آموزش مهارتهای زندگی از دوران نوجوانی راه چارهای برای مقابله با معضل طلاق است که اگر به درستی به آن توجه شود میتواند، تکلیف بسیاری از پروندههای بالقوه طلاق را مشخص کند.
گفته شده با کسب مهارت های زندگی، پروندههایی که در آینده در دادسراها و دادگاههای خانواده با بالا و پایین رفتن از پلهها و در میان خیل اشکها و عصبانیتها به جدایی ختم خواهد شد، به راحتی به پایانی خوش میرسد.
سازمان بهداشت جهانی (WHO) یادگیری مهارتهای زندگی را هر انسان سالم، ضروری، لازم و مفید اعلام کرده است.
این مهارتها در تقسیم بندی ده گانه شامل مهارتهای تصمیم گیری، حل مساله، تفکر خلاقانه، تفکر نقادانه، مهارت ارتباطی، مهارت مدیریت رابطه، خودآگاهی، همدلی، مدیریت احساسات و مدیریت دلشوره و نگرانی است.
آنچه نگران کننده است بی توجهی به آموزش این مهارتها در سنین طلایی نوجوانی و جوانی است؛ پیش از آنکه فرد بخواهد یا بتواند درگیر رابطهای عاطفی و ازدواج شود.
در حال حاضر، نهادهای مداخلهگر در امر طلاق همچون دادگستری، بهزیستی، آموزش و پرورش، دانشگاهها و سایر ارگانهای مسئول، با درنظر گرفتن جلسات مشاورهای پیش از طلاق، این مهارت ها را توصیه کرده اند.
بدین ترتیب زوجی که قصد طلاق دارند باید پیش از جدایی به این مراکز مراجعه کنند و گواهی عدم سازش بگیرند که مجوزی برای طلاق به شمار میرود؛ درحالیکه متخصصان معتقدند این روش کارایی لازم را نداشته است.
هماکنون این وظیفه بر عهده مراکز مشاوره بهزیستی است. در استان فارس 148 مرکز مشاوره وجود دارد که 38 مرکز آن، به صورت تخصصی در حوزه طلاق فعالیت میکنند.
طلاق که تا سالها پیش به مثابه یک تابوی اجتماعی شناخته میشد، امروز یک پدیده اجتماعی است. گاه به گاه نمودارها و آمارها به کمک میآیند و اعداد و ارقامی را ارائه میدهند که گواهی بر کاهش این پدیده است؛ اما هیچ یک آنچنان چشمگیر نیست که بتوان از تاثیر ناگوار آن بر سلامت اجتماعی و فردی جامعه چشمپوشی کرد.
آمار طلاق از آن دسته اطلاعاتی است که همواره حساسیت برانگیز بوده است و با افزون و کم شدنش معادلههای سیاستگذاران عرصههای کلان فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی را تنظیم میکند.
براساس آمار ثبت احوال کشور تا سال 1396 از مجموع 174 هزار و 578 طلاق ثبت شده 9506 طلاق مربوط به استان فارس بوده است. بیشترین تعداد طلاق مربوط به استان تهران است و فارس پس از خراسان رضوی و اصفهان در رتبه چهارم طلاق در کشور ایستاده است.
آمارها تا سال 1394 نشان میدهد بیشترین ترکیب طلاق ثبت شده مربوط به ترکیب سنی مردان 30 تا 34 ساله و زنان 25 تا 29 ساله است که تعداد آن برابر 16 هزار و 286 واقعه است که نشان میدهد نسل جوان امروز دیگر همچون گذشته تاب مقاومت در برابر مشکلات و مسائل زندگی را ندارند.
** کم اهمیت بودن آموزش مهارت های زندگی
دکتر فاطمه کمالی، مدرس درس مهارتهای زندگی در دانشگاه شیراز است، واحدی که به تازگی به صورت اختیاری برای دانشجویان ارائه میشود و امید است به زودی در گروه دروس عمومی اجباری قرار گیرد.
او در گفت وگو با خبرنگار ایرنا، از اهمیت آموزش مهارتهای زندگی در دوره متوسطه و دانشگاه سخن گفت و بیان کرد: متاسفانه تاکید آموزش و پرورش بر پرورش هوش شناختی و افزایش اطلاعات در حوزههای ریاضی و تجربی است و موضوع آموزش مهارت هیچگاه مطرح نبوده است.
