آیتالله سید عبدالله شیرازی مرجع برجسته تقلید و مبارز علیه استبداد 13 شعبان 1309 هجری قمری برابر با 23 اسفند 1270شمسی، در خانوادهای روحانی در شیراز متولد شد و در دامان مادری علویه از تبار اباعبدالله الحسین(ع) و زیر نظر پدرش آیتالله حاج سید محمدطاهر موسوی که از فقها و علمای شیراز بود، پرورش یافت.
به گزارش جماران، حریم امام نوشت: پدیده انقلاب در هر کشوری از دیرباز گذرگاهی برای عبور به سوی تغییر وضع موجود بوده است و در این مسیر اقشار مختلفی در بروز و ظهور این پدیده نقشآفرینی کردهاند. انقلاب اسلامی ایران نیز از این امر مستثنی نبوده و با برخورداری از صبغه مبارزاتی طولانی از سالهای تشکیل حکومت مدرن در این سرزمین خصوصاً از دوره قاجار به بعد با حضور طبقه مؤثر روحانیان و مراجع تقلید توانست سایر قشرهای مردمی را به مبارزه علیه طاغوت و فساد هدایت کند. روحانیت علاوه بر اینکه در انقلاب اسلامی در خط مقدم مبارزه با حکومتهای دست نشانده داخلی حضور داشتند، در جنگ تحمیلی نیز در پیشاپیش رزمندگان اسلام جهت تقویت بنیانهای اعتقادی و حمایت از رزمندگان پیشقدم بودند. آیتالله سید عبدالله شیرازی از جمله عالمان و مراجع تقلیدی بود که در طول حیات خود دست از مبارزه با رژیم پهلوی بر نداشت و در دوران دفاع مقدس نیز تمام قد در برابر طاغوت قد برافراشت.
تولد
آیتالله سید عبدالله شیرازی مرجع برجسته تقلید و مبارز علیه استبداد 13 شعبان 1309 هجری قمری برابر با 23 اسفند 1270شمسی، در خانوادهای روحانی در شیراز متولد شد و در دامان مادری علویه از تبار اباعبدالله الحسین(ع) و زیر نظر پدرش آیتالله حاج سید محمدطاهر موسوی که از فقها و علمای شیراز بود، پرورش یافت. دروس اولیه را نزد پدر فراگرفت و در ده سالگی ادبیات فارسی و آموزههای قرآنی را آموخت. سطح عالی و کمی از خارج فقه و اصول را در خدمت آیات عظام، شیخ علی ابوالوردی و میرزا محمدصادق مجتهد و حاج شیخ محمدرضا ثامنی گذراند.
هجرت به نجف
سال 1294 شمسی پس از طی مراحلی از درس خارج در حوزه علمیه شیراز، به منظور درک مراتب عالیه اجتهاد و فقاهت رهسپار نجف شد و در فقه و فقاهت و ارکان اصول و اجتهاد از محضر آیات عظام آقاضیاءالدین عراقی، آقاسیدابوالحسن اصفهانی، میرزا محمدحسین نائینی و شیخ محمدحسین اصفهانی بهره برد. وی 13 سال شاگرد آیتالله آقا ضیاء عراقی بود و همین امر موجب شیفتگی او نسبت به اصول و اعتقاد به اعلمیت آیتالله عراقی شد. در عین حال استاد نیز در میان صدها شاگرد مبرز که در حوزه درس او بودند، به این شاگرد علاقه وافر داشت.
او پس از آن که سالها و در چندین مرحله کتابهای کفایه الاصول مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و مکاسب و رسائل مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری را در حوزه علمیه نجف تدریس کرده بود، سرانجام به تدریس مباحث خارج فقه و اصول پرداخت و شاگردان دانشمندی تربیت کرد.
بازگشت به شیراز
آیتالله شیرازی در مهاجرت اول خود به نجف، پس از سیزده سال اقامت در این شهر و فراگیری مدارج فقه و اخذ اجازه اجتهاد مطلق از آیتالله آقا ضیاء عراقی، سال 1306 از نجف به شیراز مراجعت کرد. او پس از ورود به شیراز به احیای هر چه بیشتر و بهتر مراتب درسی و جنبههای علمی طلاب و مدارس علمیه و اوضاع دینی مردم مسلمان استان فارس پرداخت.
مهاجرت به مشهد
در ایامی که در گوشه و کنار ایران مقدمات کشف حجاب مهیا میشد و روحانیان و قاطبه ملت اظهار نگرانی میکردند، آیتالله شیرازی پس از تبادل نظر با علمای شیراز، اصفهان و قم (با آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی) به منظور هماهنگی بیشتر با علمای مشهد مقدس در اردیبهشت 1314 مخفیانه عازم آستان قدس رضوی (ع) شد. پس از تشرف به زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه (ع) با آیتالله حاج آقا سیدحسین قمی و آیتالله حاج سید یونس اردبیلی، پیرامون اوضاع جاری کشور به شور و تبادل نظر پرداختند.
در نتیجه این نشستها تصمیم گرفته شد برای دفاع از احکام اسلام در برابر سیاستهای استعماری و ضداسلامی رضاخان مقاومت کرده و مبارزه را شروع کنند؛ لذا از همه اقشار جهت تحصن در مسجد گوهرشاد دعوت به عمل آمد. پیامد این تحصن، حادثه خونین مسجد گوهرشاد بود. در این حادثه دهشتناک و ظالمانه، جمعی از علما از جمله آیتالله شیرازی در مرداد همان سال دستگیر و زندانی شدند. در پی این رویداد، موج عظیمی از اعتراض و اظهار خشم و نفرت مردم مسلمان علیه رژیم دست نشانده پهلوی شکل گرفت. دامنه اعتراضات به حدی بود که رژیم نتوانست سیاستهای تبهکارانه خودش را در این مقطع تاریخی در قتل علما و یا زندانی طولانی مدت آنها اعمال نماید، به همین جهت پس از دو ماه بازداشت و حبس علما آیتالله شیرازی در مهرماه همان سال آزاد شد.
حضور دوباره در نجف
آیتالله شیرازی، پس از آزادی از زندان در چهارم آبان 1314 به شیراز مراجعت کرد. در این دوران که مساله کشف حجاب به عنوان مأموریت حساب شده رضاخان از سوی دولت استعمارگر انگلیس به صورت گسترده در حال اجرا بود، آیتالله شیرازی به ستوه آمده و چون راهی برای خدمت نیافت، به ناچار در اسفندماه عازم نجف شد.
آیتالله شیرازی در نجف، مبارزات خود را علیه استعمار همچنان ادامه داد. او در جریان برکناری رضاخان از قدرت و روی کار آوردن پسرش توسط استعمار انگلیس، به افشاگری پرداخت و رضاخان را که با سپردن امور سیاسی و اقتصادی مملکت به بیگانگان، کشور و ملّت را به مخاطره افکنده بود، مورد تقبیح قرار داد. حمایت از مجاهدات آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، پشتیبانی و همراهی با فدائیان اسلام و محکوم کردن جنایت اعدام حجتالاسلام سید مجتبی نواب صفوی و یارانش، مخالفت و مبارزه با لایحه ننگین انجمنهای ایالتی و ولایتی، تلگرام شدیداللحن به اسدالله علم نخستوزیر وقت رژیم پهلوی و اعلام ضرورت لغو آن لایحه استعماری، برخورد با رفراندوم ششم بهمن 1341 محمدرضا پهلوی با صدور اعلامیه و موضعگیری علیه انقلاب به اصطلاح سفید شاه و مردم و... از جمله اقداماتی بود که آیتالله شیرازی در نجف انجام داد.
