این پرسش مطرح است که آیا زیر ساخت ها برای واگذاری این دو تیم پرطرفدار فراهم شده که آنها به سرنوشت تیم هایی همچون راه آهن، برق شیراز، نفت و حتی پاس دارنده عنوان قهرمانی آسیا دچار نشوند؟
وقتی تراز مالی سرخابی ها که از بودجه دولتی ارتزاق می کنند و حاشیه های فراوانی هم دارند درپایان هرسال، منفی است و ورزشگاهی هم ندارند، چگونه می توان سهام آنها را وارد بازار بورس کنند؟
اینگونه تیم ها اصولا چه نفعی برای بخش خصوص دارند، وقتی قانون کپی رایت، امتیاز پخش تلویزیونی، تبلیغات اطراف ورزشگاه و بسیاری ازامتیازهایی که از این راه می توان به دست آورد، درفوتبال ایران اجرا نمی شود، بخش خصوصی با چه انگیزه وارد میدان سرمایه گذاری در حوزه باشگاه داری شود؟
18 سال پیش، فوتبال ایران با اجبار کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) با امکانات بسیار ضعیف و پس ازچند بار بازدید بازرسان مجوز لیگ حرفه ای گرفت اما شواهد سالهای گذشته گویای آن است که فوتبال ما هنوز درهجی کردن الفبای این امرمهم در ورزش مانده است و هر از گاهی صدای خرد شدن استخوان یک باشگاه شنیده می شود.
با گذشت 18 سال، آن گونه که انتظار داشتیم فوتبال به اصطلاح حرفه ای ما رشد خوبی چه از نظر فنی، زیر ساخت و حتی اخلاقی نداشته است و هر روز بدرفتاری ها در فوتبال بیشتر شده و تا جایی که که دامنه آن به فوتبال بانوان هم رسید.
باید ببینیم در فوتبال ایران چه می گذرد که بانوان فوتبالیست آن هم در لیگ حرفه ای به هنگام دیدار شهرداری سیرجان و ذوب آهن اصفهان به جان هم می افتند و کارهم به بیمارستان کشیده می شود، آیا این است فوتبال حرفه ای که بداخلاقی از مسائل فنی پیشه گرفته و چشم اندازی برای بهبود آن کمتر متصور است؟
اگربخواهیم به طور واقعی به فوتبال حرفه ای برسیم و بخش خصوصی فعال شود، باید دولت و شهرداری ها با ساخت ورزشگاه های زیادی در بهترین مکان های شهری با ظرفیت حداقل 40 هزار تماشاگر مانند ورزشگاه ثامن درمشهد و فولاد آرنا در اهواز زمینه حضوربخش خصوصی را فراهم کنند و این ورزشگاه ها را به شکل طولانی مدت و باز پرداخت اقساط کم و بدون بهره به باشگاه ها واگذار کنند.
درترکیه و برخی دیگر از کشورهای توسعه یافته درفوتبال، شهرداری های آن کشورها دربهترین مکان های شهری اقدام به ساخت ورزشگاه های مدرن کردند و آنگاه در اختیار بخش خصوصی قرار دادند و با راه اندازی کمپ های تمرینی میزبان بسیاری از تیم بزرگ دنیا شدند که برای باشگاه ها سود بسیاری داشته است و مردم هم در سهام تیم های مورد علاقه خود سهیم کردند.
با این حال، بهترین امتیازی که تیم های استقلال و پرسپولیس دارند، هواداران میلیونی آنهاست و در صورتی که درست برنامه ریزی شود تیم های سرخابی می توانند با رعایت همه قانون حرفه ای فوتبال، سودآور باشند درحالی که آنها هنوز ورزشگاه ندارند و صاحب دفتر باشگاه هم فدراسیون فوتبال است که مدعی مالی آنها است.
با وجود بدهی زیاد این دو باشگاه محبوب که حدود 500 میلیارد تومان برآورد شده است، واگذاری این تیم ها برای بخش خصوصی در شرایطی که قانون حرفه ای فوتبال در لیگ ایران رعایت نمی شود، چه سودی دارد ؟
و اگر شخصی هم پیدا شود که بخواهد دست به چنین ریسک بزرگی بزند چون سود ندارد عطای کار به لقایش می بخشد و شاید هم سرخابی ها در امر واگذاری در صورتی که همه قوانین رعایت نشود به سرنوشت همان تیم هایی که در بالا اشاره کردیم، دچار شوند .
به عنوان نمونه، تیم استیل آذین با آن همه ستاره ها که جمع کرد، اکنون کجاست و نمی شود هم این دو تیم را به هر کسی سپرد که نکند سرمایه گذار آنها سراز زندان در بیاورد.
اجرایی کردن اصل 44 قانون اساسی در راستای کوچک کردن بدنه دولت امری محترم است اما دشواری های زیادی در بازار آشفته فوتبال پرحاشیه فراروی آن است. به طور قطع، درایت و پرهیز از شتاب و به موازات آن گام برداشتن در مسیر فوتبال حرفه ای می تواند بستری مناسب را برای واگذاری کم مخاطره تیم های پرطرفدار کشور فراهم کند.
در غیر این صورت، رویای تداوم قهرمانی و افتخارآفرینی سرخابی ها در آوردگاه های ملی و بین المللی به خاطره ها سپرده خواهد شد، نتیجه ای که هیچ دلسوز واقعی فوتبال آن را نمی خواهد.