این متخصص روانشناسی تربیتی بیان کرد: استفاده از واژه مهارت به این معناست که انسانها به صورت ذاتی مجهز به این آموزهها نیستند و باید آنها را طی فرایند آموزش فرا بگیرند.
کمالی از مهارتهای زندگی با عنوان عملی پیشگیرانه یاد کرد و گفت: زندگی سراسر انتخاب و تصمیمگیری است؛ اما گاه چون انسان خود را به درستی نمیشناسد به انتخابهای نادرستی دست میزند، چه در ازدواج چه در انتخاب رشته یا دوراهیهای اینچنینی که بر سرنوشت او تاثیرگذار است.
** بدون شناخت با افکار احساساتی
او معتقد است در فرهنگ ما، بیش از آنکه بدانیم چه میخواهیم، میدانیم چه نمیخواهیم و این موضوع در زندگی مشترک و انتخابهایی که در این زمینه میکنیم، تاثیرگذار خواهد بود.
این مدرس مهارتهای زندگی اضافه کرد: فردی را درنظر بگیرید که نسبت به خود شناخت ندارد و نیازهای ذاتیاش را نمیشناسد، وقتی این فرد در مواجهه با جنس مخالف قرار میگیرد، قطعا قادر نخواهد بود او را بشناسد و همین مساله آسیبزاست.
کمالی شناخت هیجانات، درک احساسات درست دیگران، ابراز خواستهها و احساسات خود و تشخیص موقعیت مناسب برای بیان مسائل مختلف را در رابطه زناشویی بسیار مهم و اساسی ارزیابی کرد و افزود: وقتی به ابزارهای شناخت این مسائل آگاه نیستیم، تصورمان از ازدواج به رابطهای رمانتیک و هیجانانگیز محدود میشود که تصوری خام بیش نیست؛ درحالیکه این تصمیم، بزرگترین تصمیم زندگی هر انسان است و مسئولیت آفرین است.
وی افزود: اینکه مردم بدانند میتوانند خود را به لوازم شناختی مجهز کنند که از آن طریق قادر خواهند بود با دشواریهای زندگی کنار بیایند، باعث میشود برای حل نخستین مشکل، آخرین راهحل را انتخاب نکنند و راه دادگاه را در پیش نگیرند.
این مدرس دورههای مهارتهای زندگی گفت:حداقل زمان آموزش برای هر مهارت ۸ ساعت است و ضروری است که پیش از ازدواج آموخته شود.
وی افزود: مهمترین کارکرد مهارتهای زندگی برای زوجهایی که در زندگی دچار مشکلاند و پیش از ازدواج این مهارتها را نیاموختهاند این است که روند رسیدن به طلاق را کند میکند و سرعت رجوع زوجین به دادگاه را کاهش میدهد، این مساله در پژوهشهای علمی نیز اثبات شده است.
کمالی با اشاره به مشاورههای اجباری پیش از طلاق گفت: روند مشاوره درصورتی کمککننده است که پیش از وخامت اوضاع صورت گیرد، اینکه طرفین بیاموزند چگونه شفاف سخن بگویند و از بروز سوءتفاهمها پیشگیری کنند.
** مشاوره اصولی، پیش از ازدواج باید باشد
او افزود: مشاوره اصولی و موثر، مشاوره پیش از ازدواج است؛ درحالیکه بعضا به مشاورههای پیش از جدایی به مثابه روندی کلیشهای نگریسته میشود و درواقع زوجین تصمیم خود را گرفتهاند؛ با وجود راهکارهای دورزدن قانون نیز برخی از زوجها حتی در این جلسات شرکت نمیکنند و از مشاور درخواست میکنند که عدم توافق آنها را تایید کند.
کمالی بیان کرد: البته نباید چنین پنداشت که طلاق همیشه اتفاقی تلخ است که اصلا نباید رخ دهد، بلکه هدف این است که با آموزش مهارتهای زندگی بتوان جلو برخی طلاقها را گرفت وگرنه ازدواجهایی هم رخ میدهد که از اساس نادرست است و راهی جز جدایی برای دو طرف باقی نمیگذارد.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اهمیت مشاوره پیش از ازدواج، ابراز داشت: توجه به این مساله در گیر و دار شادی خانوادهها گم میشود و هیجان وصال بر برخورداری از تجربه مشاوران و متخصصان پیشی میگیرد.
