جهت گیری اصلی دستگاه های فرهنگی ما سیاست های مورد نظر امام نبوده و نیست، اگر بود وضع ما این نبود. البته صدر تا ذیل مسئولان نظام، هر فردی به تناسب وضعیت خودش ادعای این را دارد که ما تمام و کمال در راه امام پیش می رویم. اما پس این همه تناقض در رفتار برای چیست؟ جامعه کنونی ما با جامعه اخلاق گرایی که مد نظر امام بود، فاصله بسیاری پیدا کرده است.
جماران- الهه اسلامی: اگر مسئولان فرهنگی کشور در سال های اخیر بیش از هرچیز سرگرم منع کردن و هشدار دادن بوده اند؛ رییس شورای فرهنگ عمومی کشور، بر این باور است که به جای تمرکز بر ناهنجاری ها باید به هنجارهایی بپردازیم که آن ها را رها کرده ایم.
در طول گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین حسین شاهمرادی، بیش از هر چیز به این نتیجه می رسیم که حوزه فرهنگ فاصله زیادی با سیاست های امام خمینی گرفته است.
او به انبوهی از کاستی سیاست گذاری فرهنگی در کشور اشاره می کند که از آن میان دولتی کردن ارزش های جامعه و موازی کاری دستگاه های فرهنگی، به تنهایی برای نابود کردن بسیاری از دستاوردها و سرمایه های فرهنگی کافی است. اما باید به آن ها مسوولانی را افزود که به جای برنامه ریزی برای اجرای رهنمودها و سیاست های بالادست خود به رهنمود دادن و سخنرانی کردن و ابراز نگرانی از تهاجم فرهنگی مشغولند. بی دلیل نیست که ما در سرزمینی زندگی می کنیم که بسیاری از مسوولان از عهده عمل کردن به شعارهای خود بر نمی آیند.
در چنین شرایطی نگرش های نوگرایانه و رویکرد منتقدانه سید حسین شاهمرادی را به عنوان دبیر شورای فرهنگ عمومی می توان به فال نیک گرفت.
شورای فرهنگ عمومی به عنوان حلقه واسطی میان شورای عالی انقلاب فرهنگی و دستگاه های سرنوشت سازی همچون وزارت ارشاد، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سیما، وزارت علوم و معاونت های فرهنگی و اجتماعی سایر دستگاه ها عمل می کند.
گفت و گو با او را که پیش از این مدیریت عروج فیلم در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی عهده دار بوده است؛ پس از شش ماه تصدی مسوولیت دبیری شورای فرهنگ عمومی انجام دادیم.
نخستین بخش از متن گفت و گوی خبرنگار جماران با دبیر شورای فرهنگ عمومی در پی تقدیم می شود.
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی اخیرا درباره نیاز جامعه ما به ایجاد نهضت بازگشت به اخلاق، سخن گفته اند؛ ارزیابی شما از وضعیت کنونی اخلاقی جامعه ما چیست؟
متأسفانه گریز از اخلاق معضل زمانه ماست. سنجش هایی که از رفتار مردم انجام می شود نشان می دهد که جامعه کنونی ما با جامعه اخلاق گرایی که مد نظر امام بود، فاصله بسیاری پیدا کرده است. نمی خواهم بگویم وضعمان بحرانی است اما سمت و سوی بی اخلاقی در جامعه نگران کننده است. ریشه همه این اخلاق گریزی ها هم به نظر بنده در رده های بالای مملکت است. «الناس علی دین ملوکهم» را ما امروز به عینه در جامعه می بینیم. وقتی دروغ، تزویر، ریا، خلاف، دو به هم زنی و تهمت در رده های بالای مملکت رواج داشته باشد در رده های میانی به مراتب بیشتر دیده می شود و بروز و ظهور آن را در جامعه می بینیم. بعد از خودمان می پرسیم چرا فساد و طلاق در جامعه زیاد شده است؟ ریشه این آمارها در انحطاط اصول اخلاقی است. متأسفانه ما عادت کرده ایم به معلول ها بپردازیم نه به علت ها.
