جلسه نقد و بررسی کتاب «اقلیم خاطرات» شامل خاطرات فاطمه طباطبایی، عروس حضرت امام خمینی(س) عصر روز سه شنبه، 17 خردادماه، با حضور دکتر فاطمه طباطبائی، حجت‌الاسلام رسول جعفریان رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی و محسن بهشتی‌سرشت مدیر گروه تاریخ پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی در محل شهر کتاب مرکزی برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وخبری جماران، در ابتدای نشست نقد و بررسی کتاب «اقلیم خاطرات»، علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب ضمن معرفی کتاب و تشریح فصول آن افزود: در دو سه دهه اخیر نوع تاریخ شفاهی در حوزه های سیاسی، فرهنگی و ادبی بسیار مورد توجه قرار گرفته است و بسیاری از سیاستمداران و شخصیت های فرهنگی و ادبی خاطرات خودشان را از دوران زندگی و فعالیت های شان نوشته اند و یا در گفت و گویی این خاطرات را بازگو کرده اند.

وی ادامه داد: این خاطرات بخش مهمی از منابع ما در حوزه تاریخ معاصر است و از نگاه علم تاریخ می توان این پرسش ها را که میان خاطره و تاریخ چه تفاوت هایی وجود دارد؟ خاطرات چه نقشی در فهم ما از تاریخ دارد و چه کمکی به فهم آن می کند؟ خاطره نگار با مورخ چه تفاوت هایی دارد؟ و خاطرات تا چه اندازه ای جزء اسناد مهم تاریخی به شما می آید؟ مطرح کرد. جنبه های عاطفی و شخصی و سایر محدودیت های خاطره نویسی نیز می تواند از موضوعات مورد توجه باشد.

وی افزود: این نوع ادبی که درحوزه ادبیات نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته در کنار یادداشت های روزانه و خود زندگینامه نوشت یکی ازانواع مهم ادبی را تشکیل می دهند. متاسفانه در برخی از این موارد ایرانیان خیلی به این نوع ادبی توجه نداشته اند. نکات فراوانی در زمینه تاریخ شفاهی وجود دارد که صاحب نظران باید به آن ها توجه کنند و پاسخ دهند.

در ادامه این نشست فاطمه طباطبایی که سخنانش را با بیان این جمله از تاریخ بیهقی آغاز کرد که " من که تاریخ پیش گرفته ام، التزام این قدر بکرده ام تا آن چه نویسم یا از معاینه من است یا از سماع درست از مردی ثقه." و ادامه داد: نوشتن زندگینامه خود نوشت از حدود صد سال پیش در کشورما رونق گرفته و تا کنون نیز ادامه داشته است هر چند بعضی نمونه های کهن آن مانند سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی از این مقوله است لیکن در دوران اخیر سفرنامه ناصر الدین شاه و روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه آغازگر این نوع ادبی است اگر زندگینامه ای شامل رخدادهای خاصی ار تاریخ باشد تبعاً به ساحت تاریخ وارد می شود و در اینجاست که شرایط ویژه ای را می طلبد یعنی امانت، صداقت و نیز شهامت مواجه با حقیقت اگر این عناصر با بلاغت در سخن همراه شود آثاری همچون تاریخ بیهقی آفریده می شود که اثری جاودانه است.

وی در ادامه با اشاره به کتاب اقلیم خاطرات این اثر را شامل یک دهه از زندگی اش از سال 47 تا 57 معرفی کرد و افزود: اما خاطرات این ده سال با توجه به پیش زمینه ها و شرح حال افراد عملاً سال ها و اتفاقات بیشتری را به خودش اختصاص داده است. قضایای مهم صد سال اخیر مثل انقلاب مشروطیت، جنگ جهانی اول، کودتای رضاخان، جلوس رضا شاه و خلع قاجاریه، جنگ جهانی دوم، حوادث نهضت ملی و مطالبات ضد استبدادی دولت مصدق، کودتای 28 مرداد 32 و سرانجام انقلاب اسلامی ایران در سال 57 وقایع مربوط به این رخدادها را در بسیاری از کتاب های تاریخی و زندگینامه های مشهور این دوره می توان ملاحظه کرد.

طباطبایی با یادآوری این جمله از تاریخ بیهقی که " اخبار گذشته را دو قسم گویند که آن را سه دیگر نشناسند. یا از کسی بباید شنید یا از کتابی بباید خواند. و شرط آن است که گوینده باید ثقه و راستگوی باشد و نیز خرد گواهی دهد که آن خبر درست است." ادامه داد: من در این اثر سعی کرده ام بدون حب و بغض، امانت و صداقت را رعایت کنم و شهامت مواجه با حقیقت را نیز تجربه کنم البته تبعاً علاقه و حب افراد نمی تواند در نگاهشان تاثیر نگذارد ولی تلاش کرده ام آن چه را که دیده ام نقل کنم و به تحلیل حوادث نپردازم و تحلیل را به خواننده واگذار کنم و تنها نقل تاریخ بکنم به این ترتیب این کتاب نه کتاب خاطره صرف وتاریخ صرف است بلکه تلفیقی از هر دوست.

وی با اشاره به محتوای کتاب افزود: بعضی مطالب را که ذکر کرده ام از افرادی شنیده ام که آن ها هم برای من ثقه بوده اند و هم قابل اعتماد و هم اینکه می دانستم این خاطرات جای دیگری گفته نخواهد شد چرا که نه من قصد تاریخ نگاری دارم و نه آن افراد قصد چنین کاری را دارند. نکاتی را که به نظر ارزشمند می آمد ذکر کرده ام تا درتاریخ بماند و مورد توجه قرار بگیرد.

