بسم اللَّه الرحمن الرحیم
باید من در این آخر سال، که نزدیک است تجدید بشود سال، مطالبى را به عرض ملت برسانم. سالى که الآن در او هستیم و اواخر اوست، مىدانید که چه سال پر زحمت و پر رنجى براى ملت ما بود، و چه سال پر نفعى. رنجهایى که در این سال ملت ما کشیدند شاید در تاریخ کم سابقه یا بىسابقه باشد، و قدرتى که ملت ما نشان داد و عَرْضه کرد بر جهان، باید بگویم بىسابقه بوده است؛ براى اینکه ملتى که پنجاه و چند سال در تحت فشار طاقتفرسا بود و همه قدرتها را از او سلب کرده بودند و تمام زندگى آنها را تباه کرده بودند، اینها در عین حال قیام کردند و نهضت کردند. و من نمىتوانم اسمى روى این نهضت بگذارم الّا اینکه نهضتْ اسلامى و به قدرتِ اسلام بود و به قدرت ایمان بود. اگر قدرت ایمان نبود امکان نداشت با دست خالى یک ملتى بر این قدرتهاى شیطانى غلبه کند. این قدرت اسلام و قدرت ایمان بود که مردم را به وحدت کشاند. و این وحدت و قدرت ایمان بود که مردم را به پیروزى کشاند.
باید ملت ایران این پیروزى را و این نهضت را حفظ کنند. اگر این نهضت خداى نخواسته رو به سستى گراید، باید مهیاى اعاده مصیبتهاى سابق باشیم. اگر تفرقهاى بین ملت ما حاصل بشود، اگر دستهاى جنایتکارى بین ملت ما تفرقه بیندازد باید ملت باز خودش را مهیا کند براى اختناقها و براى چپاولگریها و براى عقبماندگیها. رمز پیروزى ما وحدت کلمه و اتکال به خدا و اتکال به اسلام بود. این رمز را ملت ما نباید از دست بدهد.
ما در این آستانه سال جدید، که باید به یک معنا عید و به یک معنا تأثرات خودمان را ابراز کنیم، در این آستانه سال جدید باید تذکراتى به ملت بدهم و تذکراتى به دولت و دستگاههاى دولتى. تذکرات به ملت این است که شما باید در این موقع که به آستانه پیروزى رسیدید، گمان نکنید که کار تمام شد و ما پیروز شدیم؛ که این گمان موجب مىشود که سستى پیدا بشود. انسان تا در یورش است قوى است، تا پیشرفت مىکند قوهاش زیاد است؛ وقتى خودش را پیروز دید ضعیف مىشود، و ممکن است دشمنهاى ما از ضعف ما استفاده کنند. ما باز پیروزى نهایى را پیدا نکردیم. ما یک مطلب را پیش بردیم و آن اینکه دست جنایتکار سلسله پهلوى را قطع کردیم، و- تا یک حدودى- ریشههاى او و شاخههاى او را هم قطع کردیم لکن باز از ریشههاى آنها- باز- در این مملکت هست و دستهاى جنایتکارى دنبال آنها هست؛ و آمال و آرزوى آنهایى که مىخواستند خزاین ما را ببرند و ما را به عقب نگه دارند براى بردن خزاین ما، دنبال اینها هست. توطئهها هست باز. و ما اگر چنانچه خود را پیروز بدانیم و گمان کنیم پیروز شدیم، خداى نخواسته از این امور غفلت مىکنیم. ما باید خودمان را پیروز ندانیم، باید در آستانه پیروزى بدانیم؛ و همین طور هم هست. ما تا آستانه پیروزى رفتیم، و پیروزى آن روزى است که تمام ریشههاى اجانب و تمام ریشههاى فساد از مملکت ما بریده بشود و قطع بشود؛ و باز نشده است. بنا بر این ملت شریف ایران موظف است که این نهضت را به همین طورى که تا اینجا آورده است، این نهضت را حفظ کند. و با حفظ وحدت کلمه و با حفظ این نهضت و غایت نهضت- که عبارت از اسلام و جمهورى اسلامى بود- با حفظ اینها جلو برود. سستى راه ندهید به خودتان، سردى راه ندهید به خودتان، گمان پیروزى، گمان پیروزى نهایى نبرید؛ اگر این گمان برده بشود یا این اعتقاد پیدا بشود، سستى پیدا مىشود. شما باید خودتان را نیمه پیروز بدانید و در نیمه راه؛ و بقیه راه را که بسیار مشکل است باید با همت همه، با همت همه قشرها، باید ما تعقیب کنیم و به نهایت برسانیم.
