در این یادداشت به قلم اسماعیل عسلی آمده است: اسکان مسافران نوروزی در مدارس اخیراً حاشیه هایی پیدا کرده است. این موضوع ابتدا با هدف اسکان موقت فرهنگیانی که در ایام نوروز از شهری به شهر دیگر می روند مطرح شد به این ترتیب که مدارس خصوصاً در شهرهای جنوبی کشور چند روز پیش از فرا رسیدن نوروز تعطیل می شدند تا کار مقدمه چینی و آماده سازی کلاس ها انجام شود و امکاناتی از قبیل فرش و تخت خواب و بخاری و تلویزیون در کلاس های آماده شده برای این منظور مستقر شود.
مبلغی هم از مراجعه کنندگان گرفته می شود تا جوابگوی کارهای انجام شده باشد و پول حاصل هم مانند آش نذری بین مدرسه و ناحیه و اداره کل و عواملی که در ایام نوروز در خدمت میهمانان هستند تقسیم می شود.
در شهرهایی نظیر شیراز که در ایام نوروز بیشترین مسافر را پذیرا هستند تجهیز مدارس برای اسکان فرهنگیان و مسافران نوروزی از چند جهت حائز اهمیت است.
یکی این که آب باریکی برای آموزش و پرورش راه می اندازد، دیگر این که مسافران خصوصاً فرهنگیان مسافر در مکانی امن که با آن انس دارند مستقر می شوند.
مزیت دیگر مدارس این است که مانع از پراکندگی مسافران در پیاده روها و مکان های ناامن می شود و از همه مهمتر این که مسافران از لحاظ بهداشتی نیز وضعیت نسبتاً مطلوبی خواهند داشت و با توجه به حصار موجود پیرامون مدارس و قفل و کلید داشتن کلاس ها خیلی کم اتفاق می افتد که اموال و وسایل مسافران نوروزی مورد دستبرد قرار گیرد.
از همه این ها مهمتر الزام مسافران به رعایت اصول اخلاقی، بهداشتی و توجه به هنجارهای اجتماعی در مدارس است که راهکاری غیرمستقیم برای مهندسی رفتار مسافران محسوب می شود که معمولاً با هدف خوشگذرانی و ثبت خاطرات ماندگار راهی سفر می شوند.
اما همه چیز به آنچه مورد اشاره قرار گرفت ختم نمی شود و مسافرخانه داران و هتلداران که به دولت مالیات می پردازند و عید نوروز بهترین فرصت برای آنهاست تا عقب ماندگی خود را از لحاظ درآمدزایی در زمستان جبران کنند به این روند معترض هستند. دقیقاً مانند مغازه دارانی که نمی توانند شاهد پهن شدن بساط دستفروش ها باشند.
از طرفی آموزش و پرورش مدعی است که ما تنها پذیرای فرهنگیان هستیم و کاری به مسافران عادی نداریم. هتلداران مدعی هستند که آموزش و پرورش هر ساله همین را می گوید اما در عمل با هدف درآمدزایی کلاس های درس را به غیرفرهنگیان نیز واگذار می کند و در بهترین حالت مانع حضور همراهان فرهنگیان که غیر فرهنگی هستند نمی شود و این مسأله را از چند جهت به زیان خود می دانند.
اول این که اغلب مسافران به امید استقرار در مدارس با اندوخته ای اندک راهی سفر می شوند و در صورتی که موفق به گرفتن کلاس نشوند به سراغ کمپ های شهرداری می روند یا اگر وابسته به نهاد و سازمان و اداره ای خاص باشند تلاش می کنند از آنها برای در اختیار گرفتن اسکان موقت کمک بگیرند و دست آخر اگر باز هم موفق نشدند اغلب در کنار بوستان ها و پارک ها و پیاده روها و بولوارهای نزدیک به خروجی شهرها چادر می زنند و این روال متداول شده و جا افتاده برای مسافران در ایام نوروز موجب گردیده که مسافرخانه ها و هتلداران آن گونه که انتظار دارند نتوانند از این رهگذر درآمد قابل توجهی کسب کنند.