** 90 درصد پرونده ها به طلاق ختم می شود
از منظری دیگر، وقتی زوجین به مرحله جدایی میرسند، گرفتن وکیل پیش و بیش از رفتن به مراکز مشاوره در اولویت آن ها قرار میگیرد.
سولماز اکبرزاده وکیل پایه یک دادگستری در گفت و گو با ایرنا دربراه مشاورههای اجباری پیش از طلاق گفت: منظور از راهاندازی مراکز مشاوره، کاهش پروندههای قضایی در زمینه طلاق و مصالحه بوده است؛ اما بیش از ۹۰ درصد پروندههایی که از سوی دادگاه به مراکز مشاوره ارجاع داده میشوند، به طلاق ختم میشود.
او افزود: این موضوع علتهای مختلف دارد. گاه یکی از زوجین تقاضای طلاق یک طرفه میدهد که معمولا هم خانمها هستند و آقایان چندان راغب به طلاق نیستند، مراجعه یک طرفه به مشاور با وجود تاکیدها و تماسهای مراکز مشاوره فایدهای ندارد و هر دو زوج باید با میل خود در این جلسات شرکت کنند که معمولا این مهم رخ نمیدهد.
** مشاوره پیش از طلاق، جزئی از روال اداری شده است
اکبرزاده عنوان کرد: بعضی افراد نیز مراجعه به مشاور را جزئی از روند اداری میبینند و رغبتی به انجام آن ندارند و با حضور در این جلسات اعلام میکنند که مایل به دریافت خدمات مشاورهای نیستند یا اذعان میکنند به هیچ وجه حاضر به ادامه زندگی نیستند.
وی ادامه داد: از آنجا که بیشتر مسائل خانوادهها در هنگام طلاق حول محور مهریه و حقوق زن میچرخد، وقتی زن مهریه را میبخشد یا توافق میکند، مراجعه به جلسات مشاوره برای آنها چندان معنایی ندارد.
این وکیل دادگستری با اشاره به زمان بسیار محدود جلسات مشاوره پیش از طلاق گفت: جلسات مشاوره هر ۴۵ روز یکبار مجموعا در چهار جلسه و به مدت ۲۰ دقیقه است که اصلا برای حل مشکلاتی که به مرحله طلاق رسیده کافی نیست و درواقع وقتی افراد به سراغ طلاق میآیند، این راه حل را انتخاب کردهاند.
** طلاق به دلیل مشکل اقتصادی و نبود تعامل
اکبرزاده از مشکل اقتصادی با عنوان اساسی ترین دلیل جدایی یاد کرد و از اعتیاد در درجه دوم نام برد.
وی عنوان کرد: وقتی میگوییم مسائل اقتصادی باعث بسیاری از جداییهاست از آن رو است که در جامعه امروزی بار اقتصادی تنها بر دوش مرد نیست و هر دو طرف باید کار کنند، این موضوع باعث میشود تعامل زن و شوهر بسیار کم شود و گاه درگیریهای محیط کاری به خانه کشیده شود که خود باعث بروز مشکلات و معضلات میشود.
اکبرزاده چشم و هم چشمی در زوجهای جوان را نیز یکی از دیگر از دلایل رایج جدایی عنوان کرد.
او با اشاره به اینکه گاه برخی زوجها در دفاتر وکالت تازه با هم درباره مشکلشان حرف میزنند و با یکدیگر مواجه میشوند، افزود: برخی زوجها چندین سال هیچ تعاملی با یکدیگر نداشتهاند و هر یک برای خودشان زندگی کردهاند. آنها یاد نگرفتهاند درباره کوچکترین موضوعات صحبت کنند و همین مساله باعث انباشت ناراحتیها و دلخوریها میشود که درنهایت وقتی به طلاق میرسند، به نظر میرسد طرف مقابل دیگر همسرشان نیست و تنها، نفع شخصی را میبینند.
این وکیل دادگستری گفت: وقتی کار به این مرحله میرسد، مصالحه کردن بسیار دشوار میشود؛ در چنین شرایطی مشاورههای اجباری کاری به پیش نمیبرند و به صورت تشریفات اداری اجرا میشوند.