و آنچه که باز باید به اقشار ملت عرض کنم این است که ما نمىتوانیم خرابیهایى که واقع شده است و در ظرف این- تقریباً- بیست و چند سال اخیر بیشتر از همه اوقاتْ خرابى به مملکت ما وارد شده است، نمىتوانیم که اتکال به این کنیم که دولت این خرابیها را جبران کند، دولت فقط نمىتواند. نمىتوانیم اتکال کنیم به اینکه روحانیت این کار را انجام بدهد، روحانیت نمىتواند. نمىتوانیم اتکال کنیم به اینکه ادارات دولتى، فرهنگیان این کار را انجام بدهند، آنها هم نمىتوانند. همان طورى که در پیشرفت این مقصد و در پیروزىاى که تا کنون پیدا کردیم، در آستانه پیروزىاى که هستیم، این طور نبود که یک قشر بتواند این پیروزى را به دست بیاورد؛ همه قشرها با هم شدند و همه مسلکها را کنار گذاشتند و با هم پیش رفتند تا اینجا رسیدند. باید حالا هم با هم پیش برویم؛ همان طورى که این پیروزى پیدا شده است و همه با هم این راه را طى کردهاند.
اگر بخواهیم از حالا به بعد مشغول ساختن این ویرانه باشیم، هیچ یک از اقشار تنها نمىتوانند این ویرانه را بسازند؛ باید باز همه با هم- تمام اقشار با هم- باید این ویرانه را بسازند منتها هر کس در هر محلى هست. کشاورزها در محل کشاورزى که هستند به کشاورزى خودشان علاقه پیدا بکنند. الآن دیگر دستى نیست که آنها را به فشار وادار به امرى بکند یا منافع آنها را بخواهد به واسطه سودجویى خودش بردارد یا به غیر بدهد؛ امروز کسى همچون کارى نخواهد کرد. کشاورزها باید به کشاورزى خودشان ادامه بدهند و علاقه داشته باشند، و کشاورزى که مىکنند در این برهه از زمان باید اکثرش و قسم مهمش این چیزهایى باشد که غذاى ملت را اداره مىکند مثل گندم، برنج، جو، عدس- امثال اینها. از چیزهایى که- موادى که- مضر است یا نافع نیست خوددارى بکنند،
از مثل، کشتِ تریاک کمتر بکنند، خوددارى بکنند. و از چیزهایى که نفع خیلى ندارد، در تغذیه مردم دخالت ندارد، از آنها هم خوددارى بکنند. و عمده کار را همان مواد غذایى، عمده کشت را مواد غذایى بکنند که ما احتیاج به خارج ان شاء اللَّه پیدا نکنیم. الآن مىدانید که ما محتاج به خارجیم راجع به مواد غذایى؛ باید ما خودمان این را جبران بکنیم و این به همت کشاورزان ماست. و البته دولت هم با کشاورزها باید همراهى بکند، و همراهى ان شاء اللَّه مىکند.
