کارگردان فیلم موفق «قرمز» در جدیدترین تجربهاش سراغ موضوع و فضایی رفته که همیشه به آن علاقهمند بوده و «خفهگی» را یکی از نزدیک ترین فیلمها به خودش میداند.
به گزارش جی پلاس، فیلم سینمایی «خفهگی» جدیدترین ساخته فریدون جیرانی تریلری روانشناسانه با بازی الناز شاکردوست و نوید محمدزاده است که به زعم کارگردانش فضایی تازه، متفاوت و لحظاتی غافلگیرکننده برای مخاطب دارد.
چطور شد که ایده ساخت «خفهگی» بعد از چند سال کارگردانی نکردن اثری در سینما به ذهنتان رسید؟
مدتی بود که من فیلم نساخته بودم و مایل بودم دوباره برگردم و مسیر فیلمسازیام را ادامه دهم. به همین دلیل از اوائل سال صحبت این شد که فیلم جدیدم را جلوی دوربین ببرم. بعد از صحبتهایی که با دوستان شد قرار شد فیلمنامه ای نوشته شود و به سمت ساخت یک فیلم سینمایی برویم. طبیعتا فکر کردم بعد از تجربه ناموفق فیلم قبلیام که یک فیلم کمدی رمانیتک بود که در واقع در نیامده بود برگردم به سمت و سوی همان فضایی که سالها تجربهاش کرده بودم. فیلمهای جنس خودم که معمولا دوست داشتم بسازم و سالها بود که بین خودم و آن فیلمها فاصله افتاده بود. به همین خاطر رفتم سراغ قصهای که تمام نشانهها و المانهایی که دوست داشتم در فیلم باشد، اما سعی کردم به موضوع امروزی تر نگاه کنم و فضای جدیدی را هم تجربه کنم.
«خفهگی» یک تریلر روانشناسانه است، چطور شد که دوباره سراغ این فضا رفتید؟
من جزو معدود فیلمسازهایی هستم که تجربه ژانر را در این سینما زیاد داشتم، در واقع فکر نمیکنم فیلمسازی مثل من باشد که ژانرهای مختلف را تجربه کرده باشد. من ژانرهای مختلف را تجربه کردم. نکته مهمی که وجود دارد ژانر، سینمای سختی است، در واقع در جامعهای که مضمون و موضوع حرف اصلی را میزند سینمای ژانر یک جورهایی ریسک کردن است و حتی ممکن است تجربهاش خطرناک هم باشد. به این دلیل خطرناک است که مخاطب ممکن است یا با این سینما رابطه قوی برقرار کند یا احتمال این وجود دارد که عکس این اتفاق بیفتد. ولی من بهتر دیدم که به سمت همان سینمای ژانر بروم، همان جنایت، معما و عشق.
یعنی تلفیق همان چیزی که در «قرمز»، «پارک وی» دیدیم؟
بله دقیقا، البته آن چیزی که در «خفهگی» می بینیم کامل تر از فیلمهایی که نام بردید است. در واقع ضعفهایی که در« پارک وی» بود را سعی کردم در این فیلم برطرف کنم. من آنجا هم اشتباهاتی داشتم سعی کردم آنها در این فیلم تکرار نکنم و وارد یک خط تازه از این جنس فیلمسازی شوم و به همین خاطر «خفهگی» از جهاتی فضای خیلی تازهای دارد.