او با بیان اینکه افراد معمولا مهارتهای زندگی را نیاموختهاند، ابراز داشت: بسیار دیده میشود که هیچ یک از دو طرف در باره مسائل گذشت ندارند، اینها مهارتهایی است که افراد باید پیش از ازدواج و حتی در دوران نوجوانی بیاموزند.
** آموزش مهارتهای زندگی باید مطابق سن قانونی ازدواج باشد
این وکیل دادگستری گفت: وقتی قانون اجازه ازدواج دختران را از سن ۱۳ سالگی و پسران را از سن ۱۵ سالگی میدهد،باید در دوره دبیرستان روش چگونه زیستن را هم به آنها در قالب یک واحد درسی مهم آموزش داد.
وی افزود: در حال حاضر قشر جوان با معیارهای خاصی زندگی را آغاز میکنند و طرز تفکر و دیدگاهشان به جامعه تغییر کرده است. آنها با هم ازدواج میکنند اما به جای آنکه باهم پیشرفت کنند، یکی در جا میزند و بعد در می یابد دیگر قادر به ادامه زندگی با همسرش نیست.
** ازدواج، دیگر پیوند زناشویی مادام العمر نیست
اکبرزاده با بیان اینکه ارزشهای اخلاقی جامعه تغییر کرده است، گفت: جوانان دیگر به ازدواج بهمنزله یک پیمان زناشویی مادام العمر نگاه نمیکنند و حاضر نیستند برای حفظ کانون خانواده هزینه کنند و اهمیت دهند.
جهان، دگرگون شونده و پرشتاب به پیش می رود؛ مسئولان و دست اندرکاران می گویند آموزش مهارتهای زندگی برای این چنین شرایطی، کم هزینه ترین روش برای جلوگیری از افزایش آمار طلاق و ازدواج های نافرجام است.
سخن از آموزش که گفته می شود براین پایه استوار است که آماده سازی جوانان برای برخورد واقع بینانه با مسائل زندگی، چیزی نیست که بتوان آن را تنها از طریق خانواده به نسل بعد منتقل کرد؛ در عصری که مهارتآموزی در جهان حرف نخست را میزند، جایی برای تکرار اشتباهات نسلهای گذشته باقی نمیماند.
از: سیده سمیرا متین نژاد
۷۳۷۵ /1876
گفته شده با کسب مهارت های زندگی، پروندههایی که در آینده در دادسراها و دادگاههای خانواده با بالا و پایین رفتن از پلهها و در میان خیل اشکها و عصبانیتها به جدایی ختم خواهد شد، به راحتی به پایانی خوش میرسد.
سازمان بهداشت جهانی (WHO) یادگیری مهارتهای زندگی را هر انسان سالم، ضروری، لازم و مفید اعلام کرده است.
این مهارتها در تقسیم بندی ده گانه شامل مهارتهای تصمیم گیری، حل مساله، تفکر خلاقانه، تفکر نقادانه، مهارت ارتباطی، مهارت مدیریت رابطه، خودآگاهی، همدلی، مدیریت احساسات و مدیریت دلشوره و نگرانی است.
آنچه نگران کننده است بی توجهی به آموزش این مهارتها در سنین طلایی نوجوانی و جوانی است؛ پیش از آنکه فرد بخواهد یا بتواند درگیر رابطهای عاطفی و ازدواج شود.
در حال حاضر، نهادهای مداخلهگر در امر طلاق همچون دادگستری، بهزیستی، آموزش و پرورش، دانشگاهها و سایر ارگانهای مسئول، با درنظر گرفتن جلسات مشاورهای پیش از طلاق، این مهارت ها را توصیه کرده اند.
بدین ترتیب زوجی که قصد طلاق دارند باید پیش از جدایی به این مراکز مراجعه کنند و گواهی عدم سازش بگیرند که مجوزی برای طلاق به شمار میرود؛ درحالیکه متخصصان معتقدند این روش کارایی لازم را نداشته است.
هماکنون این وظیفه بر عهده مراکز مشاوره بهزیستی است. در استان فارس 148 مرکز مشاوره وجود دارد که 38 مرکز آن، به صورت تخصصی در حوزه طلاق فعالیت میکنند.