و همین طور بازار ما باید یک بازار اسلامى باشد. از قرارى که مکرر به من گفتهاند، الآن یک دستهاى سودجو در بازار هستند که اینها قیمتهاى بسیار گران روى اجناس گذاشتهاند. این یک مطلب غیر انسانى است؛ یک مطلبى است که باید فکر کنند اینهایى که مىخواهند حالا سود ببرند، باید توجه داشته باشند که این ملت، که اکثرشان عبارت از این طبقه پایینى است که نمىتوانند خودشان را اداره کنند، اینها بودند که ما را رساندند به این پیروزى. حالا نباید آن تاجر معتبرى که دخالت در این امور نداشته است براى اینها ایجاد زحمت بکند. ایام عید است؛ اینها احتیاج دارند به لباس، احتیاج دارند به خوراک، احتیاج دارند به چیزهاى دیگر. باید با انصاف رفتار کرد، باید با اینها با برادرى رفتار کرد؛ گرانفروشى را کنار بگذارند و احتکار نکنند، نگهدارى نکنند براى یکوقتى که جنس گران بشود و بفروشند. احتکار در غذاها جایز نیست. و همین طور باید با برادرى با برادران خودشان رفتار کنند و این پیروزى را از آنها بدانند. شما حالا از قید آزاد شدید، از قید و بندها آزاد شدید؛ شما حالا ترس اینکه مثلًا سازمان امنیت بیاید شما را چه بکند- و اینها- ندارید لکن ترس از خدا باید داشته باشید، ترس از اسلام باید داشته باشید؛ باید مراعات بکنید اشخاص ضعیف را، باید همراهى بکنید با اشخاص ضعیف، نه اینکه گرانفروشى بکنید و کالاهاى خودتان را بالا ببرید و مردم را در زحمت [بیندازید]. این هم راجع به این طبقه؛ که البته باز مسائل دیگرى هست ولى طولانى مىشود.
و اما راجع به دولت. در این آستانه سال جدید، البته دولت مشکلاتش خیلى زیاد است و من نمىتوانم بگویم اینها تقصیرى در کار دارند؛ اینها همه مشغولند ولى مشکلات زیاد است. باید در این سال جدید عنایت زیاد بشود؛ اول به فرهنگ. این فرهنگ باید متحول بشود. فرهنگ استعمارى فرهنگ استقلالى بشود. باید معلمینى که در این فرهنگ یا در تمام قشرهاى اساتید و- عرض مىکنم- اینها باشد انتخاب بشوند و اشخاص صحیح، سالم. کسانى که جوانهاى ما را تربیت صحیح بکنند نه اینکه یک تربیت انگلى بکنند؛ چنانچه تا حالا بنا بر این بوده است که اینها را غربى بار بیاورند، غربزده کنند. باید استقلال داشته باشید؛ باید هیچ توجه نداشته باشید که در غرب چه مىگذرد. در غرب خیلى بد مىگذرد! شما گمان نکنید که در غرب خیلى خبر هست، خودشان مىگویند «در غرب خبرى نیست»! خبرها هست لکن خبرهاى رشد فکرى و رشد انسانى کم است. شما باید مستقل باشید و رشد انسانى پیدا بکنید. بچهها را، جوانهاى ما را رشد انسانى بدهید. دولت باید درست توجه بکند که رؤسایى را که انتخاب مىکند براى دانشگاهها، براى مدارس، معلمینى را که انتخاب مىکنند آنها براى تربیت اطفال، اینها باید همه متحول بشود از حال سابق؛ و کسانى که سابق در خدمت اشخاص بیگانه بودند یا در خدمت طاغوت بودند، حالا ثانیاً نیایند و بچههاى ما را باز به عقب برانند. این هم یک مطلبى است که در فرهنگ بسیار مهم است. و بالاخره باید فرهنگ متحول بشود به یک فرهنگ سالم، به یک فرهنگ مستقل، و یک فرهنگ انسانى.
در جهت ارتش، ملت ما موظف است که از ارتش- الآن- حمایت بکند. ارتش را تضعیف نکنید. ما احتیاج به ارتش داریم؛ ملت احتیاج به ارتش دارد. ارتش باید از طرف ملت حمایت بشود و تقویت بشود لکن ارتش هم باید ملاحظه کند؛ رؤساى ارتش باید ملاحظه کنند که اگر چنانچه یک اشخاصى در بین آنها هست که در خدمت طاغوت بوده است و جنایتکار بوده است آنها را، با تدریج و یا به طور دیگر، آنها را کنار بگذارند و اشخاص شرافتمند را در رأس ارتش یا در مواردى که باید به کار بگیرند به کار بگیرند. در انتصاباتشان خیلى دقت بکنند که انتصاباتْ صحیح باشد؛ چنانچه وظیفه دولت هم همین است. انتصاب استاندارها، انتصاب فرماندارها، همه این انتصابات، انتصاب دادگستری ها، تمام این انتصابات باید بررسى بشود، و تمام آنهایى که بیشتر در خدمت طاغوت بودند و جرمهاى آنها واضح است و مردم از آنها ناراضى هستند، اینها را انتخاب نکنند و به نارضایتى مردم اضافه نکنند. باید اینها الآن در خدمت مردم باشند. دولت خدمتگزار مردم باید باشد. مثل سابق نباشد که «فرمانفرما» بود، حالا باید «فرمانبردار» مردم باشد، و همین طور هم هست؛ و ان شاء اللَّه امیدواریم همین طور هم باشد. در هر صورت قضیه دولت هم، هم دادگسترى، هم فرهنگ، هم سایر ادارات باید تصفیه بشود؛ و باید خودشان فکر بکنند و انتخاباتشان چه باشد، و یک نحو تصفیهاى در کار باشد که خائنین کنار گذاشته بشوند و آنهایى که تا قبل از این پیروزى آن طرف بودند، همچو که پیروزى پیدا شد سینه این طرف را شروع کردند بزنند، اینها را بشناسند و این فرصت طلبها را کنار بگذارند. و بالاخره باید که دولت نظارت تام داشته باشد و تمام وزارتخانهها را درست، به طور صحیح، انتخابِ اشخاص بکنند، و طرز عمل را یک طرز عمل صحیح قرار بدهند. و البته مشغول هستند لکن بیشتر باید عنایت داشته باشند.
