در این یادداشت به قلم حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید مرتضی شیرازی استاد حوزه و دانشگاه آمده است: روزگار عجیبی است!! پدران و مادران به غذا و لباس فرزندان خود اهمیت میدهند اما فراموش میکنند که بذر ارزشها و اخلاق را در وجودشان بنشانند و برای آن اولویت قائل باشند.
روزگار عجیبی است!! کارمندان، معلمان، اساتید دانشگاه و... به بهانه حقوق کم، در کار خود اخلاص نورزیده و احیانا کمکاری میکنند و فراموش نموده اند که خداوند متعال در رزق و روزی حلال برکت میاندازد و حرام را از بین میبرد.
روزگار عجیبی است!! پسران و دختران جوان ساعتهای طولانی را در کوچه و بازارها با انگیزههای گوناگون سپری میکنند اما در اولین رکعت نماز خسته میشوند.
روزگار عجیبی است!! دختران و پسران جوان با سینههای گشاده به موسیقیهای حرام گوش میدهند اما نوبت گوش فرا دادن به کلام ا... و سخنان حق، سینه هایشان چنان تنگ میگردد که انگار به سوی آسمان بالا میروند و نمی دانند که حلال با حرام درآمیختنی نیست.
روزگار عجیبی است!! هر چیزی که خوشمزه است و دلمان آن را هوس میکند میخریم و صدها هزار تومان اسکناس بابت آن میپردازیم اما هنگامی که نوبت به کمک به مستمندان و نیازمندان و صندوق صدقات که میرسد دنبال سکه فلزی میگردیم تا در آن بیندازیم و به شنیدن صدای افتادن سکه در صندوق، افتخار میکنیم.
روزگار عجیبی است!! زنگ موبایل خودمان را تنظیم میکنیم تا دیر به سر کار نرسیم اما زمان روبرو شدن با خداوند متعال در نماز صبح را فراموش میکنیم در حالی که میدانیم توان آن را داریم که زنگ موبایل را برای نماز هم تنظیم نماییم.
روزگار عجیبی است!! برخی از ما درباره آبرو و عیوب بندگان خدا بی مهابا سخن میرانیم و فراموش میکنیم که: «مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا و لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» «انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیراند مگر این که فرشتهای، مراقب و آماده (برای دریافت و نگارش) آن سخن است».
روزگار عجیبی است!! از وفور حوادث و اتفاقات شکایت میکنیم اما با این حال خداوند را هنگام وقوع آنها از یاد میبریم.
روزگار عجیبی است!! مردان، همسران، دختران و خواهران خود را در حالی که لباسهایی میپوشند که برجستگیهای بدنشان را آشکار نموده و عامل تحریک دیگران و زمینه ساز گسترش فساد را میبینند اما به غیرت نمی آیند و با ادعای اینکه آنها روشنفکر، آزاداندیش و متمدن هستند، هیچ واکنشی نشان نمی دهند!!
روزگار عجیبی است!! رشوه، اختلاس، دزدیهای کلان و حرفهای با اعداد و ارقام نجومی همانند آب خوردن آسان و گوارا شده است.
روزگار عجیبی است!! اختلاط زن و مرد، نماد تمدن به خود گرفته و آرایش و اندام نمایی زنان، به خوش اندامی مبدل شده است و برهنگی و بی بند وباری به آزادی تبدیل شده است..
روزگار عجیبی است!! امر به معروف، تحجر، ارتجاع و عقب افتادگی گردیده و «معروف منکر و منکر معروف شده است»...
اما مگر یادمان رفته که ابلیس از همان ابتدا صراحتا اعلام کرد که ما انسان ها را در دنیا گمراه میسازد و در آخرت هم از ما کناره گرفته و اعلان بیزاری نموده و تقصیر را گردن خودمان میاندازد؟!!
برخی انسان ها کر و کور و لال هستند و تعقل نمی کنند؛ سخنی که قلب را نسبت به زمان تمدن اندوهگین میکند.
