پایگاه خبری جماران: موضوع رویت هلال ماه شوال یکی از امور فقهی پر بحث و گفت و گویی است که هر سال در پایان ماه مبارک رمضان در جامعه دینی مطرح می شود.
سوالاتی از این قبیل که ملاک اعلام ماه جدید قمری چیست؟ رویت هلال چه شرایطی دارد؟ دلیل تفاوت نظر مراجع و کشورهای مختلف در این امر چیست؟ و... از جمله پرسش های مطرح در این خصوص است.
در آستانه عید سعید فطر در این خصوص با آیت الله مهدی هادوی تهرانی استاد حوزه علمیه گفت و گویی را انجام داده ایم که مشروح آن در پی می آید:
اصولا در موضوع رویت هلال چه مبانی و ملاک هایی وجود دارد؟
در بحث رؤیت هلال بحثهای مبنایی فقهی وجود دارد که بر اساس آن فقها اختلاف فتوا دارند و در نتیجه اگر شخص، مجتهد است به فتوای خود، و اگر مقلد است باید به فتوای مرجعش عمل کند.
یک مسأله این است که آیا رؤیت باید با چشم غیر مسلح باشد یا رؤیت با چشم مسلح کافی است؟ این مسأله اختلافی است؛ برخی از بزرگان قائل هستند رؤیت باید با چشم عادی باشد که حقیر هم از اینها هستم، اما برخی از بزرگان قائل هستند که رؤیت با چشم مسلح هم کافی است و بنده بنا بر احتیاط واجب در این زمره نیستم.
توضیح فقهی آن البته در جای خود مطرح است که اگر ماه بدون ابزار در نقطهای قابل رؤیت حسی نباشد، یعنی هنوز به اندازهای روشن نشده است که چشم غیر مسلح بتواند ماه را ببنید، نور ماه آن قدر کم است که با چشم غیر مسلح دیده نمیشود؛ این رؤیت از نظر ما و برخی از آقایان کافی نیست، رؤیت حساب نمیشود و لو با چشم غیر مسلح مثل تلسکوپ دیده میشود اما کافی نیست ـ البته فرض ما این است که هیچ مانعی مثل ابر، غبار یا نور شهر مزاحم و مانع نباشد ـ اما از نظر برخی بزرگان کافی است.
اینکه رؤیت هلال بدون ابزار یا با ابزار بوده، تابع فتوا است
پس اینکه رؤیت بدون ابزار یا با ابزار بوده، تابع فتوا است. البته برخی اوقات ماه را با تلسکوپ پیدا میکنند اما بدون تلسکوپ قابل رؤیت است، ما این را رؤیت بدون ابزار حساب میکنیم. یا برخی اوقات معلوم است که بدون ابزار میشود ماه را دید، اما چون الان ابر و غبار وجود دارد یا نور شهر زیاد است، نمیشود ماه را بدون ابزار دید، این هم رؤیت بدون ابزار محسوب میشود. امروزه از نظر نجومی قابل محاسبه است که نور ماه به قدری کم است که شخص اصلاً با چشم غیر مسلح نمیتواند ماه را ببیند و لو اینکه هیچ غبار، ابر یا نور زائدی نباشد، این حالت از نظر ما کافی نیست اما از نظر برخی بزرگان کافی است.
مسأله دیگر این است که دیدن یا با ابزار یا بدون ابزار باشد، کجا ماه را ببینند؟ چه کسی ماه را ببیند؟ اینجا اختلاف وجود دارد. یک عده میگویند مکلف باید در همان منطقه خودش ببیند. البته این مفهوم تا حد زیادی مجمل است؛ میگویند افقشان یکی باشد، افق یکی باشد یعنی چه و تا کجا افق یکی است؟ مثلا افق تهران با افق تبریز و مشهد یکی است؟ اگر مقصود، افق خورشید باشد که قطعا یکی نیست، چون تقریباً اذان مشهد نیم ساعت قبل از اذان تهران است و اذان تبریز بعد از اذان تهران است. افق خورشید متفاوت است و افق ماه مطرح است. اینجا اختلاف زیاد است. عدهای میگویند ماه حتما باید در ایران رؤیت شود تا برای ایران ثابت شود، یا در ایران و کشورهای همسایه رؤیت شود تا برای ایران ثابت شود؛ این یک نظر است.