از طرفی عدم احساس نیاز به هتل و مسافرخانه در چنین ایامی انگیزه سرمایه داران را برای ساخت هتل از بین می برد و از همه مهم تر این که سطح سلیقه ی مردم را در بحث استفاده از مکان مناسب و شیک برای مسافرت پایین می آورد به طوری که با یک قابلمه و پیک نیک و زیرانداز و دو تا پتو راهی سفر می شوند و به کمترین امکانات و نامناسب ترین مکان ها رضایت می دهند و تفریح برای آنها با تحمل سختی همراه است و کسانی که در چادرها می خوابند ممکن است با مشکل گازگرفتگی و یا نفوذ آب باران در چادر مواجه شوند.
پر واضح است که چنین روندی سهم مسافرت را در سبد هزینه ی خانواده ناچیز جلوه می دهد و به این ترتیب حتی هجوم میلیونی مسافران نوروزی هم برای شهری مانند شیراز که صدها جاذبه توریستی دارد به رونق آنچنانی کسب و کار نمی انجامد.
اگرچه به نظر نمی رسد تا 20 سال دیگر هم بتوان برای ایام نوروز هتل و مسافرخانه را جایگزین مدرسه کرد اما از آنجایی که چنین روندی در کمتر جایی از جهان رواج دارد و مانع رونق صنعت گردشگری و گرم شدن بازار فصلی هتلداری است باید برای آن تدبیری اندیشیده شود
به هر تقدیر آموزش و پرورش از آنچنان ظرفیتی برخوردار نیست که بتواند از طریق خانه ی معلم و خوابگاه های دانشجویی پاسخگوی فرهنگیان در ایام نوروز باشد و ناگزیر است این امتیاز را برای فرهنگیان محفوظ بدارد ولی تنها کاری که می تواند بکند این است که در شرایط عادی پذیرای غیرفرهنگیان نباشد.
هر چند اگر بارندگی شدید رخ دهد و یا برعکس آب و هوای شیراز نسبت به سایر شهرها به اندازه ای خوب باشد که همه مسافران به شیراز هجوم بیاورند، فرمانداری ها و ستاد اسکان مسافران نوروزی به آموزش و پرورش برای پذیرش مسافران عادی حتی فراتر از ظرفیت های معمول و تعریف شده فشار وارد می کنند و دوباره همان آش می شود و همان کاسه.
در پایان باید اذعان داشت که افزایش سهم شهروندان ایرانی از خودرو به آنها انگیزه می دهد که در ایام نوروز و تابستان به مسافرت روی خوش نشان بدهند و همین امر اگر چه از یک جهت امیدوارکننده است اما از جهاتی مشکل آفرین است و نیازمند آسیب شناسی و برنامه ریزی.
6114/ 2027
مبلغی هم از مراجعه کنندگان گرفته می شود تا جوابگوی کارهای انجام شده باشد و پول حاصل هم مانند آش نذری بین مدرسه و ناحیه و اداره کل و عواملی که در ایام نوروز در خدمت میهمانان هستند تقسیم می شود.
در شهرهایی نظیر شیراز که در ایام نوروز بیشترین مسافر را پذیرا هستند تجهیز مدارس برای اسکان فرهنگیان و مسافران نوروزی از چند جهت حائز اهمیت است.
یکی این که آب باریکی برای آموزش و پرورش راه می اندازد، دیگر این که مسافران خصوصاً فرهنگیان مسافر در مکانی امن که با آن انس دارند مستقر می شوند.
مزیت دیگر مدارس این است که مانع از پراکندگی مسافران در پیاده روها و مکان های ناامن می شود و از همه مهمتر این که مسافران از لحاظ بهداشتی نیز وضعیت نسبتاً مطلوبی خواهند داشت و با توجه به حصار موجود پیرامون مدارس و قفل و کلید داشتن کلاس ها خیلی کم اتفاق می افتد که اموال و وسایل مسافران نوروزی مورد دستبرد قرار گیرد.
از همه این ها مهمتر الزام مسافران به رعایت اصول اخلاقی، بهداشتی و توجه به هنجارهای اجتماعی در مدارس است که راهکاری غیرمستقیم برای مهندسی رفتار مسافران محسوب می شود که معمولاً با هدف خوشگذرانی و ثبت خاطرات ماندگار راهی سفر می شوند.
اما همه چیز به آنچه مورد اشاره قرار گرفت ختم نمی شود و مسافرخانه داران و هتلداران که به دولت مالیات می پردازند و عید نوروز بهترین فرصت برای آنهاست تا عقب ماندگی خود را از لحاظ درآمدزایی در زمستان جبران کنند به این روند معترض هستند. دقیقاً مانند مغازه دارانی که نمی توانند شاهد پهن شدن بساط دستفروش ها باشند.