طلاق که تا سالها پیش به مثابه یک تابوی اجتماعی شناخته میشد، امروز یک پدیده اجتماعی است. گاه به گاه نمودارها و آمارها به کمک میآیند و اعداد و ارقامی را ارائه میدهند که گواهی بر کاهش این پدیده است؛ اما هیچ یک آنچنان چشمگیر نیست که بتوان از تاثیر ناگوار آن بر سلامت اجتماعی و فردی جامعه چشمپوشی کرد.
آمار طلاق از آن دسته اطلاعاتی است که همواره حساسیت برانگیز بوده است و با افزون و کم شدنش معادلههای سیاستگذاران عرصههای کلان فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی را تنظیم میکند.
براساس آمار ثبت احوال کشور تا سال 1396 از مجموع 174 هزار و 578 طلاق ثبت شده 9506 طلاق مربوط به استان فارس بوده است. بیشترین تعداد طلاق مربوط به استان تهران است و فارس پس از خراسان رضوی و اصفهان در رتبه چهارم طلاق در کشور ایستاده است.
آمارها تا سال 1394 نشان میدهد بیشترین ترکیب طلاق ثبت شده مربوط به ترکیب سنی مردان 30 تا 34 ساله و زنان 25 تا 29 ساله است که تعداد آن برابر 16 هزار و 286 واقعه است که نشان میدهد نسل جوان امروز دیگر همچون گذشته تاب مقاومت در برابر مشکلات و مسائل زندگی را ندارند.
** کم اهمیت بودن آموزش مهارت های زندگی
دکتر فاطمه کمالی، مدرس درس مهارتهای زندگی در دانشگاه شیراز است، واحدی که به تازگی به صورت اختیاری برای دانشجویان ارائه میشود و امید است به زودی در گروه دروس عمومی اجباری قرار گیرد.
او در گفت وگو با خبرنگار ایرنا، از اهمیت آموزش مهارتهای زندگی در دوره متوسطه و دانشگاه سخن گفت و بیان کرد: متاسفانه تاکید آموزش و پرورش بر پرورش هوش شناختی و افزایش اطلاعات در حوزههای ریاضی و تجربی است و موضوع آموزش مهارت هیچگاه مطرح نبوده است.
این متخصص روانشناسی تربیتی بیان کرد: استفاده از واژه مهارت به این معناست که انسانها به صورت ذاتی مجهز به این آموزهها نیستند و باید آنها را طی فرایند آموزش فرا بگیرند.
کمالی از مهارتهای زندگی با عنوان عملی پیشگیرانه یاد کرد و گفت: زندگی سراسر انتخاب و تصمیمگیری است؛ اما گاه چون انسان خود را به درستی نمیشناسد به انتخابهای نادرستی دست میزند، چه در ازدواج چه در انتخاب رشته یا دوراهیهای اینچنینی که بر سرنوشت او تاثیرگذار است.
** بدون شناخت با افکار احساساتی
او معتقد است در فرهنگ ما، بیش از آنکه بدانیم چه میخواهیم، میدانیم چه نمیخواهیم و این موضوع در زندگی مشترک و انتخابهایی که در این زمینه میکنیم، تاثیرگذار خواهد بود.
این مدرس مهارتهای زندگی اضافه کرد: فردی را درنظر بگیرید که نسبت به خود شناخت ندارد و نیازهای ذاتیاش را نمیشناسد، وقتی این فرد در مواجهه با جنس مخالف قرار میگیرد، قطعا قادر نخواهد بود او را بشناسد و همین مساله آسیبزاست.
کمالی شناخت هیجانات، درک احساسات درست دیگران، ابراز خواستهها و احساسات خود و تشخیص موقعیت مناسب برای بیان مسائل مختلف را در رابطه زناشویی بسیار مهم و اساسی ارزیابی کرد و افزود: وقتی به ابزارهای شناخت این مسائل آگاه نیستیم، تصورمان از ازدواج به رابطهای رمانتیک و هیجانانگیز محدود میشود که تصوری خام بیش نیست؛ درحالیکه این تصمیم، بزرگترین تصمیم زندگی هر انسان است و مسئولیت آفرین است.
وی افزود: اینکه مردم بدانند میتوانند خود را به لوازم شناختی مجهز کنند که از آن طریق قادر خواهند بود با دشواریهای زندگی کنار بیایند، باعث میشود برای حل نخستین مشکل، آخرین راهحل را انتخاب نکنند و راه دادگاه را در پیش نگیرند.