فضای فیلمهای شما و علیالخصوص «خفه گی» با خیلی از فیلمهای سالهای اخیر سینما و جشنواره امسال تفاوت دارد. در «خفهگی» هم ردپایی مسائل روانشناسانه دیده میشود مثل همان چیزی که پیش از این در «قرمز» یا «سالاد فصل» دیده بودیم. «خفهگی» را چقدر میتوان ادامه منطقی فیلمهای قبلیتان بدانیم؟
من در بین فیلمهایم «سالاد فصل» را از همه بیشتر دوست دارم، گرچه پایانش در اکران تغییر کرد و پایان اولیه فلیمنامه که پایان خوبی بود گرفته نشد و همین اتفاق برای فیلم «آب و آتش» که فیلمنامهاش را خیلی دوست داشتم هم در اجرا افتاد. اما «سالاد فصل» را از این حیث دوست داشتم چون تریلری بود که عشق، معما و جنایت در آن بود و به نظرم من با بازیگران خوبی که داشتم فیلم خیلی خوبی درآمد. بعدها دیدم در مقالاتی که مجله فیلم درباره سینمای عشقی مینویسد خیلی حرفها راجع به این فیلم نوشته بودند. من به همان فضا برگشتم اما سعی کردم که نشانههای سینمای خودم را با امروز نیز تطبیق دهم. امروز یعنی نسل جدید، شرایط جدید و فضای جدید. الان سال 95 همه چیز با سالی که من «سالاد فصل» را ساختم خیلی فرق میکند. «قرمز» هم که مربوط به دوران اصلاحات 76 است. زمانی که «سالاد فصل» را ساختم سال 82 و دوره آخر اصلاحات بود. فیلم ساختن در دوران جدید خیلی فرق میکند و سینمای جدید هم سینمای دیگری شده، ریسک کردن در این سینما خیلی خطرناک تر از زمانی بود که میخواستی در سینمای سال 80 ریسک کنی. به نظرم «خفهگی» یکی از نزدیک ترین فیلمها به من است. ویژگیهایی در فیلمهای اول من بوده که شاید این سالها یک مقدار از آنها فاصله گرفتم که من آن ویژگیها را همیشه دوست داشتم و این فیلم بازگشتی است به همان دورانی که دوست داشتم. حالا اینکه چقدر توانستهام آن را امروزی کنم و تماشاگر با آن ارتباط برقرار کند هنوز مشخص نیست اما تا الان بازخوردهایی که گرفتم خیلی خوب بوده.
پس از ابتدا هم تصمیم داشتید ردپای فیلمهای قبلیتان در «خفهگی» پررنگ باشد؟
بله، از ابتدا هم قرار بود این ردپای پررنگ روانشناسانه در «خفهگی» دیده شود. حتی به نظر خود من سناریوی این فیلم لحظات غافلگیرکنندهای دارد که امیدوارم مورد پسند تماشاگر قرار گرفته باشد. تا اینجا که ارتباطات خوب بوده و این واکنشها من را دلگرم کرده، انشاالله در آینده عموم هم بتوانند با فیلم و فضایش ارتباط خوبی برقرار کنند و در اکران هم موفق شویم.
شخصیت مشرقی حالا دیگر بعد از چندین سال به یکی از مولفههای سینمای شما تبدیل شده، چرا در «خفهگی» بر خلاف همه کارهای قبلیتان برای اولین بار یک مشرقی منفی را به تصویر کشیدید؟
مشرقیها معمولا در قصههای من آدمهای نسبتا سالمی بودند که به عنوان تفکر سالم قصه به آنها مراجعه میشد. البته صحرا مشرقی در «خفهگی» منفی نیست، او یک آدم خاکستری است که دست به اعمالی میزند که مشرقی ها تا به حال به آن نزدند.
اقتضای قصه اینگونه ایجاب میکرد یا میخواستید کلا تصویری متفاوت از مشرقی فیلمتان ارائه دهید؟
احساس کردم اقتضای زمانه این است، در واقع فکر کردم مشرقی این فیلم اقتضایش این است که به این سمت و سو کشیده شود. اما باز هم تاکید میکنم که صحرا مشرقی اصلا کاراکتر منفی نیست، او یک شخصیت خاکستری است که در شرایطی خاص قرار میگیرد و در این شرایط خاص دست به اعمالی خاص میزند.