یکی از مسائلی که در جامعه زیاد به آن پرداخته شده است، مسئله عفاف و حجاب است. ما قانونی نیز در حدود 10 سال پیش در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسانده ایم که در حدود 300 بند دارد اما اجرایی نشده است. جالب این است که کمتر از 10 بند این مصوبه بر عهده نیروی انتظامی است و باقی آن بر عهده دستگاه های دیگر است. متأسفانه ما همه فعالیت ها در زمینه حجاب و عفاف را محدود به بگیر و ببند کرده ایم. یکی از نواقصی که منجر به اجرایی نشدن این مصوبات شده، اختصاص ندادن بودجه به مسئله عفاف و حجاب است. در واقع هم اندیشی کرده ایم، قانون تدوین کرده ایم و سپس قانون را بوسیدیم و گذاشته ایم در طاقچه. آن وقت می پرسیم مردم چرا این طور شده اند؟ زیربنای حجاب، عفاف و زیر بنای عفاف، حیاست. بنابراین حیا و عفاف شرط برخورداری از حجاب است. بسیاری هم در جامعه ما حجاب دارند و حجابشان خوب است. بسیاری دیگر هم حجاب دارند اما حجابشان از نظر خودشان قابل قبول است، نه مخالف دین هستند و نه مخالف انقلاب. ما باید به عملکرد خودمان نگاهی دوباره داشته باشیم. بچه هایی که امروز نگاهشان به حجاب اینگونه است، فرزندان انقلاب خودمان هستند. رفتار بی اخلاق ما مردم را دچار اخلاق گریزی کرده است. البته نقش ماهواره و تلقین های غرب را نفی نمی کنم، اما می گوییم به خودمان بپردازیم. منتها یک لوله پنج اینچی از طریق شبکه های ماهواره ای در حال حمله به ماست و ما اجازه نمی دهیم از لوله نیم اینچی خودمان آبی عبور کند.!S1!
به مسئله مهمی اشاره کردید، اینکه ما همیشه به جای فرهنگ سازی و پرداختن به علت های واقعی، سراغ حک و اصلاح ظواهر می رویم، یعنی فقط به دنبال حفظ ظاهریم.
بله، در واقع ما ناهنجاری ها را مد نظر قرار داده و هنجارهایمان را رها کرده ایم. فرهنگ ما سرشار از هنجارهای خوب است، اما ما به هیچ یک از این خوبی ها نمی پردازیم. هیچ دستگاه فرهنگی ای به داشته های خوب و آداب و رسوم پسندیده کشورمان نپرداخته است. هیچ تشویق فرهنگی ای نداریم و دائما در حال هشدار دادن هستیم. بدتر از همه اینکه آداب و رسوم خوبمان را هم دولتی کرده ایم. هر کار مردمی را که ظرف چند سال انقلاب از مردم گرفتیم و خواستیم تصدی آن را خودمان برعهده بگیرد، بزرگ ترین لطمه را خورد. و چیزهایی که به دست ما نیفتاد هنوز توسط خود مردم به بهترین نحو اجرا می شود. آنچه که امام و مقام معظم رهبری می خواستند، مردمی برگزار کردن مراسم های مختلف از جمله دهه فجر بود. ما بسیاری از مصوبات شورای فرهنگ عمومی را که در پی نام گذاری دهه های مختلف به مناسبت های مختلف بودند، رد کردیم تا این اجازه را به مردم بدهیم که خودشان مراسم را برگزار کنند. بسیاری از مظاهر فرهنگ عمومی را از مردم گرفتیم و به خودمان اختصاص دادیم. شهدا و میراث فرهنگی دفاع مقدس متعلق به توده مردم است، در حالی که ما به گونه ای عمل کردیم که گویا این چیزها اختصاص به گروه خاصی دارد. محسنات جامعه را به زمین خودمان کانال کشی کردیم و نگذاشتیم همه از آنها بهره ببرند.