وی با اشاره به انگیزه هایش در نگارش این اثر ادامه داد: یکی از علل و انگیزه های اصلی من در نوشتن این کتاب شخصیت پر رنگ حضرت امام(س) بود که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم یک اتفاق مهم و رخداد عظیمی در کشور ما افتاد و رژیم شاهنشاهی به نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد و از ابتدا رهبری این رخداد و انقلاب را کسی بر عهده داشت که مرجع تقلید و عارف بود.

وی ادامه داد: من احساس کردم که همه دوست دارند از زوایای پنهان این شخصیت که تاریخ ملتی را متحول کرد اطلاعاتی داشته باشند. در حد خودم سعی کرده ام آن لایه پنهان از ارتباطاتشان با افراد خانواده و با خانواده های وابسته به ایشان را ذکر کنم به همین دلیل شاید در این کتاب ببینید که از میان بعضی از بستگان من فردی معرفی شده اما از خواهر یا برادر او ذکری نشده است چون قصد این را نداشتم که تمامی بستگان را معرفی کنم اما کسانی که به نحوی در تاریخ انقلاب اسلامی نقش داشته اند را مشخص کرده ام و راجع به آن ها اگر مطالبی می دانستم مطرح کردم. سعی ام بر این بوده است که در نقل مطالب از بزرگ نمایی و خرد انگاری پرهیز داشته باشم و آن چیزهایی را هم که به نظر می رسید در تاریخ انقلاب مهم است اگر چه خودم ندیده ام اما مسموعاتم را آورده ام از میان مسموعاتم نیز مواردی را که کاملا محرز بوده و به صحتش یقین داشته ام،آورده ام.

خانم دکتر طباطبایی پس تشکر از ویراستار این اثر خانم الهه افشار، بخش اول سخنانش را با این جمله از تاریخ بیهقی که " و احتیاط باید کرد نویسندگان را در هر چه نویسند که از گفتار باز توان ایستاد و از نوشتن باز نتوان ایستاد و نوشته باز نتوان گردانید." به پایان برد. ایشان پس از سخنرانی دکتر رسول جعفریان و دکتر محسن بهشتی سرشت به برخی از پرسش های این اساتید و حاضران پاسخ دادند.

در ادامه، رسول جعفریان نیز طی سخنانی به بیان دیدگاه های خود پیرامون خاطره نویسی و کتاب اقلیم خاطرات پرداخت. رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی در این میزگرد گفت: همان طور که گفته شد نگارش هایی از این دست چندان زیاد نیست. مقصودم نگارشهایی است که از دل یک گروه و طیفی که عنوان روحانی و مذهبی دارد صادر شود و اطلاعاتی از آنچه در داخل این خانواده ها می گذرد را در اختیار دیگران بگذارد. فراتر از این دیدگاه ها مناظرات فکری و بحث ها و جدل ها و حساسیت های این گونه خانواده ها چیست؟
این محقق تاریخ معاصر ادامه داد: در دوره معاصر من تنها دو مورد را در این نوع می شناسم. یکی کتاب بُردة النبی یا ردای پیامبر که متاسفانه تا کنون به فارسی ترجمه نشده است که سرگذشت طلبه قمی به نام علی هاشمی است که در دهه های شصت،هفتاد و هشتاد میلادی زندگی طلبگی و جایگاه روحانیت در جامعه ایران را تشریح کرده است؛ علی القاعده اسم مستعار است اما کاملاً پیداست که یک روحانی اشرافی است. آقای رؤی متحده از استادان دانشگاه ه هاروارد آن را تدوین کرده است. این کتاب تک نگاری شگفتی است و یک پژوهش اجتماعی بسیار مهم محسوب می شود و شاید به بیش از ده زبان ترجمه شده است.
جعفریان ادامه داد: نام کتاب دیگر خاطرات یک کافر است که نوشته فرزند یکی از روحانیون قمی است که پیش و پس از انقلاب در زندان بود و از ایران رفت و این کتاب را با یک دیدگاه کاملا الحادی در تشریح زندگی طلبگی نوشت. این کتاب منهای آن که ملحدانه است نگاه بسیار ریز و جزئی دارد. البته این کتاب نیز با اسم مستعار بود و من پس از جستجوی بسیار توانستم پدر این فرد را پیدا کنم ایشان کتابدار یکی از کتابخانه های قم بود و تا این اواخر هم زنده بود زندگی فقیرانه و مشکلات زیادی داشت بخشی از تصویر این کتاب نیز مربوط به همین فقر است که در آن منعکس شده است.
جعفریان با اشاره به کتاب اقلیم خاطرات افزود: علاوه بر این دو نمونه حالا نمونه جدیدی افزوده شده است که بسیار مغتنم است. من همان زمان که خاطرات یک کافر را دیدم گفتم که ای کاش می شد زندگی آخوندی از درون معرفی شود و جنبه های مختلف آن آشکار شود. کتاب اقلیم خاطرات نیز یک نمونه اشرافی البته به معنای مثبت آن است یعنی نویسنده از خانواده فقیری نیست و آن تقوا و زهد هست گو اینکه همان طور که ایشان هم فرمودند نمی توانند ذهن شان را از علایقی که دارند رها کنند ولی به هر حال گفته شدن این ویژگی ها ما آخوندها را خیلی راحت می کند چرا که مردم زندگی ما را طبیعتی تر می شناسند و من آرزو دارم تعدادی فیلم سینمایی راجع زندگی طلبگی ساخته شود. فیلم های سینمایی که اخیراً ساخته شد باعث شده ما خیلی راحتتر باشیم و مردم راحتتر با ما روبرو می شوند.