اگر کسی را به ترک گناه و معصیتی نصیحت کنی، چنین پاسخ میدهد که بیشتر مردم آن کار را انجام میدهند و فقط من نیستم؛ اما مگر نمی داند که در قرآن، کلمه بیشتر مردم (أکثر الناس یا أکثرهم) را که جستجو کنی به این موارد بر میخوری: 'أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ' 'أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ' 'أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ' 'أَکْثَرُهُم فَاسِقُونَ' 'أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ' 'أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ' و...
پس آیا وقت آن نشده که به خود بیاییم و با تجدیدنظر در رفتارها، گفتارها، عملکردها، موضع گیریها و... به دنبال تحولی بنیادین ابتدا در خود و سپس در جامعه باشیم تا خود و جامعه امروز قرار گرفته در معرض پرتگاه را از خطر سقوط و انحطاط بی بازگشت نجات دهیم و علیرغم وجود نوعی یأس و ناامیدی فراگیر و رو به گسترش در ابعاد محتلف، لااقل فکری برای آیندگان کنیم تا همانگونه که دو نسل جدید پس از انقلاب این شدند که میبینیم و عمده آنها را از دست دادیم، نسلهای بعدیشان را دریابیم و نگذاریم که همین بلایی که بر سر نسلهای قبلیشان آمده، بر سر ایشان نیز فرود آید و خدای نکرده فرسنگها با اسلام، آرمان های شهدا و انقلاب، آرمانهای اسلامی و انسانی و حتی اصول اولیه لازمه انسان بودن، فاصله گرفته و همگی را به باد فراموشی بسپارند.
و خلاصه کلام اینکه در جامعه امروز ما که در همه ابعاد دینی، فرهنگی، آرمانی و اقتصادی به جامعه ای دائما متلاطم و متاثر از نرخ دلار، ارز و سکه و امثال اینها تبدیل شده است، کاش هر یک از خود ما برای اصلاح خود، خانواده و اطراف خویش تلاش کنیم تا شاید در فضای جدید بتوانیم شاهد شکوفایی انسانیت به معنای واقعی بوده و با مهرورزی نسبت به یکدیگر (به جای غنیمت دانستن منافع و داراییهای دیگران و تلاش برای جلب منفعتهای بادآورده هزاران میلیاردی) مرتبا حسرت روزها، ماهها و سالهای گذشته را نخوریم و سرانگشتان حسرت خویش را نگزیم.
منبع: روزنامه تماشا
9873/ 2027
روزگار عجیبی است!! کارمندان، معلمان، اساتید دانشگاه و... به بهانه حقوق کم، در کار خود اخلاص نورزیده و احیانا کمکاری میکنند و فراموش نموده اند که خداوند متعال در رزق و روزی حلال برکت میاندازد و حرام را از بین میبرد.
روزگار عجیبی است!! پسران و دختران جوان ساعتهای طولانی را در کوچه و بازارها با انگیزههای گوناگون سپری میکنند اما در اولین رکعت نماز خسته میشوند.
روزگار عجیبی است!! دختران و پسران جوان با سینههای گشاده به موسیقیهای حرام گوش میدهند اما نوبت گوش فرا دادن به کلام ا... و سخنان حق، سینه هایشان چنان تنگ میگردد که انگار به سوی آسمان بالا میروند و نمی دانند که حلال با حرام درآمیختنی نیست.
روزگار عجیبی است!! هر چیزی که خوشمزه است و دلمان آن را هوس میکند میخریم و صدها هزار تومان اسکناس بابت آن میپردازیم اما هنگامی که نوبت به کمک به مستمندان و نیازمندان و صندوق صدقات که میرسد دنبال سکه فلزی میگردیم تا در آن بیندازیم و به شنیدن صدای افتادن سکه در صندوق، افتخار میکنیم.
روزگار عجیبی است!! زنگ موبایل خودمان را تنظیم میکنیم تا دیر به سر کار نرسیم اما زمان روبرو شدن با خداوند متعال در نماز صبح را فراموش میکنیم در حالی که میدانیم توان آن را داریم که زنگ موبایل را برای نماز هم تنظیم نماییم.
روزگار عجیبی است!! برخی از ما درباره آبرو و عیوب بندگان خدا بی مهابا سخن میرانیم و فراموش میکنیم که: «مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا و لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» «انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیراند مگر این که فرشتهای، مراقب و آماده (برای دریافت و نگارش) آن سخن است».
