بعدازظهر 18 تیرماه، مرد جوانی نزد ماموران پلیس شیراز رفت و خبر از ناپدیدشدن برادرش داد. او گفت: امروز ظهر قرار بود برادرم از فیروزآباد به شیراز بیاید و برای انجام کاری همدیگر را ملاقات کنیم اما هرچه منتظرش ماندم از او خبری نشد. وقتی با تلفن همراهش تماس گرفتم خاموش بود. با خودم فکر کردم حتما همسرش از او خبر داد اما او هم از برادرم بی خبر بود.
با توجه به اظهارات مرد جوان، پرونده ای در این خصوص تشکیل و تحقیقات ماموران برای پیداکردن مرد گمشده شروع شد، اما با گذشت چند روز هیچ ردی از او به دست نیامد. تنها اطلاعاتی که در بررسی های کارآگاهان به دست آمد نشان می داد مرد جوان از مدت ها قبل با همسرش اختلاف داشته و در آستانه جدایی بوده اند. این زن با مراجعه به دادگاه، مهریه اش را به اجرا گذاشته بود و چند روز قبل از ناپدیدشدن مرد جوان، آنها به دلیل عدم پرداخت مهریه با هم درگیر شده بودند. حالا این احتمال وجود داشت که همسر او در ماجرای ناپدیدشدنش دخالت داشته باشد. بنابراین ماموران برای تحقیق از وی راهی محل زندگی اش شدند اما این زن همزمان با ناپدیدشدن شوهرش، ناپدید شده بود و کسی از او خبر نداشت.
دیگر شکی برای کارآگاهان باقی نماند که همسر وی از ماجرای ناپدیدشدن او باخبر است. این احتمال وجود داشت که او مرد جوان را به قتل رسانده باشد و به این ترتیب تحقیقات گسترده ای برای ردگیری وی شروع شد. جست وجوی پلیس ادامه داشت تا اینکه ظهر 31 تیرماه اتفاق عجیبی رخ داد. مرد جوان که 14 روز از ناپدیدشدنش می گذشت، هراسان و سراسیمه وارد کلانتری شهر گراش استان فارس شد و از ماجرای ربوده شدنش توسط
آدم ربایان و فرار از مخفیگاه آنها گفت.
او توضیح داد: روز حادثه از فیروزآباد به سمت شیراز در حرکت بودم که یک خودروی آزرا با دو سرنشین به من نزدیک شدند. آنها با دست اشاره کردند چرخ خودرویم پنچر شده است. من هم برای بازدید چرخ در کنار جاده توقف کردم اما همین که از خودرو پیاده شدم آنها با فاصله کمی از من توقف کردند و به سمتم آمدند.
وی ادامه داد: ابتدا فکر کردم قصد کمک دارند اما وقتی به یک قدمی من رسیدند ناگهان به سمتم حمله ور شدند و با زور و تهدید، دست و پا و چشم هایم را بستند و دهانم را چسب زدند و به داخل صندوق عقب خودرویشان انداختند. بعد از طی مسیری، خودرو متوقف شد. آن دو مرد، مرا از خودرو پیاده کرده و به خانه ای منتقل نمودند. وقتی چشمانم را باز کردند خودم را در خانه ای روستایی دیدم. آنها مرا در حالی که دست و پایم بسته بود به داخل کمد دیواری انداختند. مرد جوان گفت: همان روز اول متوجه یک سوراخ در کمد دیواری شدم. از آن سوراخ میتوانستم داخل اتاق را ببینم. نمی دانستم که این دو مرد چرا من را ربوده اند و چه درخواستی دارند اما وقتی همسرم را دیدم که با آن دو مرد مشغول صحبت کردن است شوکه شدم و تازه فهمیدم همه این نقشه ها زیر سر اوست. او قصد داشت با اذیت کردنم، هم بتواند طلاقش را بگیرد و هم مهریه اش را که حاضر نبودم بدهم به دست آورد. چند روز در همان وضعیت بودم و به غیر از اینکه آنها مرا در این مدت شکنجه می کردند، با زور و تهدید، برگه ای را مقابلم گذاشتند تا امضا کنم. در این برگه نوشته شده بود که اجازه طلاق را به همسرم داده ام و همه مهریه اش را باید پرداخت کنم.
