اینک اما برخی از دوستداران و کارشناسان میراث فرهنگی از خطری بزرگتر بیخ گوش تخت جمشید هشدار می دهند؛ از زلزلهای که حضور انبوه جمعیت به جان بناهای باستانی و تاریخی می اندازد. اینکه نزدیک به 300 هزار نفر جمعیت در یک بازه زمانی 2 هفته ای در طی نوروز بخواهند از یک بنای 2 هزار و 500 ساله بازدید کنند.
اما صبر کنید؛ بگذارید به گونه ای دیگر به این پدیده نگاه کنیم و البته اندکی به گذشته برگردیم. لودرها به جان بافت تاریخی شیراز افتاده اند. چند سال بعد یک مجتمع تجاری بزرگ پیرامون مدرسه خان سر بر می آورد. بافت قاجاری شیراز از میان می رود تا سرمایه ای فراوان به جیب سرمایه گذاران پروژه هایی از این دست برود. خانه های تاریخی دوره قاجار که هر کدام بخشی از هنر و تاریخ معماری ایران را در خود دارند یا به بهانه های مختلف تخریب می شوند، یا آن قدر متروک می مانند تا خود به خود از میان بروند. صدای کسانی که می خواهند این خانه ها و بافت تاریخی شیراز از میان برود، بلندتر از همیشه شده است. این بار کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی می گویند این بناها از میان می روند چون مردم از آنها بازدید نمی کنند، چون پای مردم به آنها نمی رسد.
همه خطرهای موجود
خطرهای مختلفی بناهای تاریخی فارس را تهدید می کند. برای نمونه ساخت یک هتل در حریم مجموعه زندیه باعث شده ثبت جهانی این پرونده تقریبا غیرممکن شود؛ «غیرممکن» را به این خاطر به کار می برم که وقتی خانم ایرینا بوکوآ، مدیرکل سازمان فرهنگی ملل متحد -یونسکو- چند سال پیش به شیراز سفر کرد، آب پاکی را روی دست مردم شیراز ریخت و گفت با این هتل مجموعه زندیه نمی تواند ثبت جهانی شود. بازار تاریخی وکیل در همین مجموعه هم مشکلات بسیاری دارد. از جمله اینکه به خاطر همکاری نکردن برخی از بازاریان، خطر بروز فاجعه ای از جنس «پلاسکو» در این بازار وجود دارد. ارگ کریم خان هم البته در نوروز، آن طور که مصیب امیری، مدیرکل میراث فرهنگی فارس به «خبرجنوب» می گوید، بیش از 150 هزار نفر بازدید کننده داشته است. در نزدیکی همین مجموعه زندی، بافت تاریخی شیراز قرار دارد. بافتی که قدمت بخش هایی از آن به 800 سال می رسد و دومین بافت ستاره ای جهان به شمار می رود؛ پس از بافت تاریخی ونیز در ایتالیا. این بافت در واقع پیرامون حرم مطهر شاهچراغ (ع) گسترش یافته است. در درون این بافت بناهای تاریخی بکری وجود دارد که زیر سایه انبوه بناهای تاریخی و باستانی مشهور در فارس ناشناخته مانده اند و ناشناس ماندن باعث شده اگر کسی بخواهد آنها را تخریب کند و پاساژ بسازد، بتواند این کار را بکند. ضمن اینکه بافت قدیم تبدیل به مامنی برای معتادان هم شده است. این شده که صدای کسانی که می خواهند این بافت را تخریب کرده و جایش خیابان و پاساژ بسازند از همیشه بلندتر است. اکنون باید پرسید چطور می توان این نبود جمعیت در بناهایی چون بافت قدیم را عامل تخریب این منطقه به حساب آورد و رفتن مردم به بناهایی چون تخت جمشید و ارگ کریمخانی را عامل آسیب رسانی به آنها؟
دکتر امین محمود زاده، مدیرگروه مرمت دانشگاه شیراز برای این پرسش یک پاسخ مشخص دارد؛ اینکه نباید جلوی ورود مردم به بناهای تاریخی را گرفت و اتفاقا آنها را باید نسبت به رفتن به بنایی چون تخت جمشید و همچنین بافت تاریخی شیراز ترغیب کرد: «استادان و پیشکسوتان ما 70 سال تلاش کرده اند تا مردم را به بازدید از بناهای تاریخی و از جمله
تخت جمشید ترغیب کنند، آن وقت ما به آنها بگوییم نمیتوانید به این بنا وارد شوید؟».
و او البته ادامه می دهد: «مگر نوروز بدون تخت جمشید معنا پیدا می کند؟».