وی ادامه داد: اشرافی هم به معنای مثبت آن است یعنی یک خانواده مودب و آداب دان که مشکلی در طول زندگیش نداشته است. این خانواده در دوران شاه نماینده مجلس و دادستان و مجتهد و مدرس حوزه داشته است و یک خانواده ای است که در عرصه حضور داشته است. البته در زندگی آخوندی ممکن است مشکلاتی هم باشد که گفتن آن ها هم به ما کمک می کند تا حساسیت ها کمتر شود و ما راحت تر بتوانیم نشان دهیم که آن قدیس هایی که عوام فکر می کنند ما نیستیم و ما هم آدم هایی مثل بقیه هستیم و اختلاف نظرها و مشکلاتی داریم.
حجت الاسلام و المسلمین جعفریان ادامه داد: ما به این گونه مسائل واقعی بیشتر نیاز داریم تا این کرامت که نقل می شود و اتفاقاً کار ما را خراب می کند یعنی نسبت های عجیب و غریبی که می دهند ما از پسش بر نمی آئیم. مخصوصاً بعد از مردن فرد می گویند که دیگر نمی توان آن را کاری کرد و این زنده ها همه در عذابند که چرا ما نمی توانیم این کارها را بکنیم و مانده ایم که با این همه کرامت چه کنیم. همین اخیر نقدی که آقای جهانبخش در نشریه جهان کتاب برکتاب «در محضر آیت الله بهجت» نوشته بود واقعاً نشان داده بود که چقدر دراین عرصه معضل وجود دارد.
استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران در رابطه با خاطره نویسی زنان جامعه ایرانی ادامه داد: خانم طباطبایی اشاره کردند این ادبیات بسیار وسیع است. دوره قاجاریه یکی ا ز پر رونق ترین دوره های سفرنامه نویسی است و در آن حدی که شایسته است در مورد آن کار نشده است حتی مظفرالدین شاه با وجود آن نسبت هایی که به او می دهند گزارشهای سفرهایش را با وجود آن که بخشی را دیگران برایش می نویسند اما خودش آن ها را القا می کند. ناصر الدین شاه در اوج این شیوه است. در مورد زن ها شاید نمونه مهم خود تاج السلطنه است که اولین کسی است که اطلاعات داخل دربار را مطرح می کند و ویژگی های یک خانواده درباری را افشا می کند و توضیح می دهد.
وی ادامه داد: چهار سفرنامه از خانم ها را خود من چاپ کرده ام که البته همه اشرافی اند یکی دختر فرهاد میرزا که سفر حج رفته و خاطراتش را نوشته است خانم بسیار فهیمده ای است فرهاد میرزا هم شاهزاده عالم قاجاری است. دیگری سفرنامه حاجیه علویه خانم کرمانی است که خانم اشرافی است که به حج رفته و تمامی ویژگی هایی که شما می توانید احساس کنید در این سفرنامه دیده می شود و بعد هم که در راه برگشت از عتبات به قم و تهران می آید و یک سال و نیم در دربار است و با جزئیات زندگی درباری را توضیح می دهد نوع نگارش این کتاب محشر است. دیگری خانم سکینه السلطان بهادرالدوله همسر ناصر الدین شاه ملقب به کوچک آغا است که چند سال بعد از کشته شدن ناصر الدین شاه ازدواج می کند و چهار سال بعد به سفر حج می رود. این خانم بسیار به ناصر الدین شاه وفادار است و شاید بیش از 50 بار به میرزارضا لعنت می فرستد. بنابراین ما سابقه ای از این نوع نگارش داریم که زنان فرهیخته ما ازدوره قاجار به این طرف دستی به نوشتن زندگینامه دارند و شاید راحتتر از مردها حرف های داخل خانه را می گویند. در دوره پهلوی اول نیز به شکل های جدی تری شد.
جعفریان با اشاره به کتاب اقلیم خاطرات ادامه داد: خانم طباطبایی در این خاطرات بخشی از حریم ها را طی کرده اند و پشت سر گذاشته اند. من این نکته را به عنوان یک پرسش مطرح می کنم که ما این مسیر را چگونه می توانیم ادامه دهیم و تا کجا می توانیم پیش برویم؟ در فرهنگ به ویژه در دوره های گذشته همیشه زن پس پرده بوده و مسایل خانوادگی هم به این شکل بوده است و جز یک حوزه های خاصی از جامعه که یک قشر کاملا متفاوتی اند مسایل شان را خبر نداشته اند. حالا در این دنیای جدید که دنیای افشا و آشکار است ما اگر وارد حریم های خصوصی شویم تا کجا می توانیم پیش برویم؟
این محقق تاریخ حوزه های علمیه ادامه داد: یک زمانی مرحوم محمد باقر کمره ای که از همشهری های حضرت امام (س) هم هستند و با هم وارد حوزه علمیه شده اند جزوه ای را منتشر کرده و عشق خودش را به دختر 9 ساله ای تشریح کرد؛ روی کتاب اسم مستعار بود اما پشت آن بقیه کتاب های خودش را تبلیغ کرده بود آدم عجیبی است. ایشان سال 41 هم رساله ای نوشت و گفت که اصلاحات ارضی اصلاً مخالف اسلام نیست پسر ایشان می گفت ما بابت این رساله سه گونی فحش داریم که برایمان ارسال شده بود اما امام همان زمان سفارش کردند که متعرض ایشان نشوید فهم خودشان را گفته اند و آقای مسعودی خمینی هم از امام نقل کرده اند که مرحوم کمره ای درس رسائل را سر درس نیامده می فهمید. حالا این که یک روحانی که در همه مطبوعات مذهبی مقاله می نوشت در سال های 4-1323 آن جزوه را منتشر کرد و این عشق را پنهان هم نمی کند جالب توجه است.