حضور در انقلاب
آیتالله شیرازی در مبارزات به حق ملت مسلمان ایران که به رهبری حضرت امام خمینی از سال 1341 آغاز گردید، از مراجع تقلید پیشتاز در حمایت از این نهضت بود و دست به یک سلسله اقدامات در مسیر مبارزه با طاغوت زد. مخابره تلگراف به مراجع تقلید ایران در محکومیت بازداشت مراجع و علما، صدور بیانیهای خطاب به ملتها و حکومتهای اسلامی درباره اقدامات خلاف شرع شاه ایران، تحریم انتخابات دوره 21 مجلس شورای ملی، صدور اعلامیه در بزرگداشت اولین سالگرد قیام 15 خرداد سال 1342، اعتراض به محاکمه عاملین اعدام انقلابی حسنعلی منصور، اعتراض به اولی الامر خواندن شاه از سوی معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اوقاف، ارسال نامه به امیر عباس هویدا نخستوزیر وقت در خصوص لزوم کمک به مسلمانان فلسطین، اعتراض به برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، اعتراض به اخراج علما و طلاب حوزه علمیه نجف از سوی دولت عراق، ارسال نامه اعتراض آمیز به حسن البکر رئیسجمهور عراق در پی اعدام پنج تن از علما و اعتراض به اخراج ایرانیان بخشی از این اقدامات بوده است.
او نه تنها با ایادی و عوامل استعمار در ایران مبارزه میکرد، بلکه از همان روزهای نخست مهاجرت به نجف، در خصوص تسلط دستنشاندگان استعمار انگلیس بر مقدرات مردم مسلمان عراق در زمان نظام سلطنتی و روی کار آمدن رژیم جمهوری (مانند رژیمهای فاشیستی و کمونیستی عبدالکریم قاسم و عبدالسلام عارف ) و تسلط حزب بعث و جنایتهای حسن البکر و صدام تکریتی، از مبارزه و افشاگری غفلت نورزید و همواره در عراق با پشتیبانی از مجاهدات آیتالله العظمی سید محسن حکیم به مبارزه علیه دیکتاتورهای بعثی پرداخت. او با شناخت کامل و دقیق از حزب بعث عراق و صدام، معتقد بود که مادامی که صدام بر عراق حکومت میکند هیچگونه ثبات و امنیتی در منطقه وجود نخواهد داشت.
آیتالله شیرازی در خصوص مسائل و مشکلات مسلمانان دیگر کشورها که از سوی دست نشاندگان و مزدوران استعمار پیش میآمد نیز موضعگیریهای قاطع و فعالیتهای مهمی داشت؛ از آن جمله نقش ارزنده وی علیه جنایت فجیع آل سعود در خصوص هدم قبور مطهر ائمه بقیع علیهمالسلام بود. در جریان این اعتراض حوزه علمیه نجف به مقابله شدید با این فاجعه هولناک پرداخت. بازارهای نجف تا سه روز به حالت تعطیل درآمد و اعلامیهها و طومارهای اعتراضی علیه هتاکی وهابیها در خصوص مراقد شریف ائمه بقیع (علیهم¬السلام) منتشر شد. از دیگر مبارزات آیتالله شیرازی مخالفت با زندانی کردن و اعدام صد و بیست نفر از علمای شیعه و سنی در افغانستان به دستور استعمار بود.
هجرت از عراق
آیتالله شیرازی در آذر 1354 پس از نیم قرن سکونت و جهاد در عراق به عنوان یک مبارزه منفی با رژیم صدام و حزب بعث عراق، تصمیم گرفت تا از عراق مهاجرت کند. او هنگام ترک عراق بار دیگر به ملت مسلمان و ستمدیده عراق هشدار داد که حزب بعث حاکم بر عراق میخواهد اساس دین و مذهب را از بین ببرد و شعائر مذهبی را محو سازد و سیادت ملت شریف عراق را به بردگی مبدل سازد و از این رو مردم باید یکپارچه قیام کنند و تمامی نیروی خود را در مقابله با چنین رژیم شومی به کار ببرند.
تشدید مبارزه علیه رژیم پهلوی
ایشان اوایل بهمن 1354 وارد مشهد شد و در جوار مضجع ملکوتی حضرت علیبنموسیالرضا (ع) سکنی گزید. اقامت آیتالله شیرازی در مشهد به حوزه علمیه خراسان که پس از رحلت آیتالله سید محمد هادی میلانی در مرداد همان سال کم فروغ شده بود، رونق و حیات دوباره داد و محوریت مرجع فقاهت را بازیافت. وی ضمن بر عهده گرفتن زعامت و سرپرستی حوزه علمیه خراسان و تدریس به طلاب علوم دینی حوزه با ارشاد مردم خراسان و تألیف مباحث گوناگون فقهی و اصولی به مبارزه علیه طاغوت پهلوی استمرار بخشید و هماهنگ با نهضت امام خمینی به مجاهدت و مبارزه خود تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد.
همچنین علمای مشهد، مدرسه علمیه امام صادق(ع) را که به همت آیتالله میلانی ساخته شده بود، در اختیار آیتالله شیرازی قرار دادند و از این پس او ادامه مبارزه را در مشهد پی گرفت.
همین مساله حساسیت ساواک و رژیم را نسبت به فعالیتهای او دو چندان کرد. ساواک با حساسیت تمام جریان مراجعت آیتالله شیرازی را پیگیری میکرد و درصدد بود او را به انزوا کشانده و مانع اقامت ایشان در مشهد شود. ساواک مشهد که به شدت دیدارها و اصولاً تمام برنامههای آیتالله شیرازی را تحت مراقبت قرار داده بود، در نخستین دستورالعمل خود به شهربانی از او به عنوان «یکی از آیات درجه دوم مقیم عراق» نام برده و یادآور شده است که ایشان «یکی از روحانیون مخالف بوده و اعلامیههایی علیه دولت ایران منتشر کرده است.»
در پی این دستورالعمل، برنامه مراقبت از منزل آیتالله شیرازی و شناسایی مراجعه کنندگان در دستور کار دستگاه امنیتی قرار گرفت و انبوهی از گزارشهای روزانه در مورد فعالیتهای آیتالله شیرازی تهیه شد. ساواک در گزارشهای خود با اعتراف به موقعیت برتر و نفوذ اجتماعی آیتالله شیرازی، به طور ضمنی به نقش برجسته او در مشهد تصریح کرده که البته این جایگاه با گسترش دامنههای انقلاب اسلامی به صورت آشکاری بر همگان مشخص شد.
اوجگیری انقلاب اسلامی
برخی از وقایع سال 1356 مانند شهادت حاج آقا مصطفی خمینی اگرچه از یک سو تألمآور و بسیار غمبار بود ولی از سوی دیگر امام خمینی آن را «الطاف خفیه الهی» نامید. بیتردید یکی دیگر از رموز الطاف خفیه در وقایع و حوادث این سال، تشدید مبارزات امت مسلمان ایران علیه هیمنه رژیم طاغوتی پهلوی بود. بردن نام «خمینی» تا قبل از حادثه شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در تشکیلات امنیتی رژیم پهلوی جرمی نابخشودنی به شمار میرفت و چه بسیار افرادی که به این اتهام به ساواک جلب شده و بعضی زیر شکنجههای وحشیانه به شهادت رسیدند و برخی دیگر نیز آثار روحی و روانی ستمهای ساواک را تا آخر عمر با خود همراه داشتند. شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و نشر مقاله موهن به امام خمینی در 17 دی 1356 توسط عوامل رژیم پهلوی که منجر به قیام 19 دی مردم قم شد نقطه عطفی در جنبش انقلاب اسلامی و فرصت طلایی برای ملت مسلمان ایران فراهم ساخت تا با برگزاری مجالس پیدرپی ترحیم و یادبود شهدای مبارزه، یاد و نام امام خمینی و نهضت عظیم اسلامی و شهدای این نهضت توحیدی زنده و زندهتر شود. در این شرایط بیتآیتالله شیرازی در مشهد یکی از مراکز مبارزه مردم خراسان شد. وی با صدور اعلامیههای توفنده علیه رژیم پهلوی، همواره بر تداوم نهضت اسلامی و ریشهکن شدن سلطنت پهلوی تأکید میورزید. او همچنین طی اعلامیهای دهم فروردین 1357 را به مناسبت چهلم حادثه تأسف انگیز تبریز و نیز حمله اسرائیل به شیعیان لبنان که منجر به کشته شدن صدها نفر از برادران دینی و آواره شدن هزاران نفر گردید، عزای عمومی اعلام کرد.