وجود چنین مشکلاتی نگاهی به دستگاه های فرهنگی همچون آموزش و پرورش، صدا و سیما و وزارت ارشاد به خوبی این نکته را آشکار می کند که این دستگاه ها هنوز به استراتژی مناسب برای فرهنگ سازی دست نیافته اند و در حالی که به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ما شاهد رخ دادن انقلابی اخلاقی در جامعه توسط امام بودیم؛ اما امروز با پدیده اخلاق گریزی مواجهیم. این در حالی است که بررسی های علمی نشان می دهد هدف امام، از ایجاد نظام جمهوری اسلامی، اجرای سازوکارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسیِ اسلامی و هدف او از اجرای این سازوکارها، تعالی انسان و تهذیب نفس بود. از این منظر چرا ما تا این حد از اهداف انقلاب فاصله گرفته ایم؟
من فکر می کنم مشکل ما همان برداشت کاریکاتوری از امام است که حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی نیز به آن اشاره کرده اند. برای مثال توجه امام به عدم سخن چینی، تجسس نکردن در احوال دیگران و دروغ گویی را نادیده گرفته ایم و برخی از آنچه که امام در حد معقول برایشان اهمیت قائل بودند، چنان بزرگ نمایی کرده ایم که گویی تمام تفکر امام در آن خلاصه شده است.
امام قبل از اینکه مرجع مسلمانان و شیعیان در جهان اسلام باشد، یک معلم اخلاق بود و زیر بنای تمام تفکر ایشان را اخلاق تشکیل می داد. نوع منش و زندگی امام در دوران طلبگی و حضورش در مبارزه با رژیم سفاک پهلوی نشان دهنده این بود که انسان کاملی است و به جز برخورداری از مقام علمی و معنوی، اخلاقیات نیز در زندگی اش جایگاه ویژه ای داشت. اگر به زندگی امام در اوایل مبارزه، در زمان تبعید و حرکت از ترکیه به نجف، از آنجا به پاریس و سپس تهران دقت کنیم و سلوک ایشان در یک دهه پس از انقلاب را در نظر بگیریم، می بینیم که امام با شخصیت ایشان با اخلاقیات ممزوج شده بود. مهمترین بخش فرهنگ هم اخلاق است. بنابراین من ریشه بسیاری از معضلاتی را که امروز با آن مواجهیم، در بی اخلاقی، افراطی گری و دور شدن از سیر و سلوک امام می دانم.
جهت گیری اصلی دستگاه های فرهنگی ما سیاست های مورد نظر امام نبوده و نیست، اگر بود وضع ما این نبود. البته صدر تا ذیل مسئولان نظام، هر فردی به تناسب وضعیت خودش ادعای این را دارد که ما تمام و کمال در راه امام پیش می رویم. اما پس این همه تناقض در رفتار برای چیست؟ امام که آدم پیچیده ای نبود. اگر ما هواهای نفسانی خود و تمایلات حزبی و خطی را کنار بگذاریم، می بینیم که اگر امام را آنگونه که بود می شناختیم و آنگونه که امام می خواست عمل می کردیم وضع ما این نبود. ای کاش دستگاه های فرهنگی خودشان را ملزم به شناخت امام آن گونه که بود، می دانستند. متأسفانه سمت و سوی جریان های فرهنگی، استفاده ابزاری از امام است. این درحالی است که امام یک پازل است و رفتار جریان های فرهنگی به معنی برداشتن یکی از قطعات این پازل و معرفی آن است. بنابراین ایراد از ما مسئولان فرهنگی است که به سمت شناخت و معرفی امام آنگونه که هست نرفته ایم. اینکه اخلاقیات در جامعه ما ساری و جاری نمی شود هم به علت فاصله گرفتن از امام به عنوان یک الگوی اخلاقی است.