او درباره ماجرای فرارش نیز گفت: چند ساعت قبل بود که متوجه شدم آنها از خانه بیرون رفته اند و در آنجا حضور ندارند. از این فرصت استفاده کردم و با زحمت زیاد بعد از بازکردن دست و پایم، در کمد دیواری را شکستم و موفق شدم فرار کنم.
دستگیری متهمان
با اظهارات این مرد، تحقیقات برای دستگیری آدم ربایان ادامه یافت. ماموران پلیس شهر گراش برای دستگیری متهمان پرونده، راهی محلی شدند که مرد جوان 14 روز در آنجا حبس شده بود. از متهمان خبری نبود اما این احتمال وجود داشت که آنها به این محل بازگردند، به همین دلیل آنجا را زیر نظر گرفتند تا اینکه بعدازظهر همان روز زمانی که زن جوان و یکی از همدستانش قصد ورود به خانه را داشتند، محاصره و دستگیر شدند.
متهمان به اداره آگاهی منتقل شدند و زن جوان به عنوان طراح اصلی نقشه آدم ربایی در بازجویی ها گفت: من و همسرم 10 سال پیش با هم ازدواج کردیم، اوایل همه چیز خوب بود و هیچ مشکلی با یکدیگر نداشتیم، اما بعد از گذشت چندسال اختلافاتمان شروع شد. هر روز کارمان دعوا و درگیری بود تا اینکه چندماه پیش جر و بحثمان بالا گرفت. از همسرم متنفر شده بودم و دیگر دوست نداشتم با او زندگی کنم. چندبار درخواست کردم مهریهام را بدهد و از همدیگر جدا شویم اما او اذیتم می کرد و مدام می گفت اگر مهریه ات را ببخشی حاضر هستم تو را طلاق بدهم.
زن جوان ادامه داد: به دنبال راهی بودم تا از همسرم انتقام بگیرم. حدوداً 40 روز پیش بود که به صورت اتفاقی با مرد جوانی در خیابان آشنا شدم. بعد از چند روز رابطه ما صمیمی و گرم شد و تصمیم گرفتیم با همدیگر ازدواج کنیم، اما باید ابتدا از همسرم جدا می شدم. برای همین به فکر افتادم تا با ربودن او نه تنها تلافی بلاهایی را که سرم درآورده بود، دربیاورم بلکه با زور و تهدید، هم مهریهام را از او بگیرم و هم طلاقم را.متهم افزود: قبل از اجرای نقشهمان به شهر گراش رفتیم و خانه ای را اجاره کردیم. بعد هم مرد مورد علاقه ام با همدستی یکی از دوستانش، همسرم را ربودند و به این خانه آوردند. در چند روزی که همسرم گرفتار بود او را مدام شکنجه می کردیم و از او فیلم می گرفتیم. همه چیز طبق نقشه ای که کشیده بودم پیش می رفت تا اینکه یک روز وقتی برای انجام کاری از شهر خارج شدیم، همسرم فرار کرد.
با ثبت اعترافات زن جوان، پلیس برای دستگیری سومین متهم پرونده وارد عمل شد و بررسی ها نشان داد که وی به شهرستان دیگری فرار کرده است. به همین خاطر تیمی از کارآگاهان با در دست داشتن نیابت قضائی، راهی این شهرستان شدند و با شناسایی مخفیگاه متهم، او را نیز دستگیر کردند.
گفتنی است این پرونده برای بررسی بیشتر به مراجع قضائی ارسال شد.
46