وی با اشاره به بخشی از بخش های این کتاب ادامه داد: به هر حال این که خانم طباطبایی جایی می نویسد با پول عیدی ها رادیو خریدند و ترانه های رادیو را گوش می دادند و خیلی ها هم استفاده می کردند و هوس کرده اند تحصیلاتشان را در موسیقی ادامه بدهند؛ ما این گونه موارد را نداشته ایم یعنی اینکه در خانواده ای مثل خانواده آقای سلطانی طباطبایی این گونه باشد نداشته ایم. به قولی دوستی این خاطرات، خاطرات ریاسوزاست و هیچ ریایی در این نوشته نیست و جانماز آب نمی کشد. من خوشبختی این کتاب را این می دانم که ایشان مورخ نیست یعنی خدا رحم کرده است. مورخ اگر چنین کتابی بنویسد انتخاب می کند و همه چیز را نمی نویسد و وقتی نویسنده مورخ نیست خیلی چیزها از دستش در می رود و ما خوشحال می شویم این اطلاعات لو برود در حالی که اگر مورخ بود هزار فکر می کند که صد سال بعد در مورد این چه قضاوتی می کنند و سال دیگر راجع به من و شوهرم چه می گویند و بهتر است من هیچ حرفی نزنم.
این محقق تاریخ ادامه داد: البته برخی جاها مطالب غیر مستند هم هست که با تعبیر شنیده می نویسند و گاهی نیز نقل قول ها ارجاعی ندارد که البته احتمالاً این باید توسط ناشر یعنی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی انجام می شده تا دقت بیشتری می شد. در مورد لایحه شرب خمر که در سال 1305 مطرح شد از مرحوم مدرس نقل می کنند که ایشان گفته است حالا که مردم این زهر ماری را می خورند پس بگذارید مالیاتش را بدهند! در حالی که ما لوح مشروح مذاکرات مجلس را داریم و من مراجعه کردم. فردی مثل تدین به شدت مخالفت کرده است و گفته که قرآن تکلیف این را مشخص کرده است اما مرحوم مدرس تنها یک سطر گفته اند که برای ما ممنوع است برای یهود و نصارا که ممنوع نیست! ولی چنین تعبیری که خیلی صریح نسبت داده می شود باید دقت کرد.
وی با اشاره به مقدمه کتاب ادامه داد: این کتاب را تاریخ شفاهی شمرده اند در حالی که نوع نگارش و مطالب نشان می دهد که کتاب تاریخ شفاهی نیست البته احتمال می دهم بخش هایی به صورت مصاحبه بوده است. تاریخ شفاهی یک اصطلاح علمی است به این معنا که کسی متخصص دوره ای است یا در دوره ای موثر بوده است مصاحبه گری با او گفت و گو می کند مثل خاطرات مرحوم عراقی یا شعبان جعفری که مصاحبه گر با فرد بحث می کند و حوادث را به یاد او می آورد، نقد می کند، با او وارد بحث می شود؛ این با خاطره گویی هم فرق دارد که باب شده در مرکز اسناد انقلاب اسلامی به خاطره گویی ها تاریخ شفاهی می گویند رکن رکین تاریخ شفاهی مصاحبه گر است که اطلاعات بیشتری دارد و سعی می کند حوادث را به یاد مصاحبه شونده بیاورد. و به همین دلیل است که خیلی ازتاریخ ها مشخص نیست ایشان فوت بسیاری از وابستگان را شرح داده اند اما متاسفانه روز و تاریخ ندارد در حالی که اگر مصاحبه گر حضور داشت سعی می کرد به یاد ایشان بیاورد و یا از دیگران بپرسند که این تاریخ ها چه زمانی است.
رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در این کتاب خانم طباطبایی هر چه را در دل داشته گفته است و این البته برای مورخین مغتنم و بسیار قابل استفاده است؛ بخش عمده از خاطرات کسانی که افراد حسابگری هستند غیر قابل اعتماد است و این کتاب از این جهت متفاوت است. خانم طباطبایی برای نیمه شعبان 1343 شعری را نقل کرده اند که من نمی دانم ایشان شاعر این شعر را نمی شناخته اند یا عمداً نام او را پنهان کرده اند؟ که اگر عمدا پنهان کرده باشند با صراحت ایشان در این اثر سازگار نیست. شاعر این شعر بعدها از انقلاب برگشت واز ایران رفت و اشعار تند و بدی هم گفت. اصلاح و اضافه کردن این اطلاعات وظیفه مصاحبه گر و یا پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی به عنوان ناشر بوده است که باید انجام می شد.