و از امور مهمهاى که هست وضع کارگرهاست؛ که من یک صحبت با کارگرها دارم و یک صحبت با دولت. صحبت با کارگرها این است که آنها گمان نکنند که دولت یا ما در فکر آنها نیستیم؛ خیال نکنند که ما الآن مىتوانیم- بالفعل، فوراً- یک کارى براى آنها انجام بدهیم و نمىدهیم. این طور نیست. ما براى طبقه کارگر، براى طبقه کشاورز، براى کارمندهاى جزء دولت، بیشتر از همه مورد نظر ما اینها هستند و براى آنها فکر مىکنیم و عمل مىکنیم. چنانچه راجع به مسکنشان مشغول طرحریزى هستند که مسکن درست کنند براى آنهایى که مسکن ندارند. و قضیه حقوقشان ان شاء اللَّه داده مىشود لکن یک قدرى فرصت لازم است. کارگرها باید یک قدرى فرصت بدهند و این طور خیال نکنند که دولت الآن داراى کذا و کذاست و به آنها عنایت ندارد؛ یا در دست ما مثلًا گنجى است که نمىخواهیم بدهیم به آنها! نخیر، دولت هم الآن ندارد و ما هم گنجى نداریم! لکن هم دولت در فکر است و هم ما در فکریم؛ و لکن باید یک قدرى تدریج باشد تا امور اقتصادى را بتوانند جریان بیندازند. البته کارگرهایى که کنار هستند، مشغول کار خواهند شد. کارگرهایى که در کار هستند، اگر در مزدشان و اجرتشان حرفى دارند، اصلاح خواهد شد. همه اینها بتدریج باید اصلاح بشود.
و اما راجع به دولت. دولت هم باید راجع به کارگرها بیشتر عنایت داشته باشد و وضع کارگرها را درست در نظر بگیرد. یک قدرى عنایت بیشتر بکند که این کارگرها آسوده خاطر بشوند. و من به کارگرها اطمینان مىدهم که این طور نیست که دولت نخواهد براى شما کارى بکند. حتى الامکان مىخواهند کار بکنند، مشغول هستند. وزیر کار مشغول است به اینکه یک ترتیب صحیحى بدهد لکن تدریج لازم دارد. از کارگرها مىخواهم که تدریج را حفظ بکنند و ملاحظه بکنند، و مشکلات دولت را در نظر بگیرند. و از دولت مىخواهم که در کارها یک قدرى بیشتر جلو بروند؛ و همین قدرى که هست، یک قدرى بیشتر جلو بروند و کارها را زودتر درست بکنند. و به کارمندان، هم اطمینان بدهند و هم عمل بکنند. این هم راجع به کارمندان و راجع به دولت.