روزگار عجیبی است!! از وفور حوادث و اتفاقات شکایت میکنیم اما با این حال خداوند را هنگام وقوع آنها از یاد میبریم.
روزگار عجیبی است!! مردان، همسران، دختران و خواهران خود را در حالی که لباسهایی میپوشند که برجستگیهای بدنشان را آشکار نموده و عامل تحریک دیگران و زمینه ساز گسترش فساد را میبینند اما به غیرت نمی آیند و با ادعای اینکه آنها روشنفکر، آزاداندیش و متمدن هستند، هیچ واکنشی نشان نمی دهند!!
روزگار عجیبی است!! رشوه، اختلاس، دزدیهای کلان و حرفهای با اعداد و ارقام نجومی همانند آب خوردن آسان و گوارا شده است.
روزگار عجیبی است!! اختلاط زن و مرد، نماد تمدن به خود گرفته و آرایش و اندام نمایی زنان، به خوش اندامی مبدل شده است و برهنگی و بی بند وباری به آزادی تبدیل شده است..
روزگار عجیبی است!! امر به معروف، تحجر، ارتجاع و عقب افتادگی گردیده و «معروف منکر و منکر معروف شده است»...
اما مگر یادمان رفته که ابلیس از همان ابتدا صراحتا اعلام کرد که ما انسان ها را در دنیا گمراه میسازد و در آخرت هم از ما کناره گرفته و اعلان بیزاری نموده و تقصیر را گردن خودمان میاندازد؟!!
برخی انسان ها کر و کور و لال هستند و تعقل نمی کنند؛ سخنی که قلب را نسبت به زمان تمدن اندوهگین میکند.
اگر کسی را به ترک گناه و معصیتی نصیحت کنی، چنین پاسخ میدهد که بیشتر مردم آن کار را انجام میدهند و فقط من نیستم؛ اما مگر نمی داند که در قرآن، کلمه بیشتر مردم (أکثر الناس یا أکثرهم) را که جستجو کنی به این موارد بر میخوری: 'أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ' 'أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ' 'أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ' 'أَکْثَرُهُم فَاسِقُونَ' 'أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ' 'أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ' و...
پس آیا وقت آن نشده که به خود بیاییم و با تجدیدنظر در رفتارها، گفتارها، عملکردها، موضع گیریها و... به دنبال تحولی بنیادین ابتدا در خود و سپس در جامعه باشیم تا خود و جامعه امروز قرار گرفته در معرض پرتگاه را از خطر سقوط و انحطاط بی بازگشت نجات دهیم و علیرغم وجود نوعی یأس و ناامیدی فراگیر و رو به گسترش در ابعاد محتلف، لااقل فکری برای آیندگان کنیم تا همانگونه که دو نسل جدید پس از انقلاب این شدند که میبینیم و عمده آنها را از دست دادیم، نسلهای بعدیشان را دریابیم و نگذاریم که همین بلایی که بر سر نسلهای قبلیشان آمده، بر سر ایشان نیز فرود آید و خدای نکرده فرسنگها با اسلام، آرمان های شهدا و انقلاب، آرمانهای اسلامی و انسانی و حتی اصول اولیه لازمه انسان بودن، فاصله گرفته و همگی را به باد فراموشی بسپارند.
و خلاصه کلام اینکه در جامعه امروز ما که در همه ابعاد دینی، فرهنگی، آرمانی و اقتصادی به جامعه ای دائما متلاطم و متاثر از نرخ دلار، ارز و سکه و امثال اینها تبدیل شده است، کاش هر یک از خود ما برای اصلاح خود، خانواده و اطراف خویش تلاش کنیم تا شاید در فضای جدید بتوانیم شاهد شکوفایی انسانیت به معنای واقعی بوده و با مهرورزی نسبت به یکدیگر (به جای غنیمت دانستن منافع و داراییهای دیگران و تلاش برای جلب منفعتهای بادآورده هزاران میلیاردی) مرتبا حسرت روزها، ماهها و سالهای گذشته را نخوریم و سرانگشتان حسرت خویش را نگزیم.
منبع: روزنامه تماشا
9873/ 2027
کپی شد