این مدرس دورههای مهارتهای زندگی گفت:حداقل زمان آموزش برای هر مهارت ۸ ساعت است و ضروری است که پیش از ازدواج آموخته شود.
وی افزود: مهمترین کارکرد مهارتهای زندگی برای زوجهایی که در زندگی دچار مشکلاند و پیش از ازدواج این مهارتها را نیاموختهاند این است که روند رسیدن به طلاق را کند میکند و سرعت رجوع زوجین به دادگاه را کاهش میدهد، این مساله در پژوهشهای علمی نیز اثبات شده است.
کمالی با اشاره به مشاورههای اجباری پیش از طلاق گفت: روند مشاوره درصورتی کمککننده است که پیش از وخامت اوضاع صورت گیرد، اینکه طرفین بیاموزند چگونه شفاف سخن بگویند و از بروز سوءتفاهمها پیشگیری کنند.
** مشاوره اصولی، پیش از ازدواج باید باشد
او افزود: مشاوره اصولی و موثر، مشاوره پیش از ازدواج است؛ درحالیکه بعضا به مشاورههای پیش از جدایی به مثابه روندی کلیشهای نگریسته میشود و درواقع زوجین تصمیم خود را گرفتهاند؛ با وجود راهکارهای دورزدن قانون نیز برخی از زوجها حتی در این جلسات شرکت نمیکنند و از مشاور درخواست میکنند که عدم توافق آنها را تایید کند.
کمالی بیان کرد: البته نباید چنین پنداشت که طلاق همیشه اتفاقی تلخ است که اصلا نباید رخ دهد، بلکه هدف این است که با آموزش مهارتهای زندگی بتوان جلو برخی طلاقها را گرفت وگرنه ازدواجهایی هم رخ میدهد که از اساس نادرست است و راهی جز جدایی برای دو طرف باقی نمیگذارد.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اهمیت مشاوره پیش از ازدواج، ابراز داشت: توجه به این مساله در گیر و دار شادی خانوادهها گم میشود و هیجان وصال بر برخورداری از تجربه مشاوران و متخصصان پیشی میگیرد.
** 90 درصد پرونده ها به طلاق ختم می شود
از منظری دیگر، وقتی زوجین به مرحله جدایی میرسند، گرفتن وکیل پیش و بیش از رفتن به مراکز مشاوره در اولویت آن ها قرار میگیرد.
سولماز اکبرزاده وکیل پایه یک دادگستری در گفت و گو با ایرنا دربراه مشاورههای اجباری پیش از طلاق گفت: منظور از راهاندازی مراکز مشاوره، کاهش پروندههای قضایی در زمینه طلاق و مصالحه بوده است؛ اما بیش از ۹۰ درصد پروندههایی که از سوی دادگاه به مراکز مشاوره ارجاع داده میشوند، به طلاق ختم میشود.
او افزود: این موضوع علتهای مختلف دارد. گاه یکی از زوجین تقاضای طلاق یک طرفه میدهد که معمولا هم خانمها هستند و آقایان چندان راغب به طلاق نیستند، مراجعه یک طرفه به مشاور با وجود تاکیدها و تماسهای مراکز مشاوره فایدهای ندارد و هر دو زوج باید با میل خود در این جلسات شرکت کنند که معمولا این مهم رخ نمیدهد.
** مشاوره پیش از طلاق، جزئی از روال اداری شده است
اکبرزاده عنوان کرد: بعضی افراد نیز مراجعه به مشاور را جزئی از روند اداری میبینند و رغبتی به انجام آن ندارند و با حضور در این جلسات اعلام میکنند که مایل به دریافت خدمات مشاورهای نیستند یا اذعان میکنند به هیچ وجه حاضر به ادامه زندگی نیستند.
وی ادامه داد: از آنجا که بیشتر مسائل خانوادهها در هنگام طلاق حول محور مهریه و حقوق زن میچرخد، وقتی زن مهریه را میبخشد یا توافق میکند، مراجعه به جلسات مشاوره برای آنها چندان معنایی ندارد.
این وکیل دادگستری با اشاره به زمان بسیار محدود جلسات مشاوره پیش از طلاق گفت: جلسات مشاوره هر ۴۵ روز یکبار مجموعا در چهار جلسه و به مدت ۲۰ دقیقه است که اصلا برای حل مشکلاتی که به مرحله طلاق رسیده کافی نیست و درواقع وقتی افراد به سراغ طلاق میآیند، این راه حل را انتخاب کردهاند.