استاد تاریخ دانشگاه تهران افزود: خانم طباطبایی هم می توانند این اثر را به چهار نفر محقق بدهند تا کلیه اطلاعات را مستند کنند. سرنوشت بسیاری از افراد تنها یک بار در این کتاب گفته می شود و دیگردر اثر دیگری نخواهد بود و اینها ارزشمند است که مستند شود. من بسیار علاقمندم که از سرنوشت خانم وفا در این اثر آگاه شوم و یا از ایرانی به نام مظفر که در عملیات انتحاری در فلسطین شرکت داشته است و خانم وفا او را معرفی می کند؛ ما چنین مواردی را نداریم که در سالهای 56-55 یک ایرانی در خود اسرائیل در چنین عملیاتی شرکت داشته باشد.
این محقق و نویسنده تاریخ معاصر ادامه داد: در جای دیگری راجع به مرحوم چمران اطلاعاتی داده می شود که من همیشه می خواستم آن ها را بدانم و هنوز هم می خواهم بدانم که سه پسر چمران کجا هستند و چه کار می کنند؟ اخلاقیات کتاب را بسیار می پسندم کتاب بسیار محترمانه است و برخلاف برخی خاطرات سیاسی است که به دیگران توهین می کنند که برخی هم حتی آدم های باتقوایی بوده اند که من هم خیلی آن ها را دوست دارم اما وقتی به دعواهای سیاسی رسیده اند خیلی بد گفته اند. تصویر سازی ایشان در این کتاب فوق العاده است و برخی صحنه ها را خیلی راحت می شود تبدیل به فیلم کرد بسیار عاطفی و احساسی بیان می کنند.
بر اساس این گزارش در این نشست، دکتر بهشتی سرشت نیز، ضمن تقسیم بررسی خود از کتاب اقلیم خاطرات به چهار بخش گفت: اصول نقد خاطره، اشاراتی به جزئیات و کلیات محتوای این کتاب، انتظارات و سئوالاتی که از مطالعه این اثر پیش آمده و در نهایت جمع بندی کلی از این اثر چهار بخش سخنان من را تشکیل می دهد.
استاد تاریخ دانشگاه بین المللی قزوین افزود: خاطره نگاری ها معمولا به چند نوع ارائه می شوند در یک نوع، خاطره نگاری روزانه به ثبت رسیده و اتقان این نوع بیشتر است. فردی که گزارشات پیرامونی اش را به صورت روزانه ثبت کرده طبیعتاً تحت تاثیر فضاهای بعدی نیست و آنچه را دیده است مطرح می کند اشکال نوع دیگر خاطره نویسی که سال ها بعد نوشته می شود مسئله نسیان و فراموشی است ممکن است بعضی از موارد از شرایط موجود نصیب نویسنده شود.
مدیر گروه تاریخ پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی ادامه داد: برخی مسائل که در زمان رویداد مهم بوده است ممکن است در زمان حال فاقد اهمیت باشد و یا بالعکس. در قدیم خاطره نویسی را به شکل رحله (سفرنامه ) داشته ایم. رحله ابن بطوطه که ظاهراً سی چهل سال پس از زمان وقوع و در زندان ثبت شده است که البته ابن بطوطه حافظه بسیار قوی داشته است یا در دوره معاصر سیاحت شرق مرحوم آقا نجفی قوچانی که چند سال پس از زمان وقوع نوشته است و حاوی نکات ادیبانه و عالمانه ای است و فضای سیاسی دوران جنگ جهانی اول را در عراق نشان می دهد.
این استاد تاریخ افزود: این که خاطره نگار چه رابطه ای با قدرت و نهادها و جریان های خاص داشته است و آیا تحت تاثیر این جریانات قرار گرفته یا نه؟ باید در بررسی اثر، مورد توجه قرار گیرد، داده های نگارنده در اثر به چه میزانی ابهامات را برطرف می کند، خطر خود محوری و خودبزرگ بینی در بعضی از خاطرات دیده می شود.
این محقق تاریخ معاصر ادامه داد: نوع دیگری نیز که هست همان شیوه تاریخ شفاهی است که خانم دکتر طباطبایی نیز ابتدای کار را با همین شیوه آغاز کردند یعنی افرادی بودند که با ایشان مصاحبه کردند و این شیوه قاعدتاً متقن تر و قابل اعتماد تر از شیوه ای است که خود فرد خاطراتش را بنویسد. مستند سازی ادعاها بسیار مهم است که می تواند از نقاط قوت و یا ضعف خاطره نویسی باشد. فاصله معرفتی فرد خاطره نویس با موضوع تاریخی و تعلقات خاطره نویس نیز دارای اهمیت است.
بهشتی سرشت میزان اطلاعاتی که این خاطرات بر دانش تاریخی می افزاید، میزان تطابق این اطلاعات با اسناد و مدارک تاریخی، نگاه پیشینی خاطره نویسی به مسائل و میزان خود انتقادی خاطره نویس را از سایر موارد مهم ومورد توجه در بررسی خاطره نویسی دانست و ادامه داد: در بررسی محتوای این کتاب باید به نکات خوب و نویی که خانم دکتر طباطبایی به آنها پرداخته اند اشاره کرد. پیوندهای خانوادگی علما بسیار خوب توضیح داده شده و بسیار قابل استفاده است. پیوندهای آیت الله طاهری، سید محمد صادق روحانی، مرحوم آقا سید حسن قمی با بیت حضرت امام (س) و پیوندهای آقای حکیم با شهید صدر و سایر مطالب در زمینه روشن شدن وضعیت جریانات و ارتباطات تاریخی کمک می کند. مسائل تربیتی و اخلاقی در این کتاب موج می زند و بسیار جالب و مفید است و بسیار خوب پرداخته شده است. مسائل هنری، معماری معاصر، شیوه زندگی ایرانیان و به ویژه علما در آن سالها به خوبی و با صداقت توضیح داده شده است؛ حتی مسائل آشپزی را بدون ابا توضیح می دهند و یا اشاراتی که به بی پولی پدرشان دارند. حالات و ملکات روحی پدر را خیلی خوب توضیح داده اند که بسیار آموزنده است.