یک حرفى هم راجع به این دستگاه تبلیغاتى- تلویزیون و امثال اینها، رادیو و اینها- دارم و آن اینکه این دستگاهها آن وقتى که در خدمت طاغوت بود، دستگاههایى بود که یا تقویت طاغوت را مىکردند- به مجرد اینکه پیچ رادیو را مىگرفتند «اعلیحضرت آریامهر، کذا» شروع مىکردند تبلیغات کردن، تبلیغات میان تهى- و یا مردم را از مسائل اصلى دور مىکردند. بنا بر این بود که رادیو- تلویزیون و اینها که در سطح کشور- در تمام سطح کشور- انتشار پیدا مىکند و مردم با گوششان و چشمشان مسائل را ادراک مىکنند، و آن کسى که بیسواد است هم در اینجا مىتواند بفهمد [و] آن کسى هم که با سواد است هست، این بسیار اهمیت دارد. هم براى آنها بسیار اهمیت داشت که مردم را در سطح وسیعى خواب کنند و غافل کنند و چپاول کنند، و هم حالا که بحمد اللَّه اسلامى شده است و وظایف اسلامى را مىخواهد عمل بکند. حالا باید یک فکرى براى رادیو- تلویزیون بشود که- چنانچه فکر شده است و مىشود- لکن بیشتر عنایت بشود که کسانى که در اینجا سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را مىکردند، حالا باید اینها تصفیه بشوند. کسانى که تا دیروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنرانى مىکردند، نمایش مىدادند، همه بساط را درست مىکردند، و حالا آمدند و اظهار اسلام و دیانت مىکنند، از اینها نمىتوانیم ما بپذیریم. این هم باید تصفیه بشود. رادیو و تلویزیون یک دستگاهى است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیاد دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح. این با آن طورى که از اول شاید آنهایى که درست کردند اینها را نظر آموزشى داشتند به اینها، [به] این دستگاهها. تمام مطبوعات [هم] این طور است منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است، اهمیت رادیو- تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها دستگاههاى تربیتى است؛ باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند؛ یک دانشگاه عمومى است. دانشگاهها دانشگاههاى موضعى است، این یک دانشگاه عمومى است یعنى دانشگاهى است که در تمام سطح کشور گسترده است. باید از آن، عملِ دانشگاه را، به آن اندازهاى که مىشود، استفاده کرد. باید این دستگاهْ دستگاهى باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش بار بیاورد، از غربزدگى بیرون کند؛ استقلال به مردم بدهد. این از همه چیزهایى که در این دستگاهها هست مهمتر است؛ و این وظیفه دارد که با مردمْ حکمِ معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نویسنده، اشخاص گوینده، اشخاص فهیم، اشخاص مطلع در اینجا صحبت بکنند. فرصت به آنها بدهند که در اینجا صحبت بکنند.
زیادند اشخاص که پیشنهاد این معانى را مىکنند؛ به اینها باید فرصت بدهند و آنها صحبت بکنند. به جاى آن چیزهایى که به درد ملت نمىخورد یا مضر به حال ملت است، یک چیزهاى مفید را به مردم بدهند و یک غذاى مفیدى به مردم بدهند؛ مردم را تغذیه کنند به غذاهاى صحیح سالم. و من امیدوارم که این دستگاه هم همان طورى که وعده کردند که بتدریج درست بشود، قدم را یک خرده بلندتر بردارند و زودتر ان شاء اللَّه تصفیه بشود و تعدیل بشود.
و یک عرض هم به همه همجنسهاى خودم. همه همجنسیم لکن آنهایى که با من صورتاً یک صورت هستیم و من به همه ارادت دارم؛ و آن آقایان علما و روحانیون. آقایان علما و روحانیون وظیفهشان از همه مردم زیادتر است، سنگین تر است. اینها موظفند از طرف خداى تبارک و تعالى. الآن هم ملت مُسْلم آن قدرى که به حرف این طایفه گوش مىدهند به حرف کسان دیگر گوش نمىدهند. بنا بر این حجتى است این از خداى تبارک و تعالى بر ما که شمایى که مردم به شما گوش مىدادند و مردم از شما اطاعت مىکردند، چرا- مثلًا- قصور در این معنى داشتید؟ چرا کم- مثلًا- چیزى گفتید؟ ان شاء اللَّه نداشته باشند لکن- خداى نخواسته- اگر در بین بعضیها باشد، وظیفه ما بسیار سنگین است. چه از جهت اینکه تهذیب این دانشگاه اسلامى- دانشگاه بزرگ اسلامى- که باید به دست مراجع بزرگ بشود، و چه باب تعلیم و تعلم که باید باز تصفیه بشود و به دست بزرگان ما اداره و تصحیح بشود، و چه در کیفیت تحصیل که باید تجدید نظر بشود. ما به همه آقایان- با کمال خضوع- عرض مىکنیم که شمایى که باید ارشاد کنید این ملت را، باید مجهز بشوید؛ باید مجهز به جمیع انحاى ارشادات. مردم از شما توقع جمیع انحاى ارشادات را دارند.
