در این یادداشت به قلم حمید مقدس فرد آمده است: لهجه ها و گویش های ایرانی درحال از میان رفتن هستند. این پدیده چند لایه حاصل شهرنشینی بی رویه و انفجاری و بدکارکردن رسانه ها و آموزش است.
عجیب تر از همه رفتار خود صاحبان لهجه ها در میان اقوام زبانی ایران است که چند بار نسبت به کاربرد لهجه شان درتلویزیون در یک برنامه طنز چنان حساس شده اند که به خیابان ریخته اند.
در این قسمت هم تلویزیون با انحصاری کردن یک لهجه خاص تلویزیونی که شبیه لهجه تهرانی است درسریال ها نقش داشته است. چیزی که به فرهنگ عمومی زبان ها و گویش ها و لهجه ها که از مهمترین مبانی گوناگونی تمدنی و فرهنگی ایرانی است لطمه می زند.
در حالی که وظیفه رسانه ها و تلویزیون دولتی که فراگیرترین رسانه است نگهبانی و تقویت این فرهنگ است به ویژه در تلویزیون به این وظیفه بی توجهی کرده و به اهمیت آن پی نبرده اند.
گوناگونی و تنوع زبان ها و گویش ها و لهجه های ایرانی، میراث بسیار گرانقدری است که نقش آن در تداوم فرهنگی و سرزمینی و انسجام ملی و توسعه عمومی، نه فقط در تلویزیون که دردولت ها و مجلس و آموزش رسمی کشور و دانشگاه ها و رسانه ها به درستی دیده نشده و برای نگهداری و ترویج آن کار زیادی نشده است.
مردم شناسان و زبان شناسان سالهاست هشدار می دهند که لهجه ها درحال انقراضند و گنجینه واژگان گویش ها و ارتباط گفتاری آنها درخطر فراموش شدنند.
خطری که حافظه جمعی و تاریخی و ادبیات بسیار پر بار هریک از این لهجه ها را هم تهدید می کند. این خطر شامل حال عناصر فرهنگی دیگر مانند آوازها و ترانه ها و موسیقی های سنتی محلی، مثل ها و قصه ها و افسانه ها، رقص های محلی و بومی، لباس ها و کلاه ها، آداب و رسوم، صنایع دستی و هنرهای نمایشی سنتی، شبکه های اجتماعی سنتی، روش ها و ساختارهای حمایتی و همیاری نیز می شود.
در تلویزیون به هیچیک از این عناصر مدنی و تاریخی که بخش های مهم تمدن ایرانی هستند و بیشترشان هم در دوره اسلامی تاریخ ایران شکل گرفته و تداوم داشته اند ‌توجهی نشده و استفاده از لهجه ها به برنامه های طنز درجه دوم و برخی سریال های نازل محدود شده است.
علت این است که گردانندگان اصلی تلویزیون به اهمیت آن عناصر تاریخی و تمدنی پی نبرده اند و از کارشناسان و دانشمندان رشته های مربوطه که شمارشان درایران کم نیست استفاده نمی کنند ولی مساله لهجه ها فقط به ناکارآمدی و بی هنری رسانه دولتی محدود نمی شود.
ماجرای لهجه ها از آن چیزی که در این ماجرا دیده شد بدتر و پیچیده تراست. لهجه ها و همه آن عناصر تمدنی با یک پدیده دیگر هم تهدید شده اند. با مهاجرت بی رویه روستا به شهر و اسکان عشایرو نفوذ فرهنگ سطحی شهرها به روستاها و توسعه ناموزون و رسوب فرهنگ های محلی وبومی درشهرهایی که سرطانی رشد کرده اند. بومی ها با مهاجرت و یا جذب به فرهنگ شهری، لهجه خودشان را فراموش می کنند.
بسیار دیده شده که برخی از آنها درکنار غریبه ها خجالت می کشند با لهجه خودشان حرف بزنند. صد افسوس که شهرنشین ها هم که بیشترشان ریشه محلی دارند لهجه ها رامسخره می کنند . همه ما ارزش های تمدنی مان در گویش ها و لهجه ها و عناصر همتراز آن را به باد فراموشی و غفلت سپرده ایم.
مساله مهم زبانی که دامنگیر جامعه ایران شده این است که حالا همه می خواهند با یک لهجه خاص شهری که تصور می کنند تهرانی است با هم حرف بزنند. تلویزیون به جای کمک به تداوم فرهنگ لهجه ها و زبان ها و ترانه ها و ادبیات شفاهی و نوشتاری اقوام ایرانی آنها را نادیده می گیرد. آنچه که پیش آمده یک هشدار و زنگ خطر برای فرهنگ تاریخی ایران و تداوم آن است.
در آینده ای نه چندان دور فرهنگ های محلی در گویش و عناصر فرهنگی دیگر فراموش می شوند که کم ازنابودی منابع آب و خاک و امنیت غذایی نیست. جایگزینی یک لهجه شهری من درآوردی که داستان لهجه های ایرانی را غم انگیز کرده اصلا هنر نیست که گاه با ادبیات مستهجن همراه می شود مانند خطای آن کمدین معروف دربرنامه زنده تلویزیون ، و ترویج یک جور ضد ادبیات گفتاری که در برخی فیلم های سینما هم دنبال می شود. پدیده ای که بدبختانه در روابط گفتاری روزانه میان مردم هم تکرار می شود. که این هم از پیامدهای کم ارج ساختن لهجه ها و گویش ها و زبان های شیرین و پربار از فرهنگ ایرانی در رسانه ها و آموزش رسمی است که با توسعه ناموزون و ازرونق افتادن فرهنگ و کاهش شدید در آفرینشگری ادبی و هنری و بدرفتاری با فرهنگ های محلی در همه نمودها و هنرهای آن همراه شده است.
یک ملت بدون تاریخ و زبان ها و لهجه ها و بدون تولید و آب و غذاو فراوردهای تولید خودش که ریشه در فرهنگ تاریخیش داشته باشد در برابر خطرها به شدت آسیب پذیر می شود، به ویژه دربرابر خطر فراموشی و خودفراموشی.
منبع: روزنامه افسانه
2027
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.