در این یادداشت آمده است: اخیرا رهبر انقلاب اسلامی با استفاده از عبارت « آتش به اختیار» به دانشجویان و جوانان گفتند که منتظر اقدام مسئولان کشور در امور فرهنگی نباشند و در صورت اختلال در این امور، خودشان اقدام کنند. این سخن در داخل و خارج از کشور موجب تحلیل های متضاد و متناقض شد و هرکدام بر برداشت خود تاکید کردند.
گروهی آن را باز گذاشتن دست جوانان در مقابله فرهنگی، تبلیغاتی و اعتقادی با بیگانگان دانسته و استنباط کرده اند در شرایطی که کشورهای متخاصم از همه امکانات مدرن و به روز در فضای مجازی و حقیقی جهت تضعیف اعتقادات جوانان و مردم استفاده می کنند و فرهنگ کشور را هدف گرفته اند، جوانان و مردم نباید همه مسئولیت ها را به دوش حکومت بگذارند بلکه خودشان راُسا جبهه مردمی در قبال این تهاجمات فرهنگی تشکیل دهند.
گروه دیگر همه توجه خود را به داخل کشور معطوف داشته و به صف بندی مردم در مقابل مردم، آن را تفسیر و تعبیر کرده اند به نحوی که گروه های سیاسی به نام فعالیت فرهنگی و ضدفرهنگی، تبلیغاتی و ضدتبلیغاتی، دینی و ضد دینی به رویارویی با یکدیگر پرداخته و تنور اختلاف را گرم تر کنند.
گروه سوم، تعبیر و تفسیر بدتر و رادیکال تری از این سخنان داشته و به اعطای آزادی جهت درگیری های فیزیکی و خیابانی و حمله به تجمعات و گروه های سیاسی معنا کرده اند. این تفسیر دائما از طرف خارج از کشور با ضریب القای زیاد و گسترده تبلیغ می شود و می خواهند به افرادی در داخل القا کنند که باید این گونه عمل کنند که البته کاملا مورد خوشایند آنهاست.
حال از سه تفسیر و تحلیل فوق کدامیک به نظر رهبری نزدیکتر است؟ شکی نیست که رهبر هیچ کشوری تمایل ندارد وحدت ملی کشورش خدشه دار شود و بین مردم درگیری و اختلاف و جنگ داخلی رخ دهد. این یک اصل مسلم است و از الفبای سیاست بوده و برای تمام رهبران جهان قابل قبول است. پس عبارت «آتش به اختیار» به هیچ عنوان نمی تواند به معنای زمینه سازی برای درگیری ها و اختلافات داخلی باشد.
بارها هم رهبری از نیروهای خودسر که به تجمعات حمله کرده و سفارت کشورهای دیگر را مورد هجوم قرار داده اند انتقاد و اعتراض کرده اند. عقل سلیم نیز همین را می پذیرد.
پس با این استدلال، تفسیر گروه دوم و سوم از عبارت «آتش به اختیار» رد می شود چرا که زمینه ساز ناآرامی و اختلاف در کشور و تهدید کننده وحدت و اتحاد ملی است.
در شرایطی که کشورما از خارج، دائما مورد تهدید است و در اطراف ما زمینه برای هر درگیری مهیاست، نیاز به وحدت مردم، بسیار ضروری و انکارناپذیر است. پس همه کسانی که مخاطب رهبری هستند آتش به اختیار را به معنای فعالیت های خودجوش فرهنگی، هنری و تبلیغاتی در مقابله با دشمنان ملت و کشور و دین بدانند و از همه قوای فکری و امکانات خود در سایت ها، خبرگزاری ها، مطبوعات و غیره جهت تشکیل این جبهه واحد بهره بگیرند تا کشور با یک اتحاد درونی بتواند همچون کوه استوار در برابر تندبادهای نرم و سخت از کوران خطرات رهایی یابد.
7369/ 2027
دریافت: بهرام بشیری زاده جهرمی ** انتشار: سیداحمد نجفی
گروهی آن را باز گذاشتن دست جوانان در مقابله فرهنگی، تبلیغاتی و اعتقادی با بیگانگان دانسته و استنباط کرده اند در شرایطی که کشورهای متخاصم از همه امکانات مدرن و به روز در فضای مجازی و حقیقی جهت تضعیف اعتقادات جوانان و مردم استفاده می کنند و فرهنگ کشور را هدف گرفته اند، جوانان و مردم نباید همه مسئولیت ها را به دوش حکومت بگذارند بلکه خودشان راُسا جبهه مردمی در قبال این تهاجمات فرهنگی تشکیل دهند.
گروه دیگر همه توجه خود را به داخل کشور معطوف داشته و به صف بندی مردم در مقابل مردم، آن را تفسیر و تعبیر کرده اند به نحوی که گروه های سیاسی به نام فعالیت فرهنگی و ضدفرهنگی، تبلیغاتی و ضدتبلیغاتی، دینی و ضد دینی به رویارویی با یکدیگر پرداخته و تنور اختلاف را گرم تر کنند.
گروه سوم، تعبیر و تفسیر بدتر و رادیکال تری از این سخنان داشته و به اعطای آزادی جهت درگیری های فیزیکی و خیابانی و حمله به تجمعات و گروه های سیاسی معنا کرده اند. این تفسیر دائما از طرف خارج از کشور با ضریب القای زیاد و گسترده تبلیغ می شود و می خواهند به افرادی در داخل القا کنند که باید این گونه عمل کنند که البته کاملا مورد خوشایند آنهاست.
حال از سه تفسیر و تحلیل فوق کدامیک به نظر رهبری نزدیکتر است؟ شکی نیست که رهبر هیچ کشوری تمایل ندارد وحدت ملی کشورش خدشه دار شود و بین مردم درگیری و اختلاف و جنگ داخلی رخ دهد. این یک اصل مسلم است و از الفبای سیاست بوده و برای تمام رهبران جهان قابل قبول است. پس عبارت «آتش به اختیار» به هیچ عنوان نمی تواند به معنای زمینه سازی برای درگیری ها و اختلافات داخلی باشد.
بارها هم رهبری از نیروهای خودسر که به تجمعات حمله کرده و سفارت کشورهای دیگر را مورد هجوم قرار داده اند انتقاد و اعتراض کرده اند. عقل سلیم نیز همین را می پذیرد.
پس با این استدلال، تفسیر گروه دوم و سوم از عبارت «آتش به اختیار» رد می شود چرا که زمینه ساز ناآرامی و اختلاف در کشور و تهدید کننده وحدت و اتحاد ملی است.
در شرایطی که کشورما از خارج، دائما مورد تهدید است و در اطراف ما زمینه برای هر درگیری مهیاست، نیاز به وحدت مردم، بسیار ضروری و انکارناپذیر است. پس همه کسانی که مخاطب رهبری هستند آتش به اختیار را به معنای فعالیت های خودجوش فرهنگی، هنری و تبلیغاتی در مقابله با دشمنان ملت و کشور و دین بدانند و از همه قوای فکری و امکانات خود در سایت ها، خبرگزاری ها، مطبوعات و غیره جهت تشکیل این جبهه واحد بهره بگیرند تا کشور با یک اتحاد درونی بتواند همچون کوه استوار در برابر تندبادهای نرم و سخت از کوران خطرات رهایی یابد.
7369/ 2027
دریافت: بهرام بشیری زاده جهرمی ** انتشار: سیداحمد نجفی
کپی شد