این استاد حوزه مرمت، البته انکار نمی کند که ورود حجمی بزرگی از جمعیت طی یک مدت کوتاه می تواند به بنایی چون تخت جمشید آسیب برساند اما تاکید می کند که حضور جمعیت در این بنا دارای اهمیت بسیار زیادی است.
او البته بیراه نمی گوید و در همه سال های اخیر، نقش جمعیتی که از بنایی چون تخت جمشید بازدید کرده و با کمک شبکههای اجتماعی آسیب های احتمالی را رسانه ای کرده است، در توجه افکار عمومی به این محبوب ترین بنای باستانی ایرانیان نقش بسیار مهمی داشته است. به باور دکتر محمود زاده، نبود جمعیت برخی از بناهای تاریخی دیگر فارس را در خطر تخریب قرار داده است: «واقعیت این است که هیچ کدام از بناهای تاریخی کشور ما توان پذیرش این حجم از جمعیت به صورت همزمان را ندارد اما به یاد داشته باشیم که ورود مردم به یک بنا به نوعی زنده سازی آن است. استادان ما 70 سال تلاش کردند که مردم را نسبت به بازدید از بنایی چون تخت جمشید ترغیب کنند و مردم ما اکنون این را متوجه شده اند. اصلا مگر نوروز بدون تخت جمشید معنایی دارد؟».
از نگاه این مرمتگر، نرفتن مردم به یک بنا، به نوعی به معنای مردگی آن بناست. اما با آسیبی که از ورود انبوه جمعیت به یک بنا وارد می شود چه باید کرد؟
محدود کردن
شمار بازدیدکنندگان؟
ایتالیایی ها یک راهکار مشخص دارند؛ اینکه برخی بناهای تاریخی شکننده تنها میتوانند پذیرنده بخش محدودی از جمعیت باشند. برای همین بازدیدکنندگان در گروه های اندک وارد بنا می شوند. آیا میشود همین کار را برای بناهای تاریخی فارس کرد؟ مدیرگروه مرمت دانشگاه هنر شیراز میگوید: «نه!».
از نظر دکتر محمود زاده، به جای منع ورود جمعیت به یک بنا، باید به فرهنگ سازی روی آورد تا آن وقت مردم خود از بنا نگهداری کنند. او نگهداری از یک بنا را به دو بخش تقسیم می کند. یکی نگهداری سازمانی. کاری که میراث فرهنگی انجام می دهد؛ دیگر نگهداری مردمی: «تخت جمشید از برج پیزا در ایتالیا، اکروپلیس در یونان یا اهرام مصر که بازدید کننده بیشتری ندارد. کاری که ما باید بکنیم این است که مانند آنان فرهنگ سازی کنیم اما آیا امروز یک درس مرمت و نگهداری بناهای تاریخی را می توان در درس مدرسه ها پیدا کرد».
او ادامه می دهد: «مردم باید به بنایی چون تخت جمشید بروند. برای کودکان باید اردوهای آموزشی بگذارند و رسانه ها هر کاری که از دستشان بر می آید را برای فرهنگ سازی باید انجام دهند. اگر مردم نتوانند یک بنا چون تخت جمشید که «فخر فرهنگی» ما است را تماشا کنند، فرهنگمان غنای خود را از دست می دهد».
این مرمتگر، با محدودیت ورود مردم به بناهای تاریخی موافق نیست؛ دست کم تا زمانی که به طور کامل درباره آنها فرهنگ سازی صورت نگیرد؛ استدلال او این است که چطور می شود شهروندی که از هزاران کیلومتر آن سو تر آمده تا «فخر فرهنگی» سرزمین خود را ببیند، از دیدن آن محرومش کنیم؛ او ادامه می دهد: «بسیاری از مردم ما، حتی بسیاری از شیرازی ها هنوز تخت جمشید را ندیده اند. مگر می شود درها را بست؟ بستن درها سخت نیست اما آیا می شود مردم را از دیدن فخر فرهنگی سرزمین مان محروم کرد؟ کاری که باید بکنیم این است که به مردم حفاظت از بنا را یاد بدهیم».
یاد دادن نگهداری از بناهای تاریخی البته ساده نیست. مقایسه گردشگران خارجی و داخلی بسیار آسان نشان می دهد که هر کدام چقدر قدر بنای تاریخی خود را می دانیم. اما شاید وقت آن رسیده باشد که از هرچه در توانمان است برای «زشت سازی» آسیب رساندن به بناهای تاریخی استفاده کنیم. و به یاد داشته باشیم که حتی دست کشیدن به یک بنا می تواند آسیب رساندن به آن باشد.
46