حوادث خونین مشهد
نهم دی 1357 گروههای مردمی در منازل آیات عظام شیرازی، سیدحسن قمی و سیدکاظم مرعشی اجتماع و شعارهایی علیه رژیم سر دادند. در این روز بازارها، مغازهها و کلیه ادارات دولتی و بانکها تعطیل بودند. مقصد راهپیمایی استانداری مشهد و برای همبستگی با کارکنان دادگستری بود که از چند روز قبل حمایت و همبستگی خود را با روحانیت و مردم اعلام کرده بودند. با تجمع راهپیمایان در مقابل استانداری، ناگهان تانکها و نیروهای رژیم به سوی جمعیت حاضر تیراندازی کردند. مردم خشمگین چند تن از ساواکیها را در میدان شهدا به دار کشیده و اعدام کردند و دو دژبان را که به سوی مردم شلیک میکردند دستگیر نمودند و به منزل آیتالله شیرازی تحویل دادند. این فقیه عظیم الشأن نیز اعلامیهای در 11 دی خطاب به ملت ایران درباره حوادث مذکور و نیز حمله مأموران به منزلش صادر نمود و ضمن محکوم کردن این حوادث مواردی را متذکر شد.
تثبیت جمهوری اسلامی ایران
از آن جا که پیروزی اسلام بر ظلم، استبداد و کفر از اهداف اولیه شارع مقدس اسلام و به تبع آن اولیای الهی و فقهای عظیمالشأن اسلام بوده است، آیتالله شیرازی هم با بیش از نیم قرن تجربه مبارزات سیاسی و بهرهمندی از ملکه و قدرت اجتهادی و فقهی، نقش اثرگذار و بالندهای در همگامی با بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی و تحقق انقلاب اسلامی ایفا کرد. این فقیه خستگی ناپذیر در نخستین اخذ رأی به جمهوری اسلامی، ملت ایران را به شرکت در رفراندم جمهوری اسلامی فراخواند و خود نیز در طول حیات پربرکتش لحظهای از ارتباط مستمر و صمیمانه با امام خمینی غفلت نکرد. همراهی او با انقلاب اسلامی در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب به شکلهای مختلف ادامه یافت. ملاقات با امام در نخستین روزهای انقلاب اسلامی، ملاقات متقابل امام با او و مکاتبات متعددی که فیمابین آن دو فقیه گرانمایه در جهت بایدها و نبایدها و مصالح نظام رد و بدل شده است، نمونههایی از این همراهیها و حمایتهاست.
حامی رزمندگان در جنگ تحمیلی
پیروزی و حمایت مردم و آزادگان جهان از جمهوری اسلامی ایران موجب تشدید سیل توطئهها و سنگاندازیها از سوی استکبار جهانی و صهیونیست به رهبری آمریکا برای نابودی یا به زانو در آوردن آن شد و ماحصل این رویکردها آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی در شهریور 1359 بود. آیتالله شیرازی با پیگیری موقعیتهای رزمی جبهههای جنگ و عملیات غرورآفرین رزمندگان اسلام در مقاطع مختلف جنگ تحمیلی و در جهت تقویت روحیه رزمندگان و مردم مسلمان ایران اسلامی، اقدام به صدور اعلامیه مینمود. اعلامیههایی درباره شکست حصر آبادان، حملات موشکی به شهرستان دزفول، شهادت شهید مصطفی چمران، عملیات فتحالمبین، پیروزی سپاهیان اسلام در عملیات آزادسازی خرمشهر، آزادسازی هویزه و... نمونههایی از آنها محسوب میشد.
خدمات اجتماعی
آیتالله شیرازی، علاوه بر تدریس و تربیت صدها شاگرد فرهیخته و مجتهد در فقه و اصول در حوزههای علمیه شیراز و نجف به اقداماتی در راستای پیشبرد اهداف اسلام و انقلاب اسلامی پرداخت که از میان آنها میتوان به خدمات عام المنفعه او در نجف شامل مدرسه علمیه آیتاللهالعظمی شیرازی و مدرسه علمیه طاهریه واقع در حوزه علمیه نجف، دبستان پسرانه اسلامی به نام «المدرسه الابتدائیه الطاهریه »، مسجد بزرگ معروف به مسجد طاهری، کتابخانه عمومی آیتاللهالعظمی شیرازی، منازل مسکونی جهت طلاب علوم دینی مهاجر، حسینیه آیتاللهالعظمی شیرازی در کوفه، منطقه آل بوحداری و مشارکت در تأسیس مساجد، حسینیهها، کتابخانههای عمومی، مدارس علمیه و مراکز اسلامی در نقاط مختلف کشور عراق اشاره کرد.
همچنین آیتالله شیرازی در ایران نیز خدمات ارزندهای انجام داد. تعمیر و بازسازی مدرسه علمیه خان در شیراز، حسینیه آیتاللهالعظمی شیرازی، مدرسه علمیه امام امیرالمومنین(ع)، مرکز درمانی آیتاللهالعظمی شیرازی، بیمارستان آیتاللهالعظمی شیرازی (معروف به بیمارستان امالبنین)، کتابخانه عمومی آیتاللهالعظمی شیرازی، مجتمع مسکونی آیتاللهالعظمی شیرازی، مسجد حضرت ابوالفضل(ع)، بازسازی کامل و تجدید بنای درمانگاه خیریه حضرت خاتم الأنبیاء(ص)، درمانگاه حضرت رقیه(ع) در مشهد مقدس، همکاری و کمک به تأسیس تعداد زیادی از مساجد و حسینیهها و مدارس علمیه در سراسر کشور و احداث تعداد زیادی منازل مسکونی در شهرهایی که در اثر زلزله یا سیل ویران گردیده مانند شهرستان طبس، قائن و خوزستان از جمله آنهاست.
آثار علمی و تألیفات
عمده الوسائل فی الحاشیه علی الرسائل (3 جلد)، کتاب القضاء (2 جلد)، رفع الحاجب فی الأجره علی الواجب، الدرر البیض فی منجزات المریض، ازاحه الشبهات فی الشک فی الرکعات، ازاحه الشبهه فی الحکم الآفاق المتحده و المختلفه، التحفه الکاظمیه فی حکم قتل الحیوانات بالآلات الکهربائیه، الرساله الرجبیه فی حکم النظر إلی النساء الأجنبیه، الرساله الربیعیه فی تصحیح النیابه العبادیه، الرساله الرجوعیه فی حکم المطلّقه الرجعیه، الحاشیه علی العروه الوثقی، الاحتجاجات العشره مع علماء العامه، الإمامه و الشیعه، امام و امامت از دیدگاه اسلام، پوشش زن از دیدگاه اسلام، ذخیره الصالحین، توضیح المسائل (فارسی و اردو)، مختصر المسائل الشرعیه، زبده الأحکام، مناسک حج به زبانهای فارسی، عربی، اردو و انگلیسی، أنیس المقلدین از آثار آیتالله شیرازی بهشمار میروند.
