در این یادداشت به قلم محمد عسلی صاحب امتیاز و مدیرمسئول این روزنامه آمده است: بیثباتی ارزش پول ملی در برابر ارز خارجی قبل از آنکه ناشی از افزایش نقدینگی و عدم تعادل بین عرضه و تقاضا باشد متأثر از جوسازیهای سیاسی است.
زیرا اکثریت کسانی که ریال را به دلار تبدیل کردهاند به علت نیاز به ارز خارجی نیست بلکه ناشی از ترس از دست دادن سرمایههای ریالی است. ارزهای خریداری شده نه در حسابهای بانکی سپردهگذاری میشوند و نه در خرید خارجی به کار میروند بلکه دلهره نگهداری آنها در خانه خود همواره مسألهای است که دلمشغولیهای فراوانی را به همراه دارد.
در این میان تنها کسانی سود برده و میبرند که با دامن زدن به جوسازیهای مسموم و تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی از کاه کوه میسازند و هر لحظه کاهش ارزش پول ملی را تبلیغ میکنند تا آنجا که بعضی مغازهها و سوپرمارکتها اجناس خود را یک شبه به چند برابر قیمت میفروشند و ظرف چند روز قفسههای خالی را به رخ میکشند. این تغییرات با یک حساب سرانگشتی میزان آسیبپذیری فرهنگی ما را تعیین میکنند.
و اما بعد:
دیروز تمامی شبکههای داخلی و خارجی و به ویژه کاربران فضاهای مجازی خبر از سقوط دلار دادند آن هم چه سقوطی که مشابه بهمن بر سر دارندگان دلار فرود آمد و بعضی از ناباوران را به کما برد و راهی آن دنیا کرد.
راستی چه شد که یک شبه ارزش دلار به نصف رسید و دلاری که میرفت تا به بیست هزار تومان برسد در صبح روز دوشنبه با عرضه ده هزار تومانی خریدار نداشت.
به قول خودمان:
«حباب را چو رسد باد نخوت اندر سر
کلاهداریاش اندر سر سراب رود…»
خرید حجم وسیعی از دلار و سیر ارزهای خارجی از بیم مایهسوز شدن نوعی قمار از قبل باخته را میماند که در وانفسای فعلی یک تحول سیاسی یا اقتصادی تمام معیارهای تبلیغ شده را به هم میریزد و آثار و تبعاتی به بار میآورد که جبران آن برای همگان امکانپذیر نیست.
این وقایع تلخ اقتصادی به خوبی روشن میکند که دلبستگی به اخبار جعلی و هوچیگری رسانههای مخالف با نظام جمهوری اسلامی نه فقط به سود هیچکس نیست بلکه آدم را خانه خراب هم میکند زیرا تحلیلهای اقتصادی کینهتوزانه ریشه علمی و واقعگرایانه ندارند.
و اما بعدتر:
برنامهریزیهای عجولانه اقتصادی دولت در حالت تدافعی بدون ارزیابی کارشناسانه تبعاتی دارد که سرمایهگذاری و ریسکپذیری عرضه و تقاضا را در بازار مکاره فعلی دچار تزلزل و بیثباتی میکند هر چند دولت هم تحت تأثیر فشارهای سیاسی و اقتصادی گاه و بیگاه متحمل ضرر و زیان میشود و چه بسا برای اعتمادسازی با اشتباهاتی مواجه میشود که جبران آن کار سادهای نیست و دیوار بیاعتمادی بین دولت و مردم را بلندتر میکند زیرا همانگونه که مردم برای دفاع از سرزمین و زادگاه خود و به منظور مقابله با دشمن متجاوز از جان و مال و وقت عزیز دریغ ندارند در برابر تقاضای دولت برای نخریدن ارز و دامن نزدن به افزایش بهای آن نیز پیشقدم میشوند.