یک عده میگویند افق تا جایی که در شب با ما مشترک است؛ یعنی ما هنوز در شب هستیم، شب آنها هم است، آنجا اگر دیده شد برای ما که شرق آن منطقه قرار داریم و آنها درغرب ما هستند، برای ما ثابت میشود. یعنی تا جایی که در شب مشترک باشیم اگر رؤیتی در منطقهای صورت بگیرد برای کشورهایی که در شرق آن منطقه قرار دارند، ثابت میشود. بنده این نظر را قبول دارم، البته عدهای از بزرگان موجود و عدهای از بزرگانی که از دنیا رفتهاند این نظر را قبول دارند. برخی از بزرگان قائل هستند به اینکه اگر یک جا رؤیت شود برای کل کره زمین رؤیت ماه ثابت میشود. این نظر را در حال حاضر فقط یک نفر از آقایان قبول دارد، البته بنا بر برخی تفاسیر برخی از آقایان در درسهای خود باید این نظر قبول داشته باشند.
به هر حال، در مسأله رؤیت هلال عرض کردم اگر کسی مجتهد است به فتوای خود و اگر مقلد است به فتوای مرجعش مراجعه کند، ببیند که رؤیت حسی شرط است یا نه؟ رؤیت در آن کشور یا کشورهای همسایه شرط است یا نه؟ یا در جایی که با اینجا در شب مشترک باشد که ما این نظر را قبول داریم و میگوییم رؤیت حسی در جایی که در شب با ما مشترک باشد.
بنابراین؛ اگر ماه در ایران رؤیت نشد اما در آمریکای لاتین که در شب با مشترک است رؤیت شد، میگوییم ماه برای ما ثابت میشود.
الان محاسباتی وجود دارد و نقشههایی بر اساس آن محاسبات کشیده میشود که تعیین میکند مثلا شب جمعه در چه مناطقی اصلاً ماه قابل رؤیت نیست، در چه مناطقی فقط با ابزار قابل رؤیت است، در چه مناطقی اگر هیچ مانعی وجود نداشته باشد، قابل رؤیت حسی است و در چه مناطقی بسیار قابل رؤیت است و کاملا واضح است. نقشههای مخصوصی وجود دارد و با رنگهای مختلفی مناطق را تعیین میکنند.
طبق نقشهها بنا بر فتوای آنهایی که -مثل بنده -رؤیت حسی و اشتراک در شب را شرط میدانند، جمعه اول ماه میشود. اما برای افرادی که رؤیت در منطقه را شرط میدانند، شنبه عید فطر میشود، چه حسی و چه ابزار؛ چون شب جمعه رؤیت در منطقه طبق محاسبه با ابزار هم ممکن نیست. اینها محاسبه است اما ملاک امری است که در خارج اتفاق میافتد. ممکن است به لحاظ محاسبه گفتهاند در ایران شب جمعه رؤیت با ابزار هم ممکن نیست ولی ممکن است به لحاظ واقعی امکان پیدا شود، یعنی در نقطهای با تلسکوپی رؤیت صورت بگیرد؛ بزرگانی که معتقدند رؤیت با ابزار کفایت میکند این را کافی میدانند. محاسبه و پیشبینی یک مسئله است اما ملاک تحقق خارجی است.
نکتهای که باید توجه داشته باشید و بارها این نکته را عرض کردم، شما در کلّیِ فتوا مقلد هستید، یعنی اینکه آیا رؤیت حسی کافی است یا رؤیت با ابزار هم کفایت میکند؟ اینکه آیا در منطقه و کشورهای اطراف باشد یا جاهایی که با ما در شب مشترک است؟ اینها را شما تقلید کنید، اما اگر فرض کنید برای بزرگواری از مراجع ثابت شد که جمعه اول ماه است و اعلام کرد، معنای آن این نیست که مقلدین وی باید از او تقلید کنند، اینجا تقلید نیست یعنی در موضوعات خارجی تقلید نداریم بلکه در احکام شرعی تقلید میکنیم. برای نمونه در اندازه آب کر اختلاف وجود دارد، یک عده میگویند آب کر، سه وجب در سه وجب در سه وجب است اما عده دیگری میگویند سه وجب در سه وجب در چهار وجب، کر است. شما مقلد هستی باید ببینی مرجع تقلیدت چه میگوید. اگر مرجع تقلید شما میگوید این آب کر است و معتقد است که سه وجب در سه وجب در سه وجب، ملاک است و این آب، این ملاک را دارد، آیا شما میتوانید از او تقلید کنید؟ نه نمیتوانید، بلکه باید خودت احراز کنی و ببینی این آب معیاری که مرجع فتوا میدهد را دارد یا نه؟ ممکن است بگویی که نه این سه وجب در سه وجب در سه وجب نیست، بلکه سه وجب در سه وجب در دو وجب است. اینجا تقلید نداریم.