همچنین از آثار در دست انتشار ایشان میتوان الزکاه، الطهاره، الصلاه، تعلیقه علی کفایه الأصول، تعلیقه علی کتاب المکاسب و غایه المنیه فی معرفه الوقت و القبله را نام برد.
دیدار با حق
سرانجام آن فقیه عالیقدر در ساعت 11:30 پنجم مهر 1363 شمسی دعوت حق را لبیک گفت. از ساعات اولیه صبح جمعه ششم مهر دهها هزار تن از مردم مشهد و دیگر شهرهای کشور که برای شرکت در مراسم تشییع به این شهر آمده بودند به سوی بیت او حرکت کردند. مراسم تشییع این مرجع تشیع با حضور نمایندگان امام خمینی و مراجع معظم تقلید وعلمای بلاد مختلف برگزار شد و ایشان در جوار مرقد مطهر ثامنالائمه (ع) در جایگاه ابدی آرام گرفت.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی نیز در پی درگذشت آیتالله شیرازی در پیامی ضمن عرض تسلیت این مصیبت عظمی به پیشگاه حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) و مسلمین جهان، فقدان آن مرجع بزرگوار را ثُلْمهای بر اسلام و مسلمین خواندند و یادآور شدند که این ضایعه جبرانناپذیر است.
متعاقب آن پیامهای حضرات آیات عظام قم، رئیسجمهور، رئیس مجلس، نخستوزیر و دیگر مقامات مملکتی، شورای عالی قضائی، جامعة مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران، دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه، ائمه جمعه شهرستانها، علما و مدرسان شهرستانهای مختلف، از طریق صداوسیما و روزنامههای کشور منتشر شد.
پیام تسلیت امام خمینی
به مناسبت رحلت مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی، امام خمینی پیام تسلیتی بدین شرح صادر کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
رحلت مرحوم آیتالله آقای حاج سید عبدالله شیرازی قدس سره موجب کمال تأثر است. وجود این گونه شخصیتهای علمی و دینی و متعهد به مجاهدت علیه سردمداران کفر و ستم، سرمایههایی برای حوزههای علمی و پشتوانههایی برای کشورند و فقدان آنان ثلمهای بر اسلام و مسلمین است. این جانب این ضایعه اسفناک را به محضر مقدس حضرت ولیالله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء و حضرات مراجع معظم و علمای اعلام دامت برکاتهم و حوزههای علمیه و بیت محترم و آقازادگان ایشان ایدهم الله تعالی تسلیت عرض و برای بازماندگان محترمشان صبر جزیل و اجر جمیل و برای آن بزرگوار رحمت واسعه حق تعالی را خواستارم.
والسلام علی عبادالله صالحین
روح الله الموسوی الخمینی
سید جعفر سیدان: ایشان نقش محوری در اموراجتماعی و دینی داشت
آیت الله سید جعفر سیدان از علمای برجسته و مدرسان مطرح خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد و از سرآمدان مکتب معارفی خراسان یا همان «مکتب تفکیک» است. وی که از شاگردان مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی و آیت الله شیخ مجتبی قزوینی به شمارمیآید، در گفتوگو با حریم امام به بیان ویژگیهای شخصیتی و وجه امتیاز مرحوم آیت الله سید عبدالله شیرازی پرداخت.
ارتباط و آشنایی شما با آیتالله شیرازی چگونه شکل گرفت؟
ایشان پیش از انقلاب از نجف به مشهد آمد. من هم آن زمان در مشهد منبر میرفتم؛ البته الان بیست و چند سالی است که مگر به استثنا و گاهگاه به منبر نمیروم. خاطرم هست که محرم و ایام فاطمیه به منبر میرفتم که نخست در منزل آیتالله قمی منبر میرفتم و پس از آن به منزل ایشان، یعنی آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی و در نهایت به منزل آیتالله فلسفی میرفتم. آشنایی من با ایشان از همین دوره آغاز شد.
شخصیت مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی را برای ما توصیف کنید.
در خصوص پرسش شما بهاختصار پاسخی به عرضتان میرسانم.
مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی از مراجع تقلید زمان خود محسوب میشد.
ایشان اواخر عمر به مشهد مشرف شد و در این دوره در حوزه علمیه مشهد اشتغال به تدریس داشت؛ همچنین امور مربوط به مرجعیت را نیز به سامان میرساند.
ایشان در ارتباط با مسائل علمی و اخلاقی و تربیتی و توجه به مسائل دینی از افراد مورد توجه بزرگان بود؛ بهعنوان یک شخصیت علمی و اخلاقی برجسته و مدافع اساس مکتب وحی و خاندان رسالت و اهلبیت علیهمالسلام شناخته شده بود.
بهطور اجمال، آیتالله شیرازی از نظر علمی و اخلاقی شخصیت بارزی بود. در حوزه نقش پررنگی داشت و تأثیرگذار بود. جلسات درس ایشان هم دایر بود و جمعی از طلاب و فضلا از درسشان بهره میگرفتند.
وجه امتیاز مرحوم آیتالله شیرازی و ویژگی بارز اخلاقی ایشان چه بود؟
آیتالله شیرازی علاوه بر مقامات و مدارج علمی در دو بُعد زبانزد و شهره بود: یکی از آنها تقید محکم به انجام مستحبات بود. آنچنان پایبند امور مستحبی بود که شاید بتوان گفت نماز شبش ترک نمیشد. همچنین عامل به امر به معروف و نهی از منکر هم در سطح مسائل اجتماعی در سطوح گسترده و بالای جامعه و هم در سطح پایینتر و جزئیتر بود و آنجا که نیازی به این کار احساس میشد، اقدام میکرد.
ایشان در جهت دفاع از حق و دفع باطل بسیار پرتلاش و دقیق بود. بهطوری که هم در مسائل مهم اجتماعی در سطوح گسترده و بالای جامعه و هم در برخوردهای خصوصی و شخصی به این مهم توجه داشت. مثلاً اگر شخصی خدمتشان میرسید و مرتکب گناهی آشکار بود، ایشان تذکر میداد که این گناه را کنار بگذارد و این چنین نباشد. کاملاً مقید به امر به معروف در سطوح مختلف شخصی یا اجتماعی و کلان یا جزئی بود.
در جریان نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی چه موضعی داشت؟ نقشی در تحرکات اجتماعی و جریان انقلاب داشت یا خیر؟
آنقدر بگویم که نقش ایشان در تحرکات اجتماعی چه پیش از انقلاب و چه در جریان انقلاب بسیار تأثیرگذار بود؛ چنانکه در منزلشان مرکزی برای برنامهها و فعالیتهای انقلابی وجود داشت. دقیقاً میتوان گفت که ایشان نقش محوری و مرکزی در امور مختلف اجتماعی و دینی داشت.
گویا در دوره رضاخان هم در مسجد گوهرشاد اقداماتی داشت؟
من اطلاعات زیادی در این زمینه ندارم؛ ولی آنچه به گوشم رسیده این است که ایشان یکی از شخصیتهایی است که در آن زمان در جریان مسجد گوهرشاد اقدام کرد و درگیر تبعید و گرفتاریها و ابتلائات فراوان شد و در نهایت هم از جمله دستگیرشدگان بود. ایشان اقدامات جدی و مؤثری در این باب انجام داد.
آیتالله شیرازی با رفتار و سیره نیک زندگی کرد و عمری طولانی و پربرکت هم داشت و امیدواریم خداوند متعال درجات ایشان را بالا ببرد و شما را هم در ذکر فضایل چنین شخصیتهایی موفق بدارد.
