمی‌کنند. حضرت امام معتقد است که عمومات تقیه شامل تقیه مداراتیه می‌شود و ما عرضمان اینست که ایشان هم بعید است که قائل بشود به وجوب تقیه مداراتیه به قول مطلق، لا ایمان لمن لا تقیّة له، که اقایانی مطرح فرمودند! این یعنی کسی که اصلاً اهل تقیّه نیست، نفی صرف الوجود تقیه می‌کند، کسی که به صرف الوجود تقیّه پای بند نیست، ایمان ندارد. مثل مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آقای خوئی که می فرمایند اصلاً تقیه ظهور ندارد در تقیه اضطراریّه، ولی کسی که مثل حضرت امام قائل است که تقیّه شامل تقیه مداراتیّه هم می‌شود لا ایمان لمن لا تقیّه له، یعنی کسی که صرف الوجود تقیّه را ترک می‌کند، یعنی به جمیع اقسام تقیّه، همه این اقسام تقیه را ترک کند، ایمان ندارد! اما اگر کسی بعض اقسام، مثل اینکه می‌گوئیم لا دین لمن لا صوم له، نه اینکه هر روز روزه بگیریم، یعنی کسی که صرف الوجود صوم را ترک می‌کند که قدر متیقّنش همان صوم شهر رمضان است این دین ندارد و لذا خودِ حضرت امام هم به این روایت استدلال نکردند برای وجوب تقیّه مداراتیّه.

به نظر می‌رسد که عمده دلیل بر تقیّه مداراتیّه، همان که مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آقای خوئی هم فرمودند همان ادله‌ی خاصه‌ای است که ولو در نماز وارد شده ولی یک تعبیری دارد که لا تکونوا علینا شینا و کونوا لنا زینا صلوا فی اشاعرهم، ما دو نکته از آن می‌فهمیم، یکی اینکه ما باید کاری کنیم که اهل سنت نظرشان به ما مثبت بشود، این از روایت استفاده می‌شود که روایت دیگر هم اشاره به این مطلب کرده که بگذارید بگویند هؤلاء اصحاب جعفر علیه السلام، اصحاب جعفر بن محمد اینها هستند، اینها آدم‌های خوش اخلاق و ملتزم هستند، این از روایت استفاده می‌شود. اما راجع به بحث إجزاء در خصوص نماز و شبه نماز مثل وضو است که اگر فرصتی بود بعد عرض خواهم کرد.

فرض این شد که فقط دلیل در این روایت صحیحه هشام نیست، اگر دلیل شما بر تقیه مداراتیه فقط همین روایت است، که این که نظر حضرت امام نشد، فرض اینست که شما قبول دارید عمومات تقیّه شامل تقیّه مداراتیّه هم می‌شود.

مجری: حضرت امام کجا به عمومات تمسّک کردند؟

حجت الاسلام و المسلمین شهیدی: ایشان در رسائل صفحه 201 صریحاً می‌فرمایند ما سه طائفه در روایات تقیه داریم، طائفه دوم و سوم در مورد تقیّه مداراتیّه است، البته طائفه ثانیّه اطلاق دارد، هم تقیّه خوفیه را می‌گیرد و هم مداراتیّه را، صریحاً فرمودند این هم دلیل بر جواز تقیّه مداراتیه است و هم دلیل بر إجزاء آن. حالا اجزاء را بنا شد اگر فرصت باشد بعد عرض کنیم، چون اصل محور بحث هم إجزاء بوده، من فکر می‌کنم اگر وارد بحث اجزاء شویم بهتر است، اما در همین حدّ عرض کنم که دلیل ایشان فقط صحیحه هشام نیست که شما می‌فرمایید این روایت بیش از این دلالت نمی‌کند که لا تکون علینا شینا، ایشان به عمومات تقیّه تمسّک می کنند، طبعاً این عمومات اختصاص به آنچه شما فرمودید نخواهد داشت.

یک بحثی هست که مرحوم محقق همدانی مطرح فرموده که آیا تقیه‌ی مداراتیّه مختص است به زمان شرکت عامه و در بلادی که عامه شرکت دارند! بعد خودش این اختیار را می‌کند که این روایات تقیه مداراتیه مربوط می‌شود به آن بلادی که عامه شوکت دارند، این فرمایشی که از حضرت نقل فرمودید مشابه همان فرمایش محقق همدانی است که اگر یک بلد شیعه بود و اقلیّتی اهل سنت بودند اینجا دیگر تقیه‌ی مداراتیه معنا ندارد. اینکه یک اقلیتی در تهران بودند و یا یک کنفرانسی تشکیل دادند، علمای اهل سنت هم آنجا آمدند آیا می‌شود آنجا آن عالم سنی را جلو بیندازند و شیعه به آن اقتدا کنند؟

مجری: چه منافات با بحث تقیه مداراتی حضرت امام ندارد؟! فرض کنید یک جایی هم اگر اهل سنت هست این هم غرض مدارات به وجود می‌آید، در تهران و در جای دیگر...