بارها این مثال را عرض کردهام؛ مجتهدی میگوید صدایی که مطرب باشد حرام است اما گوش کردن به غیر مطرب جایز است. صدایی میآید و مجتهد به آن گوش میدهد، میپرسیم چرا گوش میدهی؟ میگوید چون مطرب نیست، اما به نظر مقلّد مطرب است، مقلد میتواند گوش کند؟ نه، نمیتواند بگوید که مرجع من گوش میکند. مرجع در حکم، مرجع شماست نه در موضوع. در موضوع باید به روشهایی که در فتوا آمده مراجع کنید، چگونه ماه ثابت میشود؟ به خبر دو عادل که خودشان «عن حسٍ» ماه را رؤیت کرده باشند، به شیاع یعنی شهرت یا به حکم حاکم ماه ثابت میشود؛ اینها طرق اثبات است
اگر یک مرجع تقلید گفت فلان روز عید است، معنای آن این نیست که پس مقلدین باید عید بگیرند، نه مقلدین باید احراز کنند ملاکِ فتوایی که مرجع داده وجود دارد یا نه
.
در مسأله رؤیت هلال به این مسأله دقت شود که در احکام، ما مقلد هستیم و به مرجع تقلید باید مراجعه کنیم؛ یا مجتهد هستیم و به فتوای خود مراجعه کنیم، اما در موضوعات ما نمیتوانیم تقلید کنیم بلکه موضوع را باید بر اساس معیارهایی که مرجع ما میگوید احراز کنیم.
بنابراین، اگر یک مرجع تقلید گفت فلان روز عید است، معنای آن این نیست که پس مقلدین باید عید بگیرند، نه مقلدین باید احراز کنند ملاکِ فتوایی که مرجع داده وجود دارد یا نه؟ مرجع میگوید رؤیت بدون ابزار باید در منطقه صورت گیرد، مقلدان ببینند رؤیت صورت گرفته، آیا دو نفر شاهد عادل چنین رؤیت کرده؟ یا شیاعی پیدا شده یا نه؟ یا مرجع میگوید رؤیت با ابزار کفایت میکند، مقلدان باید ببینند این اتفاق افتاده است یا نه؟ یا مرجع میگوید رؤیت باید بدون ابزار در جایی باشد که در شب با ما مشترک هستند، این را مقلدین باید احراز کنند. نمیتوانند بگوید آقا احراز کرده، خب آقا برای خودش احراز کرده است. نهایتاً اگر خود مرجع دیده باشد خبر عادل میشود.
بنابراین، در مسأله رؤیت هلال به این مسأله دقت شود که در احکام، ما مقلد هستیم و به مرجع تقلید باید مراجعه کنیم؛ یا مجتهد هستیم و به فتوای خود مراجعه کنیم، اما در موضوعات ما نمیتوانیم تقلید کنیم بلکه موضوع را باید بر اساس معیارهایی که مرجع ما میگوید احراز کنیم.
بر اساس محاسبات بنا بر مبنای ما روز جمعه روز عید میشود، اما این محاسبه است و ممکن است رؤیت واقعی اتفاق نیفتد.
جمعه یا شنبه روز عید باشد، امیدوارم که عید فطر بر همه مسلمین به ویژه مؤمنین و افرادی که حرمت رمضان را نگه داشتند مبارک باشد و به برکت این عید مشکلات جهان اسلام، مسلمین و مومنین به خصوص مشکلات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی آنها برطرف شود و همه ما بعد از رمضان با حفظ عادات خوبی که در رمضان پیدا کردیم با تلاش برای نگه داشتن نوری که در رمضان در دل ما تابیده شده است، زندگی بهتری داشته باشیم.
آنچه که در مسأله رؤیت هلال، تقلیدی است حکم است
این سردرگمی که برای مردم درباره اعلام رؤیت هلال هلال به وجود میآید، صدا و سیما و رهبری اعلام میکنند که روز جمعه عید است اما برخی از مراجع میگویند که روز جمعه برای ما محرز نشده و شنبه عید است. مردم اینجا چه تکلیفی دارند؟ آیا روزه را بگیرند یا نه؟
عرض کردم، آنچه که در مسأله رؤیت هلال، تقلیدی است حکم است. یعنی اگر حکم مرجع شخصی این است که رؤیت هلال باید بدون ابزار باشد، ولی رهبری که رؤیت هلال با ابزار را کافی میدانند، فرمودند جمعه عید است، این اعلام برای او نمیتواند حجت باشد.