از فعالیتهای مبارزاتی ایشان در نهضت انقلاب و حمایت از امام خاطرهای دارید؟
بهطور کلی منزلشان محلی برای اجتماعات انقلابی بود و نقش ایشان کاملاً در این زمینه تأثیرگذار و مهم بود و پیش از انقلاب گاهی حتی مورد حمله قرار میگرفت و آثار تیرهایی که برای سوءقصد به ایشان بر دیوارها مانده بود نشانه و گواه حضور فعال ایشان در این زمینه بود.
مهمترین اقدامات ایشان در حوزه مشهد را چه چیزی میدانید؟
حفاظت بر اساس حوزه و تدریس و توجه به مسائل اجتماعی و حوزوی.
سید صادق موسوی شیرازی: زندگی زاهدانه و همراه با قناعت داشت
حجت الاسلام والمسلمین سید صادق موسوی شیرازی، نوه مرحوم آیت الله العظمی سید عبدالله شیرازی (مرجع حوزه علمیه نجف اشرف و زعیم حوزه علمیه مشهد) است. عمده فعالیتهای ایشان در کشور لبنان صرف ترویج مکتب اهل بیت(ع) میشود. اثر معروف ایشان کتاب«تمامنهجالبلاغه» است.
موضوع گفتوگوی ما دربارهٔ شخصیت مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی است. در ابتدا از خاندان وی و نقش و پیشینه مبارزات آنان علیه استعمار مطالبی بیان کنید.
خاندان آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی رضوان الله علیه از دیرهنگام در مبارزه علیه سلطه استعمار و مزدوران او پیشگام بودند. جد بزرگوار ایشان سید محمدعلی از فعالان جنبش مشروطیت در تهران و از حامیان شهید شیخ فضلالله نوری بود؛ لیکن پس از شهادت شیخ فضلالله ایشان به شهر شیراز هجرت نمود و در آن شهر فعالیت علمی و تبلیغی خود را آغاز کرد.
پدر ایشان مرحوم آیتالله سید محمد طاهر نیز پس از پدر بزرگوار خود مسیر علمی و مبارزاتی را در همان شهر شیراز ادامه داد و ایشان نیز از علمای برجسته شیراز بود و زمانی که استعمارگران انگلیسی نمایندهای را از سوی خود در شیراز معرفی کردند و از مردم خواستند برای او مراسم استقبالی انجام دهند ایشان طی فتوایی انجام این مراسم را حرام اعلام نمود و به همین علت نمایندة انگلیس «ساکس» ایشان و فرزند 19 سالهاش، سید عبدالله را به «سیوند» در 74 کیلومتری مسیر شیراز به اصفهان به مدت حدود 6 ماه تبعید کرد.
مرحوم آیت الله سید عبدالله شیرازی تحصیلات خود را در کجا آغاز کرد؟
مرحوم آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی که پرورده خاندان فقاهت و همگام پدر در متن مبارزه بوده در عین تلاش برای فراگیری علوم حوزوی از قبیل صرف و نحو و فقه و اصول به امور مبارزاتی نیز اهمیت میداد و آن را جزء وظایف دینی خود میدانست و هر وقت احساس تکلیف میکرد که از سوی رژیم حاکم ایران آن دوران در جهت مخالفت با تعالیم دین مبین اسلام و مکتب اهلبیت علیهمالسلام حرکتی انجام گیرد سریعاً و بدون ملاحظات شخصیتی و گاهی با هزینه آبروی خود به مقابله برمیخاست و وارد میدان میشد.
ایشان پس از اقامت 12 سال در نجف اشرف و استفاده از محضر آیات عظام مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آیتالله آقا ضیاء عراقی و مرحوم آیتالله شیخ محمدحسین نائینی و کسب رتبه اجتهاد به شیراز برگشت و بازسازی حوزه علمیه شیراز را که در شرایط بعد از کودتای رضاخان از هم پاشیده شده بود، به عهده گرفت و مدیریت مدرسه خان در این شهر را مرکز فعالیت علمی خود قرار داد و با کمک مرحوم آیتالله شیخ محمدجعفر محلاتی و آیتالله سید عبدالباقی شیرازی و بقیه علمای آن شهر رونق را به حوزه علمیه شیراز بازگرداند.
ایشان 2 بار ازدواج کرد که تعدادی از فرزندان ایشان از جمله فرزند ارشد ایشان مرحوم آیتالله العظمی سید محمدباقر شیرازی والد اینجانب از زوجه اول ایشان هستند، و از ازدواج دوم فرزندان دیگری حاصل گشته که ارشد آنان عموی بزرگوار حضرت آیتالله سید محمدعلی شیرازی هستند.
پس از سرعت گرفتن تلاشهای رضاخان دیکتاتور در جهت مقابله با شعائر و تعالیم اسلامی و تلاش برای کشف حجاب زنان و یکسان کردن لباس مردان به طرز اروپایی، در سال 1306 مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی به همراه مرحوم آیتالله سید عبد الباقی شیرازی برای حمایت از قیام مرحوم آیتالله آقا نورالله نجفی اصفهانی از علمای اصفهان و جهت هماهنگی با مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه و سایر علما و تشکیل جبهه متحد از علمای بلاد مخفیانه به قم مسافرت کرد.
ایشان برای زیارت بارگاه ملکوتی علی بن موسیالرضا علیهالسلام و در راستای گسترش جبهه علما به مشهد مشرف شد و در آنجا با مرحوم آیتالله سید محمدحسین طباطبایی قمی و مرحوم آیتالله سید یونس اردبیلی دیدار داشت و با درخواست فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد در مدت اقامت در جوار امام رئوف در مدرسه میرزا جعفر که متصل به صحن است برای آنان جلسات درس برگزار نمود.
در اثناء حضور ایشان، در مشهد مقدس قیام این شهر علیه رضاشاه دیکتاتور و در جهت دفاع از تعالیم دین مبین اسلام آغاز شد و ایشان که خود از پیشگامان مبارزه بود در صف اول این قیام قرار گرفت که توسط مزدوران رضاشاه به همراه دیگر علماء شهر دستگیر شد.
ایشان پس از مدتی بازداشت در زندان مشهد به تهران انتقال و مدتی نیز در تهران در سلولهای رضاخان اسیر بود.
پس از آزادی بار دیگر بار سفر بست و به نجف اشرف مهاجرت نمود و این بار بهعنوان یک چهره فقاهتی در جوار امیرالمؤمنین در حوزه علمیه استقرار یافت؛ خصوصاً پس از وفات مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی که مرحوم آیتالله العظمی شیرازی یکی از شاگردان زبده و سرشناس ایشان بود.
با کودتای نظامی عبدالکریم قاسم در عراق و در اوج رشد افکار کمونیستی و ناسیونالیستی عرب در عراق و آغاز فعالیت حزب بعث و رویکرد جوانان ناآگاه به گروههای لائیک و شیوع مظاهر بیدینی، مرحوم آیتالله شیرازی وظیفه خود را انجام داد و احزاب کمونیستی را مخالف دین دانست و ورود به آن را حرام اعلام نمود.
ایشان همواره در مقابله با حرکتهای حکومت عراق در جهت مخالفت با تعالیم دین مبین اسلام پیشگام بود، و پس از حملههای ددمنشانه مکرر رژیم بعث به حوزه علمیه نجف اشرف و دستگیری صدها طلاب و فضلا و اعدام تعدادی از علما، ایشان مجبور به هجرت مجدد به ایران شد و به علت سوابق ایشان در مشهد مقدس و خالی بودن حوزه علمیه از چهره فقاهتی پس از فوت مرحوم آیتالله العظمی میلانی ایشان به بارگاه ملکوتی ثامنالحجج آمد و در جوار ایشان اقامت نمود.
مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی در چه دورهای وارد نجف اشرف شد؟
ایشان مراحل تحصیلات ابتدائی خود را در شهر شیراز نزد پدر بزرگوارش و نیز اساتید آن شهر مرحوم آیتالله شیخ علی ابوالوردی و مرحوم آیتالله میرزا محمدصادق مجتهد و مرحوم آیتالله شیخ محمدرضا ثامنی فرا گرفت و پس از کسب مراتب علمی و بر اثر شرایط پیش آمده که پیشتر عرض کردم، ایشان به نجف اشرف رفت و نزد مراجع و اساتید سطوح عالیه آنجا مدارج علمی را تا نیل رتبه اجتهاد طی نمود.
در نجف هم فعالیتهای سیاسی علیه رژیم و حاکم وقت عراق داشت؟
بله. نسبت به نقش مرحوم آیتالله العظمی شیرازی در جریانات عراق و شجاعت ایشان در مقابله با حاکمان جور و مزدوران استعمار همین بس که تمامی عراقیها تاکنون ایشان را بهعنوان تنها کسی میدانند که توانست عکس میشل عفلق مؤسس حزب بعث را در اوج رعب و وحشت حاکم از دیوار ورودی صحن امیرالمؤمنین علیهالسلام بردارد.
وقتی امام به نجف تبعید شد، موضع مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی چگونه بود؟
در راستای همراهی با حضرت امام خمینی رضوانالله علیه نیز ایشان نخستین شخص از مراجع نجف اشرف بود که علیرغم امکاناتاندک جهت تسهیل مشارکت طلاب حوزه علمیه در استقبال از امام در بدو ورود ایشان چندین وسیله نقلیه را تهیه کرده و به منطقه «خان النص» که مکان تودیع اهالی و طلاب کربلا معلی و استقبال از ایشان توسط طلاب نجف اشرف در نظر گرفته شده بود، ارسال نمود که اینجانب آن زمان نوجوان معمم بودم و در میان مستقبلین حضور داشتم. پس از ورود امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به نجف اشرف اولین مرجعی که به دیدار ایشان رفت، مرحوم آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی بود.
و در طول اقامت امام رضوان الله علیه در نجف اشرف به مناسبتهای گوناگون دیدارهایی بین مرحوم امام و مرحوم آیتالله شیرازی برگزار و تبادل نظرها در مورد جریانات ایران یا عراق در مقاطع مختلف انجام میگرفت.
جریان اقدامات ایشان در حادثه مسجد گوهرشاد در زمان رضاخان چه بود؟
دربارة حادثه مسجد گوهرشاد مختصراً عرض شد که ایشان برای زیارت بارگاه ملکوتی ثامنالحجج علیهالسلام و هماهنگی با علمای مشهد مقدس به این شهر مشرف شد و پس از جلسات متعدد تصمیم علما بر این شد که یک نفر از سوی آنان به تهران رفته و با دیدار با رضاشاه درخواست توقف دستور کشف حجاب زنان و تغییر لباس مردان از سوی علماء بلاد به او ابلاغ کند که برای انجام این مأموریت آیتالله سید حسین قمی انتخاب میگردد؛ ولی رضاشاه دیکتاتور به ایشان اجازه ملاقات نداد و دستور حبس و حصر ایشان را صادر کرد که این امر واکنش علما و مردم مشهد را در پی داشت و برای رفع حصر آیتالله قمی علما از جمله مرحوم آیتالله شیرازی در مسجد گوهر دست به تحصن زدند و مردم هم گروهگروه به علمای متحصن پیوستند و در طول زمان تحصن سخنرانان مردم را از توطئههای دشمنان اسلام و فرهنگ ایرانی آگاه میکردند و رژیم مزدور رضاشاه را مفتضح مینمودند، که از جمله سخنرانان پرشور مرحوم شیخ محمدتقی بهلول بود.
ولی به دستور رضاخان مردم بیدفاع متحصن در مسجد گوهرشاد به گلوله بسته شدند و حدود 1750 نفر به شهادت رسیدند و تعداد بسیاری از علماء طراز اول از جمله مرحوم آیتالله شیرازی و مرحوم آیتالله سید یونس اردبیلی دستگیر شدند، که پس از مدتی با غل و زنجیر در دستان به تهران انتقال یافتند و مدتی نیز در آنجا در زندان بودند.
از سبک زندگی وی مطالبی بیان کنید.
روش زندگی ایشان همانند علمای سلف رحمتالله علیهم جمیعاً در غایت زهد و قناعت بود که امروز آن نمونهها بسیاراندک است. در نجف در منزلی سکونت داشت که پس از سرنگونی صدام وقتی به عراق رفتیم و وارد منزل ایشان شدیم متحیر بودیم که چگونه ایشان و مرحوم والد و ما در این منازل کوچک زندگی میکردیم و حال آنکه در همان منزل محقر استاندار و فرماندار و شخصیتهای مهم میآمدند و با ایشان دیدار میکردند و در طول مدت اقامتشان در عراق فراوان برای تأسیس مدارس برای طلاب و رسیدگی به آنان تلاش مینمود و حتی در مرحله آخر تعدادی منزل بنا کرد تا که طلاب بیبضاعت برای مدتی در آنجا ساکن شوند.
و در مدت اقامت ایشان در مشهد مقدس نیز تلاشهای زیادی در جهت تغییر نحوه زندگی با قناعت ایشان از سوی اطرافیان انجام گرفت؛ اما ایشان همچنان مقاومت نمود و امکانات مالی را در جهت تأسیس مدرسه علمیه امیرالمؤمنین علیهالسلام و بیمارستان جهت مداوای طلاب و مستمندان صرف میکرد و حتی منزل مسکونی خود را وقف حسینیه نمود که متأسفانه بعد از رحلت ایشان به علتهای مختلف آن طوری که شاید و باید از این مؤسسات در جهت موردنظر ایشان استفاده نشد. اخیراً زمین مدرسه امیرالمؤمنین علیهالسلام که دهها سال متروکه مانده بود توسط دو عموی مکرم اینجانب آیتالله سید محمدعلی و حجتالاسلام سید محمدجواد و اینجانب طی نامه مشترکی در اختیار مدیریت حوزه علمیه مشهد مقدس قرار گرفت و چند سال قبل نیز به دلایلی بیمارستان مرحوم آیتالله شیرازی واگذار شد و مدتی قبل نیز درمانگاه منتسب به ایشان تعطیل و سپس واگذار شد، و اکنون فقط حسینیه ایشان در مشهد مقدس و در خیابانی که به نام آیتالله شیرازی است که در آن اقامه شعائر دینی میگردد و محل حوزه علمیه زیر نظر مدیریت حوزههای علمیه خراسان و مکان اسکان طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور در ایام زیارتی و تعطیلات است که تاکنون بیش از 90000 نفر در حسینیه اسکان داده شدهاند و بحمدالله در پرتو صفا و صمیمیت میان اینجانب بهعنوان متولی بعد از رحلت والد و دو عموی متولی دیگر، برنامههای گوناگون در مسیر اهلبیت علیهمالسلام و انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی برگزار میشود.
ولی دو مدرسه مرحوم آیتالله شیرازی در نجف اشرف که پس از هجرت ایشان تقریباً متروکه شده بود پس از سرنگونی صدام و مسافرت اینجانب در خدمت مرحوم والد، مدرسه اول را از سید مقتدی صدر که آن را تصرف کرده بود بازپس گرفتیم، و از طرف مرحوم والد اولین مجلس فاتحه برای شادی ارواح شهدای نجف اشرف و عراق در دوران حکومت بعث را در آنجا برگزار کردیم، و پس از آن این مدرسه که تولیت مشترک با اینجانب دارد با همت متولی دیگر عموی بزرگوار آیتالله سید محمدعلی شیرازی بازسازی شده و اکنون محل برگزاری دروس حوزوی و اقامت علما و طلاب در ایام زیارتی میباشد؛ لیکن در مدرسه دوم که ظاهراً توسط افرادی در دوران رژیم صدام ملعون تصرف شده کاری انجام نگرفته است.