حجت الاسلام و المسلمین شهیدی: منافات ندارد، تقیه‌ی مداراتی در بلادی که اهل سنت غلبه دارند ممکن است فقط در همین مورد باشد، البته لا تکونوا علینا شینا، فرق می‌کند، او لا تکونوا علینا شینا ابای از تخصیص دارد، هر جا که باشی باید شین بر ائمه نباشیم، آن بحث دیگری است، اما اینکه ما تقیه‌ی مداراتیه به عرضه العریض را قائل شویم، این مختص به بلادی است که غلبه با اهل سنت است، ممکن است در ایران هم بعضی از بلاد غلبه با اهل سنت باشد.

حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی: در تفسیر کلمات امام مبنا متن فرمایشات امام بود، در تحقیق برای ادله جای نقد و انتخاب رأی دیگر است، ولی آنجایی که می‌خواهیم تبیین کنیم باید برای هر استنادی به ایشان دلیل کافی داشته باشیم. اینکه لازمه‌ی این کلام این است که به مولوی باید اقتدا کرد! این چیزی را ابطال نمی‌کند، بالاتر از این هم در فتاوای حضرت امام هست، لازمه‌اش اینست که ما در نماز جمعه فلانی شرکت کنیم، ثم ماذا؟ وقتی که حضرت امام می‌آیند این روایت را مبنا قرار می‌دهند که ما صنعتم من شیءٍ و این را شامل تقیه مداراتی می‌دانند و تصریح می‌کنند، ما صنعتم من شیءٍ أو حلفتم علیه من یمینٍ فی تقیةٍ فأنتم منهم فی سعة، هر قرینه‌ای که بر خلاف این اطلاق و عموم باشد، ما می‌پذیریم و الا به این ظاهر اخذ می‌کنیم، چرا بگوئیم که نه، امام منظورشان این نیست حالا تعبیر خود امام، این دلیل ایشان.