از طرفی آموزش و پرورش مدعی است که ما تنها پذیرای فرهنگیان هستیم و کاری به مسافران عادی نداریم. هتلداران مدعی هستند که آموزش و پرورش هر ساله همین را می گوید اما در عمل با هدف درآمدزایی کلاس های درس را به غیرفرهنگیان نیز واگذار می کند و در بهترین حالت مانع حضور همراهان فرهنگیان که غیر فرهنگی هستند نمی شود و این مسأله را از چند جهت به زیان خود می دانند.
اول این که اغلب مسافران به امید استقرار در مدارس با اندوخته ای اندک راهی سفر می شوند و در صورتی که موفق به گرفتن کلاس نشوند به سراغ کمپ های شهرداری می روند یا اگر وابسته به نهاد و سازمان و اداره ای خاص باشند تلاش می کنند از آنها برای در اختیار گرفتن اسکان موقت کمک بگیرند و دست آخر اگر باز هم موفق نشدند اغلب در کنار بوستان ها و پارک ها و پیاده روها و بولوارهای نزدیک به خروجی شهرها چادر می زنند و این روال متداول شده و جا افتاده برای مسافران در ایام نوروز موجب گردیده که مسافرخانه ها و هتلداران آن گونه که انتظار دارند نتوانند از این رهگذر درآمد قابل توجهی کسب کنند.
از طرفی عدم احساس نیاز به هتل و مسافرخانه در چنین ایامی انگیزه سرمایه داران را برای ساخت هتل از بین می برد و از همه مهم تر این که سطح سلیقه ی مردم را در بحث استفاده از مکان مناسب و شیک برای مسافرت پایین می آورد به طوری که با یک قابلمه و پیک نیک و زیرانداز و دو تا پتو راهی سفر می شوند و به کمترین امکانات و نامناسب ترین مکان ها رضایت می دهند و تفریح برای آنها با تحمل سختی همراه است و کسانی که در چادرها می خوابند ممکن است با مشکل گازگرفتگی و یا نفوذ آب باران در چادر مواجه شوند.
پر واضح است که چنین روندی سهم مسافرت را در سبد هزینه ی خانواده ناچیز جلوه می دهد و به این ترتیب حتی هجوم میلیونی مسافران نوروزی هم برای شهری مانند شیراز که صدها جاذبه توریستی دارد به رونق آنچنانی کسب و کار نمی انجامد.
اگرچه به نظر نمی رسد تا 20 سال دیگر هم بتوان برای ایام نوروز هتل و مسافرخانه را جایگزین مدرسه کرد اما از آنجایی که چنین روندی در کمتر جایی از جهان رواج دارد و مانع رونق صنعت گردشگری و گرم شدن بازار فصلی هتلداری است باید برای آن تدبیری اندیشیده شود
به هر تقدیر آموزش و پرورش از آنچنان ظرفیتی برخوردار نیست که بتواند از طریق خانه ی معلم و خوابگاه های دانشجویی پاسخگوی فرهنگیان در ایام نوروز باشد و ناگزیر است این امتیاز را برای فرهنگیان محفوظ بدارد ولی تنها کاری که می تواند بکند این است که در شرایط عادی پذیرای غیرفرهنگیان نباشد.
هر چند اگر بارندگی شدید رخ دهد و یا برعکس آب و هوای شیراز نسبت به سایر شهرها به اندازه ای خوب باشد که همه مسافران به شیراز هجوم بیاورند، فرمانداری ها و ستاد اسکان مسافران نوروزی به آموزش و پرورش برای پذیرش مسافران عادی حتی فراتر از ظرفیت های معمول و تعریف شده فشار وارد می کنند و دوباره همان آش می شود و همان کاسه.
در پایان باید اذعان داشت که افزایش سهم شهروندان ایرانی از خودرو به آنها انگیزه می دهد که در ایام نوروز و تابستان به مسافرت روی خوش نشان بدهند و همین امر اگر چه از یک جهت امیدوارکننده است اما از جهاتی مشکل آفرین است و نیازمند آسیب شناسی و برنامه ریزی.
6114/ 2027
کپی شد