حرکت مرحوم آیتالله العظمی شیرازی کاملاً و همیشه در جهت انقلاب بوده و همانطور که قبلاً عرض کردم ارتباط قدیمی و تنگاتنگی میان ایشان و امام خمینی رضوان الله بوده که این روابط در طول مدت اقامت امام در نجف اشرف عمیقتر و مستحکم گشت و لذا به مجرد انتقال امام خمینی به قم مرحوم آیتالله شیرازی به قم آمده و در اولین ساعات وصول ایشان امام رضوان الله علیه به دیدار ایشان آمدند و فضای بسیار گرمی میان آن دو در طول جلسه حاکم بود، و امام نیز همیشه در جهت تقویت موقعیت مرحوم آیتالله العظمی شیرازی به مسئولین توصیههای اکید مینمود.
آثار و تألیفات ایشان را برای ما معرفی کنید.
ایشان تألیفات متعددی در موضوعات مختلفی داشت که تعداد آنها بیش از 20 اثر و اغلب آنها در موضوعات فقهی و اصولی است؛ ولی بعضی از تألیفات ایشان مثل «الإحتجاجات العشرة» و «الإمامة والشیعة» دربارة مسائل اعتقادی میباشد.
بهعنوان سؤال پایانی از تاریخ رحلت و مکان دفن ایشان برای ما بگویید.
رحلت ایشان در شب اول ماه محرم پس از شرکت در نخستین مراسم عزاداری حضرت سید الشهداء علیهالسلام بود که ساعاتی بعد روح ملکوتی ایشان به ملکوت اعلا پیوست و دوباره حوزه علمیه مشهد محوریت مرجعیت خود را از دست داد و به دستور خاص امام به مرحوم آیتالله طبسی رحمة الله علیه ایشان دقیقاً در طبقه فوقانی قبر مرحوم آیتالله میلانی در داخل حرم مطهر امام رئوف علی بن موسیالرضا علیهالسلام دفن شد که پس از تفکیک در حرم مطهر اکنون در قسمت زنانه قرار گرفته است.
کاظم راشد یزدی: حسینیه ایشان مرکز انقلابیون بود
حجت الاسلام والمسلمین کاظم راشد یزدی کارشناس مباحث اخلاق و خانواده، ازشاگردان مرحوم آیت الله سید محمد باقر شیرازی(فرزند مرحوم آیت الله سید عبدالله شیرازی) است. وی در این گفتوگو به بیان وجوه رفتاری و اخلاقی مرحوم آیت الله سید عبدالله شیرازی پرداخت .
در آغاز گفتوگو از چگونگی آشنایی خودتان با مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی بفرمایید.
من از ارادتمندان و دوست داران آیتالله سید عبدالله شیرازی بوده و هستم. ایشان در ردة مراجع عظام تقلید قرار داشت.
از سال 1342 به ایشان و خاندان شریف شیرازی ارادت پیدا کردم و به وسیله یکی از پسرانشان، آیتالله سید محمدباقر شیرازی که مردی فاضل و دانشمند بوده با ایشان آشنا شدم.
ایشان چند سالی در شیراز اقامت داشت که مقارن با حضور من در شیراز برای گذراندن دورة دانشگاهی شد. به گمانم حدود سنه 41 تا 44 بود که در شیراز افتخار آشنایی با ایشان را پیدا کردم.
در آن زمان برای خواندن یک کتاب فقهی و بسیار معتبر به نام «شرایع» نوشتة مرحوم محقق رضوانالله تعالی علیه خدمت ایشان میرسیدم و از درس ایشان که آقازاده حضرت آیتالله العظمی بود، بهخوبی بهره بردم.
در این مسیر با آیتالله سید عبدالله شیرازی و برخی فرزندان دیگر ایشان هم آشنا شدم. ایشان هم در نجف بهعنوان مرجع تقلید شناخته شده بود و مقلدین فراوانی هم در فارس داشت؛ از میزان مقلدان ایشان در جاهای دیگر اطلاع ندارم. آنچه دربارة شخصیت ایشان مورد توجه و خوشایند من بود، علاوه بر جنبة مرجعیت علمی، ظرفیت رهبری دینی و مذهبی ایشان بود.
ایشان در انقلاب از جمله کسانی بود که قبل از داغ شدن مسائل انقلابی در ایران، انقلابی بود و نقش تأثیرگذاری هم در جریان انقلاب ایفا کرد. از زمانی که امام از کرانه افق آن زمان طلوع کرد، ایشان با امام همراه بود؛ گو اینکه بعد از انقلاب چند سالی هم بیشتر در قید حیات نبود. حسینیهای متعلق به ایشان در مشهد وجود داشت که مرکز انقلابیون بود و جریان انقلاب بخشی از حرارتش را از آنجا میگرفت. هرگز مخالفتی درباره انقلاب از ایشان نشنیدیم و در این مسیر ثابتقدم بود.
آقای سید محمدباقر که بعد از ایشان افتخار شاگردیشان را داشتم نیز در همین مسیر بود. نامههایی هم به امام و هم به رهبری مینوشت و تذکراتی را که به ذهنش میرسید، اعلام میکرد.
آنچه موجب علاقهمندی من به این خاندان میشد همین مسائل بود. خانواده ایشان شهره به علم و تقوا هستند .
الان هم که الحمدالله رب العالمین آقا سید محمدصادق، اثر ارزشمندی مانند نهجالبلاغه را بیش از پیش در مجامع بینالمللی مطرح کرد و انجمن فرهنگی یونسکو هم آن را بهعنوان سند بزرگ بینالمللی بشری پذیرفت.
این خدمت بزرگ و ارزندهای است که ایشان، فرزند سید محمدباقر رضوانالله تعالی علیه ارائه کرد و اثر ارزشمندی باقی گذاشت.
نقش مرحو م آیت الله شیرازی در مشهد و حوزه علمیه مشهد چگونه بود؟
ایشان در کنار کسان دیگری که در جریان انقلاب فعالیت میکردند، نقش بسیار برجستهای داشت. اگر جستجو کنید درمییابید که حسینیه ایشان پیش از انقلاب مرکز انقلابیون بوده و بعد از انقلاب هم تا زمان حیاتشان در همان مسیر در حرکت بود.
چه وجوه تمایزی در ایشان نسبت به مقارنین و معاصرین میبینید؟
نقش مرحوم آیتالله شیرازی چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب بسیار برجسته بود. ویژگیهای اخلاقی برجسته ایشان که من خودم درک کردم و از نزدیکان ایشان شنیدم صداقت بسیار عمیقی بود که در وجود ایشان مشهود بود. انسان واقعاً اخلاص را در بسیاری از کارهایش لمس میکرد. هیچ مقصد و منظور سیاسی و غیر از آن در ایشان دیده نشد. عالمی بزرگ و دلسوز که مردم از وجودش منتفع میشدند.
ایشان عالمی مردمی بود که درب خانهاش به روی مردم همیشه باز بود. اگر اینطور نبود که از چنین محبوبیتی در میان مردم برخوردار نمیشد.
امیدواریم به آبروی محمد و آل محمد دنباله این خاندان محترم که اعضا و عناصری چنین ارزنده داشتند تا قیامت ادامه پیدا کند.
آنچه در سیره گذشتگان وجود دارد و باید امروز هم برجسته شود و مورد توجه قرار گیرد همین بیاعتنایی به مقام و مکنت باید باشد. در این صورت است که علما میتوانند بهعنوان الگو برای نسل جدید اثرگذار باشند. هیچ چیزی از اشرافیگری و تشریفات و تشکیلات نباید باشد، اگر خلاف این باشد از آن موضع اثرگذاری خارج میشوند.