دلیل این فاصله گرفتن از امام و اندیشه ایشان چیست؟ چه چیزی منجر به ایجاد این فاصله شده است؟
چند روز پیش در اصفهان خدمت آیت الله مظاهری بودم و ایشان به نقل خاطره ای از حضرت امام پرداختند. امام به ایشان فرموده بودند، من یک مطلبی را می گویم و آن مطلب چنان موجی در جامعه بر می انگیزد که از صدا و سیما گرفته تا مردم و مسئولان درباره آن مطلب با حرارت صحبت می کنند. پس از مدتی این هیجان می خوابد و دیگر هیچ کس به فکر آن مطالب نیست. آیت الله مظاهری می گفتند که امام از این مسئله گلایه داشتند و می گفتند حرف مرا نفهمیده اند. امروز هم همینطور است. یکی از کسانی که حرف امام را به خوبی درک کرده، مقام معظم رهبری است. دغدغه های ایشان در حوزه فرهنگی هم تفاوتی با دغدغه های امام ندارد. وظیفه یک رهبر رهنمود دادن است و وظیفه ما مسئولان عمل کردن و اجرایی کردن آنها. اما ما نیز می نشینیم و تنها رهنمود می دهیم، در واقع کسی دغدغه عمل کردن به این رهنمودها را ندارد.
سخنان امام درباره مسائل فرهنگی و تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر آنها ما را به این نتیجه می رساند که سرچشمه درست است؛ اما وقتی آب از این سرچشمه جاری می شود و به دست ما مسئولان فرهنگی می رسد، گل آلود می شود و نتیجه آب زلالی نیست. مشکل بزرگ تر ما مسئولان فرهنگی این است که اشتباه می کنیم و بر اشتباهمان پافشاری می کنیم. این دگم بودن بزرگ ترین لطمه را به جامعه انقلابی می زند، به خصوص که همه خودشان را منسوب به سرچشمه می دانند و هیچ کس حاضر نیست به محکمات امام توجه کند. همه در حال توجه به متشابهات هستند. بنابراین اینکه نسل نو امام را نشناخته اند، کوتاهی مسئولان فرهنگی است.
امام انسان ذوابعادی بود و این ابعاد مختلف امام کامل بودن ایشان را می رساند و ما به جای اینکه انسان های ذوابعاد بسازیم، یکی از بعدهای امام را پررنگ کردیم و آن را هم ناقص نشان دادیم. با اینکه هنوز در جامعه ما افرادی حضور دارند که امام را از نزدیک دیده اند و سخنان ایشان را شنیده اند، اما روش هایشان متفاوت است. ما در زمان طلبگی تعجب می کردیم که در زمان پیامبر اکرم(ص) میان مسلمانان این همه تناقض وجود داشت، حضرت علی(ع) تا این حد غریب بود و در کمتر از نیم قرن، مسلمانان نوه پیامبر را به شهادت رساندند. الان وقتی به جامعه خودمان نگاه می کنیم می فهمیم رها کردن شاقول اصلی منجر به تشتت آرا می شود.
مشکل دیگر ما این است که به دنبال نوآوری برای نسل جدید نبوده ایم. ابزارهای جدید امکانات بسیاری را در اختیار ما قرار می دهد تا بتوانیم با روش های به روز تر و کارآمد تری امام را به مردم و جوانان معرفی کنیم، اما هیچ قدمی در این راه بر نمی داریم. در دوره ای که من مدیریت عروج فیلم را برعهده داشتم ،جلسه ای با دست اندرکاران صدا و سیما داشتیم و به آنها پیشنهاد دادیم خاطرات اخلاقی و پندآموز امام را در قالب انیمیشن های با کیفیت و کوتاه تولید کنیم و قبل از برنامه های مهم پخش کنیم. همه به به و چه چه کردند اما کسی عملیاتی نکرد. هنوز هم که هنوز است روش های ما مثل اوایل انقلاب است برای مثال هنوز هم به پلاکارد زدن در دهه فجر اکتفا می کنیم. میلیاردها هزینه می کنیم اما یک جایزه به نام امام خمینی نداریم تا از این طریق یک جریان فکری در سطح جهان راه بیاندازیم. هنرمندان ما هم دل پرداختن به امام را ندارند آن هم به دلیل تصویر ارائه شده از امام. زمانی که تصویری از امام ارائه می کنیم که متناسب با اهداف ابزاری ماست نه تصویری جامع.