تعبیر ایشان؛ «الظاهر منها» یعنی در تقیه مداراتی «الترغیب علی العمل بطبق آراءهم و أهواءهم» هم آراء است و هم أهواء است «الظاهر منها الترغیب علی العمل بطبق آراءهم و أهواءهم و احیان الصلاة فی اشاعرهم و کذا سایر الخیرات» این تغییرات را امام دارند، ممکن است که یک فقیه و مجتهد این نظر را نپذیرد بگوید من یک نظر دیگری دارم، بسیار خوب! دلیل بر این نیست که تعبّدی وجود داشته باشد، ولی به هرحال این تالیفاسد نیست که حالا نماز جمعه آنها ما شرکت نکردیم چه می شود؟ همه مؤاخذه می‌شوند؟ بفرمایید که بله همه مؤاخذه می شوند! این تالیفاسد است؟ این نشد. آنچه که هست اینست که امام در تقیه مداراتی حرف دیگری غیر از فرمایش رایج بین فقها دارند یا ندارند؟ بله دارند. چرا؟ بحث بحث إجزاء نیست، مرحوم آیت الله خوئی هم قائل به إجزاء است، تعبیر مرحوم آقای خوئی اینست، در تقریرات کتاب الصلاة‌شان می‌فرمایند «إن الصلاة معهم» یعنی با عامه «لیست کالصلاة خلف الإمام العادل و إنّما هی علی ما یستفاد من الروایات صورة صلاةٍ» همه حرف روی این یک کلمه است و تفاوت اینجاست «من صلی معهم کمن صلّی مع رسول الله یا خلف رسول الله» امام برداشتش این است که این نماز واقعی است، «ما عبد الله بشیءٍ» أحبّ از تقیه که این را اهم می‌دانند، نماز واقعی است و ثواب واقعی را می‌برد چون نماز واقعی را خوانده، بحث در صورت سازی نیست، بحث در نمایش نیست که ما با آنها دُلا و راست می‌شویم! صورت صلاة چرا اینجا به کار رفته؟ امام با این مخالف است، می‌گوید این نماز است، شرع مقدّسی که عدالت را یا ایمان را شرط امامت جماعت قرار داده اولاً و بالذات تقیّةً همین شرط را القاء کرده، دست شرع است و ما مطیع شرع هستیم، لذا در روایت هست که اگر در خانه‌تان نماز خواندید وضو بگیرید و دومرتبه بروید با اینها نماز بخوانید! اگر بنا به صورت سازی بود احتیاج به وضو گرفتن نبود، چون آنها که وضو را کشف نمی‌کردند که من با وضو هستم یا بی‌وضو هستم؟! روایت دارد که وضو بگیرید و بروید، بعد از اینکه نمازتان را خواندید، این تفاوت است و یک تفاوت مهم اینست که شیخ رضوان الله تعالی علیه، فقهای دیگر، بزرگواران بعدی، اینها نظر مبارکشان اینست که در تقیّه مداراتی ما به این چند موردی که در روایت آمده بسنده می‌کنیم و این چند مورد، بعضی‌هایش بالذات جایز است، مثل حضور در تشییع جنازه آنها و عیادت از مریض‌هایشان و بعضی‌ها هم القاء یک شرط است مثل حضور در جماعت آنها، غیر از این چهار تا و پنج مورد، حالا مباحاتش را می‌شود تأمین داد. بیشتر از این چیز دیگری هم برای تقیه مداراتی هست یا نه؟ می‌فرماید نیست، امام می‌فرمایند تقیه مداراتی اختصاص به این چند مورد ندارد، تقیه مداراتی خودش یک مبنای خاصی دارد و روی آن مبنا عام است، فرمایش مرحوم آقای تبریزی را که یک قسمتش را من خواندم را ببینید، ادامه عبارت ایشان این است که بعد از اشاره به آن روایت صلاة در مساجدشان «فجواز التقیة» این را در باب تقیّه مداراتی می‌فرمایند، یعنی تقسیم می‌کنند و این عبارت مربوط به تقیه مداراتی است «فجواز التقیّه یحتاج إلی ورود نصٍّ فی جوازها أو العلم بعدم الفرق بین مورد النفس و بین ما یلحق به» یا در هر مورد دلیل باید بر جواز داشته باشیم یا باید علم پیدا کنیم بین موردی که دلیل بر جواز دارد و مورد آخر، هیچ فرقی وجود ندارد، یعنی القاء خصوصیّت قطعی بتوانیم بکنیم و الا تقیه مداراتی جایز نیست. این مبنایی است که ایشان دارند.

مرحوم شیخ رضوان الله تعالی علیه هم در رساله تقیه و شیخ انصاری هم همین مطلب را فرمودند، تمام تلاش امام این است که تقیه مداراتی را طبق یک قاعده در بیاورد با این عموماتی که مطرح کرده و ملاک را هم تغییر می‌دهد، امام نمی‌گوید تقیه مداراتی کنید برای اینکه آنها شما را دوست داشته باشند، امام می‌فرمایند تقیه مداراتی برای اینکه وحدت اسلامی حفظ شود، حالا می‌فرمایید که این قابل التزام نیست، بسیار خوب! من نمی‌گویم قابل التزام هست، اگر قابل التزام بود که این تغییرات اصلاً اتفاق نمی‌افتاد. همین که الآن ما می‌بینیم بعد از حضرت امام اوضاع و احوال حجّ و فتاوای حج و عمل حجاج ایرانی عوض شده در رغبت به نماز جماعت اهل سنت و عدم حضور آنها همه معلوم است که برای کسی قابل التزام نیست، حرف‌های امام قابل التزام نیست بر این آقایان، ولی امام حرفش این بود علی ایّ حال. فرمایش امام این بوده و لذا الآن فتوا این است که می‌خواهی نماز بخوانی برو حتی الامکان یک جایی پیدا کن که فرش نباشد، بسیار خوب! حمد و سوره را هم خودت می‌خوانی و بهتر هم اینست که نمازت را اعاده کنی، سمت و سو انداختن به حاجی است، که بعد از اینکه نمازش را خواند می‌گوید این نماز پشت سر عمری‌ها به من نچسبید، چون نمی‌چسبد رغبتی به رفتنش هم ندارد! مسیر در این 20 سال عوض شده، امام می‌فرمود مثل اینست که پشت سر پیغمبر نماز خواندی، برو بخوان! این وسوسه‌ها چیست؟ دو بار امام این تعبیر را به کار بردند، یک بار در همین رساله تقیه و یک بار هم در همان کتاب آخر که خلل باشد، جّهاد الشیعه، یعنی امام یک انگیزه ای غیر از بحث فتوایی که دارد استنباط می‌کند، بحث علمی می‌کند، نظر دارد به نقد وضع ما و جامعه‌ی شیعی که چکار کنند؟ که جهال شیعه چکار می‌کنند؟‌ تقیه را مراعات نمی‌کنند، حرف امام اینست که فرمایشات امام هم در ماهیّت تقیه مداراتیه با دیگران فرق می‌کند، وجوب و عدم وجوب، دیگران قائل به استحباب‌اند و ایشان قائل به وجوب است، وجوب در حدّی که تأمین آن غرض را بکند، آنجایی که تأمین آن غرض را ندارد و ارتباط نداشته که شخصی می‌خواهد زنش را طلاق بدهد تأمین آن غلط را نمی‌کند، ممکن است یک جا عینی باشد و یک جا کفایی باشد، همیشه امام نمی‌گوید عینی است، جمله‌ای واجب است، به اندازه‌ای که تأمین آن غرض را بکند، پس ماهیّت از نظر امام فرق می‌کند، وجوب استحباب از نظر امام متفاوت است، امام تصریح به وجوب می‌کند، مکرر در مکرر این تعبیر امام را ببینید، «لا یتوقف جواز هذه التقیّة بل وجوبها علی الخطر بل الظاهر أنّ المصالح النوعیّة صارت سبباً لإیجاب التقیّه عن المخالفین» اینها تعبیرات امام است، یک مصالح دیگری را شاید مقدّس رسیده و تقیه را واجب کرده و هیچ مشکلی هم ندارد.

