رسیدگی به این پرونده از زمانی در دستور کار پلیس آگاهی شهرستان بوانات قرار گرفت که مردی با مرکز فوریت های پلیسی 110 این شهر تماس گرفت و از وقوع آتش سوزی در خانه همسایه شان خبر داد.
در ادامه ماموران انتظامی و آتش نشانی در محل حاضر شده و پس از دقایقی شعله های آتش را خاموش کردند. در بازرسی از خانه، آتش نشانان با مرد سوختهای روبهرو شدند از این رو وی را به بیمارستان منتقل کردند اما در حالی که چند ساعت بیشتر از این ماجرا نمی گذشت وی در بیمارستان جان خود را از دست داد. پس از مرگ این مرد جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بازپرس جنایی از آتش نشانان خواست علت آتش سوزی را مشخص کنند.
با گذشت چند روز از ماجرا، آتش نشانان در گزارش خود اعلام کردند، آتش سوزی عمدی بوده است. با کشف این سرنخ، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و کارآگاهان جنایی برای رازگشایی این جنایت وارد عمل شدند. ماموران در این مرحله از تحقیقات به سرنخهایی دست یافتند که نشان می داد همسر مقتول در این جنایت نقش داشته بنابراین با هماهنگی قضایی زن جوان را بازداشت کردند.
زن جوان در بازجویی های اولیه به قتل اعتراف کرد و مدعی شد به دلیل اختلافات خانوادگی دست به جنایت زده است .
وی در ادامه تحقیقات گفت: سه ساله بودم که پدرم را از دست دادم. بعد از مرگ پدرم شرایط زندگی برایمان دشوار شد به گونه ای که مادرم برای تامین مخارج زندگی من و خودش با مشکل روبه رو بود. به هر سختی بود روزگارمان سپری می شد تا اینکه مادرم با کار کردن در خانه های مردم خرج تحصیل مرا تامین کرد.
وی ادامه داد: به هر سختی بود از دانشگاه در رشته روانشناسی فارغ التحصیل شدم و توانستم در یک ارگان دولتی مشغول به کار شوم.
در این میان خواستگارهای زیادی داشتم تا اینکه با همسرم ازدواج کردم. اوایل زندگی مشترک با یکدیگر مشکلی نداشتیم اما پس از گذشت چند ماه درگیری و اختلافات ما زیاد شد. او از من درخواست های غیر منطقی داشت و من قادر به برآورده کردن آنها نبودم. در این مدت صاحب دو فرزند که یکی پسر و دیگری دختر است، شدم. در حال حاضر دخترم چهار ساله و پسرم 10 ساله است. چندین سال در شیراز زندگی
می کردیم و به خاطر رفتارهای همسرم حتی چندین بار درخواست طلاق دادم اما او حاضر به این کار نبود. شرایط زندگی آنقدر سخت شده بود که چندی قبل به شهر خودمان برگشتیم.
این زن افزود: برای اینکه همسرم مرا اذیت نکند نامهای نوشته و از او خواستم با زن دیگری ازدواج کند اما او توجه نمی کرد. با کارهایش علاوه بر اینکه مرا اذیت میکرد مادر پیرم را که تک و تنها نیز بود آزار می داد. از دو سال قبل تصمیم گرفته بودم که او را بکشم. روز جنایت با او دعوایم شد. پس از خوردن ناهار مقابل بخاری که شیشه اش شکسته بود دراز کشید.
موقعیت مناسبی بود برای اینکه او را بکشم. دو فرزندم را به خانه مادرم برده و برگشتم. او مقابل بخاری خوابیده بود. من هم بنزینی را که از قبل تهیه کرده بودم روی او ریخته و در چند ثانیه شعله های آتش از بخاری به سمت همسرم کشیده شد.
در حال فرار بودم که صدای سوختم سوختم را شنیدم. او در حالی که می دوید خودش را درون جوی آب مقابل منزلمان انداخت اما بی فایده بود و به دلیل سوختگی شدید در بیمارستان فوت کرد.
این زن مدعی شد که در این چند سال با خانواده شوهرش ارتباطی نداشته است. در حال حاضر دو کودک این زن نزد خانواده شوهرش نگهداری میشوند. این پرونده با صدو رکیفرخواست به دادگاه ارسال شد. در جلسه دادگاه نماینده دادستان به قرائت متن کیفرخواست پرداخت و خواستار قصاص متهم شد. سپس اولیای دم نیز درخواست خود را مطرح کردند. در ادامه این زن به دفاع از خود پرداخت و مدعی شد که به دلیل اختلافات خانوادگی دست به جنایت زده است. بدین ترتیب حکم قصاص وی صادر و پرونده به دیوانعالی کشور ارسال شد اما این حکم در دیوانعالی کشور رد شد. بار دیگر این زن در دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفت و به قصاص محکوم شد.
46