متأسفانه چون برخی مسئولان در وعدهها و قولهای داده شده کارشناسانه عمل نکردهاند نوعی بیاعتمادی، بسیاری را به سمت و سوی خرید ارز و تبدیل پول ملی به ارز خارجی کشاند که نتیجهاش دوسر باخت شدن خریداران ارز شد. آنها که از دوست بریدند و به یار هم نرسیدند. شوربختانه آنچه امروز به آن کمتر توجه میشود حفظ داراییهای مردم است که بیشک ضرر و زیانهای این چنینی ناهنجاریهای اجتماعی را دامن میزند و جامعه را پیوسته در شک و دودلی قرار میدهد. تا آنجا که بعضی کالاهای مصرفی تاریخدار در انبارهای خانگی فاسد میشوند و خریداران را متحمل ضرر و زیانهای پیشبینی نشده میکنند.
ما باید یاد بگیریم که در برابر تهاجمات اقتصادی دشمنان چگونه مقاومت کنیم و ابتکار عمل را از دست آنان بگیریم قبل از آنکه عملاً تجربه کنیم و متحمل خسارت شویم.
چرا باید بهای کالاهایی که مواد اولیه آن در کشور تهیه میشود و هیچ ارتباطی به ارز خارجی ندارد در طرفهالعینی آنچنان گران شود که گویی از خارج وارد شده است؟
این آسیبپذیری اقتصادی ناشی از سودجویی و سوءاستفاده از شرایطی است که کمتر در روند تولید و عرضه نظارت میشود.
نظارت دولتی و بازدهی بازرسان هر چند مؤثر است اما نظارت عمومی است که تعیینکننده است.
این مردم هستند که با گرانفروشی و سوءاستفاده بعضی فروشندگان خرد و کلان باید مقابله کنند و بازرسان را از ناراستیها باخبر نمایند.
این مردم هستند که میتوانند با نخریدن و تحریم کردن گرانفروشان آنها را ملزم به رعایت قانون و اخلاقمداری کنند. متأسفانه دارندگان پول و سرمایه بیش از فقرا و محرومین در افزایش قیمتها و بیخیالی از گرانیها میدان را برای گرانفروشان باز میگذارند.
پس همه ما به تدبیر، فرهنگسازی و انسجام ملی در برابر شرایط تحمیل شده فعلی نیازمندیم.
منبع: روزنامه عصرمردم
9877/ 2027
زیرا اکثریت کسانی که ریال را به دلار تبدیل کردهاند به علت نیاز به ارز خارجی نیست بلکه ناشی از ترس از دست دادن سرمایههای ریالی است. ارزهای خریداری شده نه در حسابهای بانکی سپردهگذاری میشوند و نه در خرید خارجی به کار میروند بلکه دلهره نگهداری آنها در خانه خود همواره مسألهای است که دلمشغولیهای فراوانی را به همراه دارد.
در این میان تنها کسانی سود برده و میبرند که با دامن زدن به جوسازیهای مسموم و تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی از کاه کوه میسازند و هر لحظه کاهش ارزش پول ملی را تبلیغ میکنند تا آنجا که بعضی مغازهها و سوپرمارکتها اجناس خود را یک شبه به چند برابر قیمت میفروشند و ظرف چند روز قفسههای خالی را به رخ میکشند. این تغییرات با یک حساب سرانگشتی میزان آسیبپذیری فرهنگی ما را تعیین میکنند.
و اما بعد:
دیروز تمامی شبکههای داخلی و خارجی و به ویژه کاربران فضاهای مجازی خبر از سقوط دلار دادند آن هم چه سقوطی که مشابه بهمن بر سر دارندگان دلار فرود آمد و بعضی از ناباوران را به کما برد و راهی آن دنیا کرد.
راستی چه شد که یک شبه ارزش دلار به نصف رسید و دلاری که میرفت تا به بیست هزار تومان برسد در صبح روز دوشنبه با عرضه ده هزار تومانی خریدار نداشت.
به قول خودمان:
«حباب را چو رسد باد نخوت اندر سر
کلاهداریاش اندر سر سراب رود…»
خرید حجم وسیعی از دلار و سیر ارزهای خارجی از بیم مایهسوز شدن نوعی قمار از قبل باخته را میماند که در وانفسای فعلی یک تحول سیاسی یا اقتصادی تمام معیارهای تبلیغ شده را به هم میریزد و آثار و تبعاتی به بار میآورد که جبران آن برای همگان امکانپذیر نیست.