آیا موارد محدود است یا نه؟ از نظر امام متفاوت است، حیله لازم است یا نه؟ بسیاری از فقهای ما می‌گویند حیله به کار ببرید، حیله می‌توانید در وضو داشته باشید، برای اینکه می‌شویید حیله به کار ببرید، برای مسح هم همینطور. تعبیر مرحوم آقای تبریزی این است که شخص وقتی می‌خواهد عند العامة وضو بگیرد در مقام تقیه هم هست، آنها می‌گویند غَسل و ما می‌گویند مَسح، راه دیگر چیست؟ راه حیله اینست که وقتی می‌خواهی سرت را بشویی اول فوری مسح بکش و بعد سرت را بشوی. فتاوایی که نوعاً وجود دارد از این قسم است که آخرش این است که مقلّد می‌گوید آقا به دل ما نچسبید، فایده‌ای نکرد، از اول باید بخوانیم و ما هر روز می‌بینیم که این شکاف و فاصله از مبانی امام بیشتر می‌شود، ما نباید زحمت بکشیم که حتماً فرمایشات امام فرمایشات دیگران را برگردانیم که با مبانی دیگر جور شود، نه! امام حرفهای خاص و مبانی‌ای دارد می‌توانیم بپذیریم و یا نپذیریم، ولی به هر حال حرف امام است.

حجت الاسلام و المسلمین شهیدی : من مختصر عرض کنم که این روایت فأنتم منه فی سعه که حاج آقا بر وجوب تقیّه مداراتیّه استدلال کردند، این ربطی به وجوب ندارد. راجع به إجزاء تقیّه مداراتیّه این را عرض کنم، اینکه فرمودید که اگر در مسجد النبی ـ حاج آقای مومن هم اشاره فرمودند ـ یک جایی فرش و در جای دیگر سنگ باشد، امام فرمودند می‌شود روی آن فرش نماز خواند که در مناسک هم به امام نسبت داده شده و من فکر می‌کنم اشتباهی شده! حضرت امام در عروه محشّا جلد 2 صفحه 569 در رابطه با یک فتوایی که صاحب عروه دارد، هیچ تعلیقه‌ای نزدند، فتوا این است که در تقیّه ممدوحه شرط نیست، البته مراد تقیّه مداراتیّه است، در تقیّه اضطراریّه اگر امکان داشته باشد انسان از محل تقیه فرار کند باید فرار کند،‌ اما در تقیه مداراتیّه انسان می‌تواند اختیاراً رود در مسجد النبی روی فرش نماز بخواند، اما به شرط اینکه در همان مکان موضعی که یصحّ السجود علیه نباشد! تعبیر این است «نعم لو کان فی ذلک المکان مندوحةٌ و أن یصلّی علی الباریة أو نحو عامٍ ما یصحّ السجود علیه» وجب اختیارها، امام هم هیچ تعلیقه نزدند و مقتضای قاعده هم همین است، اگر من می‌روم به مسجد النبی می‌بینم یک جایی سنگ فرش است و خلاف تقیّه مداراتیه هم نیست، سنگ فرش است و کسی هم روی آن ننشسته، من بیایم روی فرش نماز بخوانم، این به چه ملاک؟ قبول دارم در مناسک حضرت امام به عنوان استفتاء یا هر چه هست، ولی بنده احتمال می‌دهم که این نظر هیئت استفتای ایشان بوده ولی برداشت ایشان بوده، تعلیقه عروه امام را ملاحظه بفرمایید مقتضای صناعت هم همین است که ما بگوئیم باید روی سنگ فرش نماز بخواند، چرا؟ چون تقیه اقتضا نمی‌کند که من روی فرش نماز بخوانم وقتی که فرد آخری هست که نماز بر او صحیح است اختیاراً، ما صنعتم من شیءٍ فی تقیةٍ یعنی تقیه مرا به نماز روی فرش بکشاند در حالی که تقیه من را به جامع می‌کشاند بین نماز روی فرش و یا نماز روی سنگ فرش.