فکر میکنید این نوع از شخصیت پردازی برای مخاطب ملموس باشد؟
فیلمهای امروز فیلمهایی هستند که همه آدمهایش خاکستریاند، سینمای امروز سینمای آدمهای قهرمان نیست، سینمای آدمهای خاکستری است. در تمام آثار اجتماعی قهرمان نمیبینید، در واقع با یکسری آدم خاکستری مواجه میشوید که خصلتهای خوب و بدشان در کنار هم هست. حالا دیگر مثل سینمای دهه 70 یا قبل تر از آن قهرمانی با خصلتهای کاملا تمییز نمیبینید. در این سینمایی که همه آدمها خاکستریاند قصه ما هم این جور آدمها شروع میشود و با آدمهای خاکسری هم تمام میشوند.
«خفهگی» اولین تجربه فیلم سیاه و سفید شماست، چرا رنگ در این فیلم جایی ندارد؟
فضا ایجاب میکرد که ما وارد سیاه و سفید شویم. نکته دیگری هم که وجود دارد این است که ما برای اولین بار در بخش خصوصی دکور ساختیم. من فکر نمیکنم در سالهای اخیر کسی برای فیلمی دکور ساخته باشد اما ما برای این فیلم این کار را کردیم. مکان اصلی فیلم در واقع دکور است و طراح صحنه فیلم آقای نصراللهی به خوبی دکورها را ساخته.
به نظرتان مخاطب چقدر با سیاه و سفید بودن فیلم ارتباط برقرار میکند؟
ما به قضیه سیاه و سفید بودن فیلم با این دید نگاه نکردیم که چون میخواهیم به جشنواره برویم فیلم را سیاه و سفید بگیریم، ما از این منظر به این موضوع نگاه کردیم که جنس فیلم سیاه و سفید و اساسا یک کهنگی را میطلبد. کمااینکه ما اصلا فکر نمیکردیم به جشنواره برسیم و فکر میکردیم به اکران میرسیم. بنابراین بر اساس جنس فیلم دست به این انتخاب زدیم.
نوید محمدزاده امسال سال خوبی را در سینما اشت و با بازیهایش درخشید، شاید یکی از دلایل انتخابش برای «خفهگی» هم همین بوده، اما الناز شاکردوست دو سالی بود که از فضای سینما دور بود. چطور به این بازیگران برای دو نقش اصلی فیلمتان رسیدید؟
ما به دنبال بازیگر زنی میگشتیم که برای نقش اول بگذاریماش. به هر حال این فیلم زن محور است، من در این سالها با بازیگران زن زیادی کار کردم که همهشان هم بازیکران خوبی بودند و باز هم دوست داشتم با یکی از آنها کار کنم اما یک لحظه تصور کردم بازیگری مثل الناز شاکردوست که دو سالی است کار نکرده و انگیزههای بسیار زیادی دارد که از نقشهای قراردادی و کلیشهای که تا به حال بازی کرده فاصله بگیرد انتخاب خوبی است و شاید تمام انگیزههایش کمک کند تا این نقش را به خوبی ایفا کند. به نظرم اشتباه انتخاب نکردیم. گرچه در ابتدا انتخابش مخالفانی هم داشت و برخی دوستان سر کار موافق انتخاب او نبودند ولی با اصرار من این اتفاق افتاد و الان که فیلم را میبینمم احساس می کنم انتخابم جواب داده و اصرارم بی مورد نبوده. شما در این فیلم الناز شاکردوست دیگری می بینید، دیگر النازی با آن صورت و با آن لباس که قبلا او را دیدهاید نخواهید دید.
نوید محمدزاده چطور انتخاب شد؟
نوید محمدزاده بازیگر توانایی است و قبل از اینکه در کار من بیاید بازیهای خوبی کرده بود. ما در 5 روز اول کار از نوید خواستیم سناریو را بخواند، او هم ظرف 48 ساعت جواب داد و آمد در کارمان بازی کرد. نوید بازیگر با استعداد، توانا و بسیار باهوشی است، اما اینجا هم ما و هم خودش سعی کردیم تیپ تازهای نسبت به «لانتوری»، «ابد و یک روز»، «خشم و هیاهو» و فیلمهای که این سالها بازی کرده داشته باشیم. کماکان احساس می کنم نوید هم نوید تازهای در این فیلم است.
منبع: خبرانلاین