سبک و سیره علمای بزرگ گذشته اینطور بود که در همه شهرستانهای کوچک و بزرگ و مراکز و حوزههای علمیه حضور داشتند. سابقاً توجه به اشرافیگری و تجملات در سیره مراجع هرگز نبوده و امروز هم نباید باشد.
مصطفی اشرفی شاهرودی: شخصیتی بود که درد دین داشت
آیت الله مصطفی اشرفی شاهرودی استاد برجسته خارج فقه و اصول و از علمای حوزه علمیه مشهد و تربیت یافته حوزه علمیه نجف اشرف است. عمده اساتید ایشان در مشهد و نجف اشرف حضرات آیاتعظام امام خمینی، میلانی، خویی و پدرشان آیت الله مرتضی اشرفی شاهرودی بوده است.
وجه تمایز و ویژگیهای رفتاری مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی چه چیزهایی بود؟
مقدمتاً عرض میکنم که حُسن مراجع و بزرگان نجف در این بود که در کارها تسرع نمیکردند. اگر هم خدای ناخواسته کسی تسرعی میکرد، علما و طلاب آبروی یکدیگر را مانند آنچه در قم اتفاق میافتد، نمیبردند. با کمال تأسف در قم دیدهایم که از سوی طلاب به مراجع جسارت میشود یا گاهی خود آقایان و بزرگان هم در قم دچار این صفت مذموم میشوند و گاهی آبروی بزرگی را به باد میدهند؛ اما در نجف اینگونه نبود.
مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی رحمت الله اگرچه گاهی در برخی مسائل اجتماعی تسرع به خرج میداد، ولکن علمای دیگر در پی اشکالتراشی از ایشان نبودند.
آیتالله شیرازی شخصیتی بود که درد دین داشت و این امر بهروشنی بر ما مسلم بود.
در مدتی که در نجف زیارتشان میکردم، شاهد بودم که زندگی زاهدانهای داشت و به هیچ وجه اهل تکلف و تجمل نبود. در منزل هم نسبت به افراد دیگر بسیار صمیمی برخورد میکرد.
آن زمان نان ارزانتری در نجف به نام «صمون» بود که برای مصرف شخصی و داخلی منزل از همان استفاده میکرد.
خاطرم هست مدتی هم که مرحوم بهلول در نجف بود، در منزل آیتالله شیرازی اسکان داشت و با توجه به محبت زیاد ایشان نسبت به طلاب، آقای بهلول مدت طولانی در منزلشان سکنا داشت و افراد از فرمایشاتشان در همانجا استفاده میکردند.
در خصوص شخصیت علمی آیتالله سید عبدالله شیرازی توضیحاتی ارائه بفرمایید.
ایشان از نظر علمی و در فقه صاحبرأی بود و انصافاً مطالب قابل تأملی را مطرح میکرد و از بُعد علمی مورد استفاده حوزه علمیه قرار میگرفت.
یادم نمیرود که در خدمت پدر به منزل ایشان در نجف رفتیم. ایشان فرعی را عنوان کرد که قابل توجه بود.
یکی اینکه فرمود به خاطر این آیه شریفه «لا یرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ» ایشان میفرمود از این آیه استنباط میشود که زنان جوان حتی نباید چادر را از سر بردارند؛ چون خدا در این آیه میفرماید که زنان سالخورده میتوانند جلباب را از چهره بیفکنند.
جلباب هم تنها لباس بدن نبود؛ بلکه پوششی بود مانند آنچه ما امروز از آن به چادر تعبیر میکنیم و مافوق پوشش بدن بود و عربها از آن تعبیر به عبا میکردند. ایشان معتقد بود از این آیه برمیآید که زنان جوان نباید به ستر بدن اکتفا کنند، بلکه باید چادری را که مازاد آن است، بر سر کنند. خاطرم هست آن شب در خدمت آقا، این بزرگوار این فرع را با تمسک به این آیه مطرح کرد.
بعدها هم که ایشان مشهد تشریف آورد ما در نجف بودیم و بعد از آن من در شاهرود مستقر شدم و اواخر عمر این بزرگوار بود که به مشهد مقدس منتقل شدم؛ البته گاهی به زیارت ایشان در منزلشان میرفتم. بعد از چند صباحی هم این بزرگوار به عالم بقا رحلت کرد؛ رحمة الله علیه.
جایگاه ایشان در میان علمای مشهد و نجف چگونه بود؟
در نجف یکی از شخصیتهای برجسته و از مراجع بود. در مشهد هم ایشان و آیتالله قمی در ردیف اول شخصیتهای مشهد بودند. در مبارزات روحانیون هم از بزرگان تأثیرگذار و مطرح به شمار میرفت.
از ارتباط ایشان با پدر بزرگوارتان بفرمایید.
هر دوی این بزرگان از مبارزان دوران رضاشاه بودند و در همین جریان هم دستگیر شدند و هر دوی این بزرگواران را دستبسته روی یک صندلی از مشهد به تهران برده بودند. ایشان به جهت فعالیت در نهضت علیه رضاشاه تبعید و دچار مشکلات فراوانی شدند. ابتدا آنها را به تهران بردند و از آنجا به بعد ظاهراً مرحوم سید عبدالله به شیراز و بعد از مدتی هم به عراق رفت. مرحوم پدر من هم به شاهرود رفت و تا آخر عمر آنجا ماند.
بعد از قضیه به توپ بسته شدن مسجد گوهرشاد و کشف حجاب، بزرگان مشهد را دستگیر کردند و پدر من و آیتالله عبدالله شیرازی و سید یونس اردبیلی و خیلی از بزرگان دیگر از آن جمله بودند. از مرحوم شیرازی شنیدم که فرمود: «در جریان دستگیری من و آقا بزرگ با هم روی یک صندلی بودیم و دستهایمان به هم بسته بود.»
وظیفه طلاب و حوزهها در تکریم چنین شخصیتهایی چیست؟
متأسفانه احوالات بزرگان گذشته امروز افسانه شده است؛ در حالی که آنها باید در حوزههای علمیه و برای طلاب جوان بهعنوان الگو مطرح باشند.
همانطور که امروزه مسائل دینی در میان عامه مردم به خاطر مشکلات به حاشیه رفته، سیره علمای سلف و بزرگان شیعه و مفاخر دین و تشیع هم با کمال تأسف به افسانه میماند. انشاءالله بزرگان ما برای حوزههای علمیه و طلاب جوان الگو باشند.
از جریان دستگیری پدر بزرگوارتان و مرحوم سید عبدالله خاطرهای به یاد دارید؟
آن زمان من طلبه بودم و دنبال چنین مسائلی نبودم و البته از پدر هم اینگونه امور را نشنیدم و احوالات پدر را هم عمدتاً از دوستان ایشان شنیدهام.
آنها با نفس بزرگی که داشتند درصدد این نبودند که خودشان را تعظیم و مطرح کنند.
فقط این مقدار از آیتالله سید عبدالله شیرازی یا به نقل از ایشان خواندم: «دست ما را به هم بسته بودند. با خود گفتم اینها میخواهند ما را بکشند.» پدرم به ایشان گفت: «بنشین سید! اگر میخواستند ما را بکشند در همان مشهد میکشتند.» این خاطره را من در مجلهای خواندم؛ ولی از پدرم چیزی در این مورد نشنیدهام.
به عنوان سؤال پایانی اگر بخواهید شخصیت مرحوم آیت الله سید عبدالله شیرازی را در یک جمله توصیف کنید، چه خواهید گفت؟
رجل عالم زاهد و کان مجاهدا ... .