** طلاق به دلیل مشکل اقتصادی و نبود تعامل
اکبرزاده از مشکل اقتصادی با عنوان اساسی ترین دلیل جدایی یاد کرد و از اعتیاد در درجه دوم نام برد.
وی عنوان کرد: وقتی میگوییم مسائل اقتصادی باعث بسیاری از جداییهاست از آن رو است که در جامعه امروزی بار اقتصادی تنها بر دوش مرد نیست و هر دو طرف باید کار کنند، این موضوع باعث میشود تعامل زن و شوهر بسیار کم شود و گاه درگیریهای محیط کاری به خانه کشیده شود که خود باعث بروز مشکلات و معضلات میشود.
اکبرزاده چشم و هم چشمی در زوجهای جوان را نیز یکی از دیگر از دلایل رایج جدایی عنوان کرد.
او با اشاره به اینکه گاه برخی زوجها در دفاتر وکالت تازه با هم درباره مشکلشان حرف میزنند و با یکدیگر مواجه میشوند، افزود: برخی زوجها چندین سال هیچ تعاملی با یکدیگر نداشتهاند و هر یک برای خودشان زندگی کردهاند. آنها یاد نگرفتهاند درباره کوچکترین موضوعات صحبت کنند و همین مساله باعث انباشت ناراحتیها و دلخوریها میشود که درنهایت وقتی به طلاق میرسند، به نظر میرسد طرف مقابل دیگر همسرشان نیست و تنها، نفع شخصی را میبینند.
این وکیل دادگستری گفت: وقتی کار به این مرحله میرسد، مصالحه کردن بسیار دشوار میشود؛ در چنین شرایطی مشاورههای اجباری کاری به پیش نمیبرند و به صورت تشریفات اداری اجرا میشوند.
او با بیان اینکه افراد معمولا مهارتهای زندگی را نیاموختهاند، ابراز داشت: بسیار دیده میشود که هیچ یک از دو طرف در باره مسائل گذشت ندارند، اینها مهارتهایی است که افراد باید پیش از ازدواج و حتی در دوران نوجوانی بیاموزند.
** آموزش مهارتهای زندگی باید مطابق سن قانونی ازدواج باشد
این وکیل دادگستری گفت: وقتی قانون اجازه ازدواج دختران را از سن ۱۳ سالگی و پسران را از سن ۱۵ سالگی میدهد،باید در دوره دبیرستان روش چگونه زیستن را هم به آنها در قالب یک واحد درسی مهم آموزش داد.
وی افزود: در حال حاضر قشر جوان با معیارهای خاصی زندگی را آغاز میکنند و طرز تفکر و دیدگاهشان به جامعه تغییر کرده است. آنها با هم ازدواج میکنند اما به جای آنکه باهم پیشرفت کنند، یکی در جا میزند و بعد در می یابد دیگر قادر به ادامه زندگی با همسرش نیست.
** ازدواج، دیگر پیوند زناشویی مادام العمر نیست
اکبرزاده با بیان اینکه ارزشهای اخلاقی جامعه تغییر کرده است، گفت: جوانان دیگر به ازدواج بهمنزله یک پیمان زناشویی مادام العمر نگاه نمیکنند و حاضر نیستند برای حفظ کانون خانواده هزینه کنند و اهمیت دهند.
جهان، دگرگون شونده و پرشتاب به پیش می رود؛ مسئولان و دست اندرکاران می گویند آموزش مهارتهای زندگی برای این چنین شرایطی، کم هزینه ترین روش برای جلوگیری از افزایش آمار طلاق و ازدواج های نافرجام است.
سخن از آموزش که گفته می شود براین پایه استوار است که آماده سازی جوانان برای برخورد واقع بینانه با مسائل زندگی، چیزی نیست که بتوان آن را تنها از طریق خانواده به نسل بعد منتقل کرد؛ در عصری که مهارتآموزی در جهان حرف نخست را میزند، جایی برای تکرار اشتباهات نسلهای گذشته باقی نمیماند.
از: سیده سمیرا متین نژاد
۷۳۷۵ /1876
کپی شد