* خبرنگار مرکز شیراز
وقتی تراز مالی سرخابی ها که از بودجه دولتی ارتزاق می کنند و حاشیه های فراوانی هم دارند درپایان هرسال، منفی است و ورزشگاهی هم ندارند، چگونه می توان سهام آنها را وارد بازار بورس کنند؟
اینگونه تیم ها اصولا چه نفعی برای بخش خصوص دارند، وقتی قانون کپی رایت، امتیاز پخش تلویزیونی، تبلیغات اطراف ورزشگاه و بسیاری ازامتیازهایی که از این راه می توان به دست آورد، درفوتبال ایران اجرا نمی شود، بخش خصوصی با چه انگیزه وارد میدان سرمایه گذاری در حوزه باشگاه داری شود؟
18 سال پیش، فوتبال ایران با اجبار کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) با امکانات بسیار ضعیف و پس ازچند بار بازدید بازرسان مجوز لیگ حرفه ای گرفت اما شواهد سالهای گذشته گویای آن است که فوتبال ما هنوز درهجی کردن الفبای این امرمهم در ورزش مانده است و هر از گاهی صدای خرد شدن استخوان یک باشگاه شنیده می شود.
با گذشت 18 سال، آن گونه که انتظار داشتیم فوتبال به اصطلاح حرفه ای ما رشد خوبی چه از نظر فنی، زیر ساخت و حتی اخلاقی نداشته است و هر روز بدرفتاری ها در فوتبال بیشتر شده و تا جایی که که دامنه آن به فوتبال بانوان هم رسید.
باید ببینیم در فوتبال ایران چه می گذرد که بانوان فوتبالیست آن هم در لیگ حرفه ای به هنگام دیدار شهرداری سیرجان و ذوب آهن اصفهان به جان هم می افتند و کارهم به بیمارستان کشیده می شود، آیا این است فوتبال حرفه ای که بداخلاقی از مسائل فنی پیشه گرفته و چشم اندازی برای بهبود آن کمتر متصور است؟
اگربخواهیم به طور واقعی به فوتبال حرفه ای برسیم و بخش خصوصی فعال شود، باید دولت و شهرداری ها با ساخت ورزشگاه های زیادی در بهترین مکان های شهری با ظرفیت حداقل 40 هزار تماشاگر مانند ورزشگاه ثامن درمشهد و فولاد آرنا در اهواز زمینه حضوربخش خصوصی را فراهم کنند و این ورزشگاه ها را به شکل طولانی مدت و باز پرداخت اقساط کم و بدون بهره به باشگاه ها واگذار کنند.
درترکیه و برخی دیگر از کشورهای توسعه یافته درفوتبال، شهرداری های آن کشورها دربهترین مکان های شهری اقدام به ساخت ورزشگاه های مدرن کردند و آنگاه در اختیار بخش خصوصی قرار دادند و با راه اندازی کمپ های تمرینی میزبان بسیاری از تیم بزرگ دنیا شدند که برای باشگاه ها سود بسیاری داشته است و مردم هم در سهام تیم های مورد علاقه خود سهیم کردند.
با این حال، بهترین امتیازی که تیم های استقلال و پرسپولیس دارند، هواداران میلیونی آنهاست و در صورتی که درست برنامه ریزی شود تیم های سرخابی می توانند با رعایت همه قانون حرفه ای فوتبال، سودآور باشند درحالی که آنها هنوز ورزشگاه ندارند و صاحب دفتر باشگاه هم فدراسیون فوتبال است که مدعی مالی آنها است.
با وجود بدهی زیاد این دو باشگاه محبوب که حدود 500 میلیارد تومان برآورد شده است، واگذاری این تیم ها برای بخش خصوصی در شرایطی که قانون حرفه ای فوتبال در لیگ ایران رعایت نمی شود، چه سودی دارد ؟
و اگر شخصی هم پیدا شود که بخواهد دست به چنین ریسک بزرگی بزند چون سود ندارد عطای کار به لقایش می بخشد و شاید هم سرخابی ها در امر واگذاری در صورتی که همه قوانین رعایت نشود به سرنوشت همان تیم هایی که در بالا اشاره کردیم، دچار شوند .
به عنوان نمونه، تیم استیل آذین با آن همه ستاره ها که جمع کرد، اکنون کجاست و نمی شود هم این دو تیم را به هر کسی سپرد که نکند سرمایه گذار آنها سراز زندان در بیاورد.
اجرایی کردن اصل 44 قانون اساسی در راستای کوچک کردن بدنه دولت امری محترم است اما دشواری های زیادی در بازار آشفته فوتبال پرحاشیه فراروی آن است. به طور قطع، درایت و پرهیز از شتاب و به موازات آن گام برداشتن در مسیر فوتبال حرفه ای می تواند بستری مناسب را برای واگذاری کم مخاطره تیم های پرطرفدار کشور فراهم کند.
در غیر این صورت، رویای تداوم قهرمانی و افتخارآفرینی سرخابی ها در آوردگاه های ملی و بین المللی به خاطره ها سپرده خواهد شد، نتیجه ای که هیچ دلسوز واقعی فوتبال آن را نمی خواهد.
* خبرنگار مرکز شیراز
کپی شد