در حکم میتوانند تقلید کنند اما اگر بحثِ حکم نیست، فرض کنید حکم شرعی مرجع و رهبر یکسان است اما در موضوع، رهبری احراز کردند عید جمعه است ولی مرجع میگوید من احراز نکردم، پس عید شنبه است. اینجا اگر سخن رهبری برای مردم اطمینان ایجاد کند یا مستنداتی باشد که اطمینان ایجاد کند مثل شیاع و شهرت، باید به همان عمل کنند و لو مرجع آنها یک نفر دیگر است چون اینجا تقلید نیست. اما اگر برای آنها احراز نشد که جمعه عید است، استصحاب میگوید هنوز ماه رمضان است و باید روزه بگیرند. این از نظر وظیفه عملی؛ اما اگر رهبری حکم کنند؛ حکم کردن غیر از اعلام است. یک بار رهبری اعلام میکنند که برای من احراز شد که جمعه عید است، اما وقتی حکم میکنند که جمعه عید است، اگر حکم کنند، حکم شرعی است و بر همگان اطاعت لازم است. البته اینجا درباره کسی که یقین دارد حکم رهبری اشتباه است، اختلاف وجود دارد. یک بار مکلّف نمیداند اشتباه است یا نه، که باید اطاعت کند اما اگر کسی یقین دارد اشتباه است، اینجا بین علما اختلاف وجود دارد؛ عدهای میگویند چون حکم است باید اطاعت کند و عدهای می گویند که چون یقین دارد اشتباه است، اطاعت لازم نیست.
به عبارت دیگر اگر رهبری به استناد ابزار احراز کردند و من ابزار را کافی نمیدانم معنای آن این نیست که من یقین دارم اشتباه کرده است. ممکن است بدون ابزار رؤیت هلال ممکن بوده و کسی ندیده است. اما اگر کسی یقین دارد که حتماً اشتباه است اینجا عدهای میگویند اطاعت لازم است، چون حکم است، اما عدهای میگویند، چون یقین به اشتباه دارد اطاعت لازم نیست.
بنابراین، اگر رهبری صرفاً اعلام کند مثل اعلام سایر مراجع است، اینجا حجت به معنی اینکه کسی تقلید کند ـ مقلدان رهبری یا غیر مقلدان رهبری ـ معنی ندارد. بله اگر اعلام رهبری عامل اطمینان و احراز شود حجت است و روز عید میشود هرچند دیدگاه مرجع دیگری در حکم یا موضوع متفاوت است. اگر بر طبق فتوای مرجعشان این احراز برای آنها کفایت کند میتوانند به آن احراز عمل کنند اما اگر احراز نکردند، استصحاب میگوید ماه رمضان است و باید روزه بگیرد.
نیوزیلند استرالیا از لحاظ افق با ما بسیار تفاوت دارد، وظیفه شیعیانی که در آنجا زندگی میکنند درباره رؤیت هلال هلال چیست؟
این افراد اگر مقلد کسی هستند که برای اشتراک در شب کفایت قائل است، منطقهای که رؤیت هلال شده اگر با نیوزیلند یا استرالیا در شب مشترک باشد، برای آنها ثابت میشود، مثل من که معتقدم اشتراک در شب کافی است. اما آقای وحید میگوید اشتراک در بیشتر شب یعنی از نصف بیشتر، ما میگوییم اشتراک در شب و لو ساعت آخر شب ما با ساعت اول شب آنها یکی شود و آنها در همان اول ساعت ماه را ببینند برای ما ثابت میشود؛ اگر اشتراک در شب باشد کفایت میکند. البته با این اختلاف که رؤیت هلال با ابزار هم کفایت میکند یا نه؟ این هم تابع مرجع است. آقای سیستانی میگوید ابزار کفایت نمیکند و من هم در این جهت با ایشان موافق هستم، اما رهبری میفرماید ابزار کفایت میکند. آقای سیستانی و رهبری معتقدند کشورهای اطراف، و اشتراک در شب به معنایی که ما میگوییم قبول ندارند. ما میگوییم اتحاد در افق به این است که در شب با ما مشترک باشند، چون افقِ ماه غیر از افق خورشید است؛ برخلاف خورشید که افق آن لحظه به لحظه عوض میشود اما ماه در سطح زمین دو افق دارد و سه افق نمیشود. لذا داستان ماه با خورشید فرق دارد.
سید محمد حسین تهرانی(معروف به علامه تهرانی) مکاتباتی با آقای خوئی داشت. آقای خوئی قائل بودند که ماه یا در محاق است پس هنوز اول ماه نشده است یا از محاق خارج شده پس اول ماه برای همه جا است. علامه تهرانی در مکاتبات خود به لحاظ نجومی توضیح داده و توضیح ایشان درست است که ماه دو افق دارد، مثل خورشید نیست و افق خورشیدِ قم با تهران چند دقیقه تفاوت داشته دارد.
بنابراین، افرادی که در نیوزیلند و استرالیا هستند اگر در منطقهای که در شب با آنها مشترک باشد رؤیت هلال شود، رؤیت هلال «عن حس» که ما شرط میدانیم یا آقای سیستانی شرط میدانند، کافی است اما فرض کنید کسی مقلد آقای سیستانی است، آقای سیستانی میگویند ماه باید در نیوزیلند یا کشورهای اطراف مثل استرالیا دیده شود و اگر در عراق دیده شود کفایت نمیکند.