این وقایع تلخ اقتصادی به خوبی روشن میکند که دلبستگی به اخبار جعلی و هوچیگری رسانههای مخالف با نظام جمهوری اسلامی نه فقط به سود هیچکس نیست بلکه آدم را خانه خراب هم میکند زیرا تحلیلهای اقتصادی کینهتوزانه ریشه علمی و واقعگرایانه ندارند.
و اما بعدتر:
برنامهریزیهای عجولانه اقتصادی دولت در حالت تدافعی بدون ارزیابی کارشناسانه تبعاتی دارد که سرمایهگذاری و ریسکپذیری عرضه و تقاضا را در بازار مکاره فعلی دچار تزلزل و بیثباتی میکند هر چند دولت هم تحت تأثیر فشارهای سیاسی و اقتصادی گاه و بیگاه متحمل ضرر و زیان میشود و چه بسا برای اعتمادسازی با اشتباهاتی مواجه میشود که جبران آن کار سادهای نیست و دیوار بیاعتمادی بین دولت و مردم را بلندتر میکند زیرا همانگونه که مردم برای دفاع از سرزمین و زادگاه خود و به منظور مقابله با دشمن متجاوز از جان و مال و وقت عزیز دریغ ندارند در برابر تقاضای دولت برای نخریدن ارز و دامن نزدن به افزایش بهای آن نیز پیشقدم میشوند.
متأسفانه چون برخی مسئولان در وعدهها و قولهای داده شده کارشناسانه عمل نکردهاند نوعی بیاعتمادی، بسیاری را به سمت و سوی خرید ارز و تبدیل پول ملی به ارز خارجی کشاند که نتیجهاش دوسر باخت شدن خریداران ارز شد. آنها که از دوست بریدند و به یار هم نرسیدند. شوربختانه آنچه امروز به آن کمتر توجه میشود حفظ داراییهای مردم است که بیشک ضرر و زیانهای این چنینی ناهنجاریهای اجتماعی را دامن میزند و جامعه را پیوسته در شک و دودلی قرار میدهد. تا آنجا که بعضی کالاهای مصرفی تاریخدار در انبارهای خانگی فاسد میشوند و خریداران را متحمل ضرر و زیانهای پیشبینی نشده میکنند.
ما باید یاد بگیریم که در برابر تهاجمات اقتصادی دشمنان چگونه مقاومت کنیم و ابتکار عمل را از دست آنان بگیریم قبل از آنکه عملاً تجربه کنیم و متحمل خسارت شویم.
چرا باید بهای کالاهایی که مواد اولیه آن در کشور تهیه میشود و هیچ ارتباطی به ارز خارجی ندارد در طرفهالعینی آنچنان گران شود که گویی از خارج وارد شده است؟
این آسیبپذیری اقتصادی ناشی از سودجویی و سوءاستفاده از شرایطی است که کمتر در روند تولید و عرضه نظارت میشود.
نظارت دولتی و بازدهی بازرسان هر چند مؤثر است اما نظارت عمومی است که تعیینکننده است.
این مردم هستند که با گرانفروشی و سوءاستفاده بعضی فروشندگان خرد و کلان باید مقابله کنند و بازرسان را از ناراستیها باخبر نمایند.
این مردم هستند که میتوانند با نخریدن و تحریم کردن گرانفروشان آنها را ملزم به رعایت قانون و اخلاقمداری کنند. متأسفانه دارندگان پول و سرمایه بیش از فقرا و محرومین در افزایش قیمتها و بیخیالی از گرانیها میدان را برای گرانفروشان باز میگذارند.
پس همه ما به تدبیر، فرهنگسازی و انسجام ملی در برابر شرایط تحمیل شده فعلی نیازمندیم.
منبع: روزنامه عصرمردم
9877/ 2027
کپی شد