تتبع و دانش حافظ در ارائه نشانگان و رمزواره‌ها، ایهام‌ها، تلمیح‌ها و یادآوری‌های ادیبانه، اسطوره‌ای و تاریخی به چشمه‌ای بسیار عظیم منتهی می‌شود.
این چشمه جوشان، از منبع نادیدنی هزاران ساله فرهنگ ایرانی اسلامی برخوردار است که با اندیشه صوفیانه پیوند خورده که آن نیز به بنیاد‌های انسان‌شناسانه‌ای باز می‌گردد که از دیرباز در ادیان الهی وجود داشته است؛ بدین‌ترتیب ما با عالمی مواجهیم که پیچیده در صنایع ادبی و با بیانی چندلایه اساسی‌ترین اندیشه‌ها را درباب زندگی آدمیان بیان می‌کند.
برای خواننده آشنا با ادبیات کهن، یافتن ریشه‌های پیوند حافظ با دیگر ادیبان و دانشمندان و نیز با داستان‌ها و روایت ها و اسطوره‌های کهن بسیار دلچسب است؛ زیرا ذهن را در جست و جویی معناکاوانه به غافل‌گیری می‌رساند و اصل غافل‌گیری در ادبیات، اساس عظیم‌ترین لذت‌هاست.
در این میان، باید به برخی اقتباس‌ها و دریافت‌ها و جواب‌گویی‌ها و استقبال‌ها به اشعار شاعران پیش یا همزمان حافظ اشاره کرد.
گاه تک‌مصرع‌ها یا ابیاتی که تعداد آن‌ها کم هم نیست، با روش‌های گوناگون ادبی سرنخ را به شاعر و اندیشمندی پیش از حافظ می‌کشاند؛ اما این اشعار چنان در ادبیات حافظ ذوب شده‌اند که تشخیص از آنِ دیگری بودن یا اشارت داشتن، در نگاه نخست بسیار مشکل می‌نماید.
حافظ جهانی شخصی را در اشعارش ترسیم می‌کند که در آن با خطی منطقی مفاهیمی مشترک را در دیوان قریب به 500 غزلی‌اش به تصویر می‌کشد. جهانی نه همانند دنیای برین افلاطونی، که آمیخته با خیر و شر و نقص و کمال. دنیایی که پر از طعنه‌های معنادار و کنایه‌هاست، پر از گلایه‌ها و البته شادی‌ها و دلخوشی‌ها.
خط منطقی اشعار حافظ مبارزه‌ دیرینه نیکی و بدی و خیر و شر است و جایگاه آدمی را در این میان مشخص می‌کند، آنجا که زهد و ریا و صوفی و شراب و رند معنایی دیگرگونه می‌یابند و سجاده و نماز و مسجد و ابرو و زلف و یار در کفه‌هایی قرار می‌گیرند که پیش از این در منطق صوفیانه انتقادی بدین‌گونه دیده نمی‌شد و از همین روست که حافظ را پایان‌بخش سرسلسله غزل عرفانی و رندانه می‌دانند و تقلید‌هایی که پس از او از طریق شاعرانگی اش برگرفته شد، هیچ یک توفیق نیافت.
نشانه‌هایی از اشعار شاعران پارسی گوی در نخستین قرون اسلامی، از زمان رودکی که آدم‌الشعرا نامیده می‌شود تا شاعران همعصرش نظیر خواجو و عبید زاکانی ادامه می‌یابد.
این استقبال‌ها و دریافت‌ها و به کارگیری اشعار گذشتگان در شعر او به گونه‌های مختلفی صورت گرفته است. گاه وزن و ردیف و قافیه را وام گرفته و گاه از بیت و مصرعی مشخص بهره برده است.
برای نمونه سنایی شاعر قرن پنجم و ششم هجری می‌گوید: مرد یزدان گر نباشی جفت اهریمن نباش و حافظ گفته است: مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان.
یا خاقانی شاعر قرن ششم می‌سراید: دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت و حافظ می‌آورد: دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
یا در جایی دیگر سعدی می‌گوید: من از آن روز که در بند تو ام آزادم، پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم و حافظ می‌سراید: حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی، من از آن روز که در بند توام آزادم.
این نمونه‌ها تنها اندکی از درک و دریافت‌ها، اقتباس‌ها و وام‌گیری‌های حافظانه از پیشینیان است؛ اما هیچ طبع سلیمی نمی‌تواند از حافظ برای به کارگیریِ اینچنینی اشعار پیشینیان خرده بگیرد.
این مضامین در جهان نوآورانه حافظ و براساس منطق جهانی‌بینی رندانه او بازتعریف شده است و گویی از ازل متعلق به اوست، از همین رو بیهوده نیست اگر حافظ را حافظه ما می‌خوانند.
این شاعر خوش‌طبع توانسته مفاهیم دیگر شاعران را در اشعار خود زنده نگاه دارد؛ کما اینکه امروز هیچ‌کس جز دانشجویان ادبیات به سراغ دیوان خاقانی یا ظهیر‌الدین فاریابی برای اندکی حظ ادیبانه نمی‌رود؛ اما همه اگر نه غزلی، که چند بیتی از حافظ را از بر دارند و از همین روست که چکیده قرون و اعصار را از منظر ادبی نیز می‌توان در شعر او جست.
باریک‌بینی حافظ و دقت نظر او در حک و اصلاح غزلیاتش و نیز اثبات آنکه او شعرش را در بوته نقد نقادان زمان خود می‌سپرد، بیان می‌کند که این وام‌گیری‌ها و اقتباس‌ها به هر گونه که در اشعار او دیده می‌شود، نه از سر ناآگاهی که با دقت و هوش جای داده شده است و شاید او می‌خواسته، گاه با چاشنی طنز و کنایه و گاه به‌صورت مستقیم با پیشینیان خود سخن بگوید و انسان‌های پس از خود را در لذت شناخت آن‌ها نیز سهیم کند.
این اعجاز سخن حافظ است که همه ساله به مناسبت بیستم مهرماه یادروز این شاعر بلندآوازه، ادیبان و سخنورانی را از دیگر نقاط ایران و سراسر گیتی به دامان وی گردهم می آورد؛ بزم های ادبی که امسال از چهارشنبه 18 مهرماه (فردا) شکل می گیرد و به مدت سه روز ادامه می یابد.
از: سیده سمیرا متین نژاد
7375/ 2027
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.