اسلام همان طورى که ابعاد مختلفه دارد به حَسَب ابعادى که انسان دارد اسلام براى انسان آمده است، براى انسانسازى آمده است، قرآن کتاب انسانسازى است- همان طورى که قرآن ابعاد مختلفه دارد حَسَب ابعادى که انسان دارد، علما هم باید ابعاد مختلفه داشته باشند در تعلیم، حَسَب ابعادى که اسلام دارد و حَسَب ابعادى که انسان دارد. البته یک نفر نمىتواند همه این ابعاد را جوابگو باشد؛ لکن یک حوزه مرکب از ده هزار نفر یا حوزههاى مرکب از- مثلًا- سى هزار نفر، اینها مىتوانند دسته دسته باشند و هر دستهاى یک بُعدى را اداره بکند: یکى جهات عقلى را، یکى جهات سیاسى را، یکى جهات اینهایى که همه در اسلام است؛ همه این جهات در اسلام هست و باید حوزهها آن طور باشند، مجهز بشوند و همان طورى که [در] اسلام ابعاد مختلفه هست، حوزهها هم ابعاد مختلفه داشته باشد: اشخاص مختلف براى هدایت مردم. و اگر چنانچه از این حوزهها اشخاص صحیح و اشخاص به درد بخور، از این حوزهها بلند نشود، جاى دیگر ما توقع باید نداشته باشیم. باید اینها همین طورى که فقه را و انحاى فقه را تعلم و تعلیم مىکنند، سایر موارد اسلام را، سایر ابعاد اسلام را هم باید تحصیل بکنند و باید تدریس بکنند، و اشخاص ارزنده را بار بیاورند تا مردم را ارشاد و هدایت بکنند.
و من در این آخر سال تأسف خودم را از این شهدایى که ما داشتیم باید اظهار بکنم. ما بسیار متأسفیم از این شهدایى که دادیم، که مثل اینکه 160 هزار نفر مجروح و [شهید]- مثل اینکه نوشته بود 160 هزار نفر مجروح و کشته- داشتیم. در هر صورت- هر چه داشتیم- یک نفرشان هم زیاد بود. یک نفرشان هم نباید واقع بشود. لکن حالا شد؛ اما چون که براى اسلام بود و صبغه دینى و اسلامى داشت نه براى دنیا؛ و لهذا مىآمدند بعض اشخاص و به من مىگفتند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم. این صبغه، صبغه دین است، اسلام است. آنى که ما پیش بردیم همین بود. این طور روحیات بود که براى شهادت داوطلب بودند یعنى از مرگ نمىترسیدند. همان طورى که صدر اسلام هم پیشرفت مسلمین همین بود. ما بسیار اشخاص ارزنده را از دست دادیم لکن چون براى اسلام بود، ان شاء اللَّه روح همه آنها شاد است و همه آنها در سعادت و تحت لواى خداى تبارک و تعالى هستند. و براى بازماندگان آنها هم ما دعاى صبر مىکنیم که خداوند به همه آنها صبر و اجر و مزد عنایت بفرماید و در آستانه سال جدید هم، هم براى آنها طلب مغفرت مىکنیم و هم براى همه ملت طلب سعادت مىکنیم.
و آخر عرض من باز همان است که ملت ایران! حفظ بکنید نهضت خودتان را، حفظ بکنید وحدت خودتان را، حفظ بکنید جهت اسلامیت خودتان را. مهذب کنید خودتان را، و ارزش ندهید به غیر ارزندههاى انسانى و به غیر اسلام.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
(صحیفه امام، ج6، ص392-402)
- کدخبر: 17081
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران
یار دلدار! ز بتخانه دری بگشای-3
متن کامل اولین پیام نوروزی حضرت امام خمینی (س) در فروردین 1357
کپی شد