یا صلوا فی مساجدهم امام نمی‌فرماید که صلوا علی الفرش فی مساجدهم، یعنی لازم نیست از مسجد به خانه‌ات بروی و نماز بخوانی، اگر کلّ مسجد مفروش است برو روی فرش نماز بخوان، صلوا فی مساجدهم و اشاعرهم، اما مسجد النبی یک جایش سنگ فرش هست و یک جایش مفروش است، من بروم روی فرش نماز بخوانم، سنگ فرش را اختیاراً رها کنم این خلاف نظر حضرت امام در تعلیقه‌ی عروه است، البته بنده متوجه هستم در مناسک خلاف این نوشته شده ولی بنده فکر می‌کنم این قسمت مناسک برداشت لجنه‌ی استفتاء بوده و من این را یک وقتی به مرحوم آقای غدیری عرض کردم که بعضی از این مطالب با فتوای حضرت امام که در مناسک هست سازگار نیست، ایشان فرمودند اینها را ما نوشتیم، یعنی هیئت استفتاء استنباطشان از فتوای امام این بوده، صریحاً ایشان فرمودند بهر حال این چیزی است که بنده فکر می‌کنم.

حضرت امام دلیل‌شان بر إجزاء بحث مفصلی است که جائزٌ أحلّه الله فی سعةٍ، ایشان می‌فرمایند اینها دلیل بر إجزاء و صحّت جواز، یعنی نفوذ اعم است از حلال وضعی و تکلیفی، وقتی می‌گویند حلال یعنی حلال وضعی هم هست یعنی صحیح است که این بحث مستقلی می‌طلبد، هم توضیح فرمایش حضرت امام و هم مطالبی که در این رابطه می‌شود عرض کرد. تشکر می‌کنم از همه بزرگوارانی که زحمت کشیدند و تحمّل کردند عرائض بنده را و از حاج آقا هم تشکر می‌کنم، والحمدلله رب العالمین والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

فرض کنید ما در بلد اهل سنت زندگی میکنیم، من بیایم به شکل اهل‌سنت خانه‌ام را اضاله‌ی عین کنم، همین چیزهایی که در مسجد الحرام هست که با آن تطهیر می‌کنند، یا سنی‌ها می‌گویند ثوب متنجس به منی اگر منی خشک شد با فلک پاک می‌شود، من هم در میان اهل‌سنت چه کار دارم که بشویم؟ فلک می‌کنم، یا خود حضرت امام مثالی زدند، مسح مخرج بول بالحائط می‌گویند عامه چون مطهر می‌دانند، حالا اگر تقیه مداراتیه اقتضا کند این کار را، خود حضرت امام فرموده این مجزی نیست. تقیه مداراتی در اینجا موضوع پیدا می‌کند.

مجری: استفاده کردیم از محضر هر دو استاد بزرگوار، ما یک تقاضایی هم داریم که یک جلسه‌ی دیگری هم داشته باشیم در بحث خود إجزاء. مجلس خیلی خوب و با نشاط بود، اینطور مجالس اگر زیاد بشود در ارتقاء علمی حوزه نقش بسیار مؤثری دارد، از مدیریت محترم این مؤسسه هم تشکر می‌کنیم از باعث و بانی این مؤسسه هم تشکر می‌کنیم که چنین مؤسسه‌ای را به وجود آوردند و از همه عزیزانی که نشستند و گوش دادند و مطالب را با حوصله‌ی کافی تحمّل فرمودند (البته عرایض بنده) و الا از دو بزرگوار استفاده کردیم خیلی تشکر می‌کنیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.