این محقق تاریخ معاصر ادامه داد: برخی اشارات است که اغراق گویی برخی مورخین است و در نوشته ایشان تاثیر گذاشته که مثلاً در جنگ جهانی دوم 55 میلیون نفر کشته شده اند که نهایتاً بین 15 تا 20 میلیون نفر است. نکته ای در مورد نواب صفوی که دارند که در خانواده ای روحانی متولد شده است که صحیح نیست.
بهشتی سرشت با اشاره به بخش هایی از کتاب اقلیم خاطرات ادامه داد: در بخشی نیز اشاره دارند به اختلافات حضرت امام و مرحوم آقای سلطانی در مسئله فدائیان اسلام با مرحوم آیت الله بروجردی به ویژه در مسئله زندان و اعدام نواب صفوی و پافشاری بر وساطت آقای بروجردی برای آزادی نواب صفوی. در حالی که تحقیقات خلاف این را نشان می دهد و نقیض این قضاوت هم بعدها دیده می شود که امام اساساً با جریان ترور و گروه های مسلح موافقتی نداشتند و حتی بعدها امام جمله تندی هم نسبت به گروه فدائیان اسلام داشتند. آن چه مشخص است گروه فدائیان اسلام مخالفت شدیدی با مرحوم آقای بروجردی داشتند و ایشان هم خیلی به این جریان میدان نمی داد. آقای عبد خدایی و شهید عراقی هم خاطراتشان منتشر شده و نشان می دهد اینگونه بوده است. به هر حال این قول مشهور است اما صحت این پافشاری و اختلاف باید روشن شود حتی در زمینه ترور منصور که دوستان هیئت های موتلفه همواره می گفتند با اجازه و فتوای امام بوده است در گفتگوی بی نظیر آقای جعفریان با آیت الله انواری روشن شد که خلاف است و آقای انواری گفتند که من خودم با امام صحبت کردم و ایشان اجازه ترور نخست وزیر را ندادند. و یا در مورد دیگری که افسرگارد پیش امام می آید و می گوید من دسترسی به شاه دارم و اجازه ترور می خواهد امام اجازه نمی دهد و با این تفاصیل این حمایت از فدائیان اسلام محل اشکال به نظر می رسد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: لحظه احتضار پدر را به خوبی قلم زده اند که بلند شدند و به چار چوب در ادای احترام کردند. مطالب در مورد مرحوم مدرس نیز به هر حال نشان می دهد که مطلب نزدیک به قولی است که خانم طباطبایی نقل کرده اند هر چند این جمله آن طور که آقای جعفریان گفتند در مشروح مذاکرات مجلس نیست ولی به هر حال مرحوم مدرس مخالف نبوده است چرا که به عنوان مخالف صحبت نکرده اند و با شناختی که از مدرس به عنوان یک فرد عملگرا داریم سازگار است. در صحفه 70 نیز فرموده اند آیت الله خوانساری مرجع بزرگی که همراه با سید ابولحسن اصفهانی و آیت الله کاشانی به قم تبعید شدند شاگرد شیخ عبد الکریم حائری هستند که به نظر باید اصلاح شود چون اینها همدوره هستند و ایشان شاگرد آقای حائری نبوده اند.
بهشتی سرشت ادامه داد: کارهای فرهنگی امام موسی صدر که نیاز بوده تا بیشتر دانسته شود به خوبی اشاره شده است. جمله زیبایی از ایشان را با این مضمون که « دوست دارم به جای آن که با کاغذ و قلم با مردم سروکار داشته باشم با قلب مردم ارتباط بر قرار کنم» نقل می کنند که خودشان از امام موسی صدر شنیده اند. خوش خلقی و جدال احسن از ویژگی های برجسته امام موسی صدر را به خوبی تشریح کرده اند .
این استاد تاریخ افزود: جریان جمهوری گیلان را خانم دکتر به میرزا کوچک خان نسبت داده اند که اگر ما این را بپذیریم شکی نمی ماند که او تجزیه طلب بوده است در حالی که اسناد تاریخی نشان می دهد جریان جمهوری گیلان توسط کمونیست های رخنه کرده در جنبش جنگل پدید آمده و بیانیه های میرزا کوچک بیانگر آن است که او تمامیت ارضی ایران را مد نظر داشته است. در رابطه با ورود دوباره به نجف در حالی که حاج حسن آقا حدود یکساله بوده اند اطلاعات خوبی ارائه شده اما صحبتی از شهید آقا مصطفی نیست و بسیار کوتاه است. ویژگی های اخلاقی و سیره حضرت امام به خوبی توضیح داده شده است. ادبیات کتاب نیز بسیار جذاب است و خواننده را همراه می کند.
وی ادامه داد: اولین بیانیه سیاسی که امام در سال 1323 یعنی دو سه سال پس از سقوط رضا شاه داشته اند یک صفحه نامه ایشان است که در کتابخانه وزیری یزد نگاهداری می شد امام نامه را با آیه شریفه «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادا» آغاز می کند. به نظر من کلید واژه انقلاب و پارادایم امام در همین آیه است و خانم طباطبایی مکرر اشاره کرده اند که در مواقع بسیار حساس امام باز به این آیه اشاره می کنند یعنی امام به دو موضوع اتحاد و اتکال تاکید دارند. خانم طباطبایی از قول حاج سید احمد آقا اشاره می کنند که در پاریس هم هر چه به پیروزی نزدیک می شد اختلافاتی هم بین روحانیون و روشنفکران حاضر در پاریس ظاهر می شد باز هم امام این آیه را تذکر می دادند.
این محقق تاریخ معاصر ادامه داد: خانم طباطبایی در این اثر نسبت به کسانی که به هر دلیلی منزوی و مطرود شدند اما در آن زمان اطراف امام بوده اند با احترام یاد کرده و هیچ جا تندی نکرده اند و این از نکات مثبتی است که دیده می شود. ابتدا ایشان در پاریس حضور ندارند اما پس از آن که ملحق می شوند باز هم گزارش های خوبی رامنعکس می کنند.
بهشتی سرشت در مرحله بعد با اشاره به انتظارات و ابهاماتی که با مطالعه کتاب مطرح می شود به لزوم پاسخگویی آنان اشاره کرد و افزود: اگر پیرامون کنفرانس گودالوپ و آمدن هایزر به ایران نیز مطالبی و اطلاعاتی دارند چنانچه به اثر افزوده شود خوب است. در مورد تبعید امام به ترکیه و چگونگی رفتن به عراق باید توضیحاتی افزوده شود. اشاره کوتاهی به اختلاف آقای جلال الدین فارسی و امام موسی صدر داشته اید که بهتر است اطلاعات بیشتری در این زمینه منتشر شود. ثبت تاریخ دقیق رویدادها در علم تاریخ بسیار مهم است و بنابراین این اطلاعات باید دقیق آورده شود.
وی با اشاره به مقدمه کتاب اقلیم خاطرات ادامه داد: در ابتدای کتاب خانم طباطبایی تعهداتی به خواننده داده اند که انصافاً به آن عمل کرده اند من حب و بعضی در این کتاب ندیدم و ایشان انصافاً تحت تاثیر شرایط امروز قرار نگرفته اند. این اثر در زمینه های اخلاقی و تربیتی بسیار قابل استفاده است بخشی از سیره عملی امام خمینی را می توان در این اثر دید. نکات جدید سیاسی و تاریخی در لابلای نوشته به چشم می خورد و اغلب اطلاعات تاریخی ارائه شده فارغ از برخی اغلاط قابل استفاده است؛ تصاویر کتاب بی نظیر و فضای آن دوره را روشن می کند.
از خانم دکتر طباطبایی در زمینه تدوین سئوال شد که به چه شکلی صورت گرفته است؟ ایشان با تأکید بر این مطلب که پاسخ به این سوال، به بحث تاریخ شفاهی که آقای جعفریان مطرح کردند مربوط می شود توضیح دادند که در ابتدا خاطرات با حضور جناب آقای دکتر بصیرت منش و همکاران واحد خاطرات موسسه به صورت مصاحبه تدوین شد و به همین شکل رفع ابهامات و پرسش های که در حین گفت و گو ها پیش می آمد صورت گرفت و با همین سابقه نیز بنده درمقدمه به تاریخ شفاهی اشاره داشتم. پس از اینکه مجموعه گفت و گو ها در اختیار من قرار گرفت احساس کردم مطالب برای چاپ و نشر کافی نیست و چندین سال کار متوقف ماند تا اینکه فرصت پیش آمد و نگارشی جدیدی را از مطالب پیشین و اسناد و اطلاعات و یادداشت ها و عکس هایی که در اختیار داشتم ترتیب دادم. برخی مطالب که تردید داشتم با افراد مطلع گفت و گو کردم و اگر مطلبی تردید باقی می ماند در خاطرات نیاوردم تنها مطالبی را که اطمینان داشتم آورده ام.
خانم وفا که آقای جعفریان اشاره داشتند خودشان از من خواسته اند که از ایشان نام برده نشود و با نام مستعار وفا از ایشان یاد کرده ام . خانم و فا می گفتند که مظفر ایرانی ساکن عراق بوده است پدرشان از ایران به عراق رفته بودند. نوار سخنان و مدارک خانم وفا هست اما من برای انتشار آن ها معذورم. در زمینه مسموعات فرمودند که مستند نیست علتش این است که از افراد متعددی شنیده ام و خودم جمع بندی کرده ام. در زمینه شهید چمران زمانی که وارد لبنان شدم با شخص ایشان برای اولین بار آشنا شدم و از افراد زیادی راجع به ایشان اطلاعاتی را شنیدم و نمی توانستم منبع مشخصی را معرفی کنم از خانواده دایی ام و سایر نزدیکان اطلاعاتی را شنیدم و جمع بندی و مرتب کردم.
در زمینه آقای نواب صفوی هم آن چه من به خاطر دارم این است که امام با کار نواب صفوی موافق نبودند اما با اعدام او هم موافق نبودند یعنی احساس می کردند فردی در زندان است که محکوم به اعدام شده است و از آیت الله بروجردی خواستند تا اقدام کند که جلوی اعدام او را بگیرد. اما اینکه کار نواب را تایید کنند منظور من نبوده است اما آن چه به نظر من می رسد امام مخالف زندان و اعدام او بودند و به همین علت هم از آقای بروجردی گله مند و دلخور شدند پدرم هم همینطور. پدر هم می گفتند که آقای بروجردی قدرت دارد و می تواند جلوی اعدام نواب را بگیرد. در خانواده ما هم مرتب بحث بود و آن طور که من به خاطر دارم پدرم با اعدام نواب سخت مخالف بودند و دوست داشتند اقدامی صورت بگیرد که کار به اعدام او کشیده نشود.
آقای دکتر بهشتی سرشت فرمودند که از حاج آقا مصطفی کم گفته ام به هر حال من آن چه را که می دانستم از درس و خانواده و برنامه روزانه زندگی شان و ارتباط نزدیک عاطفی و علمی شان با امام گفته ام. ایشان فرد بسیار عاطفی بودند. در عین علاقه و احترام با پدر و مادر برخورد می کردند نظر امام راجع به حاج آقا مصطفی به عنوان یک شاگرد درس راشرح داده ام .حاج آقا مصطفی قویترین شاگرد درس امام بود و به شدت انتقاد و بحث می کرد و امام از این جهت خوششان می آمد و اگر طلبه ای حرف نمی زد و اشکال نمی کرد امام می گفتند مگر مجلس ختم آمدید؟ و به همین علت هم اگر امام می خواستند مطلب جدیدی را در درس بگویند و حاج آقا مصطفی حضور نداشتند امام کراهت داشتند از بیان مطلب. حاج آقا مصطفی در درس اکثر مراجع شرکت می کردند و بحث و نقد می کردند و زمانی که طلبه های دیگر سئوال می کردند که چه کسی بحث را برای شما اینگونه باز و تشریح کرده است پاسخ می دادند پدرم! و شاگردان و طلبه های دیگر متوجه می شدند که درس امام چقدر می تواند پربار باشد . خودشان مدرس درس خارج نیز بودند.
در مورد وقایع پاریس اشاره کردند؛ من در مورد برخی وقایع اطلاعات مختصری داشتم البته می توانستم به سایر کتاب ها و اسناد مراجعه کنم و مطالب را بنویسم اما من نویسنده کتاب تاریخ نبودم و اطلاع خاصی در آن مورد نداشتم.
در مورد اختلاف آقای فارسی و امام موسی صدر مستحضر هستید که آن زمان مباحث خیلی روشن و باز نبود والان با گذشت زمان بعضی مباحث روشن شده است و در آن زمان نهایتاً ما تنها شاهد بودیم که یک اختلاف نظری هست اما اینکه اختلاف نظر از چه جنسی ست و اینکه آن بحث را تحلیل کنم برای من مقدور نبود.
یکی از حاضران در مورد مرگ حاج احمد آقا و مسائلی که در جامعه مطرح شده که ایشان جوان بودند و بیماری نیز نداشتند و یک مرتبه فوت کردند که همین امر منجر به شایعاتی شد نظر خانم دکتر طباطبایی را جویا شد.
خانم طباطبایی در پاسخ گفت: پاسخ این پرسش باید در جلد دوم داده شود البته اگر پاسخی داشته باشم اما اگر به اقتضای ادب بخواهم یک پاسخ اجمالی بدهم این است که حرفهایی که شما شنیده اید ما هم شنیده ایم اما دلیل نمی شود کسی سالم باشد و یک دفعه برایش اتفاقی نیافتد و این مسئله واقعا برای ما هم روشن نیست. جلد دوم خاطرات نیز از ازدواج من تا رحلت حاج احمد آقاست که نوار آنها نیز پیاده شده است منتها باز من باید فرصت کنم و دست نوشته ها و یادداشت ها را با هم تدوین کنم و هنوز نمی دانم چه زمانی بتوانم آغاز کنم.
آقای جعفریان: شما در دوجا اشاره کرده اید که ساواک آمدند و با کامیون کتابخانه امام را بردند دم رودخانه قم ریختند من این موضوع را به آقای مرعشی زنگ زدم و پرسیدم ایشان فرمودند که نه این گونه نیست. ساواک کتاب ها را نگه داشته بود و بعد از انقلاب هم این ها را تحویل دفتر امام دادند. از امام پرسیدند که کتاب ها را چه کنیم؟ امام هم گفتند به کتابخانه آقای مرعشی بدهید. من امروز از ایشان پرسیدم ایشان گفتند که نیمی از آن کتاب ها را پدرم آقای مرعشی نجفی به آن کتابخانه اهدا کرده بودند. این کتاب به هر حال بارها چاپ خواهد شد و خانم طباطبایی یک وظیفه اساسی دارند که این ها را اصلاح و ویرایش کنند. یا در جای دیگری وفات آقای ید الله سحابی را سال 61 نوشته اند که صحیح نیست.
خانم طباطبایی: حضرت امام دو کتابخانه داشتند که یکی همین است که شما اشاره کردید و آن کتابخانه عمومی بود .آن چه من گفته ام کتابخانه شخصی امام است که ساواک آلبوم عکس بچه ها و دست نوشته های آنها را نیز برد و در کنار رودخانه ریخت خانه ما کنار رودخانه بود و همان طور که نوشته ام آوردند و آنجا ریختند که بعداً احمد آقا می گفتند ما اگر می دانستیم حد اقل می آمدیم البوم عکس مان